پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، طی ۱۰ سال اخیر، مساله آب به موضوعی مهم و چالشی در میان مردم، فعالان حوزه صنعت و متولیان این حوزه همچون وزارت نیرو و وزارت صمت بدل شده است. بیتردید، آب رکنی مهم در روند فعالیت صنایع است و از آنجا که بالغ بر ۱۴۰۰ میلیارد دلار ذخایره معدنی در کشور وجود دارد، برای استخراج آن نیاز به آب به عنوان یک زیرساخت اصلی در حوزه معدن داریم.
در یک قرن اخیر میانگین نرخ استفاده از آب، دو برابر نرخ افزایش جمعیت در جهان بوده است و این بدیهی است که اموری همچون توسعه بهداشت، گسترش صنایع و… در جهان و همچنین در ایران، منجر به افزایش استفاده از آب شده است. از سوی دیگر، تا سال ۲۰۵۰ بالغ بر ۴۰ درصد جمعیت جهان با تنش آبی زیادی مواجه خواهند شد و بیشک خاورمیانه نیز در این تنش آبی قرار خواهد داشت و تا آن زمان بالغ بر ۸۰۰ میلیون نفر در سال در جهان از آب شرب مناسب نیز برخوردار نخواهند بود.
اغراق درباره «صنایع آب بر»
در ایران ۱۰۳ میلیارد متر مکعب منابع آب تجدیدپذیر وجود دارد که از این میزان، ایران مجاز به برداشت و استفاده از ۴۰ درصد از این آب است. اما طبق پایشهای انجام شده طی سنوات اخیر، ۹۳ میلیارد مترمکعب آب در سال مصرف شده است که شامل ۹۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر است و از این میزان نیز، بالغ بر ۸۲ میلیارد مترمکعب در بخش کشاورزی، ۲ و ۴ دهم میلیارد مترمکعب در بخش صنعت و قریب به ۹ میلیارد مترمکعب نیز در حوزه شرب مورد استفاده قرار گرفته است! لذا طبق این آمارها، میزان آب مصرف شده در بخش صنعت کمترین میزان مصرف بوده و این در حالی است که در کشور به نحو اغراق آمیزی درباره «صنایع آب بر» سخن گفته شده که جای تأسف و تعجب دارد! همچنین باید توجه داشت که امروز صنعت کشاورزی در ایران، سهمی بسیار اندک از میزان جی. دی.پی و سایر صنایع و معادن سهمی قابل توجه از آن دارند.
مصرف آب در کشورهای مختلف نیز قابل تأمل است. در اروپا کشاورزی ۲۲ درصد و سایر صنایع ۵۲ درصد، در آمریکا کشاورزی ۴۹ درصد و سایر صنایع ۳۴ درصد و اما در ایران کشاورزی ۸۸ درصد و سایر صنایع ۳ درصد از آب را به خود اختصاص دادهاند. بنابراین اگر کشاورزی را یک صنعت مادر بدانیم نیز، باید توجه داشته باشیم که آنچه منجر به توسعه یک کشور میشود، صنایع و معادن، صنایع هایتک و… است.
طبق آمایش سرزمینی که حدود ۶۰ سال قبل برای ایران انجام شده است، فلات مرکزی به عنوان یک منطقه صنعتی در نظر گرفته شده و قرار نبود در استانهایی مانند اصفهان، فارس، کرمان و… کشت برنج انجام شود. این در حالی است که امروز برخی صنعت بزرگی مانند کارخانه فولاد مبارکه را عامل ایجاد مشکلاتی مانند کم آبی و زیست محیطی میدانند، اما از این نکته غافل شدهاند که کشت برنج در استانی مانند اصفهان چه مضراتی از حیث نابودی منابع آبی دارد. دقت کنید که امروز در جنوب کشور یک فصل ۴ ساله کشت برنج بالغ بر ۲۵۰ مترمکعب آب برای ۵ هکتار زمین نیاز دارد که از چاههای زیرزمینی استخراج میشود. این آب درآمدی بالغ بر ۵۰۰ میلیون تومان برای کشاورز به همراه دارد، در حالی که ارزش آبی که برای این کار استخراج میشود بالغ بر ۱۳ میلیارد دلار است!
عدم مدیریت صحیح آب در کشور باعث شد تا دولتها به سمت اقداماتی جدید برای تأمین منابع پایدار آب بروند که بهترین روش در این میان، نمکزدایی از آب شور است که در خاورمیانه سهم ۵۳ درصدی، در آمریکا سهم ۱۷ درصدی و در اروپا نیز سهم ۱۰ درصدی دارد. روش دیگر نیز استفاده از پساب فاضلاب است که متأسفانه بستر بازچرخانی و استفاده از آن در استانهای مختلف فراهم نشده و لذا امروز موضوع استفاده از آب دریا در دستور کار قرار گرفته است.
رواج آب نمکزدایی شده
امروز در دنیا، آب نمکزدایی شده برای شرب و صنعت مورد استفاده قرار میگیرد، هرچند در کشور ما به دلیل تحریمهای موجود، روند نمکزدایی از حدود ۷۰۰ هزار مترمکعب آب موجود با هزینه بسیار بالایی مواجه است. چنانکه هزینه پالایش یک لیتر آب در مبدأ (مثلاً بندرعباس) حدود یک یورو است، ولی همین آب وقتی بخواهد مسیری ۶۰۰ کیلومتری را طی کرده و به مقصد برسد، هزینه پالایش یک لیتر آن به حدود ۳ یورو میرسد. بر همین اساس نیز، جایگاه ایران در میان سایر کشورها مانند عربستان، آمریکا، کویت و… از حیث پراکندگی نمکزدایی از آب جایگاهی بسیار پایین است. هرچند این نوید را باید بدهم که تعدادی از شرکتهای داخلی فعال در زمینه تأمین و انتقال آب، در حال تلاش برای بومیسازی سیستم نمکزدایی و انتقال آب هستند تا بتوانیم این روش را با هزینه و نیاز کمتری به واردات تجهیزات مورد نیاز اجرا کنیم.
امروزه کل ظرفیت نمکزدایی از آب در دنیا بالغ بر ۱۰۷ میلیون مترمکعب در روز است که سهم ایران از این میزان (کمتر از یک درصد) و حدود ۳۸۰ هزار مترمکعب در روز است که در آینده نزدیک به ۹۰۰ هزار مترمکعب خواهد رسید. ضمن آنکه دو سایت بوشهر و بندرعباس در ایران مسئول انجام این کار هستند.
ارائه راهکار به جای انتقاد!
در اینجا لازم است به این موضوع اشاره کنم که فعالان محیط زیست انتقاداتی را نسبت به روش نمکزدایی و انتقال آب بیان کردهاند که البته در جای خود قابل تأمل است. چنانکه ما نیز بر این واقعیت تاکید داریم که مدیریت منابع آبی در کشور به درستی انجام نشده و امروز با مشکلات بزرگی در این زمینه روبه رو شدهایم. اما در وضعیت فعلی از دوستان توقع داریم به جای انتقاد به بیان راهکار جایگزین بپردازند. امروز اگر بخواهیم ماده معدنی را از سیرجان (گل گهر) یا از سرچشمه (در ۵۰۰ کیلومتری دریا) با عیار کمتر از یک درصد به کنار دریا منتقل کنیم، مشکلات زیست محیطی بسیاری ایجاد میشد. به همین دلیل نیز، طرح انتقال آب دریا به سمت معادن مورد تأیید و اجرا قرار گرفت. این طرح توسط شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس با حمایت وزارت صمت، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) و سه شرکت بزرگ معدنی گل گهر، شرکت ملی مس و مجموعه چادرملو در سال ۱۳۹۰ در دست اجرا قرار گرفت. مأموریت این طرح، شیرین سازی و انتقال ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب در سال را در دستور کار دارد. از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ پیشرف بسیار خوبی در این پروژه رخ داد و آب به استان یزد رسید. اما در سه سال اخیر، طرحهای مشابه جدیدی تعریف شد و ستاد انتقال آب دریا به ریاست معاون رئیسجمهور شکل گرفت و فعالیت خوبی را با تعریف خطوط دیگری برای انتقال آب انجام داد.
ستاد انتقال آب دریا خط یک انتقال آب را برای شیرینسازی و انتقال ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب از خلیج فارس به استانهای کرمان و یزد برای رفع نیازهای آبی مجموعه صنایع گلگهر در ۳۰۰ کیلومتری دریا، مجموعه مس سرچشمه در ۴۵۰ کیلومتری دریا و مجموعه چادرملو در اردکان یزد در ۸۱۰ کیلومتری دریا تعریف کرد. این خط با سرمایهگذاری بالغ بر ۲ و نیم میلیارد دلار اکنون به سرانجام رسیده و ۹۷ درصد پیشرفت داشته است.
خط دوم نیز با ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب و با سرمایهگذاری ۸۰ درصدی (بالغ بر یک و نیم میلیارد دلار) توسط شرکت ملی مس، به منظور رفع نیاز آبی صنایع و شرب استانهای کرمان و یزد شکل گرفته است و امیدواریم طی ۳ سال آینده به بهرهبرداری برسد. از آنجا که شرکت ملی مس طرحهای توسعهای زیادی را برای خود تعریف کرده است، ایجاد خط اول انتقال آب پاسخگوی نیاز آن نبود و لذا این شرکت خود سرمایهگذاری عمده در احداث خط دوم را بر عهده گرفت. چنانکه در احداث خط اول نیز شرکتهای مس، گل گهر و چادرملو به ترتیب سهمی را در تأمین سرمایه بر عهده گرفتهاند.
احداث خط سوم برای انتقال آب به اصفهان
اما سومین خط انتقال آب با هدف تأمین آب مورد نیاز صنایع در استان اصفهان شکل گرفته است که فاز اول آن به طول ۵۵۰ کیلومتر احداث شده و تقریباً تا یک ماه آینده میتواند در کیلومتر ۳۸۰ خط اول به خط سیرجان متصل شده و آبرسانی به استان اصفهان را تا ظرفیت ۷۰ میلیون مترمکعب انجام دهد. همچنین در ادامه، فاز دوم این خط آب را در ۱۷۰ کیلومتری شرق هرمزگان، به اصفهان منتقل میکند. خط دیگری که در حال احداث است نیز خط آبرسانی از دریای عمان به خراسان رضوی و سیستان بلوچستان با ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب است که شرکتهای بزرگی مانند مس، گل گهر، چادرملو و فولاد مبارکه حامی آن شدهاند. در پایان لازم به ذکر است که گزارشات تمامی طرحها و اقدامات ما به صورت دورهای به سازمان محیطزیست ارائه میشود.
احسان انصاری-مدیرعامل شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس
ارسال نظر