به گزارش خبرنگار ایراسین، در هفتاد سال گذشته، منحنی تولید فولاد جهانی تقریباً همواره صعودی بوده است؛ حتی بحرانهای نفتی دهه ۷۰، رکود جهانی دهه ۸۰ و بحران مالی ۲۰۰۸ تنها افتهای مقطعی ایجاد کردند که بهسرعت با رشد دوباره جبران شد. با این حال، چهار سال اخیر نقطه عطفی بیسابقه را رقم زده است؛ دادههای انجمن جهانی فولاد نشان میدهد میانگین رشد سالانه تولید فولاد از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ عملاً صفر بوده است. تولید جهانی که در سال ۲۰۱۹ حدود یک میلیارد و ۸۷۵ میلیون تن بود، در سال ۲۰۲۳ تنها به ۱ میلیارد و ۸۸۰ میلیون تن رسید. این افزایش ناچیز کمتر از ۰٫۳ درصد معادل توقفی واقعی در بازاری است که دههها عادت به رشد پایدار داشت.
این سکون حاصل همافزایی چند جریان قدرتمند اقتصادی، فناورانه و زیستمحیطی است. چین بهعنوان تولیدکننده بیش از نیمی از فولاد جهان، پس از دو دهه رشد بیوقفه، از سال ۲۰۲۱ با بحران مزمن حوزه مسکن و افت سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی مواجه شد؛ کاهش تقاضای داخلی، با وجود حمایتهای دولتی، ظرفیتهای عظیم فولادسازی را بلااستفاده گذاشت و تولید سالانه این کشور در ۲۰۲۳ به ۱ میلیارد و ۱۳ میلیون تن افت کرد که دو درصد کمتر از سال قبل بود. همزمان، موج مقررات کربنزدایی در اروپا و شرق آسیا توسعه کورههای بلند پرمصرف را متوقف کرد و مسیر را به سوی فناوریهای سبز اما گرانقیمت چون فولاد هیدروژنی باز کرد؛ فناوریهایی که سهمشان در اروپا از کل تولید طی پنج سال گذشته ۱۵ درصد افزایش یافته، اما هنوز توان جبران توقف رشد کل حجم تولید را ندارند.
در سمت تقاضا، رکود جهانی ساختوساز و کاهش تولید خودرو ضربهای مضاعف وارد کرده است؛ سهم فولاد از وزن خودروهای جدید اروپا طی پنج سال ۸ درصد کمتر شده و جای خود را به آلومینیوم و کامپوزیتها داده است. این تغییر ترکیب تقاضا باعث شده بسیاری از فولادسازان بزرگ نتوانند بازارهای سنتی خود را حفظ کنند.
نتیجه آن، پر شدن انبارها، فشار مازاد عرضه و سقوط نسبی قیمتها بود؛ تا جایی که میانگین قیمت هر تن فولاد خام در بازار جهانی از حدود ۵۳۰ دلار در ۲۰۲۱ به ۴۷۰ دلار در اواسط ۲۰۲۴ رسید و حاشیه سود صنعت در بسیاری از مناطق جهان بیش از ۱۲ درصد کاهش یافت. این روند حتی به بخشهای بالادستی نیز سرایت کرده است؛ صادرات سنگآهن استرالیا در نیمه نخست ۲۰۲۴ نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۰ درصد کاهش یافت و شرکتهای معدنی بزرگی چون «ریو تینتو» و «بیاچپی» سرمایهگذاریهای آتی خود را کاهش دادند.
توقف رشد فولاد، فقط یک چرخه رکودی ساده نیست، بلکه نشانه تغییرات ساختاری در اقتصاد جهانی و الگوی توسعه صنعتی است. فولاد دیگر صرفاً موتور ساختوساز و صنعتیسازی نیست، بلکه آیندهاش به توانایی انطباق با الزامات محیطزیستی، بهرهگیری از فناوریهای نو و ورود به زنجیره ارزش افزوده گره خورده است.
سناریوی بازگشت به رشد تنها در صورتی امکانپذیر است که اقتصاد چین احیا شود، تنشهای تجاری جهانی کاهش یابد و سرمایهگذاریهای عظیم در فناوریهای سبز مقیاسپذیر شود. تا آن زمان، به نظر میرسد فولاد جهان وارد دورهای شده که در آن شاخص موفقیت، نه سرعت افزایش تولید، بلکه توان حفظ سودآوری پایدار و کاهش ردپای کربنی است، معیاری که شاید چهره این صنعت را برای همیشه تغییر دهد.
ارسال نظر