پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، مردمیسازی سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر به عنوان راهکاری برای توسعه پایدار این صنعت، در سالهای اخیر به یکی از موضوعات محوری در سیاستگذاری انرژی کشورها تبدیل شده است. در حالی که دولتها با محدودیت منابع مالی برای توسعه زیرساختهای انرژی مواجهند، بهرهگیری از سرمایههای خرد مردمی میتواند ضمن تسریع روند توسعه انرژیهای پاک، به توزیع عادلانهتر منافع اقتصادی این صنعت نیز کمک کند. تجربه کشورهایی مانند دانمارک، آلمان و هند نشان میدهد که با طراحی مدلهای مناسب سرمایهگذاری و ایجاد زیرساختهای قانونی و نهادی لازم، میتوان بخش قابل توجهی از منابع مورد نیاز توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را از طریق مشارکت مردمی تأمین کرد. این رویکرد که با مدلهای متنوعی از تعاونیهای انرژی تا سیستمهای خورشیدی خانگی اجرا میشود، علاوه بر مزایای اقتصادی، به افزایش مقبولیت اجتماعی پروژههای انرژی پاک و تسریع گذار انرژی نیز کمک میکند. موضوعی که میتواند برای اقتصاد ایران با حجم بالای نقدینگی سرگردان و پتانسیلهای طبیعی قابل توجه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، راهگشا باشد.
تجربه بیش از چهار دهه مشارکت مردمی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نشان میدهد که این رویکرد میتواند به عنوان یکی از موفقترین مدلهای توسعه این صنعت عمل کند. دانمارک به عنوان پیشگام این حوزه، از اوایل دهه ۱۹۸۰ با تدوین قوانین حمایتی، زمینه را برای مشارکت گسترده مردم در توسعه نیروگاههای بادی فراهم کرد. امروز بیش از ۸۰ درصد توربینهای بادی این کشور در مالکیت تعاونیهای محلی و سرمایهگذاران خرد قرار دارد. مدل دانمارکی مبتنی بر مشارکت اجتماعی که بعدها به «مدل تعاونی انرژی» معروف شد، بر پایه سه اصل اساسی شکل گرفته است: مالکیت محلی، تضمین خرید برق تولیدی و حمایتهای مالیاتی. در این مدل، ساکنان محلی میتوانند با خرید سهام پروژههای انرژی تجدیدپذیر، علاوه بر مشارکت در تولید انرژی پاک، از منافع اقتصادی آن نیز بهرهمند شوند. موفقیت این رویکرد به حدی بود که کشورهای دیگر اروپایی نیز به تدریج آن را اقتباس کردند. آلمان نمونه دیگری از موفقیت در مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر است. در این کشور، قانون تغذیه تعرفهای (Feed-in Tariff) که از سال ۲۰۰۰ اجرایی شد، نقش کلیدی در جذب سرمایههای خرد داشته است. این قانون با تضمین خرید برق تجدیدپذیر به قیمتی بالاتر از نرخ بازار برای دورهای ۲۰ ساله، اطمینان خاطر لازم را برای سرمایهگذاران خرد فراهم کرد. امروز بیش از ۵۰ درصد ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر آلمان در مالکیت شهروندان و تعاونیهای محلی است.
در آسیا، هند رویکرد متفاوتی در پیش گرفته است. این کشور با اجرای طرح «سقف خورشیدی» از سال ۲۰۱۵، تسهیلات ویژهای را برای نصب پنلهای خورشیدی روی پشتبام منازل ارائه میدهد. در این طرح، دولت تا ۴۰ درصد هزینههای نصب را پرداخت میکند و مابقی از طریق وامهای کمبهره تأمین میشود. تا پایان سال ۲۰۲۳، بیش از ۸ میلیون خانوار هندی از این طرح بهرهمند شدهاند. نکته قابل توجه در تجربه هند، ترکیب سیاستهای حمایتی با نوآوریهای مالی است. برای مثال، طرح «اجاره خورشیدی» که از سال ۲۰۲۰ در ایالت گجرات آغاز شده، به خانوارهایی که توان مالی کافی برای خرید سیستمهای خورشیدی را ندارند، امکان میدهد با پرداخت اجاره ماهانه از مزایای انرژی پاک بهرهمند شوند. این طرح که با مشارکت بانکهای محلی اجرا میشود، تاکنون بیش از ۲۰۰ هزار خانوار را تحت پوشش قرار داده است.
ژاپن نیز پس از فاجعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱، برنامهای گسترده برای مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر آغاز کرد. در این کشور، شهرداریها نقش محوری در جذب سرمایههای مردمی دارند. برای مثال، شهر فوکوشیما با تأسیس صندوق انرژی سبز در سال ۲۰۱۴، به شهروندان امکان میدهد با سرمایهگذاریهای خرد در پروژههای خورشیدی و بادی مشارکت کنند. بازده سالانه ۳ تا ۵ درصدی این صندوق، آن را به گزینهای جذاب برای سرمایهگذاران محافظهکار تبدیل کرده است. تجربه استرالیا نیز در این زمینه قابل توجه است. این کشور با اجرای برنامه «انرژی مردمی» از سال ۲۰۱۸، به دنبال افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی خانوارهاست. در این برنامه، علاوه بر یارانههای مستقیم، مشوقهای مالیاتی نیز برای سرمایهگذاری در پروژههای انرژی پاک در نظر گرفته شده است. نوآوری جالب استرالیاییها، ایجاد پلتفرمهای آنلاین برای خرید و فروش برق مازاد تولیدی خانوارهاست که به شکلگیری بازار محلی انرژی کمک کرده است. در آمریکای لاتین، شیلی با اجرای برنامه «خورشید برای همه» از سال ۲۰۱۹، الگوی موفقی از مشارکت بخش خصوصی و مردم در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ارائه کرده است. در این برنامه، شرکتهای خصوصی با تأمین سرمایه اولیه، سیستمهای خورشیدی را نصب میکنند و خانوارها میتوانند با پرداخت اقساط ماهانه که معمولاً کمتر از هزینه برق مصرفی آنهاست، صاحب این سیستمها شوند.
مدلهای مختلف مشارکت مردمی
تجربه بیش از چهار دهه مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر در جهان، به شکلگیری مدلهای متنوعی از مشارکت مردمی منجر شده است. این مدلها که هر یک متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورها طراحی شدهاند، طیف گستردهای از روشهای تأمین مالی و مالکیت را در بر میگیرند. مدل تعاونی که پیشگام آن دانمارک بود، همچنان به عنوان موفقترین الگوی مشارکت مردمی شناخته میشود. در این مدل، گروهی از شهروندان با تشکیل تعاونی و جمعآوری سرمایه، مالکیت و مدیریت پروژههای انرژی تجدیدپذیر را بر عهده میگیرند. مزیت اصلی این مدل، توزیع عادلانه منافع و ریسکها میان اعضاست. برای مثال، در آلمان بیش از ۹۰۰ تعاونی انرژی با مشارکت حدود ۲۰۰ هزار عضو فعالیت میکنند که مجموعاً ۳.۲ میلیارد یورو در پروژههای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کردهاند. مدل مشارکت سهامی که بیشتر در کشورهایی مانند انگلستان و هلند رایج است، امکان سرمایهگذاری خرد در پروژههای بزرگ را فراهم میکند. در این مدل، شرکتهای توسعهدهنده پروژه با انتشار سهام یا اوراق قرضه، بخشی از مالکیت نیروگاهها را به مردم واگذار میکنند. برای مثال، شرکت Triodos Renewables در هلند با این روش توانسته بیش از ۱۷ هزار سرمایهگذار خرد را جذب کند و پرتفویی به ارزش ۴۰۰ میلیون یورو ایجاد کند. مدل کراودفاندینگ که در سالهای اخیر محبوبیت زیادی یافته، از بستر پلتفرمهای آنلاین برای جمعآوری سرمایه استفاده میکند. این مدل به ویژه برای پروژههای کوچک و متوسط مناسب است و امکان مشارکت سرمایهگذاران با هر میزان سرمایه را فراهم میکند. پلتفرم Abundance در انگلستان با این روش تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون پوند برای پروژههای تجدیدپذیر جمعآوری کرده است.
مدل اجاره یا لیزینگ که بیشتر برای سیستمهای خورشیدی خانگی استفاده میشود، به خانوارها امکان میدهد بدون نیاز به سرمایه اولیه قابل توجه، صاحب سیستم تولید انرژی شوند. در این مدل، شرکتهای خدمات انرژی (ESCO) هزینه نصب و راهاندازی را تأمین میکنند و مشترکان با پرداخت اقساط ماهانه که معمولاً از صرفهجویی در هزینه برق تأمین میشود، مالک سیستم میشوند. این مدل در آمریکا بسیار موفق بوده و شرکتهایی مانند SolarCity و Sunrun با استفاده از آن توانستهاند صدها هزار سیستم خورشیدی خانگی نصب کنند.
مدل قرارداد خرید برق (PPA) که ترکیبی از مشارکت بخش خصوصی و مردمی است، در کشورهایی مانند هند و مکزیک محبوبیت دارد. در این مدل، سرمایهگذاران خرد میتوانند در شرکتهایی سرمایهگذاری کنند که با مصرفکنندگان بزرگ قرارداد بلندمدت فروش برق دارند. این مدل ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد؛ زیرا درآمد پروژه از قبل تضمین شده است.
مدل پارکهای انرژی اشتراکی که در ژاپن و کره جنوبی رواج دارد، امکان مشارکت گروهی از مصرفکنندگان در یک نیروگاه بزرگ را فراهم میکند. در این مدل، هر مشترک به اندازه سهم خود از انرژی تولیدی بهرهمند میشود. این رویکرد برای مناطق شهری که محدودیت فضا دارند، بسیار مناسب است. برای مثال، در کرهجنوبی بیش از ۱۰۰ پارک خورشیدی اشتراکی با مشارکت بیش از ۵۰ هزار خانوار راهاندازی شده است. نوآوریهای مالی نیز به گسترش مدلهای مشارکت مردمی کمک کرده است. برای مثال، اوراق قرضه سبز که اولین بار در سوئد معرفی شد، امروز به ابزاری مهم برای تأمین مالی پروژههای تجدیدپذیر تبدیل شده است. این اوراق که معمولاً بازده ثابتی دارند، برای سرمایهگذاران محافظهکار جذاب هستند. در سال ۲۰۲۳، حجم بازار جهانی اوراق قرضه سبز به بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار رسید که بخش قابل توجهی از آن مربوط به پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر است.
چالشها و فرصتها
مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر بهرغم مزایای متعدد، با چالشهای اقتصادی و ساختاری مهمی روبهروست. نخستین و شاید مهمترین چالش، دوره بازگشت سرمایه نسبتاً طولانی این پروژههاست. در حالی که متوسط دوره بازگشت سرمایه در پروژههای خورشیدی و بادی بین ۷ تا ۱۲ سال است، بسیاری از سرمایهگذاران خرد به دنبال فرصتهای کوتاهمدتتر هستند. برای مثال، در آلمان با وجود حمایتهای گسترده دولتی، متوسط دوره بازگشت سرمایه برای نیروگاههای بادی ۸.۵ سال است که برای برخی سرمایهگذاران بالقوه بازدارنده محسوب میشود. چالش دوم به هزینههای اولیه بالای راهاندازی پروژههای تجدیدپذیر مربوط میشود. برای مثال، هزینه نصب یک سیستم خورشیدی خانگی ۵کیلوواتی در اروپا حدود ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ یورو است که برای بسیاری از خانوارها رقم قابل توجهی محسوب میشود. البته کشورهای مختلف با ابداع روشهای نوآورانه سعی در حل این مشکل داشتهاند. برای مثال، در استرالیا برنامه «وام سبز» با نرخ بهره صفر تا سقف ۱۵ هزار دلار استرالیا، به خانوارها در تأمین هزینههای اولیه کمک میکند.
ریسکهای تکنولوژیک و عملیاتی چالش دیگری است که سرمایهگذاران خرد با آن مواجهند. عمر مفید تجهیزات، هزینههای نگهداری و تعمیرات، و احتمال خرابی یا کاهش راندمان از جمله مواردی است که باید در محاسبات اقتصادی در نظر گرفته شود. تجربه دانمارک نشان میدهد که تشکیل تعاونیهای تخصصی میتواند با تجمیع دانش فنی و مدیریت حرفهای، این ریسکها را کاهش دهد.
با این حال، فرصتهای اقتصادی قابل توجهی نیز در این حوزه وجود دارد. مهمترین فرصت، درآمد پایدار و تضمین شدهای است که این پروژهها ایجاد میکنند. در کشورهایی که قانون تغذیه تعرفهای اجرا میشود، سرمایهگذاران میتوانند برای دورهای طولانی (معمولاً ۲۰ سال) روی درآمد ثابتی حساب کنند. علاوه بر درآمد مستقیم از فروش برق، مزایای اقتصادی دیگری نیز وجود دارد. صرفهجویی در هزینههای انرژی، امکان فروش گواهیهای کربن، و در برخی کشورها معافیتهای مالیاتی از جمله این مزایاست. برای مثال، در ایتالیا خانوارهایی که سیستم خورشیدی نصب میکنند، میتوانند تا ۵۰ درصد هزینههای نصب را به عنوان اعتبار مالیاتی دریافت کنند.
اشتغالزایی محلی یکی دیگر از فرصتهای اقتصادی مهم است. تجربه اسپانیا نشان میدهد که به ازای هر مگاوات ظرفیت نصب شده انرژی خورشیدی، حدود ۱۵ شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میشود. این مشاغل شامل طراحی، نصب، نگهداری و خدمات جانبی است. در آلمان، صنعت انرژیهای تجدیدپذیر بیش از ۳۰۰ هزار شغل ایجاد کرده که بخش قابل توجهی از آن مربوط به پروژههای مردمی است. توسعه صنایع جانبی فرصت اقتصادی دیگری است که نباید از آن غافل شد. برای مثال، در چین رشد پروژههای مردمی انرژی خورشیدی به توسعه صنعت تولید پنلهای خورشیدی کمک کرده است. امروز چین با تولید بیش از ۷۰ درصد پنلهای خورشیدی جهان، به قطب اصلی این صنعت تبدیل شده است. کاهش هزینههای تولید انرژیهای تجدیدپذیر نیز چشمانداز اقتصادی این حوزه را جذابتر کرده است. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA)، هزینه تولید برق خورشیدی در دهه گذشته ۸۵ درصد کاهش یافته است. این روند نزولی که انتظار میرود ادامه یابد، دوره بازگشت سرمایه را کوتاهتر و سرمایهگذاری در این حوزه را جذابتر میکند.
نوآوریهای مالی نیز فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاری خرد ایجاد کردهاند. برای مثال، توکنهای انرژی که بر بستر بلاکچین عرضه میشوند، امکان سرمایهگذاری با مبالغ بسیار کم را فراهم میکنند. در استونی، پلتفرم WePower با استفاده از این فناوری توانسته بیش از ۵۰ هزار سرمایهگذار خرد را جذب کند.
زیرساختهای قانونی و نهادی مورد نیاز برای مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر
تجربه کشورهای پیشرو در مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر نشان میدهد که موفقیت این رویکرد مستلزم وجود زیرساختهای قانونی و نهادی مناسب است. چارچوب قانونی این حوزه باید بهگونهای طراحی شود که ضمن حمایت از سرمایهگذاران خرد، منافع همه ذینفعان را تأمین کند. در آلمان، قانون انرژیهای تجدیدپذیر (EEG) که از سال ۲۰۰۰ اجرا میشود، نمونه موفقی از چنین چارچوب قانونی است. این قانون با تضمین خرید بلندمدت برق تجدیدپذیر و تعیین تعرفههای مشخص، امنیت سرمایهگذاری را تأمین میکند.
نظام تنظیمگری مستقل و کارآمد یکی از مهمترین زیرساختهای نهادی است. تجربه انگلستان در این زمینه قابل توجه است. در این کشور، اداره بازار گاز و برق (Ofgem) با تدوین مقررات شفاف و نظارت دقیق بر عملکرد بازیگران، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کرده است. این نهاد همچنین با انتشار منظم گزارشهای عملکرد و شاخصهای کلیدی، شفافیت بازار را افزایش میدهد. حمایتهای مالی و مالیاتی نیز بخش مهمی از زیرساختهای نهادی را تشکیل میدهند. در فرانسه، صندوق گذار انرژی با سرمایه اولیه ۱۰ میلیارد یورو تأسیس شده تا با ارائه وامهای کمبهره و ضمانتنامه، از سرمایهگذاریهای خرد در انرژیهای تجدیدپذیر حمایت کند. این صندوق در ۵ سال گذشته بیش از ۵۰ هزار پروژه خرد و متوسط را تأمین مالی کرده است.
نهادهای آموزشی و ترویجی نیز نقش مهمی در توسعه مشارکت مردمی دارند. در دانمارک، مراکز آموزش انرژیهای تجدیدپذیر که با همکاری دانشگاهها و صنعت راهاندازی شدهاند، علاوه بر آموزش فنی، مشاورههای حقوقی و مالی نیز به سرمایهگذاران بالقوه ارائه میکنند.
سازوکارهای شفاف و کارآمد برای اتصال به شبکه و فروش برق، یکی دیگر از زیرساختهای ضروری است. اسپانیا در سالهای اخیر با اصلاح قوانین شبکه و معرفی سیستم «خالصسازی» (Net Metering)، شرایط را برای تولیدکنندگان خرد تسهیل کرده است. در این سیستم، مازاد تولید در ساعات آفتابی با مصرف در ساعات غیرآفتابی تهاتر میشود و مصرفکننده تنها مابهالتفاوت را میپردازد. استانداردهای فنی و ایمنی نیز باید به دقت تدوین و اجرا شوند. ژاپن پس از تجربه مشکلات فنی در برخی پروژههای خورشیدی، نظام جامع استانداردسازی را معرفی کرد که شامل تأیید صلاحیت نصابان، کنترل کیفیت تجهیزات و بازرسیهای دورهای است. این سیستم که از سال ۲۰۱۹ اجرا میشود، نرخ خرابی سیستمهای خورشیدی را ۴۰ درصد کاهش داده است. بازار ثانویه کارآمد برای خرید و فروش سهام پروژهها نیز ضروری است. در هلند، پلتفرم معاملاتی انرژیهای تجدیدپذیر با نظارت نهاد تنظیمگر بازار سرمایه راهاندازی شده که امکان معامله سهام پروژهها را فراهم میکند. این پلتفرم با افزایش نقدشوندگی سرمایهگذاریها، جذابیت آنها را برای سرمایهگذاران خرد افزایش داده است. نظام بیمه و پوشش ریسک نیز باید متناسب با نیازهای این حوزه طراحی شود. در آلمان، شرکتهای بیمه محصولات ویژهای برای پروژههای تجدیدپذیر طراحی کردهاند که علاوه بر پوشش خسارات فیزیکی، ریسکهای مالی مانند کاهش تولید یا تغییر تعرفهها را نیز پوشش میدهند. زیرساختهای دیجیتال و هوشمندسازی شبکه نیز اهمیت روزافزونی یافتهاند. پرتغال با سرمایهگذاری ۲ میلیارد یورویی در شبکه هوشمند، امکان مدیریت بهینه تولید پراکنده را فراهم کرده است. این زیرساختها امکان مشارکت فعال مصرفکنندگان را در بازار انرژی و بهرهبرداری بهینه از منابع تجدیدپذیر فراهم میکنند.
راه ایران برای سرمایههای سرگردان
تجربه جهانی مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر درسهای مهمی برای ایران دارد. کشور ما با برخورداری از بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و پتانسیل بالای انرژی بادی در مناطقی مانند منجیل و زابل، از مزیتهای طبیعی قابل توجهی برخوردار است. همچنین وجود حجم قابل توجه نقدینگی سرگردان در اقتصاد که در سالهای اخیر به سمت بازارهای غیرمولد حرکت کرده، فرصت مناسبی برای هدایت سرمایههای خرد به سمت انرژیهای تجدیدپذیر فراهم میکند. تجربه کشورهایی مانند ترکیه که شرایط اقتصادی مشابهی با ایران دارند، نشان میدهد که چگونه میتوان از پتانسیل بخشخصوصی و سرمایههای مردمی در این حوزه بهره برد. ترکیه با معرفی مدل «مشارکت عمومی-خصوصی» در پروژههای تجدیدپذیر و ارائه تضمینهای دولتی، توانسته در ۵ سال گذشته بیش از ۵ میلیارد دلار سرمایه بخش خصوصی را جذب کند.
برای ایران، مدل ترکیبی که شامل نیروگاههای خورشیدی پشتبامی برای مناطق شهری و مزارع خورشیدی با مالکیت تعاونی در مناطق روستایی باشد، میتواند مناسب باشد. این مدل امکان مشارکت طیف گستردهای از سرمایهگذاران را با سطوح مختلف توان مالی فراهم میکند.
در گام نخست، اصلاح نظام تعرفهگذاری و تضمین خرید برق تجدیدپذیر ضروری است. تجربه مالزی نشان میدهد که تعرفههای پلکانی که با افزایش ظرفیت تولید کاهش مییابند، میتوانند ضمن حمایت از سرمایهگذاران خرد، پایداری مالی طرح را نیز تضمین کنند. همچنین قراردادهای خرید برق باید به گونهای طراحی شوند که ریسک نوسانات نرخ ارز را پوشش دهند. تأمین مالی این پروژهها میتواند از طریق ترکیبی از منابع انجام شود. صندوقهای سرمایهگذاری انرژی پاک که با مشارکت بانکها و نهادهای مالی راهاندازی میشوند، میتوانند نقش محوری در این زمینه ایفا کنند. تجربه موفق صندوق توسعه ملی در تأمین مالی پروژههای نفت و گاز میتواند در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر نیز تکرار شود. نکته مهم دیگر، توسعه صنایع پشتیبان است. ایران با توجه به توانمندیهای صنعتی خود، میتواند بخش قابل توجهی از تجهیزات مورد نیاز، بهویژه در بخش سازههای فلزی و تجهیزات الکتریکی را در داخل تولید کند. این امر علاوه بر کاهش هزینهها، به اشتغالزایی و توسعه صنعتی نیز کمک میکند. آموزش نیروی انسانی متخصص نیز باید در اولویت قرار گیرد. همکاری دانشگاهها و مراکز فنی و حرفهای با صنعت میتواند به تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بینجامد. تجربه هند نشان میدهد که مراکز آموزش تخصصی انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند نقش مهمی در توسعه این صنعت ایفا کنند. بهرهگیری از ظرفیتهای محلی و جوامع روستایی میتواند نقطه قوت دیگری در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران باشد. مناطق روستایی و عشایری که اغلب با مشکل تأمین پایدار برق مواجه هستند، میتوانند از طریق تشکیل تعاونیهای انرژی، ضمن تأمین نیاز خود، مازاد تولید را به شبکه بفروشند. این رویکرد در مراکش با موفقیت اجرا شده و به توسعه پایدار مناطق روستایی کمک کرده است. مشارکت شهرداریها و نهادهای محلی نیز میتواند به تسریع روند مردمیسازی کمک کند. آنها میتوانند با در اختیار گذاشتن فضاهای عمومی مانند پارکینگها و پشتبام ساختمانهای اداری، زمینه را برای اجرای پروژههای مشارکتی فراهم کنند. تجربه شهر سئول در کره جنوبی نشان میدهد که این رویکرد میتواند به سرعت به نتایج ملموس برسد. استفاده از فناوریهای نوین مانند بلاکچین برای شفافسازی معاملات و هوشمندسازی شبکه توزیع نیز میتواند کارآیی سیستم را افزایش دهد. پلتفرمهای معاملاتی انرژی که در استرالیا با موفقیت اجرا شدهاند، الگوی مناسبی برای ایران هستند.
در نهایت، آنچه برای موفقیت مردمیسازی انرژیهای تجدیدپذیر در ایران ضروری است، اراده سیاسی و هماهنگی بین بخشی است. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که گذار به انرژیهای تجدیدپذیر تنها با مشارکت فعال همه ذینفعان از جمله دولت، بخش خصوصی، نهادهای مالی و جوامع محلی امکانپذیر است. مزیتهای طبیعی، پتانسیل بالای نیروی انسانی و حجم قابل توجه نقدینگی در دست مردم، همگی نشان میدهند که ایران میتواند در مسیر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر با محوریت مشارکت مردمی، به موفقیتهای چشمگیری دست یابد.
ارسال نظر