در جهانی که اقتصادهای پیشرفته با چالشهای تأمین مالی پروژههای کلان دستوپنجه نرم میکنند، فولاد مبارکه با یک ابتکار جسورانه نشان داده که چگونه میتوان در میانه محدودیتهای ارزی و افزایش هزینههای انرژی، راه را برای سرمایهگذاری باز کرد. این شرکت با انتشار اوراق صکوک مرابحه ارزی، موفق به جذب ۱۱۰ میلیون یورو برای پروژه نورد گرم ۲ شده است؛ طرحی که با سرمایهگذاری کل ۷۷۰ میلیون یورو و پیشرفت فیزیکی ۴۷.۵ درصدی، ظرفیت تولید ۴.۲ میلیون تن ورق گرم در سال را فراهم میکند. این پروژه، با جلوگیری از خروج ماهانه ۲۷ میلیون یورو ارز، نهتنها وابستگی به واردات را کاهش میدهد، بلکه با تقویت صادرات، ارزشافزودهای پایدار برای کشور خلق میکند.
این اقدام، در شرایطی که بسیاری از پروژههای صنعتی کشور به دلیل کمبود منابع مالی متوقف شدهاند، یک پیام روشن دارد: تأمین مالی هوشمند، کلید توسعه صنعتی است. فولاد مبارکه با همکاری بانک ملت و صندوق توسعه ملی، الگویی از شیوه نوین تأمین مالی ارائه کرده که نهتنها پروژههای کلان را پیش میبرد، بلکه همراستا با اهداف ارزی و تولیدی کشور، پایداری اقتصادی را تضمین میکند. این مدل، اگر در سطح ملی تکثیر شود، میتواند گرهگشای صدها پروژه متوقفشده در زنجیرههای صنعتی و معدنی کشور باشد.
جهان شاهد نمونههای موفقی از این رویکرد بوده است. در کره جنوبی، شرکت پوسکو (POSCO) با بهرهگیری از ابزارهای مالی متنوع، از جمله اوراق قرضه بینالمللی و مشارکتهای دولتی-خصوصی، زنجیره فولاد خود را به یکی از رقابتیترین صنایع جهان تبدیل کرد. در برزیل، شرکت واله (Vale) با استفاده از سرمایهگذاریهای مشترک و تأمین مالی مبتنی بر بازارهای جهانی، نهتنها صنعت معدن را توسعه داد، بلکه زیرساختهای لجستیکی منطقهای را نیز تقویت کرد. این تجربهها نشان میدهند که بدون یک نظام تأمین مالی منسجم و هدفمند، توسعه صنعتی در مقیاس بزرگ امکانپذیر نیست. فولاد مبارکه، با ابتکارات خود، در حال ایفای نقشی مشابه در ایران است: پیشرانی برای یک الگوی ملی سرمایهگذاری که میتواند سرمشقی برای سایر صنایع باشد.
از خامفروشی تا خلق ثروت پایدار
توسعه صنعتی بدون تکمیل زنجیره ارزش، مانند ساختمانی بدون ستون است. فولاد مبارکه با سرمایهگذاری ۵.۳ میلیارد یورویی در پروژههای متعدد، از تولید ورقهای خاص خودروسازی تا گسترش ظرفیتهای صادراتی، نشان داده که چگونه میتوان از خامفروشی فاصله گرفت و به خلق ثروت پایدار دست یافت. پروژه نورد گرم ۲ تنها یکی از این طرحهاست. این پروژه، با تکمیل حلقههای کلیدی زنجیره فولاد، نهتنها نیاز صنایع داخلی را تأمین میکند، بلکه با تولید محصولات با ارزشافزوده بالا، ایران را به صادرکنندهای قدرتمند در بازارهای منطقهای و جهانی تبدیل میکند.
خط دوم تولید ورق خودرو، یکی دیگر از پروژههای استراتژیک این مجموعه، خلأ حیاتی صنعت خودروسازی کشور را هدف قرار داده است. این خط با تولید گریدهای ویژه ورق، نهتنها وابستگی به واردات را کاهش میدهد، بلکه با پتانسیل صادرات به بازارهای همسایه، ارزآوری قابلتوجهی ایجاد خواهد کرد. این رویکرد، که بر ارزشافزوده بالا، کاهش وابستگی ارزی و ارتقای فناوری متمرکز است، باید به ستون فقرات استراتژی ملی توسعه صنعتی تبدیل شود.
زنجیره فولاد و معدن، به عنوان یکی از مزیتهای رقابتی ایران، نیازمند نقشهای جامع برای اولویتبندی پروژهها، تخصیص منابع و هماهنگی بین دولت، نهادهای مالی و بخش خصوصی است. تجربه فولاد مبارکه نشان میدهد که این نقشه نهتنها ممکن، بلکه در حال اجراست. این شرکت با سرمایهگذاری در پروژههایی که معادل یکسوم بودجه عمرانی سالانه کشور است، ثابت کرده که میتوان با برنامهریزی دقیق، منابع را به سمت پروژههای اولویتدار هدایت کرد. اما این موفقیت، بدون یک نظام تأمین مالی کارآمد، هرگز محقق نمیشد.
خودتأمینی به مثابه استراتژی
صنایع سنگین ایران در سالهای اخیر با چالشی بیسابقه روبهرو بودهاند: افزایش ۲۸ برابری هزینههای برق و گاز از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳. این روند، نهتنها سودآوری بنگاهها را تهدید میکند، بلکه انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت را کاهش میدهد. فولاد مبارکه اما با سرمایهگذاری ۷۵۰ میلیون یورویی در تولید برق مستقل، پاسخی قاطع به این بحران داده است. نیروگاه سیکل ترکیبی ۴۶۰ مگاواتی این مجموعه وارد مدار شده و در تیرماه امسال، ۱۲۰ مگاوات برق خورشیدی به ظرفیت آن افزوده شده است. همچنین برنامهریزی شده که تا ۱۲۰ مگاوات دیگر نیز تا پایان مهرماه به بهرهبرداری برسد. این خودتأمینی، نهتنها تابآوری صنعتی فولاد مبارکه را تقویت میکند، بلکه الگویی برای سایر صنایع انرژیبر ارائه میدهد. در کشوری که محدودیتهای فصلی برق و افزایش هزینهها تولید را تهدید میکند، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و مستقل یک ضرورت ملی است. تجربه جهانی نیز این را تأیید میکند. در آلمان، شرکتهای صنعتی مانند تیسنکروپ (ThyssenKrupp) با سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، نهتنها هزینههای خود را مدیریت کردهاند، بلکه به پایداری محیطزیستی نیز کمک کردهاند. فولاد مبارکه با این رویکرد، نهتنها از بحران انرژی عبور کرده، بلکه به الگویی برای تابآوری صنعتی در ایران تبدیل شده است.
در کنار انرژی، آب یکی دیگر از چالشهای حیاتی صنایع ایران است. فولاد مبارکه با بازچرخانی آب و تأمین ۳۸ درصد از نیاز خود از منابع غیرمتعارف، گامی بزرگ در مسیر توسعه پایدار برداشته است. پروژه انتقال آب از دریای عمان، که این مجموعه در آن سرمایهگذاری کرده، نهتنها نیازهای آبی صنعت را تأمین میکند، بلکه با کاهش فشار بر منابع رودخانهای، توسعه متوازن منطقهای را تضمین میکند. در دوران خشکسالی فزاینده، این اقدامات نشان میدهند که توسعه صنعتی بدون پیوست محیطزیستی، نهتنها ناپایدار، بلکه ناممکن است. فولاد مبارکه با این رویکرد، نهتنها چالش آب را مدیریت کرده، بلکه به الگویی برای توسعه صنعتی پایدار در ایران تبدیل شده است.
در سایر کشورهای جهان نیز نمونههای مشابهی وجود دارد. در استرالیا، شرکتهای معدنی مانند بیاچپی (BHP) با سرمایهگذاری در فناوریهای بازچرخانی آب و پروژههای انتقال آب، توانستهاند در مناطق خشک، تولید پایدار را حفظ کنند.
از الگوی بنگاهداری به نقشه ملی سرمایهگذاری
آنچه در فولاد مبارکه میگذرد، صرفاً داستان موفقیت یک بنگاه نیست؛ بلکه الگویی برای یک نقشه ملی سرمایهگذاری است. این مدل، که بر تأمین مالی هوشمند، تکمیل زنجیره ارزش، تابآوری در برابر بحرانها و توجه به پایداری محیطزیستی استوار است، میتواند به کل زنجیره فولاد و معدن ایران تعمیم یابد. اما این نیازمند هماهنگی بین دولت، نهادهای مالی و بخش خصوصی است.
فولاد مبارکه، با سرمایهگذاری در زیرساختهای منطقهای و پروژههای ملی مانند انتقال آب، نشان داده که چگونه یک بنگاه میتواند نقش پیشران توسعه ملی را ایفا کند. این شرکت، با ایجاد زنجیرههای تأمین یکپارچه و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط، به توسعه متوازن منطقهای کمک کرده است. این الگو، اگر به سطح سیاستگذاری ملی ارتقا یابد، میتواند کل زنجیره صنعت و معدن را متحول کند.
انتخابی برای آینده
ایران در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار دارد: یا با تکیه بر الگوهای موفق داخلی، نقشهای جامع برای توسعه صنعتی طراحی کنیم، یا در دام تکرار سیاستهای ناکارآمد گذشته بمانیم. تجربه فولاد مبارکه نشان میدهد که با تأمین مالی هوشمند، برنامهریزی دقیق و هماهنگی بین نهادهای مختلف، میتوان از یک بنگاه به یک الگوی ملی رسید. اما این نیازمند ارادهای ملی است.
ماهنامه کارخانه، به عنوان رسانه راهبردی صنعت فولاد و صنایع معدنی، وظیفه دارد این تجربهها را تحلیل و راهکارهایی برای تبدیل آنها به سیاستهای ملی ارائه کند. از مطالعات تطبیقی با کشورهای پیشرو مانند کره جنوبی و هند تا بازطراحی نقش نهادهای تنظیمگر و صندوقهای مالی، همهچیز به یک تصمیم قاطع نیاز دارد. فولاد مبارکه نشان داده که این مسیر ممکن است؛ آیندهای که در آن، زنجیره فولاد و معدن به موتور محرکه اقتصاد کشور بدل شود و ایران را به جایگاه شایستهاش در اقتصاد جهانی برساند.
سعید زرندی
مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه
ارسال نظر