خندق مزیت

چگونه صنایع بزرگ مرزهای پایدار برتری خود را ترسیم می‌کنند؟
خندق مزیت
مجید محققیان
چهارشنبه ۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۰

در صنعتی که نوسانات جهانی و محدودیت‌های انرژی حاشیه سود را به‌سرعت فرسوده می‌کند، مزیت رقابتی پایدار شرط بقاست. مفهوم «خندق استراتژیک» همان سپری است که شرکت‌ها را مانند قلعه‌ای مستحکم در برابر فشار رقبا و شوک‌های بازار حفظ می‌کند. فولادسازان بزرگ جهانی، با تکیه بر یکپارچگی زنجیره ارزش، مالکیت منابع، فناوری پیشرفته و شبکه توزیع گسترده توانسته‌اند نه‌تنها جریان نقدی خود را محافظت کنند، بلکه مسیر توسعه پایدار و تاب‌آوری عملیاتی خود را هموار سازند. این خندق، مرز میان بقای واقعی و شکست آنهاست.

ماهنامه کارخانه نوشت: در صنعتی که حاشیه سود آن با نوسانات بازار جهانی و محدودیت‌های انرژی به‌سرعت فرسوده می‌شود، داشتن مزیت رقابتی پایدار نه یک انتخاب، بلکه شرط بقا است. «خندق استراتژیک» مفهومی است که به شرکت‌ها امکان می‌دهد همچون قلعه‌ای مستحکم، در برابر فشار رقبا و تهدیدهای ساختاری مقاومت کنند. صنعت فولاد و معدن، برای بقا در برابر نوسان قیمت انرژی و مواد اولیه، بیش از هر زمان دیگری به این سپر دفاعی نیاز دارد؛ سپرهایی که نه‌تنها جریان نقدی را پایدار نگه می‌دارند، بلکه مسیر توسعه بلندمدت را نیز هموار می‌کنند.

مفهوم خندق استراتژیک در صنایع سرمایه‌بر

خندق استراتژیک ( Economic Moat) در ادبیات مدیریت و سرمایه‌گذاری به مزیت رقابتی پایداری گفته می‌شود که از سودآوری بلندمدت یک شرکت در برابر فشار رقابتی محافظت می‌کند. این اصطلاح را وارن بافت برای نخستین‌بار در توصیف شرکت‌هایی به‌کار برد که مانند یک قلعه، برای دفاع از جایگاه خود در بازار به یک خندق نیاز دارند، مزیتی که رقبای جدید نتوانند به‌راحتی از آن عبور کنند.

در صنایع سرمایه‌بر مانند فولاد و معدن، اهمیت این مفهوم دو چندان است. این صنایع با ویژگی‌هایی مانند سرمایه‌گذاری اولیه سنگین، هزینه‌های ثابت بالا وابستگی به زیرساخت‌های پیچیده و حساسیت به چرخه‌های اقتصادی شناخته می‌شوند. در چنین محیطی، هر شوک در قیمت مواد اولیه، انرژی یا تقاضای جهانی می‌تواند سودآوری شرکت‌ها را به‌سرعت کاهش دهد. بنابراین، داشتن خندقی که مانع ورود رقبا و محافظ جریان نقدی پایدار باشد، به یک ضرورت استراتژیک تبدیل می‌شود.

بررسی انواع خندق استراتژیک

قبل از معرفی انواع خندق استراتژیک، باید این نکته را در نظر گرفت که در صنایع سرمایه‌بر و رقابتی همچون فولاد و معدن، مزیت‌های پایدار تنها زمانی معنا پیدا می‌کنند که در برابر فشارهای ساختاری بازار، از مازاد ظرفیت گرفته تا نوسان قیمت و تحریم‌های تجاری، تاب‌آوری ایجاد کنند. در ادامه، پنج نوع اصلی خندق استراتژیک و کاربرد آنها در صنعت فولاد و معدن بررسی شده است:

خندق هزینه‌ای ( Cost Advantage): خندق هزینه‌ای به توانایی تولید فولاد با هزینه تمام‌شده کمتر از رقبا، بدون افت کیفیت اشاره دارد. این مزیت می‌تواند از مسیرهایی همچون مالکیت مستقیم بر منابع سنگ آهن و زغال‌سنگ کک‌شو برای کاهش وابستگی به تامین‌کنندگان خارجی، دسترسی به انرژی ارزان مانند گاز طبیعی یا برق یارانه‌ای برای پایین آوردن هزینه ذوب و احیا، بهره‌گیری از فناوری‌های بهره‌ور نظیر کوره‌های قوس الکتریکی مبتنی بر بازیافت قراضه یا سیستم‌های احیای مستقیم پیشرفته و صرفه‌جویی عملیاتی از طریق اتوماسیون و بهینه‌سازی لجستیک داخلی حاصل شود. شرکت‌هایی که هزینه تولید هر تن فولاد را در سطح پایین حفظ می‌کنند، حتی در شرایط رکود قیمتی جهانی نیز توانایی ثبت حاشیه سود مثبت دارند. نمونه موفق این رویکرد، Nucor آمریکا است که با مالکیت پروژه‌های گازی و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین توانسته هزینه انرژی را کاهش دهد و سودآوری خود را در چرخه‌های نزولی قیمت نیز حفظ کند.

خندق مقیاس ( Economies of Scale): خندق مقیاس به توانایی شرکت در کاهش هزینه متوسط هر واحد محصول از طریق افزایش ظرفیت تولید اشاره دارد. فولادسازانی که سالانه بیش از ۱۰ میلیون تن تولید دارند، از مزایای قابل‌توجهی برخوردار می‌شوند. نخست، قدرت چانه‌زنی بالاتری در خرید مواد اولیه و انعقاد قراردادهای بلندمدت با قیمت مناسب پیدا می‌کنند. علاوه بر این، با بهینه‌سازی حمل‌ونقل مواد اولیه و محصولات، هزینه‌های لجستیکی را کاهش می‌دهند. ضمن اینکه، هزینه‌های تحقیق و توسعه بر حجم بالاتری از تولید سرشکن می‌شود که هزینه سرانه نوآوری را پایین می‌آورد. نمونه بارز این مزیت را می‌توان در شرکت China Baowu Steel مشاهده کرد که با ادغام واحدهای تولیدی و گسترش ظرفیت، به‌طور چشم‌گیری هزینه متوسط تولید خود را کاهش داده و توانسته موقعیت رقابتی خود را در بازارهای صادراتی تثبیت کند.

خندق نهادی یا مقرراتی ( Regulatory Moat): خندق نهادی یا مقرراتی زمانی شکل می‌گیرد که یک شرکت به‌واسطه مجوزها، انحصارهای قانونی یا دسترسی‌های اختصاصی به منابع و زیرساخت‌ها، مزیتی ایجاد کند که رقبا فاقد آن هستند. در صنعت فولاد، این مزیت می‌تواند شامل پروانه‌های بلندمدت بهره‌برداری از معادن سنگ آهن و زغال‌سنگ، حق انحصاری استفاده از اسکله‌های صادراتی یا خطوط ریلی اختصاصی و بهره‌مندی از معافیت‌های مالیاتی یا تعرفه‌ای برای صنایع مادر باشد. در ایران، این مزیت نهادی، به‌ویژه در دوره‌هایی که کمبود انرژی یا محدودیت‌های صادراتی وجود دارد، نقش حیاتی در حفظ تولید پایدار و موقعیت رقابتی ایفا می‌کند.

خندق فناوری ( Technology & IP Moat): خندق فناوری به مزیتی گفته می‌شود که از مالکیت فناوری‌های اختصاصی و دانش فنی پیشرفته ناشی می‌شود و به شرکت امکان می‌دهد کیفیت محصول را ارتقا دهد یا بهره‌وری فرآیند تولید را افزایش دهد. در صنعت فولاد، این مزیت می‌تواند به اشکال مختلف بروز پیدا کند؛ از جمله تولید فولادهای ویژه با ترکیب شیمیایی یا ویژگی‌های مکانیکی خاص مانند فولادهای مقاوم به حرارت یا فولادهای زنگ‌نزن خاص برای صنایع انرژی که تولید آنها نیازمند فرمولاسیون و کنترل دقیق فرآیند است.

خندق شبکه و برند ( Network & Brand Moat): اگرچه فولاد اغلب به‌عنوان کالایی همگن شناخته می‌شود، اما برند و شبکه توزیع در بخش‌هایی از بازار می‌تواند تفاوت ساز باشد. در فولادهای ضدزنگ، فولاد ابزار یا ورق‌های الکتریکی، شهرت تولیدکننده در کیفیت و پایایی محصول می‌تواند باعث وفاداری مشتریان شود. علاوه بر برند، شبکه توزیع گسترده و خدمات پس از فروش مانند تحویل سریع، مشاوره فنی، یا پشتیبانی پروژه‌های صنعتی مزیتی ایجاد می‌کند که رقبا به‌راحتی قادر به تقلید آن نیستند. نمونه آن را می‌توان در پوسکوی کره‌جنوبی دید که با شبکه گسترده انبار و خدمات در آسیا و آمریکا، حضور خود را در بازارهای رقابتی تثبیت کرده است.

چرا در فولاد سه خندق اول اهمیت بیشتری دارند؟

در بازار جهانی فولاد که محصول اغلب استاندارد است و قابلیت جایگزینی دارد، مشتریان معمولاً حساسیت زیادی به قیمت دارند و کمتر به برند وفادار می‌مانند. بنابراین، خندق‌هایی که بر هزینه تولید، مقیاس عملیات و دسترسی انحصاری به منابع استوار هستند، بیشترین اثر را در حفظ مزیت رقابتی دارند. خندق هزینه‌ای تضمین می‌کند که شرکت حتی در شرایط افت شدید قیمت‌ها می‌تواند با حاشیه سود مثبت به فعالیت ادامه دهد. خندق مقیاس به فولادساز اجازه می‌دهد در بازارهای جهانی با قیمت‌های رقابتی حاضر شود و فشار رقابتی تولیدکنندگان کوچک‌تر را خنثی کند. خندق نهادی نیز اطمینان می‌دهد که حتی در بحران‌های عرضه یا تغییر مقررات، دسترسی به منابع حیاتی حفظ می‌شود.

یکپارچگی زنجیره ارزش به‌عنوان خندق استراتژیک

یکپارچگی زنجیره ارزش ( Vertical Integration) در صنعت فولاد به معنای تسلط یا مالکیت بر تمامی یا بخش عمده حلقه‌های حیاتی زنجیره تولید، از استخراج سنگ آهن و زغال‌سنگ تا تولید گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام، محصولات نهایی و حتی شبکه‌های توزیع و صادرات است. این استراتژی، به‌جای اتکا به تامین‌کنندگان متعدد، یک اکوسیستم بسته و هماهنگ ایجاد می‌کند که جریان مواد و انرژی را از مبدأ تا مقصد در کنترل مستقیم بنگاه قرار می‌دهد. در این مدل، شرکت نه‌تنها تأمین پایدار مواد اولیه را تضمین می‌کند، بلکه استانداردهای کیفی و زمان‌بندی تولید را نیز به‌طور کامل تحت کنترل دارد. چنین مزیتی به‌ویژه در بازارهای پرنوسان یا در شرایط فشارهای ژئوپلیتیک، اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند و می‌تواند تفاوت میان بقا یا عقب‌نشینی در بازار را رقم بزند. مزایای کلیدی این رویکرد متعدد است:

· کاهش وابستگی به تامین‌کنندگان خارجی با مالکیت معادن و منابع انرژی، که ریسک ناشی از تحریم‌ها، تعرفه‌ها یا بحران‌های عرضه را به حداقل می‌رساند.

· بهبود کنترل کیفی از طریق نظارت کامل بر فرآیندهای بالادستی و میانی که کیفیت مواد اولیه و محصول نهایی را یکنواخت و قابل اطمینان نگه می‌دارد.

· کاهش هزینه‌های تراکنشی و لجستیکی با حذف واسطه‌ها و کوتاه‌کردن زنجیره تأمین، که باعث کاهش هزینه و زمان حمل‌ونقل می‌شود.

· افزایش انعطاف در برابر شوک‌های بازار به‌گونه‌ای که در دوره‌های جهش قیمت مواد اولیه، شرکت می‌تواند با استفاده از منابع خود، هزینه تولید را ثابت نگه دارد یا صادرات مواد خام را به نفع تولید نهایی کاهش دهد.

نمونه‌های موفق این مدل در جهان فراوان است. آرسلورمیتال با مالکیت بر معادن سنگ آهن در برزیل و کانادا و همچنین تأسیسات انرژی، توانسته در بحران‌های قیمتی سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ حاشیه سود خود را حفظ کند. نوکور در آمریکا نیز با سرمایه‌گذاری مستقیم در پروژه‌های گازی و مالکیت واحدهای احیای مستقیم آهن، هزینه تولید خود را در مقیاس بزرگ کاهش داده و وابستگی به بازارهای پرریسک انرژی را به حداقل رسانده است.

نوکور، به‌عنوان بزرگ‌ترین فولادساز ایالات متحده، نمونه برجسته‌ای از ساخت خندق استراتژیک در صنعت فولاد است. این شرکت با سه ستون اصلی یکپارچگی زنجیره ارزش، امنیت انرژی و نوآوری محصول توانسته موقعیت رقابتی خود را در بازاری با نوسانات شدید قیمتی حفظ و حتی تقویت کند. نوکور عمدتاً از کوره‌های قوس الکتریکی ( EAF) استفاده می‌کند که با بازیافت قراضه فولادی وابستگی به سنگ آهن اولیه را کاهش داده و هزینه تولید را پایین نگه داشته است. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری در واحدهای احیای مستقیم آهن ( DRI) باعث شده این شرکت بخش قابل‌توجهی از خوراک مورد نیاز خود را به‌طور پایدار و درون‌سازمانی تأمین کند. این مزیت در شرایط بحران جهانی تأمین مواد اولیه همچون دوران کرونا یا تنش‌های تجاری ارزش استراتژیک خود را به‌خوبی نشان داده است.

نوآوری در امنیت انرژی و پایداری زیست‌محیطی

نوکور با هدف ارتقای امنیت انرژی و پایداری زیست محیطی، پروژه‌ای راهبردی را با همکاری اکسون‌موبیل در لوئیزیانا آغاز کرده است که بر احداث تأسیسات کربن‌گیری و ذخیره‌سازی ( CCS) متمرکز است. این واحد می‌تواند سالانه حدود ۸۰۰ هزار تن دی‌اکسیدکربن ناشی از فرآیند تولید فولاد را حذف یا ذخیره کند؛ اقدامی که مستقیماً انتشار گازهای گلخانه‌ای شرکت را کاهش می‌دهد و جایگاه آن را به‌عنوان تولیدکننده فولاد کم کربن در بازار جهانی تقویت می‌کند.

این پروژه علاوه بر تأثیر مثبت بر محیط‌زیست، دو دستاورد کلیدی برای نوکور دارد؛ نخست، ایجاد مزیت هزینه‌ای بلندمدت از طریق کاهش هزینه‌های مرتبط با مقررات کربنی و بهبود بهره‌وری انرژی است و علاوه بر این، تقویت مجوز اجتماعی فعالیت ( Social License to Operate) در شرایطی است که قوانین کاهش انتشار و فشار افکار عمومی بر صنایع آلاینده با شدت بیشتری اجرا می‌شود. چنین سرمایه‌گذاری‌هایی به نوکور کمک می‌کند تا ضمن انطباق با سیاست‌های کربن‌زدایی، برتری رقابتی خود را در بازارهای حساس به معیارهای زیست محیطی حفظ کند.

تجربه شرکت نوکور نشان می‌دهد که ترکیب سه رویکرد کلیدی تنوع منابع خوراک، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کم کربن و کنترل کامل زنجیره ارزش می‌تواند سپر رقابتی نیرومندی در برابر نوسانات بازار و محدودیت‌های انرژی ایجاد کند. ایران با برخورداری از منابع غنی گاز طبیعی و ذخایر بزرگ سنگ آهن، ظرفیت بالایی برای پیاده‌سازی نسخه بومی این مدل دارد. فولاد مبارکه، به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد تخت کشور، طی سال‌های اخیر به‌طور مکرر با اختلال در تأمین گاز و برق روبه‌رو بوده و این موضوع باعث کاهش ظرفیت تولید، افزایش بهای تمام‌شده و تضعیف موقعیت صادراتی آن شده است. اعلام رسمی مدیرعامل شرکت در مرداد ۱۴۰۴ مبنی بر سرمایه‌گذاری در اکتشاف و استخراج میادین گازی، همراه با برآورد زمان ۲.۵ ساله برای نخستین پروژه، نشانه‌ای روشن از تغییر راهبرد به سمت مالکیت یا کنترل مستقیم حلقه انرژی در زنجیره ارزش است رویکردی که می‌تواند این وابستگی را به‌طور پایدار کاهش دهد.

منطق اقتصادی و مسیر ایجاد «خندق انرژی»

آمارهای صنعتی نشان می‌دهد که در یک سال گذشته، تولید فولاد ایران تنها در یک ماه بدون قطعی انرژی ادامه یافته است؛ واقعیتی که ریسک عملیاتی بالا، هزینه فرصت از دست‌رفته، افزایش بهای تمام‌شده و افت رقابت پذیری صادراتی را آشکار می‌کند. برای فولاد مبارکه، شکل‌گیری «خندق انرژی» بر چهار پایه، مالکیت یا مشارکت در تولید گاز، انعقاد قراردادهای بلندمدت فروش گاز ( GSA) با نهادهای بالادستی، سرمایه‌گذاری در تولید برق پایه از منابع تجدیدپذیر با تامین قراردادی ۲۴ ساعته و تنوع‌بخشی به سبد انرژی کارخانه‌ها استوار است. در بخش بالادست، گزینه‌هایی همچون مشارکت در اکتشاف و توسعه با شرکت‌های دارای صلاحیت، قراردادهای خدماتی با جبران هزینه از محل جریان نقدی میدان، یا تشکیل کنسرسیوم با پیمانکاران داخلی مطرح است. میادین خشکی به‌دلیل سرمایه‌گذاری کمتر و راه‌اندازی سریع‌تر، گزینه‌ای مناسب برای ورود اولیه محسوب می‌شوند، درحالی‌که میادین دریایی هرچند سرمایه‌برتر و پیچیده‌تر هستند، اما ظرفیت بالاتری برای تأمین پایدار دارند. در بخش میان دست و پایین دست نیز احداث خط لوله اختصاصی، توسعه نیروگاه سیکل ترکیبی و خورشیدی و ترکیب تولید در محل با قراردادهای PPA خارج سایتی می‌تواند امنیت برق را تضمین کند. تکمیل پروژه انتقال آب دریا به اصفهان نیز، با کاهش ریسک کم‌آبی، تاب‌آوری عملیاتی را تقویت می‌کند. در مجموع، اجرای منضبط این مسیر، همسو با سیاست‌های کاهش کربن، می‌تواند همانند مدل نوکور، مزیتی پایدار و قابل‌اندازه‌گیری برای فولاد مبارکه ایجاد کند.

فناوری و نوآوری به‌عنوان دیوار دفاعی

فناوری و نوآوری سومین ستون خندق استراتژیک در فولاد و معدن است و در کنار مزیت هزینه‌ای و امنیت انرژی، نقش حیاتی در حفظ موقعیت رقابتی ایفا می‌کند. در بازاری که فولاد کالایی به پایین‌ترین حاشیه سود رسیده، تمایز در محصول و فرآیند تولید، شرکت‌ها را قادر می‌سازد به حوزه‌های با ارزش افزوده بالا وارد شوند و از رقابت قیمتی فرسایشی فاصله بگیرند. تولید فولادهای الکتریکی برای موتور خودروهای برقی و ترانسفورماتورهای کم‌اتلاف، فولادهای فوق‌مقاوم و سبک برای سازه‌های ضدزلزله و خودروسازی پیشرفته، یا ورق‌های ویژه برای صنایع انرژی خورشیدی، بادی و هیدروژنی، نمونه‌هایی هستند که با ورود به بازارهای تخصصی، رقابت را محدود و حاشیه سود را افزایش می‌دهند. این مسیر علاوه بر ارتقای سودآوری، جایگاه برند را به‌عنوان تأمین‌کننده محصولات پیشرفته تثبیت و وابستگی به بازارهای پرنوسان فولاد ساختمانی را کاهش می‌دهد.

نمونه موفق این رویکرد، شرکت نوکور آمریکا است که علاوه بر توسعه ظرفیت DRI و استفاده از قراضه در کوره‌های قوس الکتریکی، سرمایه‌گذاری بزرگی در فناوری انرژی انجام داده است. همکاری با شرکت هلیون انرژی ( Helion Energy) برای ساخت نیروگاه همجوشی هسته‌ای ۵۰۰ مگاواتی، با هدف تأمین برق پایه بدون کربن، یک مزیت رقابتی کم‌نظیر ایجاد می‌کند. چنین منبع انرژی‌، به دلیل پیچیدگی فناوری و نیاز به سرمایه‌گذاری عظیم، در کوتاه‌مدت برای رقبا غیرقابل تقلید است و می‌تواند امنیت و پایداری انرژی نوکور را برای چند دهه تضمین کند. این پروژه علاوه بر مزیت زیست محیطی، موقعیت نوکور را در بازار فولاد کم کربن و در برابر مقررات سختگیرانه‌ای مانند مکانیسم تعدیل مرزی کربن اتحادیه اروپا ( CBAM) تقویت می‌کند.

در ایران، اگرچه فناوری‌های تحول‌آفرینی مانند همجوشی هسته‌ای هنوز در مراحل تحقیقاتی است، اما نمونه‌های موفق در تولید فولادهای ویژه دیده می‌شود. فولاد مبارکه با توسعه ورق‌های API X70 و X80 برای خطوط لوله نفت و گاز و ورق‌های خاص برای خودروسازی و لوازم خانگی، توانسته وارد بازارهایی با استانداردهای بالا و رقابت محدود شود. در خاورمیانه نیز پروژه‌های تولید فولاد کم کربن در عربستان و امارات، همراه با سرمایه‌گذاری در هیدروژن سبز، نشان می‌دهد که در شرایط کاهش مزیت انرژی ارزان، نوآوری در محصول و فناوری تولید پاک می‌تواند همان دیوار دفاعی برای حفظ مزیت رقابتی باشد.

نقش خاورمیانه در شکل‌دهی به استراتژی خندق در صنعت فولاد

خاورمیانه با اتکا به گاز طبیعی ارزان، دسترسی گسترده به منابع خورشیدی و بادی و موقعیت ترانزیتی ممتاز، به سرعت در حال تبدیل‌شدن به‌هاب تولید و تجارت مواد اولیه کم کربن در زنجیره فولاد است. در کوتاه‌مدت، تولید گندله با کیفیت، آهن اسفنجی ( DRI) و آهن بریکت گرم ( HBI) در کشورهای حاشیه خلیج فارس جایگاهی محوری خواهد یافت و الگوی عرضه جهانی را باز تنظیم می‌کند. این مزیت با روند روبه‌رشد تقاضای جهانی برای ورودی‌های کم کربن همسو است و قدرت چانه‌زنی تولیدکنندگان منطقه را در بازارهای هدف، به‌ویژه اروپا و آسیا، افزایش می‌دهد. پروژه‌های تازه ظرفیت‌سازی و فناوری نیز فشار رقابتی بر تولیدکنندگان ایرانی را تشدید خواهد کرد. به‌عنوان نمونه، امارات علاوه بر ظرفیت بالای میلگرد و مفتول، پروژه DRI به ظرفیت ۲.۵ میلیون تن در سال را توسعه می‌دهد و همزمان پایلوت احیای مستقیم با هیدروژن سبز و فناوری جذب و ذخیره‌سازی کربن را پیش می‌برد. در عمان، ظرفیت DRI به حدود ۱.۹۲ میلیون تن ارتقا یافته و بهره‌وری ماژول‌های تولید افزایش یافته است. عربستان نیز ظرفیت محصولات نهایی نزدیک به ۷ میلیون تن و سابقه توسعه ماژول‌های DRI را حفظ کرده است. مجموعه این سرمایه‌گذاری‌ها رقابت در بازار مواد میانی و محصولات تخت خلیج فارس را فشرده‌تر و مزیت هزینه‌ای و انرژی بازیگران منطقه را پررنگ‌تر می‌کند.

پیامدهای مقررات کربنی و مزیت لجستیکی منطقه

چشم‌انداز ظرفیت جهانی فولاد تا سال ۲۰۲۷، حاکی از افزوده‌شدن حدود ۱۶۵ میلیون تن ظرفیت جدید است که بخش قابل‌توجهی از آن در آسیا و خاورمیانه ایجاد می‌شود. این افزایش، مازاد عرضه را تشدید و اهمیت ایجاد خندق هزینه‌ای و انرژی را دوچندان می‌کند. مقررات کربنی اتحادیه اروپا نیز مزیت کم کربن منطقه را به امتیاز مالی تبدیل می‌کند؛ دوره انتقالی این مقررات تا پایان ۲۰۲۵ تنها شامل گزارش‌دهی است، اما از ۲۰۲۶ خرید گواهی کربن برای فولاد وارداتی الزامی خواهد شد. این الزام، تولیدکنندگان دارای فرآیند کم کربن را در صادرات به اروپا صاحب تخفیف مؤثر می‌کند و انگیزه ارتقای فناوری به سمت هیدروژن و CCUS را افزایش می‌دهد. افزون بر این، اتصال مستقیم ظرفیت‌های بزرگ فولاد در خلیج‌فارس به بنادر آب عمیق و کریدورهای دریایی، دسترسی سریع به بازارهای اروپا، ترکیه، شمال آفریقا و جنوب آسیا را ممکن می‌سازد و هزینه حمل را کاهش می‌دهد. چنین موقعیتی وابستگی به کک و زغال را کم کرده و توان واکنش به نوسانات قیمتی را افزایش می‌دهد. با این حال، ریسک‌هایی همچون تغییر قیمت گاز، محدودیت منابع آب و برق پاک برای پروژه‌های هیدروژنی، آسیب‌پذیری خطوط کشتیرانی در گذرگاه‌های حساسی چون هرمز و باب‌المندب و تغییرات احتمالی در جزئیات اجرایی مقررات کربنی باید در ارزیابی‌های هزینه -فایده و قراردادهای بلندمدت لحاظ شود تا خندق ایجادشده پایدار بماند.

بررسی تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد که پایدارترین مزیت‌های رقابتی، از ترکیب یکپارچگی زنجیره ارزش، امنیت انرژی و نوآوری فناورانه ساخته می‌شوند. این ترکیب نه‌تنها در برابر نوسانات قیمتی و بحران‌های عرضه، بلکه در برابر تغییرات سیاستی و فشارهای زیست‌محیطی نیز مقاومت ایجاد می‌کند. امروز، خاورمیانه با انرژی ارزان، ظرفیت بالای DRI و HBI و موقعیت جغرافیایی ممتاز، به‌هاب تولید مواد اولیه کم کربن بدل شده و رقابت را برای تولیدکنندگان ایرانی تنگ‌تر کرده است. در چنین شرایطی، پیاده‌سازی نسخه بومی این مدل با تکیه بر منابع گاز، ذخایر سنگ آهن و توسعه فناوری‌های تولید پاک می‌تواند ایران را از یک بازیگر صرف در بازار منطقه‌ای، به صادرکننده‌ای با مزیت پایدار ارتقا دهد. خندق استراتژیک، حاصل تصمیمات سرمایه‌گذاری امروز است که شکل رقابت پذیری صنعت را در دهه‌های آینده تعیین خواهد کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha