پایگاه خبری تحلیلی ایراسین؛ بازار قراضه فلزات دیگر آن انبار زنگزده و فراموششده کنار کارخانهها نیست؛ در حال تبدیل شدن به مغز متفکر زنجیره تأمین جهانی مواد اولیه است. وقتی اقتصاد دنیا از خطی به گردشی تغییر مسیر میدهد، «قراضه» نه فقط ضایعات صنعتی، بلکه منبعی راهبردی، فناورانه و تحت کنترل سیاستهای جهانی میشود.
تحلیلها نشان میدهد ارزش بازار جهانی قراضه فلزی تا سال ۲۰۲۵ به حدود ۴۴۴.۸۵ میلیارد دلار آمریکا میرسد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۴ با نرخ رشد ترکیبی سالانه حدود ۴.۳۴ درصد، از مرز ۶۵۲.۹۵ میلیارد دلار عبور کند؛ رشدی که ریشه در تحولاتی فراتر از ارقام دارد. این اعداد انعکاس دهنده تغییر پارادایم صنعتی از استخراج به بازیافت هستند؛ جهانی که دیگر توان پرداخت هزینههای محیطزیستی استخراج معادن و انتشار کربن را ندارد، رو به سوی قراضه میآورد تا از دل آن فولاد سبز، آلومینیوم کمکربن و مس بازیافتی تولید کند.
پیشرفت فناوریهای تفکیک نوری، بازیافت حرارتی، پردازش الکترومغناطیسی و حتی هوش مصنوعی در شناسایی خودکار آلیاژها، بازیافت را از یک فعالیت کمبازده سنتی به صنعتی دقیق، سودآور و مبتنی بر داده تبدیل کرده است. امروز قراضه فلزات، همچون نفت خام اوایل قرن بیستم، به دارایی استراتژیک کشورها تبدیل شده و حتی در برخی کشورها امکان بورسبندی و معامله آن بهعنوان کالای سرمایهای فراهم شده است.
اتحادیه اروپا با اعمال سیاستهایی چون مالیات کربن، سهمیهبندی انرژی و برنامه «Green Deal»، شرکتها را مجبور به استفاده از فلزات بازیافتی کرده است. ایالات متحده سازوکارهای تشویقی IRS و بستههای سرمایهگذاری صنعتی برای بازیافت را اجرا کرده و چین، هند و برزیل با ایجاد شبکههای رسمی جمعآوری و استانداردسازی قراضه، در حال تبدیل این حوزه به زیرساخت صنعتی هستند.
صنعت قراضه فلزی اکنون به ستون فقرات تولید پایدار و حلقه حیاتی در تحقق اهداف سبز جهانی، اقتصاد چرخشی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای تبدیل شده است. این صنعت نه فقط تأمینکننده مواد اولیه کمهزینه، بلکه تضمینکننده امنیت منابع، کاهش وابستگی به معدنکاری و حتی ابزار ژئوپلیتیک آینده خواهد بود.
فناوریهای پیشرفته در جداسازی و تفکیک قراضه فلزات
علاوه بر فناوریهای فوق، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین نقش کلیدی در تحول صنعت بازیافت فلزات ایفا میکنند. الگوریتمهای پیشرفته میتوانند دادههای حسگری را در زمان واقعی پردازش کرده و ترکیب مواد را به دقت بالایی تحلیل کنند، بهطوری که سیستمها حتی فلزات با آلیاژ پیچیده یا ناخالصیهای جزئی را تشخیص داده و دستهبندی میکنند. این هوشمندسازی نه تنها خطای انسانی را به حداقل میرساند، بلکه سرعت و ظرفیت پردازش خطوط بازیافت را به شکل چشمگیری افزایش میدهد.
در همین حال، فناوریهای هیدرومتالورژی و الکترولیز پیشرفته امکان استخراج فلزات با ارزش از محلولها و پسماندهای صنعتی را فراهم کردهاند. این روشها اجازه میدهند که فلزات گرانبها همچون طلا، نقره و پلاتین از جریانهای ضایعاتی بازیافت شوند و ارزش اقتصادی و زیستمحیطی بازیافت به شدت افزایش پیدا کند، همچنین استفاده از پوششها و نانوکاتالیستهای سطحی برای بهبود انتخابپذیری فلزات و کاهش مصرف انرژی در فرآیندهای جداسازی، مسیر جدیدی برای کاهش ردپای کربن در صنعت بازیافت باز کرده است. این فناوریها نه تنها باعث افزایش خلوص و کیفیت مواد ثانویه میشوند، بلکه امکان بازگشت سریعتر این مواد به زنجیره تولید و کاهش وابستگی به منابع معدنی اولیه را فراهم میکنند.
در نهایت، ترکیب این فناوریهای نوین با مدلهای اقتصاد گردشی و زنجیره ارزش دیجیتال، صنعت بازیافت فلزات را از یک فعالیت کمبازده سنتی به یک بخش استراتژیک، هوشمند و سودآور در اقتصاد سبز تبدیل کرده است، جایی که هر قطعه قراضه نه تنها پتانسیل اقتصادی دارد، بلکه نقش حیاتی در تحقق اهداف جهانی کاهش آلایندگی و توسعه پایدار ایفا میکند.
.

استخراج شهری و بازیافت الکترونیکی: طلای شهرها
استخراج شهری، مفهومی فراتر از بازیافت سنتی است که شهرها را بهمثابه معادن متراکم مدرن معرفی میکند؛ جایی که تلفنهای همراه، لپتاپها و سایر دستگاههای الکترونیکی پایان عمر، گنجینههای فلزی با ارزش قابل توجهاند. مطالعات سازمان ملل نشان میدهد که یک تن گوشیهای موبایل دورریختهشده میتواند حاوی طلای خالصی تا ۱۰۰ برابر بیشتر از یک تن سنگ معدن باشد. این ارقام نشان میدهند که حجم زبالههای الکترونیکی، بیش از ۵۰ میلیون تن سالانه در جهان، نه تنها تهدید زیستمحیطی، بلکه فرصتی استراتژیک برای تأمین فلزات گرانبها و راهبردی مانند طلا، نقره، پلاتین، کبالت، لیتیوم و نیکل فراهم میکند.
صنعت بازیافت الکترونیکی اکنون قادر است تا ۹۸ درصد از فلزات ارزشمند باتریها را بازگرداند و بهویژه در حوزه باتریهای الکتریکی، استخراج شهری نقش کلیدی در کاهش وابستگی به منابع معدنی و کاهش اثرات زیستمحیطی دارد. بر اساس پیشبینیها، تا سال ۲۰۳۰ بازیافت باتریهای پایان عمر در اروپا میتواند حدود ۱۰۵ کیلوتن لیتیم، نیکل، کبالت و منگنز را تأمین کند، که این میزان ۱۱ تا ۱۹ درصد نیاز خودروهای برقی و سیستمهای ذخیره انرژی را پاسخگو است و تا سال ۲۰۴۰ به ۱۹ تا ۵۳ درصد افزایش خواهد یافت.
فرایند استخراج شهری شامل جمعآوری هدفمند مواد از پروژههای ساختمانی و تخریب، جداسازی دقیق ترکیبات و پردازش در تأسیسات تخصصی است. محتویات این زبالهها ترکیبی پیچیده از پلاستیکها، حلالها، ترکیبات الکترونیکی و مقادیر کوچک فلزات ارزشمند است، اما با فناوریهای نوین جداسازی، هوش مصنوعی و نانوذرات انتخابپذیر، امکان بازیابی حداکثری و تولید مواد ثانویه با کیفیت بالا فراهم شده است. این رویکرد نه تنها ارزش اقتصادی و استراتژیک را به حداکثر میرساند، بلکه شهرها را به منابع پایدار مواد اولیه و قطبهای حیاتی اقتصاد چرخشی تبدیل میکند.
سرمایهگذاری دولتی و تعهد شرکتی برای اقتصاد گردشی
تعهدات دولتها و بخش خصوصی در حوزه بازیافت فلزات نشاندهنده تغییر پارادایم جهانی به سمت اقتصاد چرخشی و تولید پایدار است. قوانین و سیاستهای حمایتی، مانند قانون CIRCLE در سال ۲۰۲۵، با ارائه ۳۰ درصد معافیت مالیاتی برای سرمایهگذاری در تجهیزات و زیرساختهای بازیافت، انگیزه مالی قابلتوجهی برای شرکتها ایجاد کردهاند و نشان میدهند که بازیافت دیگر یک فعالیت فرعی محیطزیستی نیست، بلکه یک فرصت اقتصادی راهبردی محسوب میشود.
در سطح ملی، دولت انگلیس با تخصیص ۱.۱ میلیارد پوند برای بهبود خدمات بازیافت محلی، علاوه بر تقویت زیرساختهای جمعآوری و پردازش، توانسته است زمینه ایجاد ۲۵ هزار شغل جدید و تحریک سرمایهگذاری حدود ۱۰ میلیارد پوند در تأسیسات نوین مرتبسازی و پردازش را فراهم کند؛ این ارقام تأثیر مستقیم سرمایهگذاری دولتی در ایجاد ظرفیت صنعتی و تقویت زنجیره ارزش بازیافت را به وضوح نشان میدهد.
