نیلی

مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشگاه صنعتی شریف، با مرور پنج دهه آمار و روندهای صنعتی کشور در همایش چشم‌انداز صنعت فولاد و سنگ‌آهن، از دو رویداد کلیدی سقوط ۴۰ درصدی ارزش افزوده صنعت در سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ و تغییر ساختار به‌سود صنایع انرژی‌بر و صادرات‌محور، به‌عنوان نقطه انحراف مسیر رشد پایدار یاد کرد و هشدار داد که حتی در بهترین سناریوی سیاسی و اقتصادی، افق چند سال آینده با صنعتی کوچک‌تر از امروز روبه‌رو خواهیم بود.

به گزارش خبرنگار ایراسین، مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاهد صنعتی شریف در آئین افتتاحیه پانزدهمین همایش و نمایشگاه چشم‌انداز صنعت فولاد و سنگ‌آهن ایران با نگاهی به بازار، با واکاوی دقیق داده‌ها و روندهای پنج دهه گذشته، از دو رویداد کلیدی نام برد که صنعت کشور را از مسیر رشد پایدار خارج کرد؛ سقوط ۴۰ درصدی ارزش افزوده صنعت طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ و تغییر ساختار رشته‌فعالیت‌ها به‌سوی انرژی‌برهای صادراتی. او هشدار داد که در ترکیب امروز اقتصاد، حتی با بهترین شرایط سیاسی و اقتصادی، افق چند ساله پیش‌ِ رو شاهد صنعتی کوچک‌تر از امروز خواهد بود.

نیلی با مرور آمار رسمی، یادآور شد که ارزش افزوده بخش صنعت از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ بیش از ۳۳ برابر شد و رشد متوسط سالانه این بخش به ۶ درصد رسید. این مسیر رشد، با وجود مقاطع رکود آشکار، به ویژه در بازه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵، و جهش‌های صنعتی از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹، نشان‌دهنده تقویت ظرفیت‌های صنعتی کشور بود.

اما در فاصله کوتاه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲، ارزش افزوده صنعتی با افتی معادل ۴۰ درصد مواجه شد؛ سقوطی بی‌سابقه که در تاریخ معاصر ایران نمونه نداشت. از آن سال‌ها به بعد، نرخ رشد صنعت در بهترین حالت حدود ۲ درصد باقی ماند. نیلی مقایسه کرد که اگر همان نرخ ۶ درصدی پیشین تا امروز ادامه یافته بود، اکنون اندازه صنعت معادل دو برابر کل صنعتی بود که طی سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ ساخته شده بود.

نمودار غایب و نبود داده‌محوری

نیلی تأکید کرد که این افت تاریخی، حتی با حداقل ابزار پایش، در زمان وقوع شناسایی و هشداردهی نشد: نمودار ارزش افزوده صنعت از سال ۱۳۹۰ به بعد در هیچ گزارش رسمی ارائه نشده بود. سال گذشته ما این نمودار را منتشر کردیم، و همین انتشار تأخیرچندین‌ساله نشان می‌دهد چقدر از نگاه روندی و داده‌محور در سیاست‌گذاری صنعتی محروم بوده‌ایم.

شکاف تولید و واردات در اقتصاد نفتی

او با مرور آمار تجاری و تولیدی گفت: در دهه ۱۳۸۰، واردات ۳.۲۴ برابر شد، در حالی که تولید داخلی فقط ۱.۷ برابر رشد کرد. این اختلاف آهنگ، به معنای وابستگی رو به افزایش تولید به کالاهای وارداتی و آسیب‌پذیری شدید در برابر تنگناهای ارزی است. در همین دوره، درآمدهای نفتی پنج برابر شد و امکان تأمین بی‌دردسر ارز برای صنعت وجود داشت؛ وضعیتی که به گفته نیلی، تصمیم‌گیری‌های کلان را جسورتر و سیاست خارجی را تهاجمی‌تر کرد. اما از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲، درآمد نفتی به نصف کاهش یافت و در سال ۱۳۹۹ به یک‌هفتم اوج قبلی سقوط کرد؛ افتی که پایه‌های تأمین مالی صنایع را متزلزل کرد.

تغییر ساختار به سود انرژی‌بَرها و صادرات‌محورها

تحلیل ترکیب رشته‌فعالیت‌های صنعتی نشان می‌دهد صنایعی که در دو دهه اخیر رشد کرده‌اند، عمدتاً انرژی‌بر و صادرات‌محور بوده‌اند: فولاد، پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی. در مقابل، صنایع مصرفی و جایگزین واردات مانند خودرو، نساجی، تجهیزات برقی و سایر شاخه‌های فناوری‌محور سهمی رو به کاهش داشته‌اند.

نیلی این جابه‌جایی را «انفجار ساختار» نامید؛ یعنی وضعیتی که بخش‌های بالادستی و انرژی‌بَر بدون هم‌پایانی در بخش‌های مصرف‌کننده و حلقه‌های پایینی زنجیره ارزش رشد می‌کنند. او گفت: این عدم توازن، استراتژی صنعتی را بی‌معنا و مسیر تکامل فناوری را مسدود می‌کند.

سرمایه‌گذاری منفی در پایه انرژی صنعت

نیلی با اشاره به داده‌های موجودی سرمایه در نفت و گاز افزود: دو بار در تاریخ معاصر شاهد رشد منفی موجودی سرمایه بوده‌ایم؛ یک بار در دوران جنگ و بار دوم در دهه ۱۳۹۰. بار دوم، بدون حتی تخریب فیزیکی تأسیسات، موجودی سرمایه در نفت و گاز ۲۴ درصد کاهش یافت، زیرا مدل کسب‌وکار انرژی، مازاد سرمایه‌گذاری ایجاد نکرد و بخش عمده درآمدها صرف پرداخت یارانه نقدی شد.

به گفته او، این در حالی بود که همزمان وابستگی صنایع به این بخش‌ها بیشتر می‌شد: یعنی همان شاخه‌ای را که روی آن نشسته‌ایم، بریدیم.

دورنمای کوچک‌تر شدن صنعت

از دیدگاه نیلی، صنایع کوچک‌شده (وابسته به بازار داخلی) در آینده دچار کمبود ارز و صنایع بزرگ‌شده (وابسته به انرژی ارزان) با محدودیت تأمین انرژی روبه‌رو خواهند شد. جمع‌بندی او روشن بود: «حتی اگر فردا همه تحریم‌ها برداشته شود، چند سال آینده را با صنعتی کوچک‌تر از امروز خواهیم گذراند؛ چه از نظر ارزش افزوده و چه اشتغال.»

جا ماندن از اقتصاد جهانی و انقلاب صنعتی چهارم

نیلی یادآور شد که ایران این تحولات را در زمانی تجربه می‌کند که جهان با دو روند ساختاری روبه‌روست؛ انقلاب صنعتی چهارم (شامل دیجیتالی شدن، اتوماسیون پیشرفته، و گذار سبز به سمت انرژی‌های پاک) و تغییر نظم زنجیره ارزش جهانی ناشی از دیکاپلینگ اقتصادی آمریکا و چین. او هشدار داد: کشورهایی که با این تحولات هماهنگ نشوند، از مدار تولید جهانی حذف خواهند شد – و ایران تا این لحظه، عملاً هیچ گامی برای همگامی با این روند برنداشته است.

نقد به حافظه کوتاه‌مدت حکمرانی

نیلی مشکل اصلی را در عارضه سیستم تصمیم‌گیری دانست: واکنش دیرهنگام به بحران‌ها، غفلت از داده و روند، و نداشتن «حافظه سیاست‌گذاری».

او گفت: حکمرانی ما مثل کسی است که حافظه کوتاه‌مدتش صفر است؛ امروز که درآمد داریم خرج می‌کنیم، فردا که بحران می‌رسد، به فکر مهار می‌افتیم. اقتصاد این‌طور کار نمی‌کند؛ قوانین سختی دارد و عدم رعایتشان جریمه دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =