ماهنامه کارخانه نوشت؛ خندق استراتژیک ( Strategic Moat) در ادبیات کسبوکار به مزیت رقابتی پایداری گفته میشود که همچون یک حصار دفاعی، شرکت را در برابر فشار رقبا و تغییرات بازار محافظت میکند. این مفهوم برگرفته از استعارهای است که وارن بافت در توصیف بنگاههای موفق بهکار برد؛ همانطور که قلعهای مستحکم برای بقا نیاز به خندقی عمیق دارد، یک شرکت نیز برای حفظ جایگاه خود باید از مزیتهایی برخوردار باشد که رقبا بهسادگی نتوانند از آن عبور کنند. در صنایع پایهای مانند فولاد و معدن، اهمیت این خندق استراتژیک دوچندان است. دلیل آن ماهیت سرمایهبر بودن این صنایع، وابستگی شدید به زیرساختهای پیچیده و تاثیرپذیری مستقیم از قیمت انرژی و مواد اولیه است. شرکتهای فعال در این حوزه برای حفظ موقعیت خود ناچارند بر مزیتهایی تکیه کنند که ماندگار و سختتکرار باشند؛ مزیتهایی مانند دسترسی به ذخایر بزرگ سنگآهن، شبکه پایدار انرژی، یا فناوریهای فرآوری که ایجاد آن برای تازهواردان دشوار است. در صنعت فولاد ایران مزیتهای استراتژیک (خندقهای استراتژیک) را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
اول- ذخایر غنی سنگ آهن و انرژی: ایران یکی از بزرگترین ذخایر سنگ آهن جهان را دارد که ماده اولیه اصلی تولید فولاد است. (گاز و برق ارزان قیمت در سالهای قبل مزیت بوده ولی امروزه تبدیل به یکی از ریسکهای اساسی صنعت شده است.) ذخایر سنگ آهن ایران به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
· ذخایر قطعی: این ذخایر به طور دقیق شناسایی و میزان آنها مشخص شده است. بر اساس آمار موجود، ذخایر قطعی سنگ آهن ایران حدود ۲.۷ میلیارد تن است.
· ذخایر احتمالی: این ذخایر هنوز به طور کامل شناسایی نشدهاند، اما بر اساس شواهد زمینشناسی، احتمال وجود آنها هست. میزان ذخایر احتمالی سنگ آهن ایران میتواند تا ۶میلیارد تن هم برسد. برخی از بزرگترین معادن سنگ آهن ایران عبارتند از:
- معدن سنگ آهن گلگهر: این معدن در استان کرمان واقع شده و بزرگترین معدن سنگآهن خاورمیانه است. ذخیره قطعی این معدن یکمیلیارد تن و ذخیره احتمالی آن ۱۲۵۰ میلیون تن است.
- معدن سنگآهن سنگان: این معدن در خراسان رضوی قرار دارد و بیش از یکمیلیارد تن ذخیره سنگ آهن دارد.
- معدن سنگ آهن چادرملو: این معدن در استان یزد واقع شده و ذخایر قابلتوجهی سنگآهن دارد.
ذخایر سنگآهن ایران در حال حاضر به خوبی پاسخگوی نیازهای صنایع فولاد کشور است. با این حال، با توجه به افزایش مصرف فولاد در آینده، نیاز به اکتشاف و استخراج بیشتر ذخایر جدید سنگ آهن نیز وجود دارد.
| نام معدن | میزان ذخایر (میلیون تن) | عیار سنگ (درصد) | ||
| احتمالی | قطعی | زمین شناسی | ||
| گلگهر | ۱۲۵۰ | ۱۰۰۰ | ۲۵۰ | ۵۷ |
| سنگان | ۱۲۲۰ | ۸۵۰ | ۳۷۰ | ۴۳ |
| چادرملو | ۳۴۲ | ۲۹۵ | ۴۷ | ۵۵ |
| چغارت | ۱۱۰ | ۶۰ | ۴۰ | ۵۶ |
| سایر ذخایر | ۱۶۰۰ | ۴۹۵ | ۱۲۲۰ | - |
| جمع | ۴,۵۲۲ | ۲,۷۰۰ | ۱,۹۳۷ | |
سایر معادن شامل جلال آباد (میدکو)، شهرک (کنور)، گلالی (کنور)، باباعلی (کنور) احیا سپاهان (واحیا) است.
دوم- موقعیت جغرافیایی استراتژیک: ایران در چهارراه آسیا، اروپا و آفریقا قرار گرفته و دسترسی آسانی به بازارهای منطقهای و جهانی دارد. این موقعیت به ایران کمک میکند تا محصولات فولادی خودش را به راحتی به کشورهای همسایه و حتی دورتر صادر کند.
سوم- زیرساختهای توسعهیافته: در سالهای اخیر، سرمایهگذاریهای زیادی در توسعه زیرساختهای حملونقل، شامل راهآهن، بنادر و جادهها، انجام شده است که جابهجایی مواد اولیه و محصولات نهایی را تسهیل کرده است.
چهارم- نیروی کار متخصص و ماهر: ایران دارای نیروی کار تحصیلکرده و ماهری در صنعت فولاد است که تجربه و دانش فنی لازم را برای تولید با کیفیت بالا دارند.
پنجم- تکنولوژی پیشرفته: بسیاری از کارخانههای فولاد ایران از تکنولوژیهای روز دنیا، بهخصوص در زمینه احیای مستقیم و کوره قوس الکتریکی، استفاده میکنند که باعث افزایش بهرهوری و کاهش آلایندگی میشود.
ششم- تقاضای داخلی بالا: با توجه به نیازهای توسعهای کشور در بخشهای مختلف مثل ساختمانسازی، خودروسازی و صنایع زیربنایی، تقاضای داخلی برای محصولات فولادی بالا است و این موضوع یک بازار پایدار برای تولیدکنندگان داخلی فراهم میکند.
هفتم- امکان توسعه و تنوع محصولات: با وجود این مزیتها، صنعت فولاد ایران پتانسیل زیادی برای توسعه و تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر مثل فولادهای آلیاژی و مخصوص دارد که میتواند بازارهای جدیدی را باز کند.
مزایای پایدار در بازاری پرنوسان
نخستین عامل، هزینه تولید است. ایران با دسترسی به ذخایر غنی سنگآهن و مزیت گاز طبیعی، یکی از پایینترین بهای تمامشده تولید فولاد را در اختیار دارد. این مزیت در شرایطی که قیمت جهانی فولاد با نوسان شدید مواجه میشود، نقش تعیینکنندهای دارد؛ چرا که کشورهایی با هزینههای تولید بالاتر، سریعتر متضرر میشوند. بهعنوان نمونه، متوسط بهای تمامشده تولید فولاد در ایران (براساس دادههای فولاد مبارکه) حدود ۳۰۰ دلار به ازای هر تن است؛ هرچند این رقم در سالهای گذشته حدود ۲۵۰ دلار بود و افزایش هزینههای انرژی موجب رشد آن شد، اما همچنان در مقایسه با بسیاری از رقبای جهانی پایینتر است. همین اختلاف هزینه به ایران امکان میدهد حتی در دورههای رکود، حاشیه سود خود را حفظ کرده و رقابتپذیری بالاتری نشان دهد.
دومین عامل، بازار داخلی بزرگ و نسبتاً پایدار است. پروژههای عمرانی، ساختوساز شهری و خودروسازی تقاضای مداومی برای فولاد ایجاد میکنند و این تقاضا همچون یک سپر در برابر تکانههای بازار صادراتی عمل میکند. حتی در شرایطی که محدودیتهای خارجی صادرات را دشوار میسازد، بازار داخلی میتواند بخش مهمی از تولید را جذب کند. تنها خودروسازی ایران سالانه بیش از یکمیلیون دستگاه خودرو تولید میکند و بهطور متوسط هر خودرو بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ کیلوگرم فولاد مصرف دارد. این یعنی حدود یکمیلیون تن فولاد تنها در این بخش بهکار گرفته میشود؛ ظرفیتی که جایگاه بازار داخلی را بهعنوان پشتوانهای استراتژیک برای فولاد ایران تثبیت میکند.
نقش یکپارچگی زنجیره در کاهش ریسک و تقویت رقابتپذیری
یکپارچگی زنجیره ارزش در صنعت فولاد به معنای کنترل و مالکیت یک شرکت بر بخشهای مختلف فرآیند تولید از استخراج سنگآهن و تأمین انرژی گرفته تا تولید محصول نهایی و حتی توزیع در بازار است. این مدل، که به «یکپارچگی عمودی» نیز شناخته میشود، در صنایع پایهای مانند فولاد اهمیت دوچندان دارد زیرا هزینههای سنگین، پیچیدگی زیرساختها و نوسانات شدید بازار میتواند بقای شرکتها را تهدید کند.
در ایران، بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ فولاد مانند فولاد مبارکه و ذوبآهن اصفهان این رویکرد را در عمل پیاده کردهاند. مالکیت یا مشارکت مستقیم در معادن سنگآهن، حضور در شرکتهای معدنی و حتی سرمایهگذاری در واحدهای تولید انرژی، به این شرکتها اجازه داده است که در شرایط سختی همچون تحریمهای بینالمللی یا نوسانات جهانی، فعالیت پایدار خود را حفظ کنند. همین یکپارچگی به آنها امکان داده علاوه بر تأمین نیاز داخلی، در بازارهای صادراتی نیز حضور مؤثری داشته باشند.
در کنار این شرکتها، مجموعههایی مانند چادرملو و گلگهر نیز با توسعه آنومالیهای معدنی در مناطق بافق و سیرجان، گامهای مهمی برای تثبیت جایگاه خود برداشتهاند. تسلط چادرملو بر معادن بافق و دسترسی کامل گلگهر به ذخایر منطقه سیرجان، نشان میدهد که رقابت بر سر توسعه و مالکیت منابع معدنی به یکی از مهمترین محورهای راهبردی در صنعت فولاد ایران تبدیل شده است. واقعیت این است که در فضای امروز صنعت فولاد، طراحی هر چشمانداز توسعهای بدون توجه به موضوع معادن و تأمین انرژی غیرممکن است. یکپارچگی زنجیره ارزش نه تنها هزینهها و ریسکهای عملیاتی را کاهش میدهد، بلکه موقعیت رقابتی شرکتها را در برابر تکانههای بازار جهانی تقویت میکند و آنها را به بازیگران اصلی در زنجیره ارزش جهانی فولاد تبدیل میسازد.
تعادل میان یکپارچگی عمودی و رقابت سالم در بازار فولاد و انرژی
در شرایط فعلی اقتصاد ایران، حفظ پیوستگی چرخه معدن تا فولاد به یکی از حیاتیترین مسائل صنعت تبدیل شده است. غفلت از اکتشاف معادن جدید میتواند شکاف بزرگی در زنجیره تولید ایجاد کند؛ به همین دلیل، شرکتهای بزرگ فولادی تلاش گستردهای برای دستیابی به اهداف تعیینشده در حوزه اکتشاف انجام میدهند. توسعه عمودی زنجیره ارزش به یکی از مسیرهای اصلی این صنعت تبدیل شده است. نمونه بارز آن اقدام فولاد مبارکه در خرید سهام شرکت اپال کانی پارس است؛ اقدامی که با هدف تأمین پایدار مواد معدنی و تکمیل زنجیره ارزش صورت گرفت. دسترسی به ذخایر معدنی شرق کشور، که برآوردها از وجود بیش از یکمیلیارد تن ذخیره احتمالی خبرمیدهد، یکی از مزیتهای کلیدی این معامله است. در همین راستا، شرکت توسعه معادن و فلزات نیز استراتژی مشابهی را در غرب کشور دنبال میکند. این شرکت با تصاحب معادن و ورود به بخشهای کلیدی زنجیره فولاد، توانسته تسلط معناداری بر منابع و حلقههای تولید در منطقه غرب به دست آورد. این رقابت بر سر کنترل منابع معدنی، در عین حال که زنجیره ارزش شرکتها را تقویت میکند، نیازمند سیاستگذاری برای جلوگیری از شکلگیری انحصار کامل در بازار است.
موضوع انرژی نیز به یکی از محورهای اساسی برای صنعت فولاد ایران تبدیل شده است. از سال ۱۳۹۹، محدودیتهای جدی در دسترسی صنایع به گاز و برق اعمال شد و همین موضوع، توسعه زیرساختهای انرژی را به دستور کار فوری فولادسازان تبدیل کرد. بر اساس گزارشها، سهم صنعت فولاد از کل پروژههای نیروگاهی جدید در بخش صنایع و معادن که در مجموع به ۱۷ هزار و ۱۲۲ مگاوات میرسد، حدود ۱۲ هزار و ۴۸۳ مگاوات است. این رقم نشان میدهد فولادسازان نه تنها برای تأمین برق خود، بلکه برای پایداری انرژی سایر صنایع نیز نقش پررنگی ایفا میکنند. نمونه بارز این رویکرد، احداث نیروگاه ۶۰۰ مگاواتی خورشیدی فولاد مبارکه بهعنوان بزرگترین نیروگاه متمرکز خورشیدی کشور است. علاوه بر آن، پروژه نیروگاه سیکل ترکیبی ۹۱۴ مگاواتی این شرکت نیز در آستانه بهرهبرداری قرار دارد. چنین اقداماتی نشان میدهد که فولادسازان ایران برای عبور از چالشهای انرژی، به سمت خودکفایی در تأمین برق حرکت کردهاند. در عین حال، تعادل میان یکپارچگی عمودی و رقابت سالم در بازار ایجاب میکند که سیاستگذاریها به نحوی تنظیم شوند که ضمن حمایت از سرمایهگذاریهای بزرگ، مانع از حذف رقابت و مشارکت سایر بازیگران کوچکتر در زنجیره شوند.
سیاستهای لازم برای جلوگیری از انحصار و حفظ شفافیت بازار
جلوگیری از انحصار و حفظ شفافیت در بازار فولاد نیازمند مجموعهای از سیاستهای همزمان و مکمل است. نخست، وضع قوانین ضد انحصار و اجرای سختگیرانه آن توسط نهادهای نظارتی اهمیت دارد. تجربه جهانی نشان داده است که بدون قوانین بازدارنده و ابزارهای اجرایی شفاف، شرکتهای بزرگ میتوانند سهم غالب بازار را بهگونهای مدیریت کنند که ورود رقبا دشوار شود.
دوم، تقویت نهادهای نظارتی مستقل نقش مهمی در مهار رفتارهای ضد رقابتی دارد. این نهادها باید اختیار دسترسی به دادههای معاملاتی، قراردادهای بزرگ و ساختار مالکیتی شرکتها را داشته باشند تا از تمرکز بیش از حد قدرت جلوگیری کنند. سوم، ارتقای آگاهی عمومی و انتشار منظم اطلاعات بازار به شفافیت کمک میکند. گزارشدهی دقیق درباره تولید، مصرف، قیمتگذاری و صادرات به فعالان بازار امکان میدهد تصمیمهای آگاهانهتری بگیرند.
در نهایت، تشویق رقابت سالم میان شرکتها با اصلاح نظام مجوزدهی و حمایت هدفمند از بنگاههای کوچکتر میتواند مانع شکلگیری انحصار شود. هدف این سیاستها ایجاد تعادل میان نوآوری و سرمایهگذاری بلندمدت از یکسو و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت بازار از سوی دیگر است؛ تعادلی که در بسیاری از کشورها به ستون اصلی حقوق رقابت تبدیل شده است.
نقش تنوع منابع در کاهش ریسک و حفظ پایداری تولید
تنوع منابع تأمین از مواد اولیه گرفته تا انرژی و لجستیک برای پایداری تولید در صنعت فولاد حیاتی است. شرکتهایی که به منابع جایگزین دسترسی دارند، در برابر اختلالات زنجیره تأمین، نوسانات قیمت جهانی یا بحرانهای طبیعی و سیاسی انعطافپذیرتر عمل میکنند. این موضوع نهتنها ریسک توقف تولید را کاهش میدهد، بلکه ثبات سودآوری در بلندمدت را تضمین میکند.
در حوزه لجستیک، نمونه بارز این سیاست در شرکت فولاد مبارکه دیده میشود. این شرکت با ایجاد بازوی حملونقل ریلی توکا ریل و شرکت باربری توکا، توانسته است بخشی از ریسکهای ناشی از گلوگاههای حملونقل را کاهش دهد. این شرکتها هم در حمل مواد اولیه و هم در تحویل محصولات نهایی فعال هستند و علاوه بر فولاد مبارکه، به سایر شرکتهای زیرمجموعه گروه نیز خدمات ارائه میکنند. چنین رویکردی نشان میدهد که ایجاد ظرفیت لجستیکی اختصاصی میتواند به تابآوری زنجیره کمک کند.
در حوزه انرژی، تنوعبخشی میان منابع فسیلی و تجدیدپذیر یکی از راهبردهای کلیدی است. وابستگی کامل به گاز یا برق فسیلی، در شرایط بحران انرژی یا افزایش قیمتها، میتواند تولید را مختل کند. ورود به پروژههای انرژی خورشیدی و بادی در کنار توسعه نیروگاههای حرارتی، ریسک صنعت فولاد را کاهش میدهد.
در زمینه مواد اولیه نیز شرکتها تلاش کردهاند با پراکندهسازی جغرافیایی معادن، از تمرکز ریسک جلوگیری کنند. بهعنوان مثال، فولاد مبارکه معادن اختصاصی در استانهای اصفهان (مبارکه)، یزد (بافق) و خراسان رضوی (سنگان) دارد و به این ترتیب تنوعی جغرافیایی در تأمین مواد اولیه ایجاد کرده است. در مقابل، شرکت گلگهر اگرچه تمرکز بیشتری در استان کرمان دارد، اما پهنههای متعددی در مناطق مختلف از جمله گلگهر، بم و ایران مرکزی را پوشش میدهد. این رویکرد نشان میدهد که تنوع در منابع معدنی، انرژی و لجستیک به ستون اصلی پایداری تولید در فولاد ایران تبدیل شده است.
سرمایهگذاری سنگین در زیرساخت؛ خندق مالی یا مانع ورود؟
سرمایهگذاریهای کلان در زیرساختهای تولید فولاد و توسعه زنجیره تأمین، بهویژه در صنایع پایه، عملاً نوعی خندق مالی ایجاد میکند. این حجم از سرمایهگذاری، هزینه ورود به صنعت را آنقدر بالا میبرد که بازیگران جدید توان رقابت پیدا نمیکنند. برای مثال، ساخت یک واحد فولادی با ظرفیت اقتصادی نیازمندمیلیاردها دلار سرمایه، دسترسی پایدار به انرژی، شبکه حملونقل و قراردادهای بلندمدت تأمین مواد اولیه است. چنین الزامات سنگینی باعث میشود بازار به سمت انحصاری یا شبه انحصاری شدن حرکت کند و تنها بازیگران بزرگ امکان تداوم فعالیت داشته باشند. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها، دولتها تلاش کردهاند با سیاستهای ضد انحصار یا حمایت از شرکتهای کوچکتر، تعادل رقابتی را تا حدی حفظ کنند.
تهدیدها و فرصتهای پیشروی فولاد ایران در مسیر ایجاد خندق استراتژیک
صنعت فولاد ایران در مسیر ایجاد خندق استراتژیک با مجموعهای از تهدیدها و فرصتهای توأمان روبهرو است. در بخش تهدیدها، ناترازی انرژی جایگاه ویژهای دارد؛ کمبود گاز و برق، بهویژه در فصلهای اوج مصرف، یکی از جدیترین ریسکهای تداوم تولید محسوب میشود و میتواند حاشیه سود شرکتها را کاهش دهد. در کنار این مسئله، تحریمهای بینالمللی با محدود کردن دسترسی ایران به مبادلات بانکی، صادرات و واردات فناوریهای نو، فضای حضور در بازار جهانی را بهشدت دشوار کرده است.
فناوری فرسوده نیز چالش مهم دیگری به شمار میرود؛ بخش قابلتوجهی از تجهیزات و خطوط تولید همچنان قدیمی هستند و همین امر موجب بهرهوری پایین و مصرف انرژی بالا میشود. همچنین رکود اقتصادی داخلی و جهانی، از طریق کاهش تقاضا در بخشهایی مانند ساختوساز و صنایع وابسته، فشار مضاعفی بر بازار داخلی و صادراتی وارد میکند.
در مقابل، فرصتهایی نیز پیشروی این صنعت قرار دارد که میتواند زمینهساز ایجاد مزیتهای پایدار شود. نخست، افزایش تقاضای جهانی برای فولاد به دلیل روند صنعتیشدن و توسعه زیرساختها در کشورهای آسیایی و آفریقایی چشمانداز مثبتی ایجاد کرده است. دوم، ظرفیت بالای تولید داخلی ایران بهعنوان یکی از ۱۰ تولیدکننده بزرگ فولاد جهان، این امکان را فراهم میآورد که سهم مهمی از نیازهای منطقهای تأمین شود. سوم، حرکت جهانی به سمت کربنزدایی فرصتی تازه برای سرمایهگذاری در فناوریهای نو مانند فولاد سبز و استفاده از فرآیندهای DRI مبتنی بر هیدروژن فراهم کرده است.
علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی ایران با دسترسی همزمان به آبهای آزاد و بازارهای آسیای میانه و خاورمیانه، پتانسیل تبدیلشدن به هاب منطقهای فولاد را تقویت میکند. توسعه صادرات غیرنفتی نیز ظرفیت جایگزینی درآمدهای نفتی را دارد و میتواند نقش پررنگی در بهبود تراز تجاری کشور ایفا کند. نهایتاً، حرکت به سمت بهرهوری بالاتر و کاهش اثرات زیستمحیطی، ضمن کمک به انطباق با مقررات جهانی، مزیت رقابتی تازهای برای شرکتهای ایرانی به همراه خواهد داشت.
سید مهدی پارچینی - نایب رئیس هیأتمدیره سرمایهگذاری ملی ایران
نظر شما