ماهنامه کارخانه نوشت: در عصر تسلط داده و فناوری، تأمین مالی پروژههای صنعتی دیگر محدود به بودجههای دولتی یا اعتبارات بانکی نیست. ظهور ابزارهایی همچون بلاکچین، هوش مصنوعی و پلتفرمهای سرمایهگذاری جمعی، چشمانداز تأمین مالی را دگرگون کردهاند. این گزارش با مروری تحلیلی بر سه محور اصلی، سرمایهگذاری جمعی و بلاکچین، هوش مصنوعی در ارزیابی ریسک و تجربه جهانی در صنایع دیجیتالمحور نشان میدهد چگونه ایران میتواند با اصلاح ساختارها، به موج جهانی تحول دیجیتال در صنایع بپیوندد.
پلتفرمهای جمعسپاری سرمایه
در عصر تحول دیجیتال، زیرساختهای مالی سنتی در حال تجربه یکی از عمیقترین دگرگونیهای خود هستند. یکی از مهمترین این تحولات، ظهور فناوری بلاکچین و پلتفرمهای جمعسپاری سرمایه (Crowdfunding Platforms) بهعنوان جایگزینی بالقوه برای نظام تأمین مالی پروژههای صنعتی در مقیاس متوسط و بزرگ است. این فناوریها، با حذف واسطهها، تسهیل شفافیت مالی و تسریع فرآیندهای سرمایهگذاری، چشمانداز نوینی را برای صنایع سرمایهبر، از جمله فولاد و معدن، ترسیم میکنند.
ظهور سرمایهگذاری جمعی بهعنوان ابزار تأمین مالی جایگزین
در دهه گذشته، مفهوم سرمایهگذاری جمعی (Crowdfunding) از یک ابزار تأمین مالی برای پروژههای خلاق، فرهنگی و نوآورانه به گزینهای جدی برای پروژههای زیرساختی و صنعتی تبدیل شده است. در ابتدا، پلتفرمهایی مانند Kickstarter یا Indiegogo عمدتاً برای حمایت از تولید محتوا، محصولات نوظهور یا ایدههای کارآفرینانه شکل گرفتند. اما با پیشرفت فناوریهای مالی و افزایش اعتماد عمومی به سازوکارهای دیجیتال، سرمایهگذاری جمعی وارد مرحلهای تازه شد؛ مرحلهای که در آن، افراد میتوانند با مبالغ خرد در پروژههایی بزرگتر، بلندمدتتر و مرتبط با منافع عمومی مشارکت کنند. این تحول نهتنها مرز سنتی میان تأمین مالی نهادی و مردمی را شکسته، بلکه مسیر جدیدی برای تأمین منابع پایدار در پروژههای صنعتی باز کرده است.
پلتفرمهایی نظیر StartEngine (ایالات متحده)، Seedrs (بریتانیا) و Crowdcube (اتحادیه اروپا) نمونههایی موفق از این تغییر رویکرد هستند. این پلتفرمها توانستهاند با ایجاد بسترهای شفاف، قانونی و دیجیتال، افراد حقیقی را بهعنوان سرمایهگذار وارد پروژههایی در حوزه انرژی پاک، زیرساختهای حملونقل، کارخانههای صنعتی و حتی معادن کنند. در این مدل، سهم سرمایهگذاران خرد با ابزارهایی نظیر اوراق بدهی خرد، سهام کوچک، یا توکنهای دیجیتال تعریف میشود و امکان مشارکت مستقیم، رصد پیشرفت پروژه و دریافت بازدهی برای آنان فراهم میشود. نتیجه این تحول، مردمیسازی سرمایهگذاری، کاهش وابستگی به منابع محدود بانکی یا دولتی، و تقویت اعتماد عمومی به پروژههای صنعتی است.
طبق گزارش تحلیلی مککینزی در سال ۲۰۲۳ با عنوان The Future of Infrastructure Finance، پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ سهم سرمایهگذاری جمعی از کل تأمین مالی زیرساختها در کشورهای در حال توسعه به بیش از ۵ درصد برسد. این میزان گرچه در ظاهر کم بهنظر میرسد، اما در برخی پروژهها بهویژه آنهایی که ارزش اجتماعی بالایی دارند یا با اهداف محیطزیستی و منطقهای همراه هستند حتی به بالای ۱۵ درصد نیز رسیده است. در کشورهایی که دسترسی به بازار سرمایه رسمی دشوار است یا بانکها تمایل محدودی به تأمین مالی پروژههای ریسکپذیر دارند، سرمایهگذاری جمعی نقش پررنگتری ایفا کرده است. همچنین، این ابزار توانسته شکاف میان شهروندان و پروژههای توسعهای را کاهش دهد و حس تعلق عمومی نسبت به زیرساختهای اقتصادی را تقویت کند.
