انرژی

در حالی که دولت‏‌ها با محدودیت منابع مالی برای توسعه زیرساخت‌های انرژی مواجهند، بهره‌گیری از سرمایه‌های خرد مردمی می‌تواند ضمن تسریع روند توسعه انرژی‌های پاک، به توزیع عادلانه‏‌تر منافع اقتصادی این صنعت کمک کند. تجربه کشورهای موفق نشان می‏‌دهد که گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر تنها با مشارکت فعال همه ذی‏‌نفعان از جمله دولت، بخش‌خصوصی، نهادهای مالی و جوامع محلی امکان‏‌پذیر است.

پایگاه‬ خبری‬ تحلیلی‬ ایراسین، ‬مردمی‏‌سازی سرمایه‏‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر به عنوان راهکاری برای توسعه پایدار این صنعت، در سال‌های اخیر به یکی از موضوعات محوری در سیاستگذاری انرژی کشورها تبدیل شده است. در حالی که دولت‏‌ها با محدودیت منابع مالی برای توسعه زیرساخت‌های انرژی مواجهند، بهره‌گیری از سرمایه‌های خرد مردمی می‌تواند ضمن تسریع روند توسعه انرژی‌های پاک، به توزیع عادلانه‏‌تر منافع اقتصادی این صنعت نیز کمک کند. تجربه کشورهایی مانند دانمارک، آلمان و هند نشان می‏‌دهد که با طراحی مدل‌های مناسب سرمایه‏‌گذاری و ایجاد زیرساخت‌های قانونی و نهادی لازم، می‏‌توان بخش قابل توجهی از منابع مورد نیاز توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر را از طریق مشارکت مردمی تأمین کرد. این رویکرد که با مدل‌های متنوعی از تعاونی‌های انرژی تا سیستم‌های خورشیدی خانگی اجرا می‏‌شود، علاوه بر مزایای اقتصادی، به افزایش مقبولیت اجتماعی پروژه‌های انرژی پاک و تسریع گذار انرژی نیز کمک می‏‌کند. موضوعی که می‌تواند برای اقتصاد ایران با حجم بالای نقدینگی سرگردان و پتانسیل‌های طبیعی قابل توجه در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، راهگشا باشد.

تجربه بیش از چهار دهه مشارکت مردمی در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نشان می‏‌دهد که این رویکرد می‌تواند به عنوان یکی از موفق‏‌ترین مدل‌های توسعه این صنعت عمل کند. دانمارک به عنوان پیشگام این حوزه، از اوایل دهه ۱۹۸۰ با تدوین قوانین حمایتی، زمینه را برای مشارکت گسترده مردم در توسعه نیروگاه‌های بادی فراهم کرد. امروز بیش از ۸۰ درصد توربین‌های بادی این کشور در مالکیت تعاونی‌های محلی و سرمایه‏‌گذاران خرد قرار دارد. مدل دانمارکی مبتنی بر مشارکت اجتماعی که بعدها به «مدل تعاونی انرژی» معروف شد، بر پایه سه اصل اساسی شکل گرفته است: مالکیت محلی، تضمین خرید برق تولیدی و حمایت‌های مالیاتی. در این مدل، ساکنان محلی می‏‌توانند با خرید سهام پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر، علاوه بر مشارکت در تولید انرژی پاک، از منافع اقتصادی آن نیز بهره‌مند شوند. موفقیت این رویکرد به حدی بود که کشورهای دیگر اروپایی نیز به تدریج آن را اقتباس کردند. آلمان نمونه دیگری از موفقیت در مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر است. در این کشور، قانون تغذیه تعرفه‌ای (Feed-in Tariff) که از سال ۲۰۰۰ اجرایی شد، نقش کلیدی در جذب سرمایه‌های خرد داشته است. این قانون با تضمین خرید برق تجدیدپذیر به قیمتی بالاتر از نرخ بازار برای دوره‌ای ۲۰ ساله، اطمینان خاطر لازم را برای سرمایه‏‌گذاران خرد فراهم کرد. امروز بیش از ۵۰ درصد ظرفیت انرژی‌های تجدیدپذیر آلمان در مالکیت شهروندان و تعاونی‌های محلی است.

