پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در جهانی که زغالسنگ همچنان بیش از یکسوم برق دنیا را تأمین میکند، اقتصادهای نوظهور (EMDEs) در مرکز چالش بزرگ گذار به انرژی پاک قرار دارند. گزارش جدید مجمع جهانی اقتصاد (WEF) با عنوان «گسترش تأمین مالی برای حذف زغالسنگ در اقتصادهای نوظهور» نقشه راهی ارائه میدهد که چگونه ابزارهای مالی نوآورانه، از بازسازی بدهیها تا اعتبارات انتقالی، میتوانند خاموشی زغالسنگ را تسریع کرده و آیندهای پایدار را رقم بزنند. این گزارش، با تمرکز بر تجربه فیلیپین، نشان میدهد که چگونه میتوان با حداقل وابستگی به منابع مالی ترجیحی، نیروگاههای زغالسنگی را زودتر از موعد بازنشسته کرد و همزمان سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر را تقویت کرد.
زغالسنگ، غول آلایندهای که همچنان میتازد
زغالسنگ، با تولید بیش از ۱۰.۳ گیگاتن دیاکسید کربن در سال ۲۰۲۳، مسئول ۲۸ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای جهان است. در اقتصادهای نوظهور، جایی که زغالسنگ گاهی تا نیمی از تولید برق را تشکیل میدهد، این سوخت فسیلی نهتنها تهدیدی برای محیطزیست و سلامت عمومی است، بلکه با سیاستهای جدید مانند مکانیزم تعدیل کربن مرزهای اتحادیه اروپا (CBAM)، میتواند رقابتپذیری تجاری این کشورها را نیز به خطر بیندازد. با این حال، گذار از زغالسنگ به انرژی پاک، چالشی چندوجهی است که نیازمند سرمایهگذاری عظیم در زیرساختهای جدید، جلب رضایت صاحبان نیروگاهها، و تأمین امنیت انرژی و شغلی برای جوامع وابسته به زغالسنگ است.
گزارش مجمع جهانی اقتصاد، که با همکاری KPMG و حمایت صندوق اقلیمی گرووالد تدوین شده، راهکارهایی عملی برای غلبه بر این موانع ارائه میدهد. گزارش مجمع جهانی اقتصاد با تحلیل دادههای ۱۰ نیروگاه زغالسنگی در فیلیپین، نشان میدهد که چگونه ابزارهای مالی مانند بازسازی بدهیها و تمدید دوره بازپرداخت وامها میتوانند بازنشستگی زودهنگام نیروگاهها را بدون نیاز گسترده به منابع مالی ترجیحی ممکن سازند. این رویکرد، نهتنها به کاهش انتشار کربن کمک میکند، بلکه با ارائه مشوقهای مالی به صاحبان نیروگاهها، انگیزهای قوی برای مشارکت در این گذار ایجاد میکند.
چرا حذف زغالسنگ حیاتی است؟
زغالسنگ، با وجود ارزانبودن و قابلیت تأمین برق پایه، هزینههای پنهان سنگینی به همراه دارد. نیروگاههای زغالسنگی (CFPPs) سالانه بیش از ۲۵۰ گیگاتن دیاکسید کربن تا سال ۲۰۵۰ منتشر خواهند کرد، یعنی نیمی از بودجه کربنی باقیمانده برای محدود کردن گرمایش جهانی به ۱.۵ درجه سانتیگراد. در اقتصادهای نوظهور، که ۸۵ درصد مصرف جهانی زغالسنگ را به خود اختصاص دادهاند، این چالش عمیقتر است. هند و چین بهتنهایی بیش از دوسوم مصرف زغالسنگ جهان را تشکیل میدهند، در حالی که کشورهای جنوب شرق آسیا مانند فیلیپین و اندونزی نیز به شدت به این سوخت وابستهاند.
علاوه بر مسائل زیستمحیطی، تداوم وابستگی به زغالسنگ میتواند اقتصادهای نوظهور را از مزایای اقتصادی انرژیهای تجدیدپذیر محروم کند. در حال حاضر، انرژیهای تجدیدپذیر در اکثر نقاط جهان از نظر هزینه با زغالسنگ رقابتپذیر شدهاند. همچنین، سیاستهایی مانند CBAM میتوانند صادرات کشورهای وابسته به زغالسنگ را با تعرفههای سنگین مواجه کنند. از سوی دیگر، شرکتهای بینالمللی بهطور فزایندهای به دنبال سرمایهگذاری در کشورهایی هستند که انرژی پاک در دسترس باشد، و این امر میتواند دسترسی این کشورها به سرمایهگذاری خارجی را محدود کند.
ابزارهای مالی برای خاموشی زغالسنگ
گزارش مجمع جهانی اقتصاد بر دو فرضیه اصلی تمرکز دارد:
اول: مکانیزمهای بازنشستگی زغالسنگ (CRMs) میتوانند برخی نیروگاهها را زودتر از موعد بازنشسته کنند، بدون نیاز گسترده به منابع مالی ترجیحی.
دوم: با ساختار مناسب، این مکانیزمها میتوانند انگیزههای مالی جذابی برای صاحبان نیروگاهها ایجاد کنند.
بازسازی مالی و تمدید وامها
یکی از نوآورانهترین راهکارهای پیشنهادی، استفاده از ابزارهای مهندسی مالی مانند بازسازی بدهیهاو تمدید دوره بازپرداخت وامها است. این روشها با کاهش هزینه سرمایه نیروگاهها، جریان نقدی آزاد را افزایش میدهند و امکان پرداخت زودهنگام سود سهام به صاحبان نیروگاهها را فراهم میکنند. در نتیجه، صاحبان نیروگاهها میتوانند بدون ضرر مالی، نیروگاههای خود را زودتر از موعد بازنشسته کنند.
تحلیل مجمع جهانی اقتصاد بر اساس دادههای ۱۰ نیروگاه در فیلیپین نشان میدهد که این رویکرد میتواند تا ۱۱۸ میلیون تن دیاکسید کربن را کاهش دهد، معادل بازنشستگی نیروگاهها بهطور متوسط ۸ سال زودتر از سناریوی معمول. نکته قابلتوجه این است که این نتایج بدون استفاده از منابع مالی ترجیحی به دست آمدهاند، که نشاندهنده قابلیت مقیاسپذیری این روش در دیگر اقتصادهای نوظهور است.
اعتبارات انتقالی
اعتبارات انتقالی، ابزار دیگری است که برای جبران ارزش اقتصادی ازدسترفته صاحبان نیروگاهها در صورت بازنشستگی زودهنگام طراحی شده است. این اعتبارات، که توسط شرکتها یا دولتهایی با اهداف کربنزدایی خریداری میشوند، میتوانند بازنشستگی نیروگاهها را ۵ تا ۱۰ سال جلوتر از آنچه با بازسازی مالی ممکن است، تسریع کنند. نمونهای از این رویکرد در فیلیپین، همکاری آسهآن، بنیاد راکفلر، و مقامات پولی سنگاپور (MAS) برای استفاده از اعتبارات انتقالی در نیروگاه SLTEC است که بازنشستگی آن از ۲۰۴۰ به ۲۰۳۰ جلو افتاده است.
بازتولید
بازتولید، شامل جایگزینی نیروگاههای زغالسنگی با فناوریهای پاک مانند خورشیدی یا بادی در همان مکان است. این روش از ارزش باقیمانده اتصالات شبکه، زمین، و تجهیزات موجود استفاده میکند و هزینههای سرمایهگذاری برای جایگزینی ظرفیت تولید را کاهش میدهد. بازتولید همچنین میتواند با تبدیل قراردادهای خرید برق زغالسنگی به قراردادهای پایدارتر، جریان درآمدی پایداری برای صاحبان نیروگاهها ایجاد کند.
تجربه فیلیپین: الگویی برای جهان
فیلیپین، با ۳,۲۷۵ مگاوات ظرفیت زغالسنگی و وابستگی ۵۰ درصدی به این سوخت در تولید برق، آزمایشگاهی برای تست این راهکارهای مالی بوده است. تحلیل WEF سه سناریو را بررسی کرده است:
حداکثر بازسازی مالی و منابع ترجیحی: این سناریو با استفاده از ۳۱ درصد منابع مالی ترجیحی، ۱۶۰ میلیون تن دیاکسید کربن را کاهش میدهد، اما نیازمند ۱.۳ میلیارد دلار سرمایه ترجیحی است.
حداکثر بازسازی مالی بدون منابع ترجیحی: این سناریو با ۳.۹ میلیارد دلار بدهی تجاری، ۱۱۸ میلیون تن کاهش انتشار کربن را محقق میکند و مقیاسپذیری بالاتری دارد.
حداکثر منابع ترجیحی بدون بازسازی مالی: این سناریو با ۲.۲ میلیارد دلار بدهی (۷۰۰ میلیون دلار ترجیحی)، ۱۰۴ میلیون تن کاهش انتشار را به همراه دارد، اما به دلیل وابستگی به منابع ترجیحی، کمتر مقیاسپذیر است.
این تحلیل نشان میدهد که بازسازی مالی و تمدید وامها میتوانند جایگزینی مؤثر برای منابع مالی ترجیحی باشند، بهویژه برای نیروگاههای جدیدتر و بزرگتر که ارزش سهام باقیمانده بالایی دارند. در مقابل، نیروگاههای قدیمیتر و کوچکتر برای استفاده از منابع ترجیحی مناسبترند، زیرا با سرمایه کمتر میتوان تأثیر بیشتری ایجاد کرد.
چالشهای مالی و اعتباری
یکی از موانع اصلی، ریسکهای مرتبط با افزایش بدهیها و تمدید دوره وامهاست که ممکن است برای برخی سرمایهگذاران تجاری، بهویژه بانکهای بینالمللی، جذاب نباشد. برای رفع این مشکل، مجمع جهانی اقتصاد راهکارهایی مانند قراردادهای تضمین پرداخت، بازارهای ظرفیت، و قراردادهای تفاوت را پیشنهاد میکند که میتوانند اطمینان سرمایهگذاران را افزایش دهند.
ریسکهای شهرتی
سرمایهگذاری در پروژههای حذف زغالسنگ، به دلیل ارتباط با سوختهای فسیلی، میتواند برای موسسات مالی ریسک شهرتی به همراه داشته باشد. برای رفع این مشکل، استانداردسازانی مانند GFANZ و MAS معیارهایی برای ارزیابی اعتبار برنامههای حذف زغالسنگ ارائه دادهاند که شامل تعهدات دولتی، برنامههای علمی محور، و تضمین کاهش واقعی انتشار کربن است.
نیاز به سیاستهای حمایتی
دولتها نقش کلیدی در تسریع حذف زغالسنگ دارند. سیاستهایی مانند تعیین سقف عمر برای نیروگاهها، قیمتگذاری کربن، و مقررات زیستمحیطی سختگیرانه میتوانند ارزش زغالسنگ را کاهش داده و انگیزهای برای بازنشستگی زودهنگام ایجاد کنند. همچنین، تعهد به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و حمایت از جوامع وابسته به زغالسنگ از طریق برنامههای انتقال عادلانه ضروری است.
آیندهای بدون زغالسنگ
گزارش مجمع جهانی اقتصاد مانند مشعلی در تاریکی، راهی روشن به سوی جهانی پاکتر و پایدارتر نشان میدهد. زغالسنگ، این غول خفته که سالهاست با دود و آلودگیاش آسمان اقتصادهای نوظهور را تیره کرده، حالا در آستانه خاموشی است.
با این حال، این سفر حماسی به سوی آیندهای بدون زغال، تنها با یک ابزار ممکن نیست. موفقیت این تحول، مانند ساختن پلی عظیم بر فراز درهای عمیق، نیازمند همکاری و هماهنگی است. سیاستهای دولتی، مانند ستونهای این پل، با تعیین سقف عمر برای نیروگاهها، قیمتگذاری کربن، و حمایت از جوامع وابسته از طریق برنامههای انتقال عادلانه، پایههای استواری فراهم میکنند. سرمایهگذاری خصوصی، مانند بادبانهای کشتی، نیروی پیشبرنده این حرکت را تأمین میکند و ابزارهای مالی مانند اعتبارات انتقالی، که چون ستارگان راهنما در شب عمل میکنند، به صاحبان نیروگاهها کمک میکنند تا ارزش اقتصادی ازدسترفته را جبران کرده و زودتر به سوی ساحل انرژی پاک حرکت کنند.
فاطمه کرکچی-نویسنده ماهنامه
ارسال نظر