پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، از مهمترین چالشهای صنعت معدنکاری زغالسنگ، مساله ایمنی و حفاظت از نیروی کار است. این موضوع بهویژه در چین که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان زغال سنگ جهان است، اهمیت ویژهای دارد. طبق مطالعات انجام شده، استخراج زغال سنگ یک پروژه سیستماتیک است که تحتتأثیر عوامل متعددی قرار دارد. سطح ایمنی تولید در این صنعت به طور مستقیم تحت تأثیر هدایت سیاستهای کلان مانند برنامههای توسعه اجتماعی و اقتصادی، برنامهریزی توسعه صنعتی و تنظیم بازار زغال سنگ قرار میگیرد.
در کنار عوامل کلان، فاکتورهای خردی مانند محیط وقوع زغال سنگ، اثربخشی نظارت و اجرای قانون، توانایی مدیریت شرکتهای زغال سنگ، سطح فناوری و تجهیزات معدنکاری و همچنین ترکیب این عوامل نیز نقش مهمی در ایمنی معادن ایفا میکنند. از این رو، در نظر گرفتن تأثیر عوامل مختلف و تعامل آنها برای انجام کار هدفمند در تامین ایمنی تولید معادن زغال سنگ بسیار حائز اهمیت است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که مطالعات حوزه ایمنی معادن زغال سنگ در سالهای اخیر عمدتاً بر رفتار ناایمن انسانی متمرکز بوده و کمتر به بررسی سایر عوامل کلان و خرد پرداخته شده است. بهویژه در مطالعه مکانیسم اثر فضایی ناهمگونی سطح ایمنی معادن زغال سنگ و عوامل محرک آن، همچنان فضای زیادی برای تحقیق وجود دارد. علاوه بر این، ویژگیهایی که اشیاء معمولاً دارای اثرات سرریز فضایی هستند در بسیاری از حوزههای مطالعاتی جاری مشاهده شده است.
در حالی که مسائل ایمنی معادن زغال سنگ به ظاهر مجموعهای از وضعیتهای ایجاد شده توسط رفتار ناایمن انسانی یا شرایط ناایمن فیزیکی هستند، آنها نیز به عنوان عناصری که در فضای جغرافیایی رخ میدهند دارای اثرات فضایی هستند. بنابراین میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا تفاوتی در شیوه عملکرد عوامل مؤثر بر سطح ایمنی معادن زغال سنگ هنگام تفاوت در منطقه عملکرد وجود دارد؟ یا آیا وضعیت ایمنی خود موضوع مورد مطالعه از طریق اثر سرریز، تأثیر بالقوهای بر منطقه همسایه دارد؟
برای پاسخ به این پرسشها، نخستین گام شناسایی ویژگیهای ناهمگونی زمانی-مکانی و انواع اثرات فضایی عوامل غالب در ایمنی معادن زغال سنگ است. از دیدگاه تحلیلی، اثرات فضایی عناصر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اثرات درونی و اثرات سرریز. در اثرات درونی، متغیر مستقل مستقیماً باعث تغییر متناسب در متغیر وابسته میشود که همان اثر مستقیم است. در حالی که در اثرات سرریز، عامل بر عناصر خارجی اثر میگذارد و سپس به متغیر وابسته بازخورد میدهد و آن را از طریق یک عمل غیرمستقیم تغییر میدهد.
تحلیل اثرات صنعتی و سرمایهای
اثر توسعه صنعتی بر افزایش مقیاس ورودی عناصر سرمایه از طریق تنظیم سیاستهای کلان تأکید دارد و از این طریق به هدف بهبود همزمان توسعه صنعتی منطقهای و ظرفیت تضمین ایمنی دست مییابد. اثر تخصیص سرمایه بر ارائه پشتیبانی منابع بیشتر به مناطق با بهرهوری تولید بالا تمرکز دارد که منجر به ارتقای توانایی فناوری تولید و سطح مدیریت میشود و از این طریق بر مفهوم توسعه ایمنی و توانایی تضمین واقعی شرکتها تأثیر میگذارد.
تأثیر مدیریت شرکتی و محیط تولید
اثر مدیریت شرکت عمدتاً بر بهرهوری تولید و خروجی موضوع تولید تأثیر میگذارد و در عین حال با جذب منطقهای منابع با کیفیت بالا به افزایش سطح کلی تولید ایمن در منطقه دست مییابد. اثر محیط تولید بر شرایط طبیعی که فعالیتهای استخراج زغال سنگ و عملیات بازار در معرض آن قرار دارند تأکید میکند. تغییرات در شرایط هواشناسی نه تنها باعث تغییر در عرضه و تقاضای بازار میشود، بلکه تأثیر مستقیمی نیز بر فعالیتهای تولیدی دارد.
نقش نظارت دولتی
اثر نظارت دولتی عمدتاً بر هدایت و مدیریت شرکتها توسط دپارتمان مدیریت صنعت متمرکز است و موضوع تولید را از طریق مشوقها و جریمهها به ارتقای اثربخشی ایمنی ترغیب میکند. علاوه بر این، اثرات فوق ممکن است اثرات سرریز فضایی نیز داشته باشند، به این معنی که سطح توسعه تولید ایمن در یک منطقه خاص ممکن است اثر انتشار یا تجمع بر مناطق اطراف داشته باشد و از این طریق تفاوتهای سطح کلی ایمنی را ارتقا یا تضعیف کند.
بررسی شاخصهای ایمنی
به دلیل تفاوت در ظرفیت تولید، اختلاف زیاد در توانایی ایمنی شرکتها و ناهمگونی ظرفیت نظارت و پایش در میان استانها، شاخصهای مطلق مانند تعداد حوادث و تلفات برای انعکاس جامع وضعیت سطح تولید ایمن منطقهای کافی نیستند. از این رو، در این بررسی «نرخ مرگ و میر معادن زغال سنگ به ازای هر میلیون تن» به عنوان شاخص اصلی انتخاب شده است. این شاخص نشاندهنده تعداد تلفات به ازای هر میلیون تن زغال سنگ خام تولید شده است که میتواند کمبود جامعیت در ارزیابی سطح تولید ایمن را که ناشی از نادیده گرفتن ظرفیت تولید و در نظر گرفتن صرف تعداد تلفات است، جبران کند. این شاخص بهویژه برای شناسایی استانهایی با ظرفیتهای تولید بسیار متفاوت اما با تعداد تلفات یکسان مفید است و میتواند وضعیت واقعی ایمنی را به طور عینیتر منعکس کند. برای تحلیل جامع وضعیت ایمنی معادن، پنج دسته اثر اصلی شامل اثر توسعه صنعتی، اثر تخصیص سرمایه، اثر مدیریت شرکت، اثر محیط تولید و اثر نظارت دولتی در نظر گرفته شده و ۱۵ متغیر برای آنها تعریف شده است. دادههای مربوط به تعداد تلفات در حوادث ایمنی تولید معادن زغال سنگ به تفکیک استان عمدتاً از طریق سیستم اطلاعات یکپارچه تولید ایمنی معدن اداره ملی ایمنی معدن جمعآوری شده است. بازه زمانی این دادهها از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱ است.
نکته قابل توجه این است که دادههای حوادث معدن زغال سنگ از تیانجین، تبت، هنگ کنگ، ماکائو و تایوان موجود نیست. همچنین ژجیانگ، گوانگدونگ، پکن و چونگچینگ به ترتیب در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۰۷، ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ از صنعت زغال سنگ خارج شدند و پس از خروج، دادههای تولید و حوادث معدن زغال سنگ نداشتند. بازه زمانی برای تولید زغال سنگ خام به تفکیک استان نیز ۲۰۰۳-۲۰۲۱ بوده که دادههای آن از «سالنامه آماری چین»، «بولتن آماری توسعه اقتصادی و اجتماعی ملی جمهوری خلق چین»، وبسایت رسمی اداره ملی ایمنی معدن و ۲۴ اداره استانی و همچنین «مجموعه گزارشهای تحلیل حوادث معادن زغال سنگ ملی» سال به سال به دست آمده است. سایر متغیرها شامل بارش تجمعی سالانه، میانگین دمای سالانه، میانگین سرعت باد سالانه، تولید ناخالص داخلی سرانه و طول خطوط راهآهن از «سالنامه آماری چین»؛ مصرف زغال سنگ و نرخ رشد سرمایهگذاری در داراییهای ثابت از «سالنامه آماری انرژی چین»؛ کارکنان و متوسط جبران خدمات نیروی کار از «سالنامه آماری کار چین» و «سالنامه آماری صنعتی چین»؛ قیمت درب کارخانه از «سالنامه آماری قیمت چین» و دادههای نظارت و اجرای قانون از سیستم اطلاعات یکپارچه تولید ایمنی معدن اداره ملی ایمنی معدن استخراج شدهاند.
برای تحلیل این دادهها از سه روش اصلی استفاده شده است: تحلیل خودهمبستگی فضایی، مدل دوبین فضایی و GeoDetector. تحلیل خودهمبستگی فضایی یک شاخص مهم برای بررسی این است که آیا مقدار ویژگی یک عنصر به طور معناداری با مقدار ویژگی نقاط فضایی همسایه آن مرتبط است یا خیر. از طریق این روش میتوان مطالعه همبستگی فضایی حوادث معادن زغال سنگ را انجام داد.
تحلیل همبستگی فضایی و الگوهای توسعه ایمنی معادن
برای درک بهتر تکامل زمانی- مکانی وضعیت ایمنی معادن زغال سنگ در چین، از ضریب تغییرات برای به دست آوردن تفاوتهای نسبی در نرخ مرگ و میر معادن زغال سنگ استانی استفاده شده است. همچنین شاخص خودهمبستگی فضایی جهانی Moran's I برای تعیین همبستگی فضایی شاخصها به کار گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که شاخص Moran's I برای شاخصهای ارزیابی سطح تولید ایمن معادن زغال سنگ استانی از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱ همگی در آزمون معناداری (P < ۰.۰۵) قبول شدهاند که نشاندهنده همبستگی معنادار در بعد فضایی است. با این حال، مقدار آن به طور قابل توجهی تغییر کرده و در سال ۲۰۲۱ منفی میشود. تحلیل توسعه صنعت زغال سنگ چین بر اساس مراحل توسعه آن به سه دوره ۲۰۰۳-۲۰۱۱، ۲۰۱۲-۲۰۱۵ و ۲۰۱۶-۲۰۲۱ تقسیم شده است:
دوره ۲۰۰۳-۲۰۱۱:
درجه همبستگی فضایی نرخ مرگ و میر به ازای هر میلیون تن نوسان زیادی را نشان میدهد که در ترکیب با ضریب تغییرات (Cv)، نشان میدهد نرخ مرگ و میر به ازای هر میلیون تن در این دوره تمایل به افزایش پراکندگی مقادیر دارد. این ویژگی همچنین به طور غیرمستقیم نشان میدهد که تفاوت بین استانی در سطوح تولید ایمن معادن زغال سنگ همواره وجود داشته و درجه تغییر نسبتاً پایدار است، اما ممکن است مهاجرت مداوم مناطق با ارزش بالا (یا پایین) وجود داشته باشد.
دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۵:
تمام مقادیر Moran's I کاهش نوسانی را نشان میدهند که به معنای کاهش همبستگی فضایی شاخصها و افزایش پراکندگی توزیع مقادیر است. با توجه به آزمون معناداری، مقادیر P شاخصها همگی به طور قابل توجهی افزایش یافته و نوسان قابل توجهی دارند. این نشان میدهد که وضعیت تولید ایمن معادن زغال سنگ در هر استان طی سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۵ تغییرات قابل توجهی داشته است. میتوان استنباط کرد که خوشههای نسبتاً پایدار مقادیر بالا (یا پایین) در دوره قبل ممکن است از نظر گستره فضایی و توزیع تغییرات قابل توجهی کرده باشند، که منجر به شکستن ثبات نسبی سطوح تولید ایمن معادن زغال سنگ از نظر فضایی شده است.
دوره ۲۰۱۶-۲۰۲۱:
مقادیر Moran's I برای نرخ مرگ و میر به ازای هر میلیون تن همچنان کاهش مییابد و در سال ۲۰۲۱ منفی میشود. این نشان میدهد که همبستگی فضایی نرخ مرگ و میر به ازای هر میلیون تن نه تنها همچنان ضعیف میشود، بلکه در سال ۲۰۲۱ منفی میشود. چنین تغییری نشان میدهد که ناهمگونی فضایی سطوح ایمنی معادن زغال سنگ چین تقویت شده است، به طوری که سطوح ایمنی بین استانی از نزدیک بودن مقادیر به الگوی توزیع «بالا-پایین» یا «پایین-بالا» تغییر کرده است.
عوامل کلیدی در ناهمگونی ایمنی معادن
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که متغیرها عموماً پراکنده و پویا هستند و تغییرات در متغیرهای مستقل یک منطقه ممکن است نه تنها بر متغیرهای وابسته محلی، بلکه بر متغیرهای وابسته مناطق همسایه نیز تأثیر بگذارد. ضریب خودهمبستگی فضایی سطح تولید ایمن معادن زغال سنگ چین تحت ماتریس تودرتوی اقتصادی-جغرافیایی در سطح ۰۵/۰ معنادار و مثبت ارزیابی شده است. به این معنا که هر تغییر ۱ درصدی در سطح ایمنی مناطق همسایه با تغییر ۰۸۹۴/۰ درصدی در سطح محلی همراه است. این یافته نشاندهنده نوعی اثر تعامل درونی وضعیت ایمنی در میان استانهاست. نتایج تحلیلها نشان میدهد که تأثیر توسعه صنعتی با ضریب ۵۸/۱۳ بیشترین اثرگذاری را داشته و پس از آن به ترتیب اثر تخصیص سرمایه با ۳۲/۷، اثر محیط تولید با ۷۸/۵، اثر نظارت دولتی با ۸۱/۳ و اثر مدیریت شرکت با ۶۵/۳ قرار دارند. این یافتهها به وضوح نشان میدهد که سیاستهای کلان، راهنمایی اساسی برای توسعه ایمنی صنعتی فراهم میکنند و بازار به عنوان حامل اصلی برای عملیات صنعت انرژی، میتواند با تغییرات در شاخصهای مربوطه به شدت وضعیت ایمنی را تحت تأثیر قرار دهد.
در بررسی اثرات مستقیم، شش متغیر اصلی شناسایی شدهاند. میانگین سرعت باد سالانه بیشترین تأثیر را دارد و پس از آن مصرف زغال سنگ، کارآیی نظارت، کارآیی تولید (با اثر منفی)، میانگین دمای سالانه و قیمت درب کارخانه (با اثر منفی) قرار میگیرند. سطوح معناداری و ضرایب بالای این متغیرها نشاندهنده قدرت بالای آنها در ایجاد تغییرات در سطوح ایمنی معادن زغال سنگ محلی است. شاخصهای محیط حفاری نقش مهمی در ایمنی معادن زغال سنگ محلی ایفا میکنند. تغییرات آب و هوایی که ماهیتی منطقهای دارند، از طریق تأثیر بر گردش جوی، باعث ایجاد شرایط هواشناسی متفاوت در سراسر کشور میشوند. این موضوع حتی در مناطق مجاور نیز مشهود است. برای مثال، پدیده افسردگی حرارتی در جنوب غربی چین در فصل بهار موجب میشود که همزمان شاهد دمای بالا و بارش کم در یک منطقه و بارشهای سنگین موضعی در استان گویژو باشیم. این شرایط متغیر جوی میتواند تأثیر مستقیمی بر عملیات معدنکاری و ایمنی کارگران داشته باشد.
تحت چنین شرایطی، تغییرات در شاخصهای هواشناسی میتواند تأثیر مستقیمی بر محیط تولید معادن زغال سنگ منطقهای، بهویژه بر سیستم تهویه داشته باشد. یک فشار باد طبیعی معقول میتواند برای تهویه زیرزمینی مفید باشد، اما تغییرات شدید در فشار باد میتواند منجر به تغییرات غیرعادی در حجم هوا در معادن شود و به این ترتیب بر نوسانات غلظت گاز در زیرزمین تأثیر بگذارد.
تأثیر شرایط اقتصادی و محیطی بر ایمنی معادن
منابع زغال سنگ در چین در حال حاضر عمدتاً برای تولید برق و گرمایش استفاده میشود. به طور معمول، تقاضا برای سرمایش یا گرمایش دورهای و ثابت است، از این رو تأثیر تغییرات دما بر برنامههای استخراج زغال سنگ نسبتاً پایدار است. علاوه بر این، دما را میتوان از قبل پیشبینی کرد تا تحریک تقاضای بازار توسط تغییرات مداوم آب و هوایی کاهش یابد و پاسخ منطقی به ریسک تولید در دورههای اوج تقاضا حاصل شود. میتوان نتیجه گرفت که اگرچه وقوع آب و هوای شدید یا تغییرات ناگهانی در شرایط هواشناسی میتواند منجر به حوادث ایمنی تولید معادن زغال سنگ شود، تغییرات طبیعی آب و هوا در چین با دورهای بودن و ثبات مشخص میشود. مصرف زغال سنگ و کارآیی نظارت نیز اثر درونی مثبت قابل توجهی نشان میدهند. افزایش مصرف میتواند موجب تحریک موضوعات تولیدی برای بهبود مداوم ظرفیت تولید خود برای پاسخگویی به تقاضای بازار شود. با این حال، تحت سیستم نظارت و پایش فعلی، حوادث و خطرات پنهان کمتر برای اطمینان از پیشبرد مناسب نظم تولید ضروری است. این امر تولیدکنندگان را برمیانگیزد تا در حین افزایش ظرفیت تولید و کاهش توقف و اصلاح ناشی از حوادث یا جریمهها، به طور مداوم ظرفیت تضمین ایمنی تولید شرکتها را تقویت کنند.
اثرات غیرمستقیم و تعاملات فضایی
در میان اثرات غیرمستقیم، طول خطآهن در حال بهرهبرداری، تولید ناخالص داخلی سرانه، قیمت درب کارخانه (با اثر منفی) و متوسط جبران خدمات نیروی کار قرار دارند. این به آن معناست که افزایش یا کاهش متغیرهای فوق باعث میشود مناطق خارجی واکنش قابل توجهتری نشان دهند. این پدیده با پیوند فضایی توسعه اقتصادی مرتبط است، جایی که سطح توسعه بالا در یک منطقه قطعاً به مناطق همسایه انگیزه میدهد و از این طریق بر تغییر همزمان در وضعیت تولید ایمن که همبستگی قوی با قدرت اقتصادی دارد، تأثیر میگذارد.
درجه اثر طول خطآهن در حال بهرهبرداری حتی بالاتر است، زیرا افزایش این شاخص تسهیل بهینهسازی و تکمیل مسیرهای حمل و نقل محصولات زغال سنگ در مناطق اطراف و همچنین وضعیت گردش بازار زغال سنگ منطقهای را به دنبال خواهد داشت. این امر با تغییر شرایط عملیات بازار منطقهای، بهویژه کاهش فشار تولید محلی در بازار تقاضا، رابطه عرضه و تقاضای بین منطقهای را متعادل و تنظیم میکند و به این ترتیب به هدف کاهش خطرات ایمنی دست مییابد.
تحلیل تعاملات بین شاخصها
دو شاخص کارآیی تولید و قیمت درب کارخانه نه تنها اثرات منفی بر سطح ایمنی معادن زغال سنگ محلی دارند، بلکه اثرات سرریز قابل توجهی نیز بر مناطق اطراف نشان میدهند. به طور خاص، جهت اثر فضایی کارآیی تولید مخالف است که نیاز به تحلیل مشترک با سه شاخص اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم و اثر کل دارد. اثرات مستقیم و غیرمستقیم شاخص کارآیی تولید به ترتیب ۸۴۴/۱- و ۶۱۵/۲ در سطح معناداری ۰۰۱/۰ است، با شدت بالاتر اثر غیرمستقیم نسبت به اثر مستقیم. اثر کل مثبت است اما از آزمون معناداری عبور نمیکند. این نشان میدهد که تغییر در شاخصها اثر بازدارنده بر بهبود سطح ایمنی محلی و اثر تسهیلکننده بر جانب خارجی دارد و اثر کل غیرمعنادار ممکن است ناشی از تفاوتهای منطقهای باشد. باید توجه داشت که این ویژگی نمیتواند نشاندهنده همبستگی منفی ذاتی بین افزایش کارآیی تولید و افزایش ایمنی صنعتی محلی باشد؛ در عوض، افزایش کارآیی تولید لزوماً با افزایش شدت تولید همراه است که سپس منجر به تمرکز نسبی ریسکهای ایمنی در مکان هدف میشود.
تحلیل جامع روابط متقابل عوامل ایمنی
با ترکیب ویژگیهای تغییرات در نرخ مرگ و میر به ازای هر میلیون تن و کارآیی تولید میتوان مشاهده کرد که هر دو در استانهای شمالی چین همبستگی منفی و در استانهای جنوبی همبستگی مثبت دارند، اما هر دو پس از سال ۲۰۱۸ اساساً در یک رابطه منفی قرار دارند. این به این دلیل است که صنعت زغال سنگ چین همچنان در دوره اصلاحات عمیق بود و شرکتهای زغال سنگ عموماً در وضعیت تنظیم مداوم قرار داشتند، با مسائل موجود ناشی از توسعه سریع دوره قبلی که هنوز حذف نشده بودند. هنگامی که با «همپوشانی چند دورهای» ریسکهای ایمنی که همراه با افزایش کارآیی تولید ظاهر شدند مواجه شدند، اکثر شرکتها توانایی محدودی برای پاسخ و مقابله با آنها داشتند که منجر به اثر مثبت تغییرات همزمان در کارآیی تولید محلی و نرخهای مرگ و میر شد. با این حال، در مجموع، بهبود کارآیی تولید در یک منطقه اثر مثبت قابل توجهی بر بهبود سطح ایمنی منطقهای خواهد داشت و این ویژگی ضمن سازگاری با اثر خوشهای توسعه صنعتی، برای بهبود پایدار سطح ایمنی منطقهای نیز موثر خواهد بود.
تحلیل پیامدهای قیمتی و نظارتی در ایمنی معادن
قیمت درب کارخانه در ارزیابی اثر فضایی، اثر سرریز قابل توجهی نشان داد. نه تنها هر سه اثر در سطح معناداری ۰.۰۱ قبول شدند، بلکه ویژگیهای عملکرد بر بهبود سطوح تولید ایمن معادن زغال سنگ داخلی و خارجی یکسان باقی ماند و هر دو ویژگیهای بازدارنده داشتند و درجه تأثیر برای بخش خارجی بالاتر بود. این با ویژگیهای حساسیت بالای قیمت صنعت انرژی مرتبط است، جایی که سودهای بالا میتواند باعث بروز انواع عملیاتهای پرخطر یا وضعیتهای استخراج غیرقانونی شود. لازم است به استانهایی با تغییرات قیمت قابل توجه توجه شود و به موقع در مناطق اطراف استان کنترلهایی انجام شود تا اثرات سرریز فضایی منفی ناشی از نوسانات بیش از حد قیمت محلی مهار شود. عوامل تأثیرگذار نه تنها اثرات فضایی دارند، بلکه ممکن است تعاملاتی نیز بین شاخصها وجود داشته باشد. روابط متقابل بین عوامل تأثیرگذار توسط GeoDetector کمی شده است. در کل، ضرایب تأثیر هر شاخص بر ناهمگونی فضایی سطوح ایمنی معادن زغال سنگ در طول دوره مطالعه همگی در آزمون معناداری (P < ۰۵/۰) قبول شدند و مقادیر q از ۰۲۴/۰ تا ۳۴۱/۰ متغیر بود که نشان میدهد تمام ۱۵ شاخص در این مطالعه تأثیر خاصی بر ایجاد ناهمگونی فضایی سطح تولید ایمن معادن زغال سنگ چین دارند.
تحلیل سیستمهای نظارتی و شاخصهای محیطی
از دیدگاه تعامل شاخص، در مجموع ۱۰۵ مجموعه ترکیب عوامل ایجاد شد که همگی روابط تقویتکننده بودند. از میان آنها، ۳۹ درصد از ترکیبها روابط تقویت غیرخطی هستند که نشان میدهد اثر متقابل ارتقادهنده بین شاخصها وجود دارد و تغییرات در یک شاخص میتواند باعث تغییر همزمان چندشاخص شود و از این طریق پدیده افزایش قدرت توضیحی برای تمایز فضایی موضوع مورد مطالعه پس از تعامل شاخصها ایجاد میشود. ترکیب شاخصهای محیط حفاری و سایر شاخصها نه تنها رابطه تقویت غیرخطی دارد، بلکه به طور کلی ضریب تعامل بالایی نیز دارد. این نشان میدهد که شاخصهای محیط حفاری به عنوان عوامل تضمین اساسی استخراج معدن، همان نقش پیوند را مانند «دومینوها» برای تولید ایمن دارند؛ در واقع فاکتورهایی مانند میانگین دمای سالانه و بارش تجمعی سالانه در مدیریت روزانه ایمنی نیاز به توجه ویژهای دارند.
تحلیل جامع تأثیر متقابل عوامل محیطی و اقتصادی
یافتههای این بررسی نشان میدهد که رابطه پیچیدهای میان عوامل محیطی، اقتصادی و نظارتی در تعیین سطح ایمنی معادن زغال سنگ وجود دارد. نکته قابل تأمل این است که شرایط اقتصادی و سیاستهای کلان، برخلاف تصور رایج که عوامل فنی و عملیاتی را مهمترین عامل میداند، بیشترین تأثیر را بر ایمنی معادن دارند. تحلیل دادهها نشان میدهد که حتی در استانهای همجوار، الگوهای متفاوتی از ایمنی معادن مشاهده میشود که این موضوع چالشهای جدی را در زمینه سیاستگذاری یکپارچه ایجاد میکند. برای مثال، در حالی که استانهای شمالی چین الگوی متفاوتی از همبستگی میان کارآیی تولید و نرخ حوادث نشان میدهند، استانهای جنوبی الگوی کاملاً متفاوتی را به نمایش میگذارند. موضوع قابل تأمل دیگر، اثر دومینووار عوامل محیطی است. برخلاف سایر صنایع که عموماً میتوان تأثیر عوامل محیطی را با تمهیدات فنی کنترل کرد، در صنعت معدنکاری زغال سنگ، تغییرات محیطی میتواند زنجیرهای از واکنشها را ایجاد کند که کنترل آن بسیار دشوار است. این موضوع بهویژه در شرایط تغییرات اقلیمی کنونی اهمیت بیشتری مییابد.
تحلیل روند تاریخی نشان میدهد که سیاستهای توسعه سریع در دهههای گذشته، میراثی از چالشهای ایمنی را برجای گذاشته که حل آن نیازمند رویکردی جامع و بلندمدت است. بهویژه پس از سال ۲۰۱۸، تغییر در الگوهای همبستگی میان شاخصهای مختلف نشان میدهد که صنعت زغال سنگ چین در حال گذار از یک مرحله توسعه کمی به توسعه کیفی است. نکته مهم دیگر، تأثیر متقابل زیرساختهای حمل و نقل و ایمنی معادن است. یافتهها نشان میدهد که توسعه شبکه ریلی نه تنها بر کارآیی توزیع، بلکه بر الگوهای تولید و در نتیجه ایمنی معادن تأثیر قابل توجهی دارد. این موضوع اهمیت نگاه سیستمی به مقوله ایمنی معادن را نشان میدهد. همچنین نقش قیمتگذاری در ایمنی معادن بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد. در حالی که افزایش قیمتها میتواند منابع بیشتری را برای سرمایهگذاری در ایمنی فراهم کند، همزمان میتواند انگیزههای منفی برای افزایش تولید با هر قیمتی ایجاد کند. این تناقض نشان میدهد که سیاستهای قیمتگذاری باید با دقت بیشتری و با در نظر گرفتن پیامدهای ایمنی تنظیم شوند.
تحولات ساختاری در ایمنی معادن چین
تحلیل روندهای بلندمدت نشان میدهد که مساله ایمنی معادن زغال سنگ در چین از یک چالش عملیاتی ساده به یک موضوع پیچیده سیستمی تبدیل شده است. تغییر در الگوهای همبستگی فضایی از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱ نشاندهنده این تحول بنیادین است. در حالی که در دوره ۲۰۰۳-۲۰۱۱ شاهد ثبات نسبی در الگوهای فضایی بودیم، دوره ۲۰۱۲-۲۰۱۵ نقطه عطفی در تغییر این الگوها محسوب میشود و دوره ۲۰۱۶-۲۰۲۱ شاهد ظهور الگوهای جدیدی از توزیع فضایی ایمنی معادن هستیم. این تحول ساختاری را میتوان نتیجه تعامل پیچیده چندین عامل دانست. نخست، سیاستهای اصلاحی عمیق در صنعت زغال سنگ که منجر به تغییر در ساختار مالکیت، مدیریت و نظارت شده است. دوم، تحولات فناورانه که الگوهای سنتی استخراج را دگرگون کرده است. سوم، تغییرات در الگوهای مصرف انرژی که منجر به تغییر در فشارهای تولیدی شده است. نکته قابل توجه این است که برخلاف تصور رایج، افزایش مکانیزاسیون و بهبود فناوریها به تنهایی نتوانسته مشکلات ایمنی را حل کند. در واقع، دادهها نشان میدهد که در برخی موارد، افزایش کارآیی تولید با افزایش ریسکهای ایمنی همراه بوده است. این پارادوکس نشان میدهد که رویکرد صرفاً فنی به مساله ایمنی معادن کافی نیست.
تحلیل الگوهای فضایی نشان میدهد که ناهمگونی در سطوح ایمنی معادن به تدریج از یک الگوی تصادفی به سمت یک الگوی ساختارمند حرکت کرده است. این تغییر میتواند نشاندهنده شکلگیری «مناطق ایمنی» و «مناطق پرخطر» باشد که تحت تأثیر عوامل سیستمی مانند زیرساختها، سرمایهگذاریها و ظرفیتهای مدیریتی قرار دارند. مساله قابل تأمل دیگر، تأثیر متقابل شرایط اقتصادی و ایمنی است. در حالی که رشد اقتصادی میتواند منابع لازم را برای سرمایهگذاری در ایمنی فراهم کند، فشارهای ناشی از تقاضای بالا میتواند منجر به نادیده گرفتن استانداردهای ایمنی شود. این تعارض بهویژه در مناطقی که وابستگی شدیدی به درآمدهای معدنی دارند، بیشتر مشهود است.
راهکارهای بهبود ایمنی معادن زغال سنگ
تحلیل جامع وضعیت فعلی و روندهای گذشته نشان میدهد که آینده ایمنی معادن زغال سنگ در چین در گرو درک عمیقتر روابط متقابل بین عوامل اقتصادی، محیطی و مدیریتی است. تغییر الگوهای فضایی و ظهور ناهمگونیهای جدید در سطوح ایمنی، ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی مدیریت ایمنی را نشان میدهد. نکته مهمی که از تحلیلها به دست میآید این است که رویکرد یکسان برای تمام مناطق نمیتواند موفقیتآمیز باشد. شواهد نشان میدهد که حتی در استانهای همجوار، دینامیکهای متفاوتی بر ایمنی معادن حاکم است. این تفاوتها نه تنها ناشی از شرایط جغرافیایی و زمینشناسی، بلکه متأثر از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نیز هست.
تغییر اقلیم و تأثیر آن بر ایمنی معادن موضوعی است که اهمیت آن روز به روز بیشتر میشود. دادهها نشان میدهد که تغییرات در الگوهای آب و هوایی میتواند زنجیرهای از واکنشها را در سیستم ایمنی معادن ایجاد کند. این موضوع بهویژه در مناطقی که با شرایط آب و هوایی بدی مواجه هستند، اهمیت بیشتری مییابد. چالش دیگری که باید به آن توجه شود، تعادل بین فشارهای اقتصادی و الزامات ایمنی است. در حالی که بهبود شاخصهای اقتصادی میتواند به ارتقای زیرساختهای ایمنی کمک کند، تجربه نشان داده است که رشد سریع اقتصادی میتواند منجر به نادیده گرفتن استانداردهای ایمنی شود. این موضوع بهویژه در مناطقی که وابستگی شدیدی به درآمدهای معدنی دارند، حساستر است. نقش شبکههای حمل و نقل در ایمنی معادن نیز موضوعی است که نیاز به توجه بیشتری دارد. توسعه زیرساختهای حمل و نقل نه تنها بر کارآیی توزیع، بلکه بر الگوهای تولید و در نتیجه ایمنی معادن تأثیر قابل توجهی دارد. این ارتباط پیچیده نشان میدهد که برنامهریزی زیرساختی باید با در نظر گرفتن ملاحظات ایمنی انجام شود.
همه این یافتهها نشان میدهد که بهبود ایمنی معادن زغال سنگ نیازمند یک رویکرد جامع و منعطف است که بتواند خود را با شرایط متغیر محیطی، اقتصادی و اجتماعی تطبیق دهد. این رویکرد باید بتواند تفاوتهای منطقهای را در نظر بگیرد و در عین حال، استانداردهای حداقلی ایمنی را در سراسر کشور تضمین کند.
پیشنهادهای راهبردی
بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که صنعت معدنکاری زغال سنگ چین در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. گذار از مدل توسعه مبتنی بر رشد کمی به سمت توسعه کیفی، چالشهای جدیدی را در زمینه ایمنی ایجاد کرده است. تغییر در الگوهای فضایی ایمنی معادن و پیچیدهتر شدن روابط بین عوامل مختلف، نیازمند بازنگری اساسی در رویکردهای مدیریت ایمنی است. در حالی که اثر توسعه صنعتی بیشترین تأثیر را بر ایمنی معادن دارد، رویکردهای صرفاً فنی و عملیاتی برای حل مشکلات ایمنی کافی نیست. این موضوع با چالشهای دنیای امروز که در آن معدنکاری باید با الزامات توسعه پایدار همسو شود، همخوانی دارد. علاوه بر این، ظهور الگوهای فضایی جدید در توزیع سطوح ایمنی نشان میدهد که تفاوتهای منطقهای در حال عمیقتر شدن است که میتواند به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی دامن بزند. تأثیر متقابل عوامل محیطی و اقتصادی بر ایمنی معادن نشان میدهد که مدیریت ایمنی باید به سمت رویکردهای انعطافپذیر و سازگار با شرایط متغیر حرکت کند. توسعه سیستمهای هشدار زودهنگام برای شناسایی و پیشبینی تغییرات در شاخصهای کلیدی، با در نظر گرفتن اثرات متقابل عوامل مختلف، یک ضرورت اساسی است.
برای بهبود وضعیت ایمنی معادن، توسعه چارچوبهای قانونی و نظارتی منعطف که بتوانند خود را با شرایط متفاوت مناطق مختلف تطبیق دهند، ضروری است. همچنین تقویت همکاریهای منطقهای در زمینه ایمنی معادن، بهویژه در مناطقی که دارای شرایط جغرافیایی و اقتصادی مشابه هستند، میتواند به بهبود وضعیت کمک کند. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه با تمرکز بر راهکارهای نوآورانه نیز میتواند چالشهای خاص هر منطقه را مورد توجه قرار دهد.
چشمانداز آینده
بررسی تحولات ایمنی معادن زغال سنگ چین طی دو دهه گذشته، تصویری پیچیده از تعامل عوامل مختلف اقتصادی، محیطی و مدیریتی را نشان میدهد. این پیچیدگی در حال افزایش است و با توجه به چالشهای جدیدی همچون تغییرات اقلیمی و گذار انرژی، پیشبینی میشود که در سالهای آینده نیز ادامه یابد. ویژگیهای تمایز زمانی-مکانی در سطوح ایمنی معادن نشان میدهد که الگوهای سنتی مدیریت ایمنی دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست. تغییر در توزیع فضایی سطوح ایمنی از یک الگوی نسبتاً همگن به وضعیتی ناهمگنتر، نشاندهنده ضرورت بازنگری در سیاستهای ملی و منطقهای است. این تغییر پارادایم باید با درک عمیقتر از روابط متقابل بین عوامل مختلف همراه باشد.
تجربه چین نشان میدهد که بهبود ایمنی معادن صرفاً یک چالش فنی نیست، بلکه نیازمند درک عمیق پویاییهای اقتصادی و اجتماعی است. این درس مهمی برای سایر کشورهای در حال توسعه است که با چالشهای مشابه در صنعت معدنکاری مواجه هستند. نقش زیرساختهای حمل و نقل در شکلدهی به الگوهای ایمنی معادن، موضوع مهم دیگری است که نیازمند توجه بیشتر است. توسعه شبکه ریلی نه تنها بر الگوهای توزیع تأثیر میگذارد، بلکه میتواند منجر به تغییر در فشارهای تولیدی و در نتیجه سطح ایمنی شود.
در نهایت، آینده ایمنی معادن زغال سنگ در چین تا حد زیادی به توانایی سیاستگذاران و مدیران صنعت در درک و مدیریت این پیچیدگیهای فزاینده بستگی دارد. موفقیت در این زمینه نیازمند رویکردی یکپارچه است که بتواند تعادل مناسبی بین اهداف توسعه اقتصادی و الزامات ایمنی برقرار کند، در عین حال که به تفاوتهای منطقهای و چالشهای خاص هر منطقه نیز توجه داشته باشد.
فاطمه صالحی-پژوهشگر اقتصادی
ارسال نظر