پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، مفهوم مدیریت مبتنی بر شواهد (ای. بی. ام یا ای. بی. پی) مفهومی ذیل رشته مدیریت است که نخستین بار در سال ۱۹۰۱ یا ۱۹۰۲ میلادی مطرح شد و به ویژه از سال ۲۰۰۰ به بعد مورد توجه جدیتر قرار گرفت. همچنین اصطلاح ای. بی. ام اولین بار در سال ۱۹۹۰ در ترم دانشگاهی مدیریتی تعریف و ارائه شد.
در خصوص مبحث مدیریت مبتنی بر شواهد، لازم است تاکید کنم که در مبحث مدیریت مبتنی بر شواهد، شواهد لزوماً دادهها نیستند و در میان چهار منبعی که برای شواهد تعیین شده است، علاوه بر دادهها و گزارشهای اداری و …، تجربهها، ارزشها، گزارشها و منابع علمی نیز در مدیریت مبتنی بر شواهد در ذیل شواهد قرار میگیرد. حال نکته این است که مدیر به عنوان شخص تصمیم گیرنده در یک سازمان یا نهاد باید بتواند در زمان تصمیمگیری از تمامی شواهد موجود و در دسترس استفاده کند و اگر به هر دلیلی داده در اختیار نداشت یا داده بیکیفیت در اختیار او قرار داشت، بتواند از سایر شواهد بهرهمند شود.
حکمرانی شایسته
در حوزه حکمرانی، مدیریت مبتنی بر شواهد، غالباً بر مبنای شواهد به عنوان «دادهها» است چراکه موضوع حکمرانی بر مبنای دادهها در اینجا مدنظر قرار دارد. لذا نکته مهم این است که حکمرانی مبتنی بر داده باید بر اساس اصول علمی انجام شود. در واقع، در حوزه حکمرانی، اصطلاحی به نام «حکمرانی شایسته» مطرح است که دارای ۵ تا ۶ مؤلفه مهم است و در میان آنها مباحثی همچون شفافیت و مسوولیتپذیری بسیار حائز اهمیت هستند و به عنوان ارکان اصلی نه تنها در تدوین برنامه و سیاستگذاری، بلکه در اجرا نیز به شمار میروند؛ چراکه وظیفه حکمرانی تنها سیاستگذاری نیست و اجرای این سیاستگذاری و البته پایش روند اجرا از دیگر وظایف مهم آن نیز به شمار میروند. لذا برای پایش و بعد از اجرا نیز به دادهها نیازمندیم و باید همه این مولفهها در کنار همدیگر در نظر گرفته شوند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که در حوزه حکمرانی داده به تنهایی دارای ارزش نیست. این در حالی است که متأسفانه در کشور و سیستم حکمرانی ما نه تنها داده ارزشمند به شمار میرود، بلکه ارزش واقعی و ارزش افزوده نیز پیدا میکند! در حالی که کارشناسان اقتصاد معتقدند داده زمانی ارزش پیدا میکند که در یک فرآیندی درست به اطلاعات تبدیل شود.
در اینجا بد نیست اشاره کنم که در اصول آکادمیک و به ویژه علم آمار، «داده» شامل حقایق یا فکتهایی است که از نتایج مشاهده بر نمونه آماری به دست میآید. بر این اساس، داده به تنهایی دارای ارزش نیست و باید طی یک فرآیند پایدار و اصولی به اطلاعات و سپس به نوعی «بینش» تبدیل شود تا بتوان این بینش را در سیاستگذاری به کار گرفت و اقدام مبتنی بر آن انجام داد. اگر این فرآیند در ساز و کار حکمرانی شناسایی و به کار گرفته نشود، عملاً هیچ نتیجهای عاید ما نمیشود. این در حالی است که در کشور ما همه بخشها و نهادها فقط به دنبال ارائه آمار هستند و کسی به این فکر نمیکند که ثمره این کار چیست؟. باید توجه داشت که آمار، نوعی اطلاعات عددی است و محصول نظام آماری یک سیستم شامل محصولات آماری است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم، تحلیل دادهها است که شامل مراتب و انواع مختلف است و در یک نظام حکمرانی باید به آن توجه شود.
ضرورت تعریف سازوکار برای دادهها
باید توجه داشت که دادهها بیآنکه سازوکاری در نظام حکمرانی برای آنها تعریف شود هیچ دستاورد قابل توجهی برای نظام حکمرانی ندارند. در کشور ما نیز کلیه روند حکمرانی، سیاستگذاری و… مبتنی بر داده نیست و اصلاً بستر چنین اقدامی برای کشور فراهم نیست. داده باید در یک سیستم مشخصی به تحلیل تبدیل شود تا بتواند مفید واقع شود. تمامی بخشها باید به آمارها و دادهها دسترسی داشته باشند و این در حالی است که بسیاری از نهادها حتی پژوهشکده آمار که باید بیشترین میزان دسترسی را به آمار و دادهها داشته باشند، در بسیاری از مواقع از این دسترسی محروم است!
در ساختار حکمرانی کشور ما مسئولان ارشد کشور و حتی مقام معظم رهبری بارها در خصوص استفاده از دادهها در سطح حاکمیت تاکید کردهاند، ولی به گمانم این اولویت برای ساختار حکمرانی وجود ندارد. بنابراین نگاه ما در سطح بالای حکمرانی باید تغییر کند، چنانکه در جهان نیز توجه به دادهها و تحلیل آنها در دستور کار بسیاری از کشورهای بزرگ قرار دارد. به نظر میرسد که تفکر حاکمیت نسبت به تبادل داده و حکمرانی مبتنی بر آن باید تغییر کند تا بتوان نتایج قابل توجهی از آن دریافت کرد. همچنین پژوهشکدههای مربوطه باید مدلی را برای عملکرد حکمرانی تعریف و ارائه کنند.
اشکان شیاک-رئیس پژوهشکده آمار
ارسال نظر