اتحادیه اروپا نیز از طریق پروژه Futuram، بازیافت مواد خام راهبردی را بهعنوان محور توسعه صنعتی و امنیت منابع معرفی کرده است و نقش هماهنگکننده سیاستها و استانداردهای صنعتی را ایفا میکند. در بخش خصوصی، شرکتهای بزرگ مانند گلنکور، آکوا متالز و کلاریوس با سرمایهگذاری در تأسیسات نوین در آلمان و اتریش، بهعنوان نمونههای برجسته نشان میدهند که شرکتهای معدنی و فلزی بازیافت را به بخشی جداییناپذیر از استراتژی تأمین مواد اولیه و کاهش ردپای کربن تبدیل کردهاند.
بهویژه در حوزه باتریهای الکتریکی، سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری شرکتهایی مانند پرینستون نیوانرژی، نشانهای واضح از اهمیت استراتژیک بازیافت در زنجیره تأمین فلزات لیتیوم، کبالت و نیکل است. این اقدامات نشان میدهد که تلفیق سیاستهای حمایتی دولتی با سرمایهگذاری خصوصی، نه تنها ظرفیت بازیافت و کیفیت مواد ثانویه را بهبود میبخشد، بلکه جایگاه صنعت بازیافت را بهعنوان ستون فقرات اقتصاد سبز و کلید امنیت منابع جهانی تثبیت میکند.

منافع محیطی و اقتصادی بازیافت فلزات
بازیافت فلزات نه تنها یک ضرورت محیطزیستی، بلکه یک فرصت اقتصادی استراتژیک محسوب میشود. از منظر انرژی، بازیافت فولاد تا ۷۴ درصد و بازیافت آلومینیوم تنها ۵ درصد انرژی مورد نیاز برای تولید فلزات تازه را مصرف میکند، که نشاندهنده کاهش چشمگیر مصرف سوختهای فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای است. دادههای اتحادیه صنایع بازیافت اروپایی (Euric) نیز تأیید میکند که استفاده از فلزات بازیافتی بهجای منابع معدنی خام، آلودگی هوا را تا ۸۰ درصد، آلودگی آب را ۷۶ درصد و مصرف آب را ۴۰ درصد کاهش میدهد؛ ارقامی که اثرات محیطزیستی بازیافت را بهطور ملموس نشان میدهند.
از منظر منابع معدنی، بازیافت گسترده میتواند فشار استخراج معادن را کاهش دهد. بهعنوان مثال، پیشبینی میشود که در اروپا تا سال ۲۰۴۰، بازیافت بتواند جایگزین حداقل ۱۲ معدن شده و حدود ۴۰ میلیون تن سنگ معدن و شورابه را ذخیره کند، امری که نه تنها تأمین پایدار مواد اولیه را تضمین میکند، بلکه از تخریب زیستبومها و مصرف غیرضروری منابع طبیعی جلوگیری میکند.
در حوزه اقتصادی، بازیافت فلزات به کاهش تنشهای منابع و تقویت امنیت زنجیره تأمین کمک میکند. افزایش تقاضا برای فلزات بازیافتی موجب ظهور بازارهای جدید، فرصتهای سرمایهگذاری و ایجاد ارزش افزوده قابل توجه برای صنعت میشود. با توجه به رشد بازار فلزات بازیافتی از ۱۲۸.۱ میلیارد دلار آمریکا در سال ۲۰۲۴ و پیشبینی نرخ رشد سالانه ۵.۴ درصد تا سال ۲۰۳۴، این روند نشان میدهد که بازیافت نه تنها نقش محیطزیستی دارد، بلکه محرک اصلی توسعه صنعتی، افزایش اشتغال و پایداری اقتصادی در اقتصاد جهانی به شمار میرود.
در نتیجه، ترکیب مزایای محیطزیستی، کاهش مصرف انرژی و منابع و فرصتهای اقتصادی، بازیافت فلزات را به یک محور حیاتی در سیاستهای صنعتی و اقتصادی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه تبدیل کرده است، جایی که هر تن قراضه بازیافتی، هم سرمایهای ارزشمند و هم ابزار تحقق اهداف سبز و پایدار جهانی است.
تغییرات در زنجیره تأمین جهانی و محدودیتهای تجاری
زنجیره