پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، اینکه چرا فضای فعالیت استارت آپی در ایران آنچنان که باید رشد نکرده به عوامل مختلفی ارتباط دارد. دستهای از این عوامل تنها مختص صنعت استارت آپی و فضای نوآوری کشور نیست، بلکه کل اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد بخش خصوصی با آن درگیر است و دسته دوم نیز شامل عواملی است که مختص صنعت استارت آپی است.
در مورد عوامل دسته نخست باید اشاره کنم که وقتی فضای عمومی در کشور به جای سرمایهگذاریهای بلندمدت به سمت بهرهبرداریهای کوتاه مدت و مقطعی با استفاده از رانتهای اطلاعاتی میرود، لاجرم فضای رقابتی ضعیف شده و دیگر امکان رقابت برای بنگاههای اقتصادی ایجاد نخواهد شد. در سالهای گذشته، فعالان اقتصادی برای تصمیمگیریهای خود با تلاطم بخشنامههای مختلف، قوانین خلقالساعه و ضوابط مختلف روبهرو شده و دریافتند که برای دستیابی به نتیجه بهتر، باید به سمت سوداگریهای مرسوم حرکت کنند! فضای اکوسیستم نوآوری کشور نیز از این معایب مستثنی نیست و وقتی سرمایهگذاران کلان کشور ترجیح میدهند روی انرژی ارزان و یا انحصار کالاها در بازار تمرکز کنند، لاجرم گسیل سرمایه به سمت بخشهای مختلف در کشور کاهش مییابد و دیگر کمتر میتوان سرمایه مورد نظر در این حوزه را جذب کرد و شاهد رشد اقتصادی در کشور بود.
این در حالی است که کشور ترکیه در همسایگی ما در سالهای اخیر دسترسی بسیار خوبی چه در داخل و چه در خارج از کشورش به بازار سرمایه داشته است ولی ایران به دلیل بستهشدن درهای کشور و فضای خاصی که در حوزه امور اقتصادی ایجاد کرده است، از این مزایا بیبهره بوده است. متأسفانه امروز استارت آپهای بزرگ کشور که بعد از مدتی فعالیت، خود را اثبات کرده بودند، در مراحل بعدی سرمایهگذاری خود چندان موفق نبودهاند. چنانکه طبق آمارهای موجود، کل میزان سرمایهگذاری در کشور کمتر از استهلاک آن بوده است.
معضلات مهم فضاهای استارت آپی
امروز در اکوسیستم استارت آپی کشور چند معضل مزمن وجود دارد. نخست اینکه ما از یاد بردهایم که این فضا به جوانان خلاق و نوآور نیازمند است تا بتوانند در فضایی آزاد و امن به ارائه ایدههای خود بپردازند و در واقع این اکوسیستم بر دوش این جوانان سوار شده است. کشور ما روزبهروز از این سرمایههای انسانی در حال تهی شدن است و اگر در گذشته فعالان این عرصه از راه دور با شرکتهای اروپایی فعالیت داشتند، امروز کل استارت آپ خود را به کشور دیگری منتقل میکنند!
موضوع مهم دیگر این است که تکلیف کشور ما با مجموعههای استارت آپی روشن نیست و گویی حاکمیت برخوردی دوگانه با آنها دارد. فعالان این عرصه به رغم ارزشآفرینی بسیاری که در اکوسیستم خود دارند، ولی با بیمهری زیادی از سوی حاکمیت روبه رو میشوند و بستری برای رشد و توسعه ندارند. این وضعیت، نتیجه دخالتها و کنترلهای بیش از اندازهای است که جلوی حرکت این فعالان را گرفته و مسیر رشد آنها را مسدود کرده است. هرچند گاهی نیز دلایل نهادها برای عدم حمایت صحیح از فعالان عرصه استارت آپی منطقی است، اما بیتردید شیوه مواجهه آنها با این مسائل نادرست است.
امروز با بستهشدن درهای کشور، سرمایهای از خارج وارد عرصه استارت آپی نشده است و علاوه بر این، مسیرهای تزریق سرمایه نیز به روی فعالان استارتآپی بسته شده است. چنانکه بنگاههای استارتآپی اجازه ورود به بازار بورس را ندارند و شاید تنها بتوان استارتآپ «تپسی» را به عنوان یک مورد خاص موفق در این زمینه برشمرد. در حالی که وقتی در سال ۱۴۰۳ این همه بر مشارکت مردم در عرصههای اقتصادی تاکید میشود، باید بدانیم که به جز بازار بورس عرصه دیگری برای مشارکت مردم در عرصههای اقتصادی وجود ندارد و وقتی حال عمومی این بازار خوب نباشد، رسماً مردم مشارکتی در عرصه اقتصادی کشور نخواهند داشت.
مقایسه ایران و ترکیه
در حوزه اقتصاد دیجیتال و استارتآپی، مقایسه دو کشور ایران و ترکیه نشان میدهد که ایران خیلی زودتر از ترکیه وارد عرصه ایکامرس شد و فعالان این عرصه چندسال قبل از ترندیور توانسته بودند دیجی کالا را در کشور فعال کنند. اما متأسفانه عوامل اقتصادی و غیراقتصادی باعث شد تا نتوانیم این فضا را نگه داریم.
از جمله عوامل اقتصادی اثرگذار بر این فضا این است که ایران در مقایسه با ترکیه تعاملات تجاری بینالمللی بسیار ضعیفی دارد. تجار و بازرگانان ترک بسیار راحتتر از تجار و بازرگانان ایران به کشورهای دیگر سفر کرده و با جهان تعامل میکنند و البته به راحتی نیز از سوی کشورهای دیگر پذیرفته میشوند. ولی ایران عملاً تعامل محدودی با دنیا دارد. از سوی دیگر، محدودیتهای ایجاد شده و دخالت نهادهای نظارتی و امنیتی از جمله عوامل غیراقتصادی اثرگذار در این عرصه است. حاکمیت در دورههای مختلف رفتار مختلفی با عرصه استارتآپی داشته که البته گاه به سمت بلوغ خوبی حرکت کرده است. هرچند کافی نبوده و آنچه از آن انتظار میرفته، محقق نشده است.
تحریم، بسترساز رشد یا رکود؟!
درباره تحریم دو رویکرد متفاوت وجود دارد که یکی آن را زمینه ساز رشد و دیگری آن را زمینهساز رکود میکند. من معتقدم محدودیتها گاهی کمکهایی را به فعالان عرصه استارتآپی کرده است و باعث شده تا آنها دسترسی بیشتری به مشتری ایرانی داشته باشند. اما از سوی دیگر معتقدم افق پرواز ما قرار نیست در همین حد باقی بماند و به مشتری محدود خود اکتفا کند. چراکه این در درازمدت منتج به سود و رشد و بقا نمیشود. امروز دیگر کسی نمیتواند از صنعت خودروی ایران دفاع کند، چراکه با انحصار بیش از حدی که در آن ایجاد شد، بنگاههایی تنبل و بیبهره ایجاد کردیم که اگر تنها یک لحظه درهای ورود خودرو به کشور باز شود دیگر حتی یک مشتری هم نخواهند داشت. این ماجرا در عرصه لوازم خانگی و پوشاک نیز تکرار شده و عرصه استارتآپی و دیجیتالی نیز در صورت بسته ماندن درهای کشور، در درازمدت به همین معضلات دچار میشود.
در این میان، راهکارهایی همچون تشکیل وزارتخانهای برای عرصه دیجیتالی و استارت آپی را مردود میدانم و معتقدم این کار مشکلی بر مشکلات خواهد افزود. از سوی دیگر، صدور بخشنامههای بیاساس و وضع قوانین نادرست و دست و پاگیر بر مشکلات فعلی این عرصه افزوده است. چنانکه طی یک سال گذشته عرصه اقتصادی کشور هر هفته با یک خبر منفی مواجه شده است! همه این موانع منجر به دلسردی فعالان عرصه اقتصادی میشود و اطمینان و امنیت فکری آنها را به مخاطره میاندازد.
فعالان اقتصادی را به ماندن امیدوار کنیم
امروز کشور امارات و شهر دبی، رؤیای تبدیل شدن به پایتخت اقتصاد دیجیتال دنیا را در سر دارد و البته نقشه راه مشخصی نیز برای این رؤیا ترسیم کرده است. در حالیکه ما با روندی آهسته در این مسیر درحال حرکت هستیم و هر تغییری میتواند بقای ما را به خطر بیندازد. در این میان، ایجاد امیدواری و فضایی امن و اطمینانبخش برای جوانان و فعالان عرصه اقتصادی مهمترین راهکار برای رفع معضلات فعلی است که باعث میشود آنها امیدی برای ماندن در کشور پیدا کرده و از مهاجرت صرف نظر کنند. باید فضایی برای تجربه تعامل با دنیا برای آنها فراهم شود تا بتوانند با اعتماد به نفس کافی با شرکتهای کوچک و بزرگ دنیا تعامل و عملکرد خود را عرضه کنند. متأسفانه امروز حتی کشورهای منطقه نیز شرکتهای ایرانی را به رسمیت نمیشناسند و حتی وقتی عملکرد شرکتهای ایرانی را تأیید میکنند، از آنها میخواهند به کشورهای آنها بروند و شرکت جدیدی را برای عقد قرارداد در کشورشان راهاندازی کنند! این وضعیت، اعتماد به نفس شرکتهای ایرانی را کم و آنها را از فضای رقابت در دنیا خارج میکند. در این میان، حتی اگر تعداد محدودی از شرکتهای ایرانی جسارت و اعتماد به نفس لازم برای همکاری با کشورهای دیگر را پیدا کنند، محدودیتهای پرداخت و تبادل پول با نهادهای بینالمللی، سرمایهگذاری، عقد قرارداد و… که به دلیل وضع تحریمها ایجاد شده است، مانع بزرگی بر سر راه آنها خواهد بود. متأسفانه ایران امروز جزئی از زنجیره جهانی به شمار نمیرود و در این شرایط، کسب سهم از بازارهای دنیا نیز برای ما بسیار دشوار است و همه اینها عوامل مهمی است که فعالان عرصه اقتصادی، دیجیتالی و استارتآپی را به دلسردی و بیانگیزگی فعالیت در داخل کشور کشانده و زمینهساز مهاجرت آنها به کشورهای دیگر میشود.
فرزین فردیس-عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران
ارسال نظر