پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، این مقاله به بررسی این مرز نادیده نوآوری میپردازد و نشان میدهد چگونه میتوان فرصتهای نوآوری را در سطح جهان گسترش داد. نیاز، مادر اختراع است؛ اما این فقط یک بخش از ماجراست. نوآوری به فرصت هم نیاز دارد.» بررسیهای جدید نشان میدهند که احتمال تبدیلشدن یک فرد به نوآور، بهشدت به زمینه خانوادگی او از لحاظ درآمد و جایگاه اجتماعی بستگی دارد. کودکان بااستعداد اما از خانوادههای محروم، معمولاً بسیار پایینتر از پتانسیل واقعی خود نوآوری میکنند، درحالیکه فرزندان خانوادههای ثروتمند یا تحصیلکرده بسیار بیشتر احتمال دارد که مسیر نوآوری را در پیش بگیرند.
این وضعیت به پدیدهای منجر شده که من و همکارانم آن را «اینشتینهای گمشده» و «ماری کوریهای گمشده» نامیدهایم. زنان بهطور خاص، در سراسر جهان بهشدت در میان نوآوران کمنماینده هستند. این مساله کوچکی نیست؛ بر اساس پژوهشهای اخیر، اگر تمام جوانان بااستعداد در سراسر جهان فرصت برابر برای رشد استعدادهایشان داشتند، خروجی علمی جهانی میتوانست تا ۴۲ درصد افزایش یابد. بنابراین، دموکراتیزه کردن دسترسی به مسیرهای نوآوری، کلیدی برای رشد بلندمدت و کاهش نابرابریهاست. اگر بتوانیم استعدادهای پنهان را کشف و آنها را به کار بگیریم، میتوانیم رشد اقتصادی بالاتری داشته باشیم و همزمان چالشهای اساسی مانند گذار به انرژی سبز، پایداری بدهیهای عمومی، کاهش فقر و شکافهای جنسیتی و بیننسلی را بهتر مدیریت کنیم. این مقاله به بررسی این مرز نادیده نوآوری میپردازد و نشان میدهد چگونه میتوان فرصتهای نوآوری را در سطح جهانی گسترش داد.
زمینه خانوادگی و نوآوری
تحقیقات ما که ۶ سال پیش منتشر شد، نشان داد که چه کسانی در آمریکا تبدیل به مخترع میشوند. با استفاده از دادههای مربوط به ثبت اختراعات بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۲، ما رابطه مستقیمی بین سطح درآمد خانواده و احتمال دریافت حق اختراع یافتیم.
• در میان کسانی که والدینشان در ۸۰ درصد پایین توزیع درآمدی قرار داشتند، تعداد مخترعان کمتر از ۴ نفر در هر هزار نفر بود.
• اما در میان افرادی که والدینشان در ۲۰ درصد بالای توزیع درآمدی بودند، این تعداد به ۸ نفر در هر هزار نفر افزایش مییافت.
همچنین بررسی کردیم که آیا این شکاف درآمدی صرفاً ناشی از تفاوتهای تحصیلی در دوران کودکی است یا عوامل دیگری نیز نقش دارند. نتایج نشان داد که حتی در میان کودکانی که در سنین پایین (مثلاً کلاس سوم) نمرات ریاضی مشابهی داشتند، کسانی که از خانوادههای ثروتمندتر بودند، شانس بیشتری برای مخترع شدن داشتند. بهطور خاص، کودکانی که در ۹۰ درصد بالای نمرات ریاضی قرار داشتند، اما از خانوادههای کمدرآمد میآمدند، بسیار کمتر از همتایان خود از خانوادههای پردرآمد به ثبت اختراع رسیدند. این تفاوت فقط به دلیل پول نیست. والدین نهتنها از فرزندانشان حمایت مالی میکنند، بلکه دانش، تجربیات و شبکههای ارتباطی را نیز به آنها منتقل میکنند. مطالعات انجامشده در فنلاند (کشوری که آموزش در آن کاملاً رایگان است) نشان داده که حتی در این کشور هم نابرابریهای مشابهی در دسترسی به مسیرهای نوآوری وجود دارد، که این نشان میدهد عوامل اجتماعی نقش کلیدی در این مساله دارند.
تأثیر اقتصادی استعدادهای ازدسترفته
از دست دادن استعدادهای نوآور، هزینههای اقتصادی سنگینی به همراه دارد. مدلی که من همراه با الیاس اینیو و جاش فنگ توسعه دادم، نشان میدهد که اگر برابری جنسیتی در دسترسی به مسیرهای نوآوری محقق شود، رشد بهرهوری میتواند تا ۷۰ درصد افزایش یابد. برای اقتصادهای پیشرفتهای مانند ایالات متحده، این افزایش میتواند رشد بهرهوری سالانه را از ۰/۲ درصد به ۴/۳ درصد برساند که تأثیرات عمیقی بر درآمد ملی، رفاه اجتماعی و حتی درآمدهای مالیاتی خواهد داشت. یافتههای این مدل همچنین نشان میدهد که بهترین راه برای تقویت نوآوری، صرفاً افزایش سرمایهگذاری عمومی در آموزش نیست، بلکه باید بهطور ویژه بر شناسایی و پرورش استعدادهایی با بالاترین سطح توانایی تمرکز کرد.
چگونه میتوان مسیر نوآوری را دموکراتیزه کرد؟
اول: ایجاد نقشهای الگو و برنامههای راهنمایی
مطالعات نشان دادهاند که نزدیکی کودکان به مخترعان، احتمال اینکه آنها خودشان نوآور شوند را افزایش میدهد. برخی آزمایشهای تصادفی کنترلشده نشان دادهاند که برنامههای راهنمایی و حضور الگوهای موفق در حوزه علم و فناوری، میتواند مسیرهای شغلی افراد را تغییر دهد. مطالعهای در سال ۲۰۲۳ نشان داد که حتی یک مواجهه کوتاهمدت با الگوهای زن موفق در علوم، تأثیر معناداری بر انتخاب رشته دانشگاهی دختران دبیرستانی داشته است. این تحقیق نشان داد که پس از این مواجهه، احتمال ورود دختران به برنامههای پیشرفته STEM (علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) بهشدت افزایش یافت.
دوم: افزایش دسترسی به مسیرهای آموزشی در کشورهای کمدرآمد
یکی از مشکلات اصلی، محدود بودن مسیرهای ورود به نوآوری در کشورهای کمدرآمد است. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که کاهش موانع مهاجرتی و افزایش تعداد بورسیههای تحصیلی برای دانشجویان مستعد از اقتصادهای درحالتوسعه، میتواند این مشکل را حل کند.
سوم: تنوعبخشی به جمعیت مخترعان برای هدایت نوآوری به سمت نیازهای گستردهتر
تاریخ نشان داده است که مخترعان معمولاً محصولاتی را توسعه میدهند که با تجربههای شخصی خودشان همخوانی دارد. برای مثال، ژوزفین کوچرین، زن ثروتمند آمریکایی، ماشین ظرفشویی را اختراع کرد تا از آسیب دیدن ظروف چینی گرانقیمتش در شستوشوی دستی جلوگیری کند. کریستوفر گری، که در خانوادهای با سرپرستی مادرش بزرگ شد، اپلیکیشنی برای بورسهای تحصیلی طراحی کرد تا دانشآموزان بتوانند منابع مالی مناسب برای ادامه تحصیل خود را پیدا کنند. مطالعات نشان میدهد مخترعانی که از خانوادههای پردرآمد میآیند، بیشتر محصولاتی برای قشر ثروتمند تولید میکنند و کمتر به صنایعی مانند غذا یا خدمات اساسی توجه دارند. این مساله بیانگر آن است که با افزایش تنوع جمعیتی در میان مخترعان، نوآوریها نیز بهتر میتوانند نیازهای همه اقشار جامعه را برآورده کنند.
در نهایت، شکوفایی استعدادهای پنهان، راهی به سوی رشد اقتصادی پایدار است. اگر بتوانیم به همه استعدادهای بالقوه فرصت بدهیم، نهتنها نوآوری و رشد اقتصادی را سرعت میبخشیم، بلکه جامعهای فراگیرتر، عادلانهتر و پویاتر خواهیم داشت. گسترش نوآوری، بهاندازه انقلابهایی مانند هوش مصنوعی اهمیت دارد، اما تأثیر آن بر عدالت اجتماعی بسیار بیشتر خواهد بود. این همان مرز نادیده نوآوری است، جایی که هنوز کشف نشده اما میتواند مسیر پیشرفت آینده اقتصاد جهانی را تعیین کند.
نویسنده: زاویِر جاراول
منبع:
Finance & Development, March 2025, International Monetary Fund.
ارسال نظر