در آسیا، هند رویکرد متفاوتی در پیش گرفته است. این کشور با اجرای طرح «سقف خورشیدی» از سال ۲۰۱۵، تسهیلات ویژه‌ای را برای نصب پنل‌های خورشیدی روی پشت‌بام منازل ارائه می‏‌دهد. در این طرح، دولت تا ۴۰ درصد هزینه‌های نصب را پرداخت می‏‌کند و مابقی از طریق وام‌های کم‏‌بهره تأمین می‏‌شود. تا پایان سال ۲۰۲۳، بیش از ۸ میلیون خانوار هندی از این طرح بهره‌مند شده‌اند. نکته قابل توجه در تجربه هند، ترکیب سیاست‌های حمایتی با نوآوری‌های مالی است. برای مثال، طرح «اجاره خورشیدی» که از سال ۲۰۲۰ در ایالت گجرات آغاز شده، به خانوارهایی که توان مالی کافی برای خرید سیستم‌های خورشیدی را ندارند، امکان می‏‌دهد با پرداخت اجاره ماهانه از مزایای انرژی پاک بهره‌مند شوند. این طرح که با مشارکت بانک‌های محلی اجرا می‏‌شود، تاکنون بیش از ۲۰۰ هزار خانوار را تحت پوشش قرار داده است.

ژاپن نیز پس از فاجعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱، برنامه‌ای گسترده برای مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر آغاز کرد. در این کشور، شهرداری‏‌ها نقش محوری در جذب سرمایه‌های مردمی دارند. برای مثال، شهر فوکوشیما با تأسیس صندوق انرژی سبز در سال ۲۰۱۴، به شهروندان امکان می‏‌دهد با سرمایه‌گذاری‌های خرد در پروژه‌های خورشیدی و بادی مشارکت کنند. بازده سالانه ۳ تا ۵ درصدی این صندوق، آن را به گزینه‌ای جذاب برای سرمایه‏‌گذاران محافظه‏‌کار تبدیل کرده است. تجربه استرالیا نیز در این زمینه قابل توجه است. این کشور با اجرای برنامه «انرژی مردمی» از سال ۲۰۱۸، به دنبال افزایش سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در سبد انرژی خانوارهاست. در این برنامه، علاوه بر یارانه‌های مستقیم، مشوق‌های مالیاتی نیز برای سرمایه‏‌گذاری در پروژه‌های انرژی پاک در نظر گرفته شده است. نوآوری جالب استرالیایی‏‌ها، ایجاد پلتفرم‌های آنلاین برای خرید و فروش برق مازاد تولیدی خانوارهاست که به شکل‌گیری بازار محلی انرژی کمک کرده است. در آمریکای لاتین، شیلی با اجرای برنامه «خورشید برای همه» از سال ۲۰۱۹، الگوی موفقی از مشارکت بخش خصوصی و مردم در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر ارائه کرده است. در این برنامه، شرکت‌های خصوصی با تأمین سرمایه اولیه، سیستم‌های خورشیدی را نصب می‏‌کنند و خانوارها می‏‌توانند با پرداخت اقساط ماهانه که معمولاً کمتر از هزینه برق مصرفی آنهاست، صاحب این سیستم‏‌ها شوند.

مدل‌های مختلف مشارکت مردمی

تجربه بیش از چهار دهه مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر در جهان، به شکل‌گیری مدل‌های متنوعی از مشارکت مردمی منجر شده است. این مدل‏‌ها که هر یک متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورها طراحی شده‌اند، طیف گسترده‌ای از روش‌های تأمین مالی و مالکیت را در بر می‏‌گیرند. مدل تعاونی که پیشگام آن دانمارک بود، همچنان به عنوان موفق‏‌ترین الگوی مشارکت مردمی شناخته می‏‌شود. در این مدل، گروهی از شهروندان با تشکیل تعاونی و جمع‏‌آوری سرمایه، مالکیت و مدیریت پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر را بر عهده می‏‌گیرند. مزیت اصلی این مدل، توزیع عادلانه منافع و ریسک‏‌ها میان اعضاست. برای مثال، در آلمان بیش از ۹۰۰ تعاونی انرژی با مشارکت حدود ۲۰۰ هزار عضو فعالیت می‏‌کنند که مجموعاً ۳.۲ میلیارد یورو در پروژه‌های تجدیدپذیر سرمایه‏‌گذاری کرده‌اند. مدل مشارکت سهامی که بیشتر در کشورهایی مانند انگلستان و هلند رایج است، امکان سرمایه‏‌گذاری خرد در پروژه‌های بزرگ را فراهم می‏‌کند. در این مدل، شرکت‌های توسعه‏‌دهنده پروژه با انتشار سهام یا اوراق قرضه، بخشی از مالکیت نیروگاه‏‌ها را به مردم واگذار می‏‌کنند. برای مثال، شرکت Triodos Renewables در هلند با این روش توانسته بیش از ۱۷ هزار سرمایه‏‌گذار خرد را جذب کند و پرتفویی به ارزش ۴۰۰ میلیون یورو ایجاد کند. مدل کراودفاندینگ که در سال‌های اخیر محبوبیت زیادی یافته، از بستر پلتفرم‌های آنلاین برای جمع‏‌آوری سرمایه استفاده می‏‌کند. این مدل به ویژه برای پروژه‌های کوچک و متوسط مناسب است و امکان مشارکت سرمایه‏‌گذاران با هر میزان سرمایه را فراهم می‏‌کند. پلتفرم Abundance در انگلستان با این روش تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون پوند برای پروژه‌های تجدیدپذیر جمع‏‌آوری کرده است.

مدل اجاره یا لیزینگ که بیشتر برای سیستم‌های خورشیدی خانگی استفاده می‏‌شود، به خانوارها امکان می‏‌دهد بدون نیاز به سرمایه اولیه قابل توجه، صاحب سیستم تولید انرژی شوند. در این مدل، شرکت‌های خدمات انرژی (ESCO) هزینه نصب و راه‏‌اندازی را تأمین می‏‌کنند و مشترکان با پرداخت اقساط ماهانه که معمولاً از صرفه‏‌جویی در هزینه برق تأمین می‏‌شود، مالک سیستم می‏‌شوند. این مدل در آمریکا بسیار موفق بوده و شرکت‏‌هایی مانند SolarCity و Sunrun با استفاده از آن توانسته‌اند صدها هزار سیستم خورشیدی خانگی نصب کنند.

مدل قرارداد خرید برق (PPA) که ترکیبی از مشارکت بخش خصوصی و مردمی است، در کشورهایی مانند هند و مکزیک محبوبیت دارد. در این مدل، سرمایه‏‌گذاران خرد می‏‌توانند در شرکت‏‌هایی سرمایه‏‌گذاری کنند که با مصرف‏‌کنندگان بزرگ قرارداد بلندمدت فروش برق دارند. این مدل ریسک سرمایه‏‌گذاری را کاهش می‏‌دهد؛ زیرا درآمد پروژه از قبل تضمین شده است.

مدل پارک‌های انرژی اشتراکی که در ژاپن و کره جنوبی رواج دارد، امکان مشارکت گروهی از مصرف‏‌کنندگان در یک نیروگاه بزرگ را فراهم می‏‌کند. در این مدل، هر مشترک به اندازه سهم خود از انرژی تولیدی بهره‌مند می‏‌شود. این رویکرد برای مناطق شهری که محدودیت فضا دارند، بسیار مناسب است. برای مثال، در کره‏‌جنوبی بیش از ۱۰۰ پارک خورشیدی اشتراکی با مشارکت بیش از ۵۰ هزار خانوار راه‏‌اندازی شده است. نوآوری‌های مالی نیز به گسترش مدل‌های مشارکت مردمی کمک کرده است. برای مثال، اوراق قرضه سبز که اولین بار در سوئد معرفی شد، امروز به ابزاری مهم برای تأمین مالی پروژه‌های تجدیدپذیر تبدیل شده است. این اوراق که معمولاً بازده ثابتی دارند، برای سرمایه‏‌گذاران محافظه‏‌کار جذاب هستند. در سال ۲۰۲۳، حجم بازار جهانی اوراق قرضه سبز به بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار رسید که بخش قابل توجهی از آن مربوط به پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر است.

چالش‏‌ها و فرصت‏‌ها

مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر به‌رغم مزایای متعدد، با چالش‌های اقتصادی و ساختاری مهمی روبه‌روست. نخستین و شاید مهم‏‌ترین چالش، دوره بازگشت سرمایه نسبتاً طولانی این پروژه‌هاست. در حالی که متوسط دوره بازگشت سرمایه در پروژه‌های خورشیدی و بادی بین ۷ تا ۱۲ سال است، بسیاری از سرمایه‏‌گذاران خرد به دنبال فرصت‌های کوتاه‏‌مدت‏‌تر هستند. برای مثال، در آلمان با وجود حمایت‌های گسترده دولتی، متوسط دوره بازگشت سرمایه برای نیروگاه‌های بادی ۸.۵ سال است که برای برخی سرمایه‏‌گذاران بالقوه بازدارنده محسوب می‏‌شود. چالش دوم به هزینه‌های اولیه بالای راه‏‌اندازی پروژه‌های تجدیدپذیر مربوط می‏‌شود. برای مثال، هزینه نصب یک سیستم خورشیدی خانگی ۵کیلوواتی در اروپا حدود ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ یورو است که برای بسیاری از خانوارها رقم قابل توجهی محسوب می‏‌شود. البته کشورهای مختلف با ابداع روش‌های نوآورانه سعی در حل این مشکل داشته‌اند. برای مثال، در استرالیا برنامه «وام سبز» با نرخ بهره صفر تا سقف ۱۵ هزار دلار استرالیا، به خانوارها در تأمین هزینه‌های اولیه کمک می‏‌کند.

ریسک‌های تکنولوژیک و عملیاتی چالش دیگری است که سرمایه‏‌گذاران خرد با آن مواجهند. عمر مفید تجهیزات، هزینه‌های نگهداری و تعمیرات، و احتمال خرابی یا کاهش راندمان از جمله مواردی است که باید در محاسبات اقتصادی در نظر گرفته شود. تجربه دانمارک نشان می‏‌دهد که تشکیل تعاونی‌های تخصصی می‌تواند با تجمیع دانش فنی و مدیریت حرفه‌ای، این ریسک‏‌ها را کاهش دهد.

با این حال، فرصت‌های اقتصادی قابل توجهی نیز در این حوزه وجود دارد. مهم‏‌ترین فرصت، درآمد پایدار و تضمین شده‌ای است که این پروژه‏‌ها ایجاد می‏‌کنند. در کشورهایی که قانون تغذیه تعرفه‌ای اجرا می‏‌شود، سرمایه‏‌گذاران می‏‌توانند برای دوره‌ای طولانی (معمولاً ۲۰ سال) روی درآمد ثابتی حساب کنند. علاوه بر درآمد مستقیم از فروش برق، مزایای اقتصادی دیگری نیز وجود دارد. صرفه‏‌جویی در هزینه‌های انرژی، امکان فروش گواهی‌های کربن، و در برخی کشورها معافیت‌های مالیاتی از جمله این مزایاست. برای مثال، در ایتالیا خانوارهایی که سیستم خورشیدی نصب می‏‌کنند، می‏‌توانند تا ۵۰ درصد هزینه‌های نصب را به عنوان اعتبار مالیاتی دریافت کنند.

اشتغال‏‌زایی محلی یکی دیگر از فرصت‌های اقتصادی مهم است. تجربه اسپانیا نشان می‏‌دهد که به ازای هر مگاوات ظرفیت نصب شده انرژی خورشیدی، حدود ۱۵ شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد می‏‌شود. این مشاغل شامل طراحی، نصب، نگهداری و خدمات جانبی است. در آلمان، صنعت انرژی‌های تجدیدپذیر بیش از ۳۰۰ هزار شغل ایجاد کرده که بخش قابل توجهی از آن مربوط به پروژه‌های مردمی است. توسعه صنایع جانبی فرصت اقتصادی دیگری است که نباید از آن غافل شد. برای مثال، در چین رشد پروژه‌های مردمی انرژی خورشیدی به توسعه صنعت تولید پنل‌های خورشیدی کمک کرده است. امروز چین با تولید بیش از ۷۰ درصد پنل‌های خورشیدی جهان، به قطب اصلی این صنعت تبدیل شده است. کاهش هزینه‌های تولید انرژی‌های تجدیدپذیر نیز چشم‏‌انداز اقتصادی این حوزه را جذاب‏‌تر کرده است. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی‌های تجدیدپذیر (IRENA)، هزینه تولید برق خورشیدی در دهه گذشته ۸۵ درصد کاهش یافته است. این روند نزولی که انتظار می‏‌رود ادامه یابد، دوره بازگشت سرمایه را کوتاه‏‌تر و سرمایه‏‌گذاری در این حوزه را جذاب‏‌تر می‏‌کند.

نوآوری‌های مالی نیز فرصت‌های جدیدی برای سرمایه‏‌گذاری خرد ایجاد کرده‌اند. برای مثال، توکن‌های انرژی که بر بستر بلاک‌چین عرضه می‏‌شوند، امکان سرمایه‏‌گذاری با مبالغ بسیار کم را فراهم می‏‌کنند. در استونی، پلتفرم WePower با استفاده از این فناوری توانسته بیش از ۵۰ هزار سرمایه‏‌گذار خرد را جذب کند.

زیرساخت‌های قانونی و نهادی مورد نیاز برای مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر

تجربه کشورهای پیشرو در مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر نشان می‏‌دهد که موفقیت این رویکرد مستلزم وجود زیرساخت‌های قانونی و نهادی مناسب است. چارچوب قانونی این حوزه باید به‌گونه‌ای طراحی شود که ضمن حمایت از سرمایه‏‌گذاران خرد، منافع همه ذی‏‌نفعان را تأمین کند. در آلمان، قانون انرژی‌های تجدیدپذیر (EEG) که از سال ۲۰۰۰ اجرا می‏‌شود، نمونه موفقی از چنین چارچوب قانونی است. این قانون با تضمین خرید بلندمدت برق تجدیدپذیر و تعیین تعرفه‌های مشخص، امنیت سرمایه‏‌گذاری را تأمین می‏‌کند.

نظام تنظیم‏‌گری مستقل و کارآمد یکی از مهم‏‌ترین زیرساخت‌های نهادی است. تجربه انگلستان در این زمینه قابل توجه است. در این کشور، اداره بازار گاز و برق (Ofgem) با تدوین مقررات شفاف و نظارت دقیق بر عملکرد بازیگران، اعتماد سرمایه‏‌گذاران را جلب کرده است. این نهاد همچنین با انتشار منظم گزارش‌های عملکرد و شاخص‌های کلیدی، شفافیت بازار را افزایش می‏‌دهد. حمایت‌های مالی و مالیاتی نیز بخش مهمی از زیرساخت‌های نهادی را تشکیل می‏‌دهند. در فرانسه، صندوق گذار انرژی با سرمایه اولیه ۱۰ میلیارد یورو تأسیس شده تا با ارائه وام‌های کم‏‌بهره و ضمانت‏‌نامه، از سرمایه‌گذاری‌های خرد در انرژی‌های تجدیدپذیر حمایت کند. این صندوق در ۵ سال گذشته بیش از ۵۰ هزار پروژه خرد و متوسط را تأمین مالی کرده است.

نهادهای آموزشی و ترویجی نیز نقش مهمی در توسعه مشارکت مردمی دارند. در دانمارک، مراکز آموزش انرژی‌های تجدیدپذیر که با همکاری دانشگاه‏‌ها و صنعت راه‏‌اندازی شده‌اند، علاوه بر آموزش فنی، مشاوره‌های حقوقی و مالی نیز به سرمایه‌گذاران بالقوه ارائه می‏‌کنند.

سازوکارهای شفاف و کارآمد برای اتصال به شبکه و فروش برق، یکی دیگر از زیرساخت‌های ضروری است. اسپانیا در سال‌های اخیر با اصلاح قوانین شبکه و معرفی سیستم «خالص‏‌سازی» (Net Metering)، شرایط را برای تولیدکنندگان خرد تسهیل کرده است. در این سیستم، مازاد تولید در ساعات آفتابی با مصرف در ساعات غیرآفتابی تهاتر می‏‌شود و مصرف‏‌کننده تنها مابه‏‌التفاوت را می‏‌پردازد. استانداردهای فنی و ایمنی نیز باید به دقت تدوین و اجرا شوند. ژاپن پس از تجربه مشکلات فنی در برخی پروژه‌های خورشیدی، نظام جامع استانداردسازی را معرفی کرد که شامل تأیید صلاحیت نصابان، کنترل کیفیت تجهیزات و بازرسی‌های دوره‌ای است. این سیستم که از سال ۲۰۱۹ اجرا می‏‌شود، نرخ خرابی سیستم‌های خورشیدی را ۴۰ درصد کاهش داده است. بازار ثانویه کارآمد برای خرید و فروش سهام پروژه‏‌ها نیز ضروری است. در هلند، پلتفرم معاملاتی انرژی‌های تجدیدپذیر با نظارت نهاد تنظیم‏‌گر بازار سرمایه راه‏‌اندازی شده که امکان معامله سهام پروژه‏‌ها را فراهم می‏‌کند. این پلتفرم با افزایش نقدشوندگی سرمایه‏‌گذاری‏‌ها، جذابیت آنها را برای سرمایه‏‌گذاران خرد افزایش داده است. نظام بیمه و پوشش ریسک نیز باید متناسب با نیازهای این حوزه طراحی شود. در آلمان، شرکت‌های بیمه محصولات ویژه‌ای برای پروژه‌های تجدیدپذیر طراحی کرده‌اند که علاوه بر پوشش خسارات فیزیکی، ریسک‌های مالی مانند کاهش تولید یا تغییر تعرفه‏‌ها را نیز پوشش می‏‌دهند. زیرساخت‌های دیجیتال و هوشمندسازی شبکه نیز اهمیت روزافزونی یافته‌اند. پرتغال با سرمایه‏‌گذاری ۲ میلیارد یورویی در شبکه هوشمند، امکان مدیریت بهینه تولید پراکنده را فراهم کرده است. این زیرساخت‏‌ها امکان مشارکت فعال مصرف‏‌کنندگان را در بازار انرژی و بهره‌برداری بهینه از منابع تجدیدپذیر فراهم می‏‌کنند.

راه ایران برای سرمایه‌های سرگردان

تجربه جهانی مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر درس‌های مهمی برای ایران دارد. کشور ما با برخورداری از بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و پتانسیل بالای انرژی بادی در مناطقی مانند منجیل و زابل، از مزیت‌های طبیعی قابل توجهی برخوردار است. همچنین وجود حجم قابل توجه نقدینگی سرگردان در اقتصاد که در سال‌های اخیر به سمت بازارهای غیرمولد حرکت کرده، فرصت مناسبی برای هدایت سرمایه‌های خرد به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر فراهم می‏‌کند. تجربه کشورهایی مانند ترکیه که شرایط اقتصادی مشابهی با ایران دارند، نشان می‏‌دهد که چگونه می‏‌توان از پتانسیل بخش‌خصوصی و سرمایه‌های مردمی در این حوزه بهره برد. ترکیه با معرفی مدل «مشارکت عمومی-خصوصی» در پروژه‌های تجدیدپذیر و ارائه تضمین‌های دولتی، توانسته در ۵ سال گذشته بیش از ۵ میلیارد دلار سرمایه بخش خصوصی را جذب کند.

برای ایران، مدل ترکیبی که شامل نیروگاه‌های خورشیدی پشت‏‌بامی برای مناطق شهری و مزارع خورشیدی با مالکیت تعاونی در مناطق روستایی باشد، می‌تواند مناسب باشد. این مدل امکان مشارکت طیف گسترده‌ای از سرمایه‏‌گذاران را با سطوح مختلف توان مالی فراهم می‏‌کند.

در گام نخست، اصلاح نظام تعرفه‏‌گذاری و تضمین خرید برق تجدیدپذیر ضروری است. تجربه مالزی نشان می‏‌دهد که تعرفه‌های پلکانی که با افزایش ظرفیت تولید کاهش می‏‌یابند، می‏‌توانند ضمن حمایت از سرمایه‏‌گذاران خرد، پایداری مالی طرح را نیز تضمین کنند. همچنین قراردادهای خرید برق باید به گونه‌ای طراحی شوند که ریسک نوسانات نرخ ارز را پوشش دهند. تأمین مالی این پروژه‏‌ها می‌تواند از طریق ترکیبی از منابع انجام شود. صندوق‌های سرمایه‏‌گذاری انرژی پاک که با مشارکت بانک‌ها و نهادهای مالی راه‏‌اندازی می‏‌شوند، می‏‌توانند نقش محوری در این زمینه ایفا کنند. تجربه موفق صندوق توسعه ملی در تأمین مالی پروژه‌های نفت و گاز می‌تواند در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر نیز تکرار شود. نکته مهم دیگر، توسعه صنایع پشتیبان است. ایران با توجه به توانمندی‌های صنعتی خود، می‌تواند بخش قابل توجهی از تجهیزات مورد نیاز، به‌ویژه در بخش سازه‌های فلزی و تجهیزات الکتریکی را در داخل تولید کند. این امر علاوه بر کاهش هزینه‏‌ها، به اشتغال‌زایی و توسعه صنعتی نیز کمک می‏‌کند. آموزش نیروی انسانی متخصص نیز باید در اولویت قرار گیرد. همکاری دانشگاه‏‌ها و مراکز فنی و حرفه‌ای با صنعت می‌تواند به تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بینجامد. تجربه هند نشان می‏‌دهد که مراکز آموزش تخصصی انرژی‌های تجدیدپذیر می‏‌توانند نقش مهمی در توسعه این صنعت ایفا کنند. بهره‌گیری از ظرفیت‌های محلی و جوامع روستایی می‌تواند نقطه قوت دیگری در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران باشد. مناطق روستایی و عشایری که اغلب با مشکل تأمین پایدار برق مواجه هستند، می‏‌توانند از طریق تشکیل تعاونی‌های انرژی، ضمن تأمین نیاز خود، مازاد تولید را به شبکه بفروشند. این رویکرد در مراکش با موفقیت اجرا شده و به توسعه پایدار مناطق روستایی کمک کرده است. مشارکت شهرداری‏‌ها و نهادهای محلی نیز می‌تواند به تسریع روند مردمی‏‌سازی کمک کند. آنها می‏‌توانند با در اختیار گذاشتن فضاهای عمومی مانند پارکینگ‏‌ها و پشت‌بام ساختمان‌های اداری، زمینه را برای اجرای پروژه‌های مشارکتی فراهم کنند. تجربه شهر سئول در کره جنوبی نشان می‏‌دهد که این رویکرد می‌تواند به سرعت به نتایج ملموس برسد. استفاده از فناوری‌های نوین مانند بلاک‌چین برای شفاف‏‌سازی معاملات و هوشمندسازی شبکه توزیع نیز می‌تواند کارآیی سیستم را افزایش دهد. پلتفرم‌های معاملاتی انرژی که در استرالیا با موفقیت اجرا شده‌اند، الگوی مناسبی برای ایران هستند.

در نهایت، آنچه برای موفقیت مردمی‏‌سازی انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران ضروری است، اراده سیاسی و هماهنگی بین بخشی است. تجربه کشورهای موفق نشان می‏‌دهد که گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر تنها با مشارکت فعال همه ذی‏‌نفعان از جمله دولت، بخش خصوصی، نهادهای مالی و جوامع محلی امکان‏‌پذیر است. مزیت‌های طبیعی، پتانسیل بالای نیروی انسانی و حجم قابل توجه نقدینگی در دست مردم، همگی نشان می‏‌دهند که ایران می‌تواند در مسیر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر با محوریت مشارکت مردمی، به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =