پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، نتیجه انتخابات آمریکا برای بسیاری غیرمنتظره بود. همانطور که میدانید، بلافاصله پس از انتخاب دونالد ترامپ، فدرال رزرو که یک نهاد مستقل است، برای تقویت قیمت کالاهای اساسی (کامودیتیها) نرخ بهره را کاهش داد؛ اما میبینیم که انتخاب ترامپ، تأثیرگذاری بیشتری داشته است. طی دو هفته پس از انتخاب ترامپ، قیمتهای کل زنجیره فولاد و حتی سایر فلزات، عموماً روندی نزولی داشت و تنها فلزی که در این مدت افزایش قیمت را تجربه کرد، سرب بود که آن هم در بازار چین اتفاق افتاد. البته این افزایش قیمت تنها ۳ دلار بود و نمیتوان آن را رشد واقعی دانست. بیشتر باید گفت که این یک اصلاح قیمتی بوده است. بهطور کلی، اگر بخواهیم فلزات پایه را بررسی کنیم، میتوان گفت تمامی آنها در دو هفته اول در هر دو بورس معتبر جهانی (بورس فلزات لندن و بازار داخلی چین) روندی نزولی داشتهاند. در مورد فلزات پایه، میتوانیم بگوییم که بازار بهطور کلی نزولی بوده است. علت این روند را میتوان به حضور ترامپ مرتبط دانست؛ چرا که سیاستهای او به تقویت استفاده از سوختهای فسیلی منجر خواهد شد. همین موضوع باعث کاهش تقاضا برای فلزاتی مثل مس شده است و بسیاری از فعالان بازار ناامید هستند که شاید تقاضای مس کاهش بیشتری پیدا کند.
افت قیمت زنجیره فولاد
در مورد فولاد، این شرایط حتی شدیدتر بوده است. ما شاهد افت قیمت در کل زنجیره محصولات فولادی و حتی مواد اولیهای مانند سنگآهن، زغالسنگ ککشو و قراضه طی دو هفته پیش بودیم. این نشان میدهد که تأثیر این انتخابات تا روز بیستم ژانویه (اول بهمنماه)، یعنی زمان تحلیف ترامپ، ادامه خواهد داشت. از آن زمان به بعد، تأثیرات سیاستهای رسمی ترامپ احتمالاً بسیار شدیدتر خواهد شد. البته در این مدت، چین از مزیت کاهش قیمتها استفاده کرده است؛ اما اگر این کاهش قیمت ادامه پیدا کند، به ضرر این کشور خواهد بود. برای چین که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان فولاد است، وقتی قیمت کالاهای تولیدی کاهش پیدا میکند، این شرایط میتواند در کوتاهمدت مزیت باشد، اما در بلندمدت به تولید داخلی آن کشور آسیب خواهد زد. میتوان گفت که جنگ تجاری آمریکا و چین از همین حالا شروع شده است. ترامپ با مهرهچینیهایی که انجام داده، این جنگ را آغاز کرده است. حتی رئیسجمهور فعلی آمریکا، آقای بایدن، هم هیچ حرکتی در این زمینه انجام نمیدهد و خبری از اقدامات جدی او نیست؛ البته که بایدن قدرت خاصی برای مقابله ندارد.
موقعیت حساس
از سوی دیگر، مهرهچینیهای ترامپ بازارها را تحت تأثیر قرار داده است. چین هنوز نظارهگر این شرایط است. اما این کشور در موقعیت بسیار حساسی قرار دارد. تا پایان سال میلادی زمان زیادی باقی مانده است و پس از آن، آخر ژانویه عید شکوفههای چین را داریم و از اوایل فوریه تعطیلات چین آغاز میشود. در سالهای گذشته تجربه این را داشتهایم که چین اگر نتواند رشد اقتصادی مورد نظر خود را در طول سال میلادی به دست آورد، با تمدید زمان تا پایان ماه ژانویه و قبل از شروع تعطیلات سال نو چینی، یک ماه زمان اضافه میگیرد.
در حال حاضر، شرایط به گونهای است که تأثیرگذاری ترامپ هم در ماه دسامبر و هم در ژانویه شدید خواهد بود؛ بنابراین اگر چین بخواهد تا زمانی که ترامپ قوانین خود را ابلاغ کند، بیکار بنشیند، این کار برایش گران تمام خواهد شد. ترامپ تاکنون بخشنامههای زیادی را تصویب کرده است. او حتی برای تشدید تحریمها علیه ایران در صورت لزوم، نیز برنامهریزی کرده و به نظر میرسد بسیاری از تصمیمگیریهایش را انجام داده است ولی ابلاغ این بخشنامهها بعد از مراسم تحلیف او خواهد بود. در مورد روسیه، قطعاً در جریان هستید که یکسری مذاکرات میان ترامپ و پوتین انجام شده و قولهایی هم بین طرفین رد و بدل شده است. احتمالاً روسیه با پذیرش عقبنشینی در جنگ اوکراین، که البته به احتمال زیاد به تغییراتی در مرزها منجر خواهد شد، توافقهایی انجام داده است.
در واقع، بازنده نهایی این جنگ اوکراین خواهد بود؛ چرا که ایالات متحده دیگر حمایتهایی که در دوران دولت بایدن از اوکراین انجام میشد را ادامه نخواهد داد. به همین دلیل، من معتقدم که این تحریمها برای روسیه خیلی جدی نخواهند بود. حتی در دولت اول ترامپ هم دیدیم که دو فلز اساسی و تأثیرگذار در صنعت جهانی، یعنی تیتانیوم و پالادیوم روسیه در ابتدا مورد تحریم قرار گرفتند. روسیه بزرگترین تولیدکننده این فلزات در جهان است. اما بعد از اعتراض بسیاری از شرکتها، از جمله شرکت هواپیماسازی ایرباس، خواسته شد که تحریم تیتانیوم برداشته شود؛ چرا که این فلز در صنعت هوایی کاربرد حیاتی دارد. در مورد پالادیوم هم شرایط مشابهی وجود داشت. همچنین، ما یک مورد مشابه را در اوکراین داشتیم. در این کشور، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گندله اروپا، یعنی شرکت Ferrexpo، فعالیت میکند. نکته جالب این است که در جریان آغاز جنگ، آمریکا، ناتو و حتی خود روسیه بهگونهای رفتار کردند که این کارخانه هدف حمله قرار نگیرد. این کارخانه فقط در اوایل حمله روسیه به اوکراین با کاهش تولید مواجه شد، اما در ۸ ماه گذشته توانسته تولید خود را به ۴ میلیون تن در سال برساند. حتی در برخی ماهها، تولید ماهانه این کارخانه افزایش بیشتر یافته است. این موضوع نشان میدهد که بسیاری از این جنگها قبل از وقوع، «حیاط خلوت» خود را مشخص کردهاند. مانند بازیهایی که بچهها میگویند: «ما پلیسبازی میکنیم، ولی این بخش از بازی را انجام نمیدهیم.» اتفاقاتی که در جنگ اوکراین و روسیه رخ داد، نشان داد که چنین توافقهایی وجود دارد. اتحادیه اروپا بهشدت به گندلهسازی شرکت Ferrexpo وابسته است و نمیتوانست اجازه دهد که این تولید تحت تأثیر جنگ قرار بگیرد.
تحریمهای بیشتر علیه چین
در مورد چین و آمریکا نیز شرایط مشابهی وجود دارد. آمریکا قطعاً تحریمهای شدیدتری را علیه چین اعمال خواهد کرد. اما من معتقدم که در برخی زمینهها این دو کشور به توافق خواهند رسید. در ابتدا ممکن است این تحریمها باعث شود که از سوی چین محصولات ارزانتر وارد بازارهای جهانی شوند. این مساله در حوزه فولاد به ضرر ایران خواهد بود؛ چرا که حتی اگر چین، به دلیل اینکه بازار صادراتیاش به آمریکا در خطر قرار میگیرد، دامپینگ نکند، ناچار است، محصولات خود را به بازارهای دیگر سرازیر کند.
پس از تاریخ بیستم ژانویه، روزی که بخشنامههای تصویبشده ترامپ ابلاغ میشود، ما با یک تا دو ماه پرتنش مواجه خواهیم بود؛ اما بعد از این دوره، به نظر من چین و آمریکا به یکسری توافقات خواهند رسید. این توافقات شامل امتیازاتی است که هر کدام از طرفین به دیگری میدهند. نتیجه نهایی این تصمیمات احتمالاً در نشست دوقلو ماه مارس ۲۰۲۵ چین مشخص خواهد شد. من معتقدم ترامپ کنونی با ترامپ دوره قبلی بسیار متفاوت است. او اگرچه قوانین رادیکال وضع میکند، اما بهدنبال مذاکره با کشورهای مختلف نیز هست. او میداند که اگر بخواهد در قدرت بماند، باید این سیاستها را داشته باشد. شاید بپرسید چگونه ممکن است ترامپ بتواند دو دوره رئیسجمهور بماند، با توجه به اینکه سن او در حال حاضر ۷۸ سال است و طبق قانون اساسی آمریکا، رئیسجمهور بالای ۸۰ سال نمیتواند مجدداً انتخاب شود. ایشان حتی ۶ ماه بزرگتر از زمانی است که بایدن انتخاب شد. به نظر من، مهرهچینیهای ترامپ نشاندهنده برنامهریزی او برای دو دوره ریاستجمهوری است. او احتمالاً از همان حربهای استفاده خواهد کرد که پوتین در دورهای به کار گرفت. پوتین در سال ۲۰۰۸ به نخستوزیری رسید و بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ فرد دیگری بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، اما قدرت اصلی در دست پوتین باقی ماند.
اکنون جمهوریخواهان در آمریکا نیز در حال برنامهریزی هستند که معاون ترامپ در دور دوم رئیسجمهور شود. در این صورت، ترامپ بهعنوان یک «رئیس جمهور در سایه» عمل خواهد کرد. تحلیل من این است که جمهوریخواهان برای ۸ سال آینده برنامهریزی کردهاند. استفاده از افراد تأثیرگذار و دارای تکنولوژی، مثل ایلان ماسک، در دولت ترامپ نیز در همین راستا است. این برنامهریزیها کوتاهمدت و ۴ ساله نیستند و نمیخواهند اشتباه دوره قبلی را که تنها ۴ سال در قدرت بودند، تکرار کنند.
اختلاف آماری فولاد عربستان
اگر تولید انجمن جهانی فولاد را بررسی کنیم، میبینیم که عربستان هیچوقت تولید بالای ۱۲ میلیون تن در سال نداشته است. اما اگر آمار عربستان را بررسی کنید، آنها تولید خود را ۱۸ تا ۵/۱۸ میلیون تن اعلام کردهاند. مصرف فولاد عربستان در سال گذشته ۲۴ تا ۵/۲۴ میلیون تن بوده است، به این معنا که ظاهراً فقط حدود ۶ میلیون تن فولاد وارد کردهاند. این اختلاف بین آمار انجمن جهانی فولاد و آمار داخلی عربستان از کجا ناشی میشود؟ واقعیت این است که همه میدانند عربستان در دولتهای قبلی پاکستان نفوذ زیادی داشته است. در زمان نخستوزیری نواز شریف، دو کارخانه بزرگ فولادسازی با شراکت ۵۰-۵۰ پاکستان و عربستان ساخته شد. همین موضوع باعث شد که پاکستان سالانه حدود ۶ میلیون تن از فولاد عربستان را تأمین کند؛ اما چون مالک اصلی این کارخانهها عربستان است، این میزان تولید در آمار عربستان نیز ثبت میشود.
این همان چیزی است که من بارها به دوستانم گفتهام: صرفاً به اطلاعات منتشرشده در اینترنت و آمارها اکتفا نکنید. من خودم در این زمینه تحقیق کردم و متوجه شدم که این اختلاف آماری دقیقاً ناشی از این شراکت است. این موضوع در هیچ وبسایتی و حتی با جستوجو در گوگل هم پیدا نمیشود. وقتی تولید و مصرف پاکستان را مقایسه کنیم، این اختلاف ۶ میلیون تنی به وضوح مشخص میشود. این دقیقاً شبیه خبری است که دو ماه پیش اعلام کردم: ترکیه ادعا کرد که مخالف سیاستهای اسرائیل است و صادراتی به این کشور نخواهد داشت ولی میبینیم ۷ تا ۸ میلیون تن فولاد صادراتی خود را به نام فلسطین صادر کرد، در حالی که مقصد نهایی آن اسرائیل بوده است. من معتقدم سیاستهای دوگانهای که رجب طیب اردوغان در ترکیه دنبال کرد، بهویژه در حوزه صادرات فولاد، به ضرر ترکیه خواهد بود. این وضعیت فرصت را برای روسیه فراهم میکند که جایگزین ترکیه شود.
این اتفاقات نشان میدهد که تولید و تجارت فولاد تا چه اندازه بر تصمیمگیریهای سیاسی و بینالمللی کشورها تأثیرگذار است.کشورها برای اینکه اطلاعات دلخواه خود را به مخاطبان القا کنند، گاهی در آمارها دست میبرند. بهعنوان مثال، عربستان تولید کارخانههای فولادسازی خود را در پاکستان به آمار داخلی خود اضافه میکند. در حال حاضر، حدود ۶ میلیون تن کسری فولاد مورد نیاز عربستان نیز از کشورهایی مانند ترکیه، برزیل و روسیه تأمین میشود.
مخاطرات بازار انرژی
موضوع دیگر حضور ترامپ در مورد انرژی است. او گفته است که میخواهد بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان شود. این هدف دو قطب بزرگ تولیدکننده نفت جهان، یعنی عربستان و روسیه در اوپک و اوپک پلاس را در خطر قرار میدهد. هر دو کشور در اوج تولید خود روزانه حدود ۱۲ تا ۵/۱۲ میلیون بشکه نفت تولید میکنند. به همین دلیل، احتمال دارد توافقاتی پشت پرده میان این دو کشور و آمریکا در زمینه نفت انجام شود. حتی من معتقدم در خصوص تأمین فولاد عربستان نیز روسیه امتیازاتی خواهد گرفت.
عربستان در حال حاضر پروژههای بزرگی در دست اجرا دارد. پروژهای مانند برج جده که مدتی متوقف شده بود، دوباره راهاندازی شده است. همچنین پروژههای دیگری (نئوم) هستند که در مرحله آمادهسازی زمین قرار دارند؛ این پروژهها نیاز زیادی به فولاد دارند. نیاز فولاد عربستان همراه با این پروژهها، بالغ بر ۴۰ میلیون تن تخمین زده میشود. اگر میزان تولید داخلی عربستان را ۱۸ میلیون تن در نظر بگیریم، با کمبود ۲۲ میلیون تن تولید فولاد مواجه است؛ در حالیکه طرحهای توسعه فولاد عربستان زودتر از ۲۰۳۰ وارد مدار نمیشوند. من معتقدم روسیه در این شرایط شانس بیشتری نسبت به چین برای تأمین فولاد عربستان دارد. در واقع، در مثلث رقابت اقتصادی میان آمریکا، روسیه و چین، روسیه احتمالاً در جناح آمریکا بازی خواهد کرد تا بتواند امتیازاتی را در جنگ اوکراین دریافت کند. این وضعیت باعث میشود که چین بازنده نهایی این رقابت باشد.
اگر روسیه که ظاهراً در اتحاد با چین است، تصمیم بگیرد بهجای چین، وارد اتحاد اقتصادی با آمریکا شود، نهتنها میتواند از امتیازات تولید نفت خارج از اوپک بهرهمند شود، بلکه میتواند سهم بزرگی از بازار فولاد عربستان را نیز به دست آورد. البته اگر چین شاهد این تغییر رویکرد و اتحاد روسیه و آمریکا در زمینه فولاد و انرژی باشد، ممکن است به اقدامات تلافیجویانه و دامپینگ شدید دست بزند. بر اساس گفتوگوهایی که با دوستان چینی داشتم، معتقد بودند تا ۲۰ ژانویه تغییر خاصی از سوی چین رخ نخواهد داد؛ اما من مخالفم! من معتقدم چین زودتر از آن تاریخ، برنامهریزی خود را آغاز خواهد کرد و مهرههای خود را برای مقابله با این شرایط در بازی قرار خواهد داد. این موضوع نشان میدهد که ما باید با دقت بیشتری به تحولات بازار جهانی نگاه کنیم و در تجارتهای خود احتیاط بیشتری به خرج دهیم. من معتقدم که از امروز تا یک ماه آینده، چین زودتر از حضور ترامپ در کاخ سفید مهرههای خود را چیده، برنامهریزی کرده و سیاستهای خود را مشخص خواهد کرد. به عنوان مثال، در صنعت خودرو، اکنون شاهد ورود بسیاری از خودروهای جدید چینی به بازار داخلی هستیم. اگر دقت کنید، تمام خودروهای تویوتا و حتی خودروهای اروپایی که وارد بازار شدهاند، در پشت آنها نوشته شده «ساخت چین» این خودروها از کارخانههای تولیدی برندهای معروف دنیا در چین به بازار وارد شدهاند. علت این موضوع هم امتیازاتی است که چین به دلیل تخفیفات ارائه کرده است. اگر قرار بود این محصولات به فرض از تویوتا ژاپن وارد شوند، قیمتشان بسیار بالاتر بود.
این مساله نشان میدهد که چین مدتها پیش برای یافتن بازارهای مختلف برنامهریزی کرده است. اما به نظر میرسد که مهره نهایی خود را ظرف یک ماه آینده رو کند و بخشی از تصمیماتش را نیز پس از بیستم ژانویه و حضور رسمی ترامپ در کاخ سفید اجرا کند. طبیعتاً تمامی این تصمیمات تأثیر شدیدی بر بازار کامودیتی خواهند داشت. باید نظارهگر این تغییرات باشیم و با احتیاط بیشتری تجارت کنیم. بهتر است فعلاً از انجام معاملات بزرگ پرهیز کنیم.
خرید سهام اپال توسط فولاد مبارکه
فولاد همیشه یکی از موضوعات مهم بوده است و ایران نیز بهعنوان دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد در جهان، به این جایگاه افتخار کرده است. تبلیغات زیادی در این زمینه انجام شده است. ما که در این عرصه فعالیت داریم، در کنفرانسهای بینالمللی بارها به این موضوع اشاره کردهایم. حتی اخیراً خبر خرید سهام اپال توسط فولاد مبارکه نیز یکی از موضوعات مهمی بود که در روزهای اخیر، چه در داخل و چه در خارج از کشور، مورد پرسش و پیگیری قرار گرفته است. این خبر نشان میدهد که همه در حال رصد تحولات هستند. وزارت خزانهداری آمریکا نیز نسبت به این موضوع حساستر خواهد شد.
راهحل حفظ جایگاه نخست فولادمبارکه به عنوان بزرگترین فولادساز خاورمیانه، اتحاد افقی یا Acquisition است که در بسیاری از کشورهای جهان و شرکتهای بزرگ بینالمللی مرسوم است. بیشک الگو گرفتن از شرکت «بائو استیل» چین میتواند راهگشای صنعت فولاد ایران باشد. شرکت «بائو استیل» چین با تولید ۱۱۵ میلیون تن فولاد از ابتدای سال ۲۰۲۲ با ۶ شرکت فولادی دیگر در شمال شرق چین اتحاد افقی ایجاد کرد و تولید فولاد قطعی خود را به ۱۵۰ میلیون تن در سال رساند و بزرگترین شرکت تولیدکننده فولاد جهان لقب گرفت و جلوتر از آرسلورمیتال ایستاد. فولادمبارکه نیز میتواند با اتحاد افقی با شرکتهای بزرگ معدنی و فولادی ایران جایگاه خود را در منطقه حفظ کند و تولید خود را از افزایش دهد. این راهکاری میانبُر برای حفظ و توسعه جایگاه برند فولاد مبارکه است.
من به خاطر دارم، در سال ۲۰۱۷، زمانی که برجام هنوز برقرار بود، هشدار دادم که باید در ارائه اطلاعات خود در شبکههای مجازی احتیاط کنیم. آن زمان کسی باور نمیکرد که تحریمها بازگردند. اما در مه ۲۰۱۸، وقتی ترامپ اعلام کرد که از برجام خارج میشود، تحریمهای ایران ابتدا در ماه آگوست و سپس در نوامبر بهطور کامل بازگشتند. در یکی از مصاحبههای خود در همان زمان، ترامپ گفت که بیش از ۲۰۰ نفر در وزارت خزانهداری آمریکا بهطور اختصاصی برای اعمال تحریمهای ایران فعالیت میکنند. بسیاری این حرف را جدی نگرفتند و فکر کردند او اغراق میکند. اما با گذشت زمان مشخص شد که این گفته او حقیقت داشت.
وزارت خزانهداری آمریکا در دوره بایدن نیز تحریمهای گستردهای را اعمال کرد. حتی محمولههای صادراتی ایران به عمان و دیگر کشورهای عربی، که با سوئیچ بارنامه و کراس استافینگ یا تخلیه و بارگیری از یک کشتی به کشتی دیگری انجام شد تا بندر مبدأ تغییر کند، در طول دوره بایدن مورد پیگیری قرار گرفت و شرکتهای مرتبط، از جمله شرکتهای اروپایی، تحریم شدند. این نشان میدهد که آمریکا با تمرکز بیشتری وارد این موضوع شده است. تعداد زیادی از افرادی که اطلاعاتی در مورد تجارت ایران دارند، حتی برخی ایرانیان مقیم خارج از کشور، اطلاعات خود را به وزارت خزانهداری آمریکا ارائه میدهند تا به تقویت تحریمها کمک کنند.
ترامپ، فارغ از اینکه بخواهد با ایران مذاکره کند یا نه، کار خود را با قدرت آغاز خواهد کرد. او تلاش میکند تحریمها را تقویت کند و اقتصاد ایران را، چه در حوزه درآمدهای نفتی و چه در زنجیره فولاد و فلزات، که یکی از منابع مهم درآمد کشور است، هدف قرار دهد. این مساله نشان میدهد که ما در آغاز سال ۲۰۲۵ با شرایط سختی روبهرو خواهیم بود. یکی از مسائل مهم، موضوع ارز نیمایی است که محدود شده و فقط برای واردات ماشینآلات و تجهیزات قابل استفاده است. نباید فراموش کنیم که حدود ۷۰ درصد از صادرات فعلی فولاد توسط تُجاری انجام میشود که ممکن است قصد واردات ماشینآلات نداشته باشند. صادرکنندگانی که قبلاً میتوانستند از این ارز برای واردات استفاده کنند، حالا با این محدودیتها مواجه شدهاند. این محدودیتها باعث کاهش شدید صادرات فولاد شده است.
باید بدانیم که کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال تلاش برای ورود به مدار تولید و صادرات فولاد هستند و اگر نتوانیم در فرصت باقی مانده، تولید و صادرات را توسعه بدهیم، زمانیکه پروژههای آنها یکی پس از دیگری وارد مدار شوند، بیشک شانس دستیابی به بازارهای موجود را از دست خواهیم داد. در ۶ یا ۷ ماه ابتدایی امسال شاهد کاهش قابلتوجه صادرات و کند شدن چرخه فولاد بودیم. امیدوارم دولت تا اول بهمنماه تسهیلات بیشتری برای صادرات فراهم کند و برخی عوارض صادراتی را، حداقل تا آن زمان، لغو کند. چرا که پس از بیستم ژانویه، شرایط بسیار دشوارتر خواهد شد. بنابراین، باید از این فرصت برای انجام صادرات تا جایی که ممکن است استفاده کنیم.
کیوان جعفری طهرانی- تحلیلگر رشد بازارهای ببین المللی
ارسال نظر