حاتمی

در میانه بحرانی که نفس زاینده‌رود را به شماره انداخته و صنایع اصفهان را به مرز توقف رسانده، انتقال آب از خلیج فارس دیگر یک طرح بلندپروازانه نیست؛ صحنه تقابل ضرورت و ریسکی است که باید پذیرفت. در گفت‌وگوی ایراسین با عباس حاتمی، استاد دانشگاه اصفهان، این واقعیت روشن می‌شود که میان همه پیچیدگی‌های فنی، اقتصادی و زیست‌محیطی، نقش فولاد مبارکه جایگاهی تعیین‌کننده دارد؛ شرکتی که با حضور در این پروژه، نه‌تنها تداوم تولید خود را تضمین می‌کند، بلکه مسیر پایداری آبی صنایع استان را نیز بازمی‌سازد.

به گزارش خبرنگار ایراسین، اصفهان، شهری که قرن‌ها با زاینده‌رود جان گرفته و بر بستر توسعه صنعتی ایران ایستاده است، امروز در نقطه‌ای حساس از تاریخ آبی خود قرار دارد. خشکسالی‌های پی‌درپی، افت سطح سفره‌های زیرزمینی و فشار روزافزون صنایع بزرگ، این استان را به آستانه شرایط اضطرار رسانده است. با این حال، در دل این بحران، نگاه علمی و آینده‌نگر دانشگاهیان می‌تواند مسیر تازه‌ای بگشاید. طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان، هرچند پرریسک و پرهزینه توصیف می‌شود، اما در کنار برنامه‌های بازچرخانی پساب، می‌تواند گامی به‌سوی مدیریت پایدار منابع آبی و حفظ تداوم تولید صنعتی در قلب ایران باشد. گفت‌وگو ایراسین با عباس حاتمی، استاد دانشگاه اصفهان، نشان می‌دهد که میان اضطرار و ریسک، همچنان می‌توان به راه‌حل‌های متعادل و علمی اندیشید؛ راه‌حل‌هایی که نه بر نفی واقعیت بحران، بلکه بر امید به توان دانش و تدبیر ملی استوار است.

ایراسین: از دیدگاه شما طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان تا چه اندازه از نظر فنی، اقتصادی و زیست‌محیطی قابل دفاع است؟

حاتمی: در حال حاضر طرح پژوهشی جامعی در دانشگاه اصفهان در حال انجام است که ریسک‌های اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و زیست‌محیطی پروژه انتقال آب را مورد بررسی قرار می‌دهد. نتایج اولیه این مطالعه نشان می‌دهد که حدود ۹۰ ریسک جدی این طرح را تهدید می‌کند. با این حال، باید توجه داشت که شرایط آبی اصفهان به مرحله اضطرار نزدیک شده است و تحلیل توجیه فنی، اقتصادی و زیست‌محیطی پروژه تنها در همین بستر معنا پیدا می‌کند. به بیان دیگر، اگر فرض را بر شرایط عادی بگذاریم، نمک‌زدایی و انتقال آب در مسافت ۱۲۰۰ کیلومتر و ارتفاع حدود ۱۵۶۰ متر، از نظر فنی و اقتصادی توجیه چندانی ندارد. در سطح جهانی نیز پروژه‌هایی با چنین مختصاتی بسیار معدودند. اما زمانی که در شرایطی هستیم که برداشت از رودخانه تقریباً به صفر نزدیک می‌شود، ضرورت تأمین آب می‌تواند طرح‌هایی نظیر انتقال آب از دریا را نیز قابل بررسی و حتی قابل دفاع نشان دهد.

ایراسین: با توجه به بحران زاینده‌رود و افت سطح سفره‌های زیرزمینی، آیا این طرح می‌تواند پایداری تأمین آب صنایع اصفهان را تضمین کند؟

حاتمی: طرح انتقال آب در چند فاز طراحی شده است: فاز ۷۰ میلیون مترمکعبی، فاز ۱۳۰ میلیون مترمکعبی و فاز ۲۰۰ میلیون مترمکعبی در سال. طبیعتاً اجرای این فازها زمان‌بر خواهد بود و دستیابی به همه اهداف اعلام‌شده دشوار به نظر می‌رسد. با این حال، هرچه فازهای بیشتری از طرح به اجرا درآید، اثرگذاری آن بر تأمین آب صنایع نیز افزایش می‌یابد.

به‌طور کلی، تنوع‌بخشی به منابع تأمین آب می‌تواند نقش مهمی در پایداری صنایع داشته باشد، اما باید توجه داشت که «تضمین دسترسی پایدار به آب» تنها در صورت ترکیب دو عامل امکان‌پذیر است: نخست، تنوع منابع تأمین شامل بازچرخانی و نمک‌زدایی؛ و دوم، مدیریت مصرف. در واقع به همان اندازه که تأمین آب اهمیت دارد، کاهش مصرف و استفاده از فناوری‌های کم‌آب‌بر در فرایند تولید فولاد نیز حیاتی است.

ایراسین: اثرات زیست‌محیطی و اکولوژیکی نمک‌زدایی و انتقال آب در مسافت طولانی تا اصفهان چگونه ارزیابی می‌شود؟

حاتمی: پروژه‌های نمک‌زدایی در سراسر دنیا همواره با نقدهای جدی از سوی فعالان محیط زیست روبه‌رو هستند. در این طرح نیز دو چالش عمده مطرح است: نخست تخلیه شورابه که به زیست‌بوم‌های دریایی آسیب می‌زند، و دوم تولید گسترده گازهای گلخانه‌ای به دلیل مصرف بالای انرژی.

برآوردها نشان می‌دهد شیرین‌سازی و انتقال هر مترمکعب آب به اصفهان به حدود ۲۰ کیلووات‌ساعت برق نیاز دارد. برای انتقال سالانه ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب، این میزان به حدود ۳ تا ۴ میلیارد کیلووات‌ساعت برق می‌رسد. اگر این انرژی از نیروگاه‌های فسیلی یا گازی تأمین شود، انتشار گازهای گلخانه‌ای و اثرات آن بر تغییرات اقلیمی قابل توجه خواهد بود.

ایراسین: برخی معتقدند استفاده از آب دریا در صنایع فلات مرکزی تصمیم درستی نیست و باید بر مدیریت پساب تمرکز کرد. دیدگاه شما چیست؟

حاتمی: در مقام مقایسه، اگر امکان استفاده از پساب با رعایت الزامات زیست‌محیطی و اختصاص حق‌آبه اکولوژیکی (حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد حجم پساب) فراهم شود، گزینه پساب به‌مراتب اقتصادی‌تر است. البته باید توجه داشت که پساب منبع محدودی است، در حالی که آب دریا از این محدودیت برخوردار نیست. بنابراین تصمیم نهایی به میزان پساب در دسترس بستگی دارد.

به طور متعادل می‌توان گفت تا زمانی که پساب قابل‌استفاده در دسترس است، گزینه نمک‌زدایی و انتقال آب از دریا مطلوبیت چندانی ندارد و باید در اولویت دوم قرار گیرد.

ایراسین: به نظر شما ترکیب دو راهکار «بازیافت پساب» و «انتقال آب خلیج فارس» می‌تواند پایداری بلندمدت فولاد مبارکه و سایر صنایع استان را تضمین کند؟

حاتمی: از منظر پدافند غیرعامل، ترکیب این دو گزینه رویکردی منطقی و قابل دفاع است، زیرا هرچه تنوع منابع آبی بیشتر باشد، امنیت آبی صنایع افزایش می‌یابد. با این حال از منظر اقتصادی و زیست‌محیطی، باید جهت‌گیری اصلی به سمت پساب باشد. در واقع استفاده از پساب گزینه‌ای به‌مراتب پایدارتر و کم‌هزینه‌تر است و تا زمانی که این منبع در دسترس باشد، بازچرخانی آب باید بر نمک‌زدایی و انتقال آب از دریا اولویت داشته باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =