به گزارش ایراسین، قطر استیل در پایان ۲۰۲۴ واحد DR-1 را با ظرفیت اسمی سالانه ۸۰۰ هزار تن DRI/HBI (آهن اسفنجی و بریکت) مجدداً به مدار آورد و در ابتدای ۲۰۲۵ کارخانهٔ EF4 را فعال کرد که ۷۵۰ هزار تن شمش به ظرفیت گروه افزود. نتیجهٔ عملی این تصمیمها در سهماههٔ دوم ۲۰۲۵ نمایان شد: فروش DRI/HBI به ۴۸۱ هزار تن رسید که نسبت به فصل قبل ۱۵۵% نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۲۰٪ افزایش نشان میدهد. این اعداد حاکی از پر شدن خلأ عرضه و آمادگی برای صادرات انبوه هستند.
حجم بالا، قیمت پایینتر
میانگین قیمت فروش DRI/HBI در گزارش عملیاتی IQ در سهماههٔ دوم ۳۲۴ دلار/تن (FOB) اعلام شده؛ اندکی کمتر از فصل قبل (۳۲۵ دلار) و به شکل محسوس پایینتر از ۳۶۸ دلار در مدت مشابه سال قبل. بنابراین سازوکار فعلی شبیه «رقابت بر سر حجم» است: افزایش عرضه توانسته کاهش قیمت را تا حدی جبران کند اما فشار بر حاشیهٔ سود وجود دارد. این طیفسازی قیمت حجم مهم است چون تولید DRI/HBI هدفی فراتر از پر کردن ظرفیت دارد: جایگاهیابی بهعنوان منبع فولاد با ردپای کربن کم (Low-Carbon footprint steel)، که در تئوری باید با حق تقدم قیمتی همراه باشد؛ اما بازار فعلاً چنین پریمیومی را کامل بازتاب نداده است.
بازاریابی منطقهای؛ امارات بهعنوان میدان تجربه
قطر استیل با بهرهگیری از گواهی ECAS سفارشهای قابلتوجهی برای شمش (billet) در بازار امارات در سهماههٔ سوم جذب کرده است؛ برآورد میشود تا پایان سپتامبر حجم فروش شمش در امارات ۱۳۰–۱۵۰ هزار تن باشد. این جهش نشان میدهد شرکت دارد از امتیازهای لجستیکی و گواهیهای کیفی برای نفوذ به مشتریان منطقهای بهرهبرداری میکند و ترجیحش را به بازارهای نزدیک و با هزینهٔ حمل کمتر داده است.
شکلِ جدید بازارهای درآمدی
ترکیب جغرافیایی درآمدها در نیمهٔ اول ۲۰۲۵ تغییر بنیادین یافته: سهم بازار داخلی قطر به ۲۶٪ کاهش یافته (از ۲۸٪)، در حالی که سهم خاورمیانه به ۶۰٪ رسیده (از ۴۴٪). نکتهٔ قابل توجه قطع کامل فروش به آسیا (از ۲۱٪ به صفر) و ظهور بازارهای جدیدی چون اروپا (۱۰٪) و شبهقارهٔ هند (۵٪) است. این جابهجایی میتواند دو معنا داشته باشد: اول، استراتژی روشنتر «تمرکز بر بازارهای منطقهای و نزدیک» برای کاهش هزینهها و سریعتر کردن زمان تحویل؛ دوم، فقدان دسترسی یا رقابتپذیری در بازارهای آسیایی که باید بیشتر برسی شود.
ریسکها و ابهامات
۱. فشار بر حاشیهها: کاهش قیمتهای فروش در حالی که حجم بالاتر رفته، میتواند حاشیهٔ سود را محدود کند مگر آنکه هزینهٔ عملیاتی و انرژی تحت کنترل بماند.
۲. تمرکز منطقهای بیش از حد: افزایش تکیه بر خاورمیانه، شرکت را در برابر رکود منطقهای یا تغییر در سیاستهای خرید دولتی آسیبپذیر میکند.
۳. قطع عرضه به آسیا: از دستدادن سهم بازار آسیا رشتهای از سوالات دربارهٔ رقابتپذیری قیمت، قراردادهای بلندمدت و محدودیتهای صادراتی بهوجود میآورد.
۴. پیوند با معیارهای (ردپای کربن کم) : اگر بازار نتواند برای فولاد با آلایندگی زیست محیطی کمتر (ردپای کربن کم) حق قیمتی بدهد، سرمایهگذاری در DRI/HBI و هزینههای بازگشت EF4 ممکن است بازگشت سرمایهٔ مورد انتظار را نداشته باشد.
چشمانداز منطقیِ کوتاهمدت (نیمهٔ دوم ۲۰۲۵)
با در نظر گرفتن ظرفیتهای تازه فعالشده و سفارشهای اعلامشده برای امارات، منطقی است که انتظار افزایش صادرات و رشد درآمد در نیمهٔ دوم سال را داشته باشیم. اما میزان سودآوری بستگی به دو عامل دارد: بهای فروش جهانی و توانایی شرکت در کسب پریمیوم برای (فولاد با ردپای کربن کم). همچنین تحقق کامل ظرفیتهای جدید وابسته به ثبات تأمین انرژی و مواد اولیه و مدیریت لجستیک است.
بازیگر منطقهایِ بالقوه، نه لزوماً چهرهٔ جهانی
قطر استیل در حال تبدیلشدن به تأمینکنندهای مهم در بازار خاورمیانه است و با استفاده از DRI/HBI و بازگشت خطوط شمش، خود را برای موج تقاضای فولاد با ردپای کربن کم آماده کرده است. اما برای آنکه از بازیگری منطقهای به بازیگری «با نفوذ جهانی» ارتقا یابد، لازم است: توان کسب پریمیوم سبز را افزایش دهد، کانالهای از دسترفتهٔ آسیایی را بازپس گیرد یا جایگزینی با ارزشافزودهٔ بالاتر بیابد، و ریسکهای قیمت و تأمین انرژی را مدیریت کند. در غیاب این تحولات، رشد فعلی میتواند بهسرعت به یک مسابقهٔ حجمی بدل شود که سود واقعی را کاهش دهد.
احسان چلونگر - دکترا اقتصاد کاربردی
ارسال نظر