با توجه به این روند جهانی، صنایع بزرگ در ایران نیز میتوانند از ظرفیت سرمایهگذاری جمعی بهویژه در پروژههای دارای منافع ملی یا اجتماعی بهرهبرداری کنند. برای مثال، احداث کارخانههای فرآوری مواد معدنی در مناطق کمتر توسعهیافته، ایجاد زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر در استانهای مرزی، یا توسعه خطوط ریلی در مناطق معدنی، همگی پروژههایی هستند که با مشارکت مردمی میتوانند به مرحله اجرا برسند. البته تحقق این چشمانداز نیازمند زیرساختهای حقوقی، نظارتی و فنی است. پلتفرمهای داخلی با حمایت دولت و نهادهای مالی میتوانند به توسعه این مدل کمک کرده و ضمن کاهش بار بودجهای، اعتماد عمومی به بخش صنعت و معدن را افزایش دهند.
نقش بلاکچین در شفافیت، ردیابی و حذف واسطهها
تحول دیجیتال در حوزه تأمین مالی پروژههای صنعتی، با بهرهگیری از فناوری بلاکچین وارد مرحلهای جدید شده است. بلاکچین، بهعنوان یک دفتر کل توزیعشده و تغییرناپذیر، قابلیت ثبت شفاف، امن و همزمان دادههای مالی و معاملاتی را فراهم میکند. در چارچوب پروژههای صنعتی، این فناوری بهویژه در صدور اوراق دیجیتال، ثبت داراییها، اجرای قراردادهای هوشمند و حذف نهادهای واسط سنتی، نقش کلیدی ایفا میکند. شفافیت ذاتی بلاکچین، بهویژه در زمینه ردیابی گردش سرمایه، منجر به افزایش اعتماد سرمایهگذاران شده و ریسک فساد، خطا و تبانی را تا حد زیادی کاهش میدهد. همچنین امکان نظارت بیوقفه بر جریانهای نقدی پروژه برای تمامی ذینفعان فراهم میشود؛ عاملی که در پروژههای دارای تأمین مالی جمعی یا چندمنبعی بسیار حیاتی است.
یکی از پرکاربردترین قابلیتهای بلاکچین در این زمینه، توکنسازی داراییهای واقعی یا آتی است. توکنسازی به معنای تبدیل داراییهای ملموس مانند زمین، ماشینآلات، تجهیزات پروژه، یا حتی درآمدهای آینده به توکنهای دیجیتال قابل معامله است. این فرآیند باعث افزایش نقدشوندگی داراییهای صنعتی و فراهمسازی بستر مشارکت برای سرمایهگذاران خرد در مقیاس وسیع میشود. پلتفرمهایی همچون Polymath، tZERO و RealT در حال حاضر در این حوزه پیشگاماند و نشان دادهاند که میتوان با ساختار حقوقی و فنی مناسب، داراییهای غیرفلزیک و پروژهمحور را نیز وارد فضای سرمایهگذاری دیجیتال کرد. توکنها معمولاً از طریق قراردادهای هوشمند منتشر میشوند و هر مرحله از جذب سرمایه، بازپرداخت، تقسیم سود یا انتقال مالکیت را بهصورت خودکار و شفاف مدیریت میکنند.
بر اساس گزارش تحلیلی اکونومیست با عنوان Tokenising Infrastructure: A New Chapter in Capital Markets (2023)، استفاده از بلاکچین در فرآیند تأمین مالی زیرساختی میتواند هزینههای انتشار اوراق را تا ۵۰ درصد کاهش دهد. این کاهش هزینه ناشی از حذف لایههای پیچیده نظارتی، کاهش زمان بررسی اسناد، و حذف واسطههای مالی پرهزینه مانند بانکهای سرمایهگذاری و مشاوران حقوقی است. علاوه بر آن، سرعت جذب سرمایه بهصورت چشمگیری افزایش یافته است؛ بهطوریکه برخی پروژهها توانستهاند ظرف چند هفته منابع مورد نیاز خود را جمعآوری کنند؛ در حالیکه همین فرآیند پیشتر ممکن بود ماهها طول بکشد. همچنین، دادههای ثبتشده روی زنجیره، امکان حسابرسی در لحظه و بررسی سوابق مالی بدون نیاز به افشای اطلاعات محرمانه را برای نهادهای ناظر فراهم کرده است. با توجه به کاربردهای موفق این فناوری در کشورهای پیشرفته، صنایع ایران بهویژه در حوزه فولاد، معدن و انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند از الگوی توکنسازی برای تأمین مالی پروژههای بزرگ بهرهبرداری کنند. برای مثال، یک شرکت فولادی میتواند بخشی از درآمدهای آتی حاصل از فروش محصول را توکنسازی کرده و بهعنوان ابزار تأمین مالی معرفی کند. یا در پروژههای استخراج معدنی، ماشینآلات و داراییهای فیزیکی میتوانند بهعنوان پشتوانه توکنها معرفی شوند. البته تحقق این ظرفیتها مستلزم توسعه زیرساختهای قانونی، بهروزرسانی مقررات بازار سرمایه، و همکاری نزدیک میان رگولاتورها، شرکتهای فناوری و نهادهای مالی است. با چنین بستری، بلاکچین میتواند بهجای یک فناوری لوکس، به ابزاری کارآمد برای شفافسازی، تسهیل سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری در بخش صنعت ایران تبدیل شود.
مزایای پلتفرمهای بلاکچین برای پروژههای صنعتی
در کشورهای در حال توسعهای مانند ایران که ساختارهای تأمین مالی پروژههای صنعتی بهشدت وابسته به اعتبارات بانکی، بودجههای عمرانی و تصمیمات دولتی هستند، ظهور پلتفرمهای دیجیتال مبتنی بر بلاکچین میتواند یک مسیر جایگزین و مکمل برای جذب سرمایه به شمار رود. نهادهای مالی سنتی در ایران اغلب با چالشهایی نظیر نرخ بالای نکول، نبود ارزیابی دقیق ریسک، و انحصار در توزیع منابع مواجهند؛ در چنین شرایطی، بسترهای سرمایهگذاری جمعی میتوانند امکان مشارکت مستقیم مردم در پروژههای مولد را فراهم آورند. این مشارکت، نهتنها منابع مالی جدید برای بخش صنعت آزاد میکند، بلکه با توزیع ریسک بین سرمایهگذاران خرد و افزایش شفافیت، به ارتقای کارآیی نظام مالی منجر میشود.
فناوری بلاکچین در این مسیر نقش تسهیلگر کلیدی ایفا میکند. با تکیه بر بلاکچین، میتوان فرآیند جذب سرمایه را از طریق صدور توکنهایی بر پایه درآمد آتی یا داراییهای فیزیکی پروژه طراحی کرد؛ بهنحوی که سرمایهگذاران خرد با مبالغ کوچک در پروژههای بزرگ مشارکت کنند. برای مثال، یک شرکت فولادی میتواند درآمد سال آینده خود از صادرات محصولات را بهصورت اوراق دیجیتال یا توکن عرضه کند و این توکنها را با ابزارهای قرارداد هوشمند، دارای تعهد پرداخت سود یا بازخرید کند. چنین مدلی، در عین حفظ مالکیت اصلی، به افزایش نقدینگی و کاهش فشار روی منابع سنتی کمک میکند و مسیر جذب سرمایه را برای پروژههایی که معمولاً بانکها از تأمین مالی آنها اجتناب میکنند، هموار میسازد.
همچنین، این مدلها میتوانند شفافیت را در کل زنجیره تأمین مالی ارتقا دهند. با اجرای قراردادهای هوشمند، تعهدات پروژه به سرمایهگذاران بهصورت خودکار انجام میشود و هر مرحله از پیشرفت پروژه، تخصیص منابع، یا بازپرداختها در زنجیره بلاکچین ثبت میشود. این شفافیت نهتنها برای جذب سرمایه حیاتی است، بلکه به نهادهای نظارتی نیز امکان میدهد تا عملکرد مالی پروژهها را در لحظه بررسی کنند. از سوی دیگر، استفاده از بسترهای دیجیتال میتواند دسترسی ساکنان مناطق کمبرخوردار را به سرمایهگذاری صنعتی تسهیل کند؛ امری که به توزیع عادلانهتر منابع مالی در کشور منجر میشود.
در نهایت، توسعه این مدلها در ایران مستلزم اصلاح برخی قوانین و توسعه زیرساختهای حقوقی و فنی است. ایجاد نهادهای اعتبارسنجی دیجیتال، چارچوبهای حقوقی برای توکنسازی، و طراحی سامانههای بومی سرمایهگذاری جمعی، گامهایی کلیدی در این مسیر به شمار میآیند. تجربه کشورهای مشابه در آسیا، مانند هند و اندونزی، نشان داده که حتی در بسترهای دارای ضعف ساختاری، با تدوین سیاستهای روشن، میتوان از ظرفیت فناوری برای خلق بازارهای مالی فراگیر و شفاف بهره گرفت. ایران نیز، با توجه به جمعیت جوان، نرخ بالای پساندازهای خرد، و ظرفیتهای صنعتی گسترده، یکی از مستعدترین کشورها برای بهرهگیری از مدلهای نوین تأمین مالی در مقیاس گسترده است.
چالشها و الزامات پیادهسازی
اگرچه پلتفرمهای دیجیتال و فناوری بلاکچین ظرفیت چشمگیری در democratization تأمین مالی پروژههای صنعتی دارند، اما تحقق این ظرفیت نیازمند زیرساختهای حقوقی، فنی و نهادی مناسب است. یکی از مهمترین چالشها، نبود چارچوب قانونی روشن برای توکنهای اوراق بهادار (Security Tokens) در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران است. بدون تعریف دقیق حقوقی این ابزارها، سرمایهگذاران در معرض ریسکهای حقوقی قرار میگیرند و نهادهای ناظر نیز امکان کنترل صحیح آنها را نخواهند داشت. شفافسازی وضعیت حقوقی توکنها، تعیین مسئولیتهای پلتفرمها و تصویب دستورالعملهای انتشار داراییهای دیجیتال، پیشنیاز توسعه پایدار این سازوکار در بازار سرمایه است. از سوی دیگر، نهادهای مالی و نظارتی باید ابزارهای لازم برای نظارت بر شفافیت، امنیت دادهها، و عملکرد فنی پلتفرمهای جمعسپاری را توسعه دهند. در غیاب چنین مکانیزمهایی، اعتماد عمومی نسبت به صحت پروژهها و سلامت عملکرد پلتفرمها شکل نخواهد گرفت. علاوه بر آن، احراز هویت دیجیتال، اعتبارسنجی پروژهها، بررسی تضاد منافع، و نظارت بر نحوه تخصیص منابع، همگی نیازمند طراحی سازوکارهای دقیق فنی و نظارتی هستند که باید بهصورت مشترک توسط سازمان بورس، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و نهادهای صنفی طراحی و پیادهسازی شوند.
فرهنگسازی و آموزش عمومی نیز یکی دیگر از ارکان حیاتی در موفقیت مدل جمعسپاری سرمایه است. در حال حاضر، بسیاری از فعالان صنعتی و سرمایهگذاران خرد با مفاهیمی مانند توکنسازی، قرارداد هوشمند یا تأمین مالی جمعی آشنایی ندارند. نبود آگاهی عمومی، میتواند منجر به سوءاستفاده یا ناکارآمدی پروژهها شود. ایجاد کمپینهای اطلاعرسانی، آموزش سرمایهگذاری مسئولانه، و طراحی پلتفرمهایی با تجربه کاربری ساده، از جمله اقداماتی است که باید برای جلب مشارکت عمومی و کاهش ریسکهای رفتاری در نظر گرفته شود.
در نهایت، توسعه زیرساختهای فناورانه مانند درگاههای پرداخت دیجیتال، سیستمهای هویتسنجی امن، کیفپولهای دیجیتال، و بازارهای ثانویه برای معامله توکنها، جز الزامات حیاتی اجرای موفق این مدل در ایران است. فقدان این زیرساختها میتواند فرآیند سرمایهگذاری را کُند، پرهزینه و پرریسک کند. برای تحقق کامل تحول دیجیتال در تأمین مالی پروژههای صنعتی، همزمان باید رویکردی میاندستگاهی، با هماهنگی نهادی و حمایت قانونی اتخاذ شود. تنها در این صورت است که میتوان از فرصت تاریخی بلاکچین برای گسترش سرمایهگذاری مردمی و توسعه پایدار بهره گرفت.
نظر شما