پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در سالن فرودگاه زوریخ جایی که سالانه میلیونها مسافر در آن جابهجا میشوند و تقریباً ۳۰ هزار نفر در آن کار میکنند با «اگون فون گرایرز» بسیار خوشپوش قرار داشتم. بعد از دست دادن، او ما را به یکی از ورودیهای جانبی پارکینگ هدایت کرد. تقریباً کسی از وجود چنین جایی اصلاً خبر نداشت، چه برسد به اینکه موقعیت دقیق مقصد ما را بداند. یک خزانه با امنیت بالا و مساحت ۳۵۰ مترمربع در جایی عمیق در زیر پای ما قرار داشت. مقادیر زیادی طلا، که بیشترش متعلق به فون گرایرز بود و فهرستی از مشتریان بینالمللی بسیار ثروتمند شرکت او، داخل خزانه بود.
بیش از ۲۵ سال است که فون گرایرز در این کسب وکار بوده است: خرید، فروش و ذخیرهسازی فلزات گرانبها برای فوق ثروتمندان. او میگوید: «ما سطح حداقلی خاصی را تعیین میکنیم تا افراد به واسطه ما سرمایهگذاری کنند. این سطح ۴۰۰ هزار دلار برای نگهداری طلا در این خزانه زوریخ، یا یک خزانه مشابه دیگر در سنگاپور است. یک خزانه دیگر در اعماق آلپ سوئیس هم داریم که باید ۵میلیون دلار در آن سرمایهگذاری کنید تا بتوانید چیزی در آنجا نگه دارید.»
فقط افراد فوق ثروتمند نیستند که با ادامه افزایش قیمت طلا، به کار خرید آن روی آوردهاند. خیلی از ما در این مسیر قرار گرفتهایم – چه در خرید مقادیر زیادی طلا و سکه برای سرمایهگذاری هنگفت و چه چند تکه از آن برای پسانداز دوران بازنشستگی. این تب جدید طلاست. خرید شمش و سکه از ضرابخانه سلطنتی «رویال مینت» سال گذشته رکورد شکست. درآمد حاصل از فروش طلای این ضرابخانه ۱۵۳ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافت. توضیح دلیلش سخت نیست. در سال ۲۰۲۴، قیمت جهانی طلا ۲۸ درصد افزایش یافت. از بحران اقلیمی گرفته تا ریاست جمهوری ترامپ و افزایش بیثباتی ژئوپلیتیک، جهان را وارد عدم اطمینان بیشتری کرد. طبق یک تجربه تاریخی، خیلی از ما در جستوجوی امنیت و اطمینان مالی، به طلا روی آوردهایم.
مأمن امن طلا
این خزانه در زوریخ، برای درصد کمی از سرمایهگذاران، امنیت و ایمنی طلایی فراهم میکند. وارد یک ساختمان اداری معمولی میشویم. بالای لابی طبقه همکف، یک انبار برای بازرسیهای گمرکی قرار دارد. در طبقه دوم، بیشتر درها با علائم خطوط هوایی یا شرکتهای لجستیک بینالمللی نشانگذاری شدهاند. فضای کوچک و باز و بدون دیوارهای جداکنندهای که به من نشان داده میشود، چیز خاصی ندارد، به جز یک صفحه تلویزیون بزرگ در گوشهای از مجموعه که در مربعهای کوچک، تصاویر دوربینهای مدار بسته بیشمار داخل و اطراف خزانه زیرزمینی را به صورت زنده پخش میکند.
برای شروع گفتوگو در اتاق جلسه مرتب و تمیز دفتر نشستهایم. فون گرایرز میگوید که خیلی از خزانههای جهان، به دلیل امنیت بالا و صادرات آسان، در فرودگاهها قرار دارند. سوئیس از نظر جغرافیایی، برای ذخیرهسازی مناسب است: ۵۰ تا ۷۰ درصد طلای جهانی در اینجا پالایش میشود. پاسپورت من توسط یکی از کارکنان رسمی آنها برای آخرین بررسیهای هویتی گرفته شد. عکسبرداری مجاز نیست و از من خواسته شد که جزئیات امنیتی خاصی را به اشتراک نگذارم. فونگرایرز میگوید: «مدل کسبوکار ما ساده و کارآمد است. ما طلایی که تازه ضرب شده را مستقیماً از پالایشگاهها برای مشتریان خود میخریم و همه مسائل عملی مربوط به نگهداری امن آن را مدیریت میکنیم. همین فرآیند را برای فروش طلا، به صورت برعکس انجام میدهیم. طلا دارای ارزش بازار جهانی است که با قیمت لحظهای بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین میشود. قیمت طلای فیزیکی با در نظر گرفتن هزینههای تولید همیشه کمی بیشتر است. ما یک کارمزد اندک هم روی آن میکشیم.» خزانههای طلا در مالکیت فون گرایرز نیستند. «با توجه به اینکه ما در کار خرید و فروش هستیم، به یک شرکت مستقل برای نگهداری طلا نیاز داریم. مشتریان ما در صورت تمایل، میتوانند خودشان بهطور کامل داراییهایشان را بررسی کنند.»
به محض اینکه مجوز صادر شد، پایین رفتیم و وارد منطقه گمرکی شدیم که نگهبانان مسلح داشت. کدها وارد شد و گذرنامهها را تحویل دادیم. از پلههای خالی پایین رفتیم و از یک تونل تاریک با نور نوار نئون عبور کردیم و از یک دستگاه فلزیاب رد شدیم. در صورت بروز هر مشکلی، سیستم هشدار فوراً پلیسهای مسلح فرودگاه را مطلع میکند. فون گرایرز میگوید: «در داخل خزانه، نگهبانان مسلح نداریم، چون مسئولیت دارد و ممکن است مشکل ایجاد کنند. تعداد اندکی نیرو که آنها را خوب بشناسید، بهتر از یک ارتش آدم هستند. آمریکاییها همیشه انتظار دارند مردانی با مسلسل بیرون مستقر باشند. اما روش ما این نیست.»
درباره ارزش طلاهایی که در آنجا ذخیره شده بود پرسیدم. گفتند محرمانه است. پرسیدم درباره میلیون دلار حرف میزنیم یا دهها میلیون یا صدها میلیون؟ فون گرایرز با لبخندی گفت: «تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که بیشتر از هر رقمی است که فکرش را میکنید.» برای مقایسه، یک شمش طلای استاندارد به وزن ۵/۱۲ کیلوگرم، مثل همانهایی که در فیلمها دیدهاید، حدود ۸۸۰ هزار پوند قیمت دارد.
درهای پشت سر بسته شدند. به من گفته شد که پشت یک خط قرمز بایستم و بعد یک دریچه سنگین باز شد. آن سوی یک توری مشبک، غاری ۱۳۰ متری قرار داشت. لابهلای جعبههای چوبی، شمشهای بزرگ نقره نمایان هستند. این روش استاندارد ذخیرهسازی فلزات گرانبهاست. دیوارهای کنار، با قفسههایی پوشیده شدهاند که روی آنها جعبههای خاکستری و آبی مهر و موم شده قرار گرفتهاند. طلاها داخل آنها قرار دارند. در اتاق مجاور، جواهرات مختلف را برای ما میآورند تا بررسی کنیم. ابتدا، سکههای طلای یک اونسی بریتانیایی با تصویر شاه چارلز. فون گرایرز میگوید: «در سال ۲۰۰۲، وقتی برای اولین بار در طلا سرمایهگذاری کردیم، ارزش اینها ۲۰۰پو ند بود و الان به ۱۸۵۰ پو ند رسیده است.» (بازدید من از خزانه سوئیس مربوط به ژوئن ۲۰۲۴ بود و در ابتدای ژانویه ۲۰۲۵ ارزش سکههای بریتانیا به ۲۲۰۰ پوند رسید). بعد، یک جعبه پر از شمشهای ۱۰۰ گرمی آوردند. مستطیلی شکل با لبههای گرد. در نهایت، شمشهای ۱کیلوگرمی، با قیمت تقریبی هر کدام ۷۰ هزار پوند.
۵/۰ درصد ثروت دنیا، طلاست
موقع ناهار که در بخش قدیمی زوریخ صرف شد، فون گرایرز در مورد خودش حرف زد. او گفت: «من همیشه به لمس ریسک و مقاومت در برابر ضرر علاقهمند بودهام.» او چند سال و قبل از اینکه در سال ۱۹۷۲ به شرکت تازه تأسیس دیکسونز بپیوندد، در بخش بانکداری سوئیس کار کرده بود. در لندن به مدت ۱۷ سال در شرکتی کار کرد و همین اواخر مدیر مالی و عضو هیأتمدیره آن شده بود. «در ۴۲ سالگی استعفا دادم، چون میخواستم کار خودم را داشته باشم.» او یک شرکت سرمایهگذاری با داراییهای خصوصی راهاندازی کرد که به خانوادههای ثروتمند و مشتریان شخصی مشاوره میداد.
او میگوید: «بالا بودن ریسک مالی در بازار، هم قبلاً و هم الان، آرامش را سلب کرده. امروزه بدهی جهانی ۳۱۵ تریلیون دلار است که حبابی انکارناپذیر است. از اوایل ۱۷۰۰ میلادی تا الان ۵۰۰ ارز از بین رفته که بیشترش به خاطر ابرتورم بوده است. دولتها همیشه امور مالی یک کشور را نابود میکنند. امپراتوریها سقوط میکنند. قدرتهای جهانی تغییر میکنند. امروز، ما شاهد سرعت گرفتن افزایش بدهیها هستیم. من فکر میکنم که ما به یک فروپاشی مالی دیگر نزدیک هستیم.» او معتقد است که عصر جدید بر مبنای کالاهای اساسی شکل خواهد گرفت، نه ارز. «بنابراین، به حفظ ثروت روی آوردم و به این نتیجه رسیدم که طلا شکل نهایی آن است. به عبارت ساده، طلا تنها پولی است که در طول تاریخ بشر باقی مانده است. هر ارز دیگری، بدون استثنا، شکست خورده است. در هر شرایط بحران یا وحشت، مردم همیشه به طلا رجوع کردهاند.»
او در ادامه گفت: «در سال ۲۰۰۲ که قیمت طلا کمی افت کرد، تمام داراییهایم را به طلا تبدیل کردم و به کسانی که با آنها کار میکردم نیز پیشنهاد دادم همین کار را انجام دهند. این هرگز به معنای تبدیل شدن به یک شرکت خدماتی یا تشویق دیگران به پیروی از کاری که کردم نبود. اما مردم همچنان کنجکاو بودند.» حالا او در بیش از ۹۰ کشور مشتری دارد. او میگوید: «اگر ثروتتان را نقد نگه دارید، ارزشش به خاطر تورم همواره کم میشود. حتی با نرخ بهره پایین، قدرت خرید پول نقد شما همیشه کاهش مییابد.»
فون گرایرز توضیح میدهد که بین طلا و سایر سرمایهگذاریها تفاوت وجود دارد. «من طلا را سفتهبازی و به عنوان چیزی برای خرید و فروش بر اساس تغییرات بازار نمیبینم. قیمتها نوسان دارند، اما مسیر کلی روشن است.» به طور کلی، طلا برای کسانی که فون گرایرز به آنها مشاوره میدهد – و البته خودش – یک پوشش ریسک است؛ نوعی بیمه برای زمانی که دیگر داراییهای مالی فرومیپاشند. اگر سیستم بانکی و نظم بینالمللی فرو بپاشد – مثلاً در میانه یک فاجعه اقلیمی – شمش طلا همچنان قابل لمس است. «مشتریان ما آماده و نگران دنیا هستند. از جمله کارآفرینان و آزاداندیشان. اما آنها افراد عجیب و غریبی نیستند، آنها هوشمندانه فکر میکنند. تعداد خیلی کمی از مشتریان ما کمتر از ۲۰ درصد ثروت خود را در طلا سرمایهگذاری میکنند. این رقم برای بیشترشان حتی بیش از ۵۰ درصد است.» فقط ۵/۰ درصد ثروت کل دنیا در طلا ذخیره شده است. «اگر این میزان حتی به ۵/۱ درصد برسد، ارزش طلا به شدت افزایش خواهد یافت.» هر سال فقط حدود ۳ هزار تن طلا استخراج میشود. منابع طلا محدود است و تولیدش ساده نیست. برخی پیشبینی میکنند که ذخایر زیرزمینی تا سال ۲۰۵۰ تمام خواهند شد. دلایل دیگری هم برای توقف استخراج تا قبل از آن وجود دارد: انتشار گازهای گلخانهای و مصرف آب و گزارشهای مکرر از نقض حقوق بشر در صنعت معدن در سطح جهان.
فون گرایرز اذعان میکند که بیشتر مردم هرگز نمیتوانند خرید آن مقدار طلایی که مشمول خدمات او میشود را حتی در خواب ببینند. با این حال، از نظر او «هر قدر طلا هم ارزش سرمایهگذاری را دارد. من معتقدم برای حفظ ثروت، باید در هر سطحی که تواناییاش را دارید، طلا بخرید. علاوه بر این، در بریتانیا به سکههای طلا که به صورت قانونی در این کشور ضرب شدهاند، مالیات بر سود سرمایه تعلق نمیگیرد.» در ژانویه ۱۹۷۰، یک اونس طلا حدود ۱۴پو ند ارزش داشت. امروز، قیمت آن بیش از ۱۵ هزاردرصد افزایش یافته است.
صرفاً صحبت کردن در مورد ارزش مالی طلا، نمیتواند واقعیت جذابیت رمزآلود و ماندگار آن را به تصویر بکشد. انبوه پول نقد، سهام و اوراق قرضه، یا مثلاً یک تکه مس، به اندازه طلا نمیتوانند حس افراد را تحریک کنند. فلزات دیگر هم براق هستند؛ پس چرا طلا؟ آندریا فررو، که یک دهه است استاد اقتصاد در کالج ترینیتی آکسفورد است و قبلاً اقتصاددان بانک فدرال نیویورک بوده، میگوید: «مشخص نیست نقش طلا ابتدا از کجا شروع شد. ارزش جهانی آن میتواند به دلیل نقشی که در تولید کالاهای لوکس و سایر کالاها دارد باشد.» از گذشته، طلا کاربردهای عملی کمی داشت و نقشش صرفاً تزئینی بود. «یک دلیل هم کمیابی نسبی آن است. طلا بیشتر با جستوجوی فعال کشف شده است. علاوه بر این، اخیراً نظراتی در مورد نقش طلا در صنعت، پردازندهها یا تراشهها و تکنولوژی مطرح شده است. کاربرد صنعتی هم ممکن است دلیل دیگری برای افزایش ارزش آن باشد.»
فررو در ادامه میگوید که ما همچنین باید به تاریخ اقتصادی نگاه کنیم. برای قرنها، طلا نقش عمدهای در نظامهای پولی داخلی و بینالمللی ایفا کرده است: اولین سکههای طلا در حدود سال ۵۵۰ قبل از میلاد به دستور کرزوس، پادشاه لیدی (که امروزه بخشی از ترکیه است) ضرب شدند. در اواخر قرن ۱۹، بسیاری از ارزهای اصلی جهان، بر اساس قیمت هر اونس طلا ارزشگذاری میشدند. فررو میگوید: «این پایهگذاری باعث ثبات نرخ ارز میشد. امروز، ما میراثدار آن سیستم هستیم. نقش اصلی طلا همچنان پوششدهنده ریسک و یک کالای امن برای سرمایهگذاری است.»
توسعههای سیاسی معاصر، بر اعتبار فعلی طلا افزودهاند. او میگوید که از زمان شروع درگیری روسیه و اوکراین و تحولات خاورمیانه، ابهامات ژئوپلیتیک بهشدت افزایش یافته است. این یکی از داغترین موضوعات در اقتصاد است. سرمایهگذاران نهادی و بینالمللی به دنبال متنوعسازی پورتفوی سرمایه خود و تخصیص سهم بیشتر به داراییهای امن هستند. از این نظر، طلا به آنها احساس امنیت میدهد. طلا بسیار آزادیطلب است و مستقل از دولتها عمل میکند. فررو میگوید: «برای دولتها مثل اشخاص، طلا مانند ساختن یک پناهگاه هستهای است که آنها را برای سناریویی که امیدوارند هیچگاه اتفاق نیفتد آماده میکند، اما در هر صورت برای آن آمادهاند.» به گفته شورای جهانی طلا، آخرین دادهها نشان میدهد که نوامبر گذشته، بانکهای مرکزی دنیا، در مجموع ۵۳ تن طلا خریداری کردهاند.
دکتر استیون توفنل، مورخ، معتقد است که جایگاه طلا در روان فرهنگی ما نیز اهمیت دارد. بیشتر تحقیقات او بر تب و تاب طلا در قرن نوزدهم متمرکز بوده است؛ دورهای که طلا در آن یک فلز افسانهای محسوب میشد. از نظر او، «از آن زمان، معدنچیان طلا را بهعنوان راهی برای فرار از رنج کارگری و مزدبگیری دیدند. کمی مثل قمار است، اما قمار با طبیعت.» در واقع، بسیاری از جویندگان طلا آن زمان مقادیر کمی پیدا کردند. «با این حال، دنبال کردن تب طلا یک نوع اعتیاد در سراسر دنیاست. درست است که عصر طلا زیرساختی برای موج جهانیسازی بود، اما مساله فراتر از این است… آن زمان، روایتی – شاید نادرست – وجود داشت که میگفت با سخت کار کردن میتوانید آینده خود را تأمین کنید. هیجان مربوط به طلا تا به امروز در فرهنگ انگلیسی-آمریکایی جا افتاده است و آنقدر که طلا تپش قلب را بالا میبرد، فلزات دیگر چنین اثری ندارند. این ایده جا افتاده که طلا در خالصترین شکل خود، ثروت است.»
چند قدم دورتر از خیابان اصلی «هَتون گاردن» در لندن، شرکت خانوادگی «زویی لیونز» به نام «هتون گاردن متالز» قرار دارد. ساختمان چهار طبقه آنها در قلب محلهای که بورس جواهرات، فلزات گرانبها و الماس است، قدمتی چند صد ساله دارد. در طبقه پایین، یک فروشگاه قرار دارد: دو پیشخوان، یک اتاق بازرسی خصوصی و یک اتاق انتظار که بیشتر روزها، مشتریان در آن صف بستهاند. بالای آن، دفاتر اداری و یک اتاق هیأتمدیره و در طبقه بالا، یک آزمایشگاه ذوب فلزات قرار دارد که فلزات گرانبهای خریداری شده در آنجا ذوب میشوند.
لیونز در ادامه راه والدینش، ۱۵ سال است که در کار تجارت طلا و جواهر است. خواهرش و چند نفر از خویشاوندانش هم در همین کسب و کار فعالند. در این شرکت، هیچ حداقلی برای خرید و فروش طلا وجود ندارد. لیونز میگوید: «مشتریانی که پشت پیشخوان میآیند، عموماً ممکن است تا حدود ۱۰۰۰ پوند طلا با خود داشته باشند. این مبلغ میتواند به طور قابل توجهی افزایش یابد: مشتریان تجاری ما با چند برابر این مقدار برای فروش میآیند.»
تیمی متشکل از چهار متخصص، طلا را از پیشخوانها خرید و فروش میکنند. هر کدام از آنها حداقل ۶ ماه آموزش دقیق در این زمینه دیدهاند. او در ادامه میگوید: «آنها میدانند که چگونه عیار طلا را تشخیص بدهند و چگونه از اسید برای این کار استفاده کنند. آنها میتوانند اقلام آبکاریشده را شناسایی کنند، جواهر را از فلزات پایه و اصلی جدا کنند و ارزیابی کنند که آیا چیزی نیاز به ذوب کردن دارد یا خیر. در این صنعت، یک اشتباه کوچک میتواند بسیار پرهزینه باشد. برای خریداران، اطلاعات زیادی به صورت آنلاین وجود دارد. شرکتهای مختلف، ذخایر مختلفی را عرضه میکنند: اقلام کلکسیونی، اقلام یادبود، بازار هدیه. ما قیمت خرید و قیمت فروش خودمان را بر اساس قیمت لحظهای بازار به صورت عمومی نمایش میدهیم که هر ۳۰ ثانیه در وبسایت ما تغییر میکند. پس از انجام هر معامله، قیمت قفل میشود.»
ممکن است سکههای طلای کلکسیونی بیشتری توسط این شرکت برای فروش مجدد نگهداری شوند، اما بیشتر آنچه که لیونز و تیمش خریداری میکنند، ذوب میشود و با قیمتی که دو بار در روز در سراسر جهان تغییر میکند، به بازار فروخته میشود. در بریتانیا، این کار تحت نظارت «انجمن بازار فلزات گرانبهای لندن» (LBMA) انجام میشود. «ما حجم تقریبی ورودی خود را میدانیم، و بنابراین رقم معامله را یا در صبح یا بعدازظهر با بانک ثبت میکنیم. این به این معناست که اگر بازار فردا ۵۰ درصد افت کند، تأثیری بر آنچه که امروز انجام دادهایم نخواهد داشت. هیچ ریسکی را نمیتوان پذیرفت. نمیتوانم طلا را نگه دارم به امید اینکه قیمت بعداً افزایش یابد. اگر بازار به سمت دیگری برود، برای شما مشکل ایجاد میشود.»
لیونز میگوید: «ما به ترکیب بسیار متنوعی از مشتریان خدمات ارائه میدهیم: مشتریانی که هر ماه کمی طلا برای دوران بازنشستگی یا روز مبادای خود خریداری میکنند؛ آنهایی که طلایی را که به ارث بردهاند یا مدت طولانی مالک آن بودهاند، میفروشند؛ تاجران هَتون گاردن؛ و حتی افرادی که خود را برای پایان جهان آماده میکنند! بسیاری از مشتریان ما در مورد امنیت پولشان در بانکها کاملاً مطمئن نیستند. نه اینکه بانک پولشان را پس ندهد، بلکه نمیخواهند پول نقد نگه دارند.»
هر فردی که سراغ طلا میآید، منطق خاص خود را دارد: یک یهودی مسن لندننشین که به دلیل خاطره بد تعقیب قانونی ترجیح میدهد داراییهایش را نزدیک خودش نگه دارد. یک جوان بیست و چند ساله که پس از ورود به دنیای رمزارزها، ترجیح داده به سمت طلا برود. بسیاری از افراد طلا را جایگزینی برای روشهای سنتی پسانداز میبینند.
«اندی رید» یک خریدار معمولی است. او قبلاً سرباز بوده و الان یک کافه محلی را اداره میکند و بهعنوان یک سخنران انگیزشی هم فعالیت دارد. مدتها، هر پول اضافهای که داشت را وارد بورس میکرد تا اینکه یک شوی تلویزیونی به نام «تب طلا» (Gold Rush) را دید که موضوع آن، ماجراجویی معدنچیان طلا در آمریکای شمالی بود. او میگوید: «دیدم که چطور طلا روی زمین کمتر و کمتر میشود و تقاضا برای آن در تکنولوژی مدرن افزایش مییابد.» این موضوع او را به فکر فرو برد و بعد از آن، مشتری هتون گاردن شد. اگر تا پایان هر ماه پول کافی داشته باشد، یک سکه طلا میخرد. او میگوید: «این چیزی است که در دستم است و میتوانم سراغ گاوصندوقم بروم و آنها را لمس کنم.»
فرزندان رید ۶ و ۱۱ ساله هستند. او میگوید: «میخواهم وقتی به دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگیشان رسیدند، سکهها را به آنها بدهم. موقع خرید، واقعاً به قیمتش نگاه نمیکنم. نگاهم بلندمدت است. حتی اگر سال آینده چند پوند بالا برود، قصد فروش ندارم. گاهی اوقات، سکهها را به آنها نشان میدهم تا نتایج پساندازم را ببینند. و این به نوعی واقعیتر از پولی است که در حساب بانکی داریم.» او میداند که این کار بیخطر نیست. قیمتها بالا و پایین میروند. هیچ سرمایهگذاریای بیخطر نیست. او میگوید: «البته که بازار ممکن است سقوط کند. من درست قبل از بحران مالی سال ۲۰۰۸ یک خانه خریدم و یک شبه ۳۰ هزار پوند از دست دادم. الان نگران نیستم. دوباره همه چیز بالا خواهد رفت. فقط به تاریخ نگاه کنید.»
مایکل سگالوف-خبرنگار گاردین
منبع: Guardian
ارسال نظر