به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، از زمان عرضه ChatGPT در نوامبر ۲۰۲۲، این ابزار هوش مصنوعی به پدیدهای بیسابقه در تاریخ فناوری تبدیل شده است، تنها در مدت سه سال تا سپتامبر ۲۰۲۵، شمار کاربران آن به بیش از ۸۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان رسیده و رکورد سریعترین نرخ پذیرش یک فناوری در تاریخ را شکسته است. دادههای مربوط به فوریه ۲۰۲۵ نشان میدهد که ChatGPT حدود ۱۲۲.۵ میلیون کاربر فعال روزانه و ۴۰۰ میلیون کاربر فعال هفتگی دارد؛ آماری که آن را به ابزاری جهانی و فراگیر بدل کرده است. بخش قابلتوجهی از این رشد به گسترش جهانی دسترسی به اینترنت، افزایش محبوبیت هوش مصنوعی مولد، و نیز سهولت استفاده از ChatGPT نسبت داده میشود. تحلیلهای آماری ترافیک وب نشان میدهد که توزیع کاربران بهصورت نامتوازن اما گسترده است. ایالات متحده با حدود ۷۰ میلیون کاربر فعال ماهانه در صدر قرار دارد و حدود ۱۹ درصد از کل کاربران جهانی را تشکیل میدهد، پس از آن هند با سهمی بین ۸ تا ۱۰ درصد، در جایگاه دوم است.
کشورهای برزیل، کانادا و بریتانیا نیز در مجموع نزدیک به ۱۲ درصد از کاربران را در اختیار دارند. این پنج کشور حدود ۴۰ درصد از ترافیک جهانی ChatGPT را شکل میدهند و بقیه جهان، شامل دهها کشور در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، ۶۰ درصد دیگر را تشکیل میدهد. با این حال، تعداد مطلق کاربران تصویر کاملی از واقعیت ارائه نمیدهد، زیرا نرخ پذیرش نسبی در کشورهای مختلف بهمراتب متفاوت است. بررسیهای جهانی نشان میدهد که ChatGPT در برخی کشورها نه فقط ابزاری برای سرگرمی بلکه راهکاری واقعی برای رفع نیازهای آموزشی، شغلی و ارتباطی شده است؛ پدیدهای که بهویژه در اقتصادهای نوظهور همچون هند و اندونزی چشمگیرتر است.

هند؛ رهبر جهانی در پذیرش ChatGPT
هند بدون تردید پایتخت جهانی پذیرش هوش مصنوعی مولد است. نظرسنجی گروه مشاوره بوستون (BCG) در سال ۲۰۲۳ نشان داد که ۴۵ درصد از کاربران هندی از ChatGPT استفاده میکنند، بالاترین نرخ در میان تمام کشورها است. در رتبههای بعدی کشورهایی همچون مراکش (۳۸ درصد)، امارات (۳۴ درصد) و برزیل (۳۲ درصد) قرار دارند، این آمارها نشان میدهد که پذیرش ChatGPT در کشورهای در حال توسعه بسیار بالا است تر از کشورهای توسعهیافتهای همچون ایالات متحده (۲۳ درصد) یا آلمان (۱۸ درصد) است. هند نهتنها از نظر تعداد کاربران بلکه از لحاظ عمق استفاده نیز پیشرو است؛ بهگونهای که ۳۶ درصد از کاربران هندی بهصورت روزانه از ChatGPT استفاده میکنند، این آمار حدود پنج برابر نرخ استفاده روزانه در ژاپن (۶ درصد) و بیش از چهار برابر ایالات متحده (۷ درصد) است. دلایل این پیشتازی چندوجهی است. نخست ساختار جمعیتی جوان هند موجب شده که بخش بزرگی از جمعیت با فناوریهای دیجیتال آشنا باشند.
دوم، اقتصاد دیجیتال هند بهشدت پویاست؛ صنعت فناوری اطلاعات و خدمات آن بیش از ۵.۵ میلیون نفر را در خود جای داده و حدود ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میدهد، این صنعت همچنین یکی از نخستین بخشهایی بوده که بهطور گسترده از هوش مصنوعی مولد برای بهبود بهرهوری، پشتیبانی مشتریان و توسعه نرمافزار استفاده کرده است.
سوم، دولت هند نقشی محوری در ترویج این فناوری ایفا میکند. برنامه ملی IndiaAI با بودجهای بیش از ۱۰,۳۰۰ کرور روپیه (حدود ۱.۲ میلیارد دلار)، هدف دارد زیرساختهای پردازش داده و آموزش هوش مصنوعی را گسترش دهد، این طرح شامل استقرار ۳۸,۰۰۰ واحد پردازش گرافیکی (GPU) در سراسر کشور است. مجموع این اقدامات، هند را به آزمایشگاه جهانی پذیرش هوش مصنوعی تبدیل کرده و الگویی برای کشورهای دیگر ساخته است.
ویژگیهای جمعیتی و انگیزههای کاربران
پذیرش هوش مصنوعی مولد بهویژه ChatGPT، رابطهای مستقیم با ویژگیهای جمعیتی کاربران دارد. بر اساس دادههای Salesforce، حدود ۶۵ درصد از کاربران ChatGPT را افراد متعلق به نسلهای هزاره (متولدین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶) و نسل Z (۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) تشکیل میدهند. این گروهها بیشترین سواد دیجیتال را دارند و بهطور طبیعی تمایل بیشتری برای آزمایش فناوریهای جدید از خود نشان میدهند، همچنین حدود ۷۲ درصد از کاربران هوش مصنوعی شاغلاند، که نشان میدهد این فناوری بهسرعت در محیطهای کاری ادغام شده است. در ایالات متحده، نظرسنجی مؤسسه YouGov نشان داد که ۱۷ درصد از افراد ۳۰ تا ۴۴ ساله و ۱۵ درصد از افراد ۱۸ تا ۲۹ ساله از ChatGPT برای تولید متن استفاده کردهاند، در حالیکه تنها ۵ درصد از افراد بالای ۶۵ سال از آن بهره میبرند. این شکاف نسلی در سایر کشورها نیز مشاهده میشود و نشان میدهد که فناوریهای نو، بیش از همه در میان نسلهای جوانتر نفوذ دارند.
علاوه بر سن، انگیزههای استفاده از ChatGPT نیز در کشورهای مختلف متفاوت است، در هند و فیلیپین کاربران بیشتر برای اهداف کاربردی همچون یادگیری زبان، انجام تحقیقات، آمادهسازی برای مصاحبههای شغلی یا استفاده به عنوان دستیار شخصی از ChatGPT بهره میگیرند، در مقابل در کشورهای توسعهیافته همچون آمریکا و آلمان، استفاده بیشتر جنبه تفریحی یا کنجکاوی دارد، به بیان دیگر در جوامعی که هنوز برخی نیازهای آموزشی و اطلاعاتی برآورده نشدهاند، ChatGPT نقش پررنگتری در پر کردن این خلأ ایفا میکند، همچنین پژوهش BCG نشان داده که ۷۵ درصد از کاربران هوش مصنوعی مولد از این فناوری برای خودکارسازی وظایف در محل کار استفاده میکنند، در حالیکه تنها ۳۸ درصد برای سرگرمی از آن بهره میبرند، این تغییر رویکرد ChatGPT را از یک ابزار تفننی به یک ابزار بهرهوری حرفهای تبدیل کرده است.

شکاف دیجیتال میان کشورهای ثروتمند و فقیر
در کنار رشد خیرهکننده جهانی ChatGPT، شکاف دیجیتال میان کشورهای ثروتمند و فقیر به یکی از نگرانیهای جدی تبدیل شده است. بر اساس گزارش بانک جهانی در اکتبر ۲۰۲۵، ۲۴ درصد از کاربران اینترنت در کشورهای با درآمد بالا از ChatGPT استفاده میکنند، اما در کشورهای با درآمد متوسط پایین، این رقم تنها ۴.۷ درصد و در کشورهای کمدرآمد ۰.۷ درصد است. علت این اختلاف چشمگیر را باید در عوامل زیرساختی و آموزشی جستوجو کرد، بسیاری از کشورهای فقیر با ضعف در زیرساختهای اساسی همچون برق و اینترنت روبهرو هستند. برای مثال، در سودان جنوبی تنها ۷ درصد و در چاد ۸ درصد از مردم به برق دسترسی دارند.
نبود چنین امکاناتی درعمل امکان استفاده از فناوریهای آنلاین را از بین میبرد. از سوی دیگر، شکاف مهارتی نیز مانعی مهم است؛ کمبود آموزش دیجیتال، نبود دستگاههای کافی و ضعف در سواد فناورانه موجب میشود تا حتی در صورت دسترسی به اینترنت، استفاده مؤثری از ابزارهایی همچون ChatGPT صورت نگیرد. اقتصاددان MIT، دارون عجماوغلو نیز هشدار داده است که بسیاری از فناوریهای مبتنی بر سرمایه (از جمله هوش مصنوعی پیشرفته) که در اقتصادهای ثروتمند توسعه یافتهاند، برای کشورهای در حال توسعه مفید نیستند، زیرا این کشورها بیشتر به فناوریهایی نیاز دارند که بر نیروی کار انسانی متکی، نه سرمایه گرانقیمت باشد، این مسئله میتواند موجب شود شکاف جهانی در بهرهوری و درآمد بیشتر شود، در حالیکه کشورهای با درآمد پایین نرخ رشد نسبی بالایی در پذیرش هوش مصنوعی دارند، اما این رشد از پایهای بسیار پایین شروع شده و شکاف مطلق همچنان در حال گسترش است، در نتیجه جهان امروز در آستانه شکلگیری نوعی «نابرابری دیجیتال» جدید قرار دارد که اگر کنترل نشود، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای خواهد داشت.
پذیرش گسترده ChatGPT و هوش مصنوعی مولد تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی دارد. گزارش صندوق بینالمللی پول در آوریل ۲۰۲۵ نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند در عین حال نابرابری درآمدی را کاهش و نابرابری ثروت را افزایش دهد. طبق این گزارش، بهرهوری کارگران با درآمد پایین افزایش مییابد، اما بازده سرمایه (که عمدتاً در اختیار طبقات ثروتمند است) نیز رشد میکند، در نتیجه فاصله ثروت بیشتر میشود، از سوی دیگر نظرسنجی McKinsey نشان داده است که ۷۸ درصد از شرکتها در سال ۲۰۲۵ از نوعی هوش مصنوعی در عملیات خود استفاده میکنند، در حالیکه این رقم تنها یک سال قبل ۵۵ درصد بود.
استفاده از هوش مصنوعی مولد نیز از ۳۳ درصد در سال ۲۰۲۳ به ۷۱ درصد در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. با این حال، تنها ۴ درصد از شرکتها توانستهاند «ارزش کامل» از سرمایهگذاری خود در هوش مصنوعی را بهدست آورند. شرکتهایی که در این زمینه پیشرو هستند، بهطور میانگین رشد درآمدی ۶۰ درصد بیشتر و کاهش هزینهای ۵۰ درصد بیشتر نسبت به سایر شرکتها تجربه میکنند. پیشبینیها نشان میدهد که ارزش بازار جهانی هوش مصنوعی که اکنون حدود ۳۹۱ میلیارد دلار برآورد میشود، تا سال ۲۰۳۰ نزدیک به پنج برابر افزایش خواهد پیدا کرد.
در همین حال، برای جلوگیری از افزایش نابرابری دیجیتال، نیاز به سیاستهای هوشمندانه، سرمایهگذاری در زیرساختها و آموزش مهارتهای دیجیتال بهشدت احساس میشود، کشورهایی که بتوانند میان نوآوری فناورانه و عدالت دیجیتال تعادل برقرار کنند، بیشترین سود را از این انقلاب خواهند برد. ChatGPT نماد آغاز عصر جدیدی از تعامل انسان و ماشین است؛ عصری که فرصتهای عظیمی برای رشد، آموزش و بهرهوری فراهم میکند، اما در صورت بیتوجهی، میتواند شکافهای اقتصادی و اجتماعی جهان را بیش از پیش عمیق کند، آینده این فناوری به تصمیمات امروز ما بستگی دارد.
ارسال نظر