پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، زمانی که یک تن کربن در اتمسفر منتشر میشود، برای مدتی درلایههای جو باقی میماند و با جلوگیری از خروج گرما باعث گرم شدن هوای کره زمین میشود که تأثیرات زیادی بر اقلیم و زندگی انسان از خود بر جای میگذارد. هزینه اجتماعی کربن به همه خسارتهایی گفته میشود که یک تن دی اکسیدکربن اضافی بیشتر از سقف تعیین شده بر حسب نرخ روز ارزهای بینالمللی، ایجاد میکند. به عبارت دیگر میتوان گفت، هزینه اجتماعی کربن، ارزش پولی خساراتی است که انتشار هر تن دیاکسیدکربن به محیطزیست، سلامت عمومی و اقتصاد جهانی وارد میکند. افزایش دمای زمین، تشدید پدیدههای جوی مانند توفانها و سیلها، کاهش بهرهوری محصولات کشاورزی و افزایش بیماریهای تنفسی از جمله تبعات این پدیده است. اما چالش اصلی اینجاست: چگونه میتوان این هزینه را بهدرستی محاسبه کرد و از آن برای سیاستگذاریهای کارآمد بهره گرفت؟
هزینه اجتماعی کربن و سیاستهای جهانی
در حال حاضر، تنها دولتهای آمریکای شمالی از معیار سنجش هزینه اجتماعی کربن در سیاستگذاریهای خود استفاده میکنند. این نشان میدهد که بسیاری از کشورها هنوز این مفهوم را بهطور رسمی در سیاستهای اقلیمی خود نپذیرفتهاند یا اجرای آن را دشوار میدانند. در سال ۲۰۲۴، برآورد هزینه اجتماعی کربن بیش از ۱۰۰۰ دلار به ازای هر تن دیاکسید کربن بوده است، در حالی که قیمتگذاری واقعی کربن در بازار جهانی حدود ۱۶۰ دلار در هر تن است. این اختلاف فاحش نشان میدهد که بسیاری از سیاستهای کنونی بهاندازه کافی سختگیرانه نیستند و ممکن است اثرگذاری محدودی در کاهش انتشار کربن داشته باشند. مطالعات سال ۲۰۲۴ نشان میدهند که هزینه اجتماعی کربن بیش از ۱۰۰۰ دلار به ازای هر تن دیاکسید کربن است. این مقدار پنج برابر بیشتر از مقدار توصیهشده توسط آژانس حفاظت از محیطزیست آمریکا (EPA) یعنی ۱۹۰ دلار و بسیار بالاتر از مقدار رسمی تعیینشده توسط دولت آمریکا (۵۱ دلار) است. این اختلافات نشان میدهد که در محاسبات دولتی، هنوز هزینه واقعی تأثیرات اقلیمی انتشار کربن کاملاً لحاظ نشده است.
چالش حذف هزینه اجتماعی کربن از نگاه سانستین
سانستین در مقاله خود به این مساله اشاره میکند که در دوران اوباما، مقدار هزینه اجتماعی کربن حدود ۵۰ دلار بود و فرآیند محاسبه آن بهصورت علمی و غیرسیاسی انجام شد. در دولت اول ترامپ، این مقدار به ۷ دلار کاهش یافت، چرا که تنها آسیبهای داخلی (و نه جهانی) در نظر گرفته شدند، اما این تغییر توسط دادگاه فدرال رد شد. دولت بایدن، این مقدار را بر اساس جدیدترین شواهد علمی به ۱۹۰ دلار افزایش داد. ترامپ در دوره دوم خود، با امضای یک فرمان اجرایی، آژانس حفاظت از محیط زیست (EPA) را موظف کرده تا این معیار را بازبینی و حتی ممکن است آن را بهکلی حذف کند. استدلال دولت ترامپ این است که محاسبات فعلی دارای نقایص علمی و سیاسیکاری است و مبنای قانونی ندارد. همچنین، راهنماییهای جدیدی را مطرح کرده که ترجیح میدهند تنها تأثیرات داخلی محاسبه شوند و از نرخ تنزیل بالا (تا ۷ درصد) استفاده شود، که باعث میشود آسیبهای آینده بیاهمیت به نظر برسند.
سانستین استدلال میکند که حذف کامل هزینه اجتماعی کربن غیرمسئولانه و غیرقانونی است و احتمالاً توسط دادگاهها رد خواهد شد. او تاکید میکند که تغییر مقدار این معیار قابل بحث است، اما دولت نمیتواند آن را به صفر برساند و وانمود کند که تغییرات اقلیمی وجود ندارند. همچنین، محاسبه این هزینه در سطح جهانی به نفع آمریکا نیز هست، زیرا اگر کشورها فقط آسیبهای داخلی را در نظر بگیرند، همکاری جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی از بین میرود. در نهایت، سانستین نتیجه میگیرد که دولت ترامپ ممکن است مقدار هزینه اجتماعی کربن را تغییر دهد، اما نادیده گرفتن کامل آن از نظر علمی و قانونی توجیهپذیر نیست.
راهکارهای عملی برای صنایع
با توجه به تحلیلهای سانستین و تجربه کشورهای پیشرو در این حوزه، چند راهکار کلیدی برای کاهش هزینه اجتماعی کربن در صنایع پیشنهاد میشود:
اول: سرمایهگذاری در فناوریهای پاک: بهکارگیری انرژیهای تجدیدپذیر و بهینهسازی فرآیندهای تولید میتواند به کاهش انتشار کربن کمک کند.
دوم: بهینهسازی مصرف انرژی: صنایع میتوانند از روشهای کارآمدتری برای کاهش مصرف سوختهای فسیلی استفاده کنند.
سوم: مشوقهای دولتی: دولتها میتوانند با ارائه تسهیلات و حمایتهای مالی، صنایع را به کاهش انتشار کربن و استفاده از فناوریهای کمکربن تشویق کنند.
چهارم: بازارهای کربن: ایجاد سازوکارهای تجارت کربن میتواند به شرکتها این امکان را بدهد که برای کاهش آلایندگی خود، انگیزههای اقتصادی داشته باشند.
در نهایت، مقاله سانستین در واشنگتن پست بار دیگر این پرسش اساسی را مطرح میکند که آیا صنایع و سیاستگذاران میتوانند بین رشد اقتصادی و مسئولیت زیستمحیطی تعادل برقرار کنند؟ هزینه اجتماعی کربن، اگرچه مفهومی ناملموس به نظر میرسد، اما تأثیرات آن در دنیای واقعی کاملاً محسوس است. آینده صنایع، بهویژه در بخشهایی مانند صنعت و معدن، در گرو تصمیماتی است که امروز درباره این چالش اتخاذ میشود. البته باید به این نکته اشاره کرد که سیاستهای کاهش انتشار کربن باید بهگونهای طراحی شوند که تأثیرات منفی اقتصادی بر جوامع و صنایع را به حداقل برسانند. بهعنوان مثال، اعمال مالیاتهای سنگین بر انتشار کربن ممکن است منجر به افزایش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان شود که این امر میتواند تأثیرات اجتماعی و اقتصادی ناخواستهای به همراه داشته باشد. در پایان باید اذعان کرد که، با توجه به روندهای جهانی، شاید زمان آن رسیده که فعالان اقتصادی این هزینه را نه بهعنوان یک مانع، بلکه بهعنوان فرصتی برای نوآوری و توسعه پایدار ببینند.
مجتبی پناهی-پژوهشگر حوزه اقتصاد رفتاری تغییر اقلیم
ارسال نظر