پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در یک روز آرام تابستانی در سال ۱۹۶۵، جان مروز، زمینشناس آمریکایی، ایدهای مطرح کرد که در آن زمان بیشتر شبیه داستانهای علمیتخیلی بود: برداشت فلزات گرانبها از بستر تاریک و ناشناخته اقیانوس. آنچه «مروز» در ذهن داشت، گرههای معدنی کوچک و سیاهرنگی بود که طی میلیونها سال، در عمق ۴ تا ۶ کیلومتری زیر سطح دریا شکل گرفتهاند؛ تودههایی از نیکل، کبالت و منگنز که حالا به دلیل تقاضای سرسامآور صنعت خودروهای الکتریکی و فناوریهای سبز، به طلای پنهان سیاره تبدیل شدهاند.
اما همانطور که مروز پیشبینی نمیکرد، این ایده به یک ماجراجویی پیچیده بدل شد؛ تلاشی که با وسوسه ثروتهای هنگفت آغاز شد، اما خیلی زود درگیر معادلات فنی، سیاسی و زیستمحیطی شد. دهه ۱۹۷۰، نخستین تلاشها برای استخراج این گرهها آغاز شد. آمریکا، شوروی و چند کشور دیگر روباتهای اولیه خود را به عمق اقیانوسها فرستادند، اما خیلی زود عقبنشینی کردند: هزینهها سرسامآور بود، فناوریها ناپایدار و بازدهی اقتصادی نامشخص.
حالا، در قرن ۲۱، ماجرا دوباره زنده شده است. جهان به سمت انرژیهای پاک حرکت میکند و نیاز به فلزات کمیاب مثل کبالت، نیکل و منگنز سر به فلک کشیده است. اما منابع زمینی این مواد به دلایل متعددی - از تخریب محیطزیست تا نقض حقوق بشر در معادن آفریقا - با محدودیت مواجهاند. در این میان، گرههای معدنی کف اقیانوس بهعنوان جایگزینی جذاب مطرح شدهاند: منابعی بکر که بدون نیاز به تخریب جنگلها یا کار کودکان، میتوانند نیازهای فناوریهای سبز را تأمین کنند. شرکتهایی مانند The Metals Company، که مجوزهای اکتشاف در منطقه کلاریون-کلیپرتون (CCZ) در اقیانوس آرام را در اختیار دارند، امیدوارند تا سال ۲۰۲۵ عملیات تجاری خود را آغاز کنند. اما پرسش بزرگ این است: آیا میتوان گنجینههای کف اقیانوس را بدون بههمریختن اکوسیستمهای شکننده آن استخراج کرد؟
منتقدان میگویند پاسخ منفی است. دانشمندان هشدار میدهند که این اکوسیستمها در طول میلیونها سال شکل گرفتهاند و کوچکترین اختلال میتواند منجر به انقراض گونههایی شود که حتی هنوز آنها را نمیشناسیم. به گفته کارشناسان، حرکت روباتهای استخراج در کف اقیانوس میتواند رسوباتی را که هزاران سال طول کشیده تا تهنشین شوند، دوباره معلق کند؛ پدیدهای که مانند گردبادی زیر آب، حیات را خفه خواهد کرد. سازمانهای محیطزیستی خواستار توقف کامل این عملیات هستند تا زمانی که دادههای بیشتری از اثرات آن به دست آید.
در این میان، آژانس بینالمللی بستر دریایی (ISA) بهعنوان نهاد تنظیمگر، در موقعیتی حساس قرار دارد. ISA تاکنون ۳۱ قرارداد اکتشافی صادر کرده، اما هنوز موفق نشده قوانین مشخص و الزامآوری برای استخراج تجاری تدوین کند. مذاکرات پرچالش میان کشورهای عضو، آینده این صنعت را در هالهای از ابهام فروبرده است. برخی کشورها، مانند نائورو که با The Metals Company همکاری میکند، تهدید کردهاند که اگر تا سال ۲۰۲۵ قوانین نهایی نشود، بهطور یکجانبه اقدام خواهند کرد؛ تصمیمی که میتواند به شکلگیری یک «غرب وحشی» در اعماق اقیانوس منجر شود، جایی که شرکتها برای دستیابی به ثروتهای زیر آب، به رقابت بیقاعده بپردازند و اثرات زیستمحیطی آن در غیاب نظارت، شدت یابد.
اما در طرف دیگر ماجرا، حامیان این صنعت ایستادهاند. آنها استدلال میکنند که استخراج گرههای معدنی، بهرغم چالشها، میتواند راهکاری پایدارتر از معادن زمینی باشد. برای مثال، بیش از ۷۰ درصد کبالت جهان از جمهوری دموکراتیک کنگو تأمین میشود، جایی که گزارشها از کار کودکان، تخریب شدید محیطزیست و فساد گسترده حکایت دارد. در مقایسه، استخراج از بستر دریا – اگر بهدرستی تنظیم و مدیریت شود – میتواند اثرات منفی کمتری داشته باشد و حتی به کاهش انتشار کربن کمک کند.
با این حال، موانع فنی همچنان پابرجاست. طراحی روباتهایی که بتوانند در فشارهای خردکننده اعماق اقیانوس بهطور مستمر کار کنند، چالشی مهندسی است که حتی با پیشرفتهای امروز، هزینهای نزدیک به یک میلیارد دلار برای راهاندازی هر پروژه تجاری برآورد میشود. و حتی اگر این موانع برطرف شوند، پرسشهای اخلاقی و زیستمحیطی همچنان باقی خواهد ماند: آیا میتوان آینده سبز را با به خطر انداختن ناشناختهترین اکوسیستمهای زمین ساخت؟ شاید پاسخ این پرسش در دل مذاکرات آینده ISA و فشارهای بینالمللی نهفته باشد. در نهایت، باید دید آیا جهان میتواند بین نیاز به مواد معدنی کمیاب و مسئولیت حفاظت از میراث طبیعی سیاره، تعادلی برقرار کند یا دوباره به راهی خواهد رفت که پیشینیان در دهه ۱۹۷۰ رفته بودند: توقف پروژهها، شکست فناوریها و بازگشت به نقطه صفر. تنها یک چیز قطعی است: نبرد بر سر ثروتهای پنهان اعماق اقیانوس تازه آغاز شده است.
اکونومیست
ارسال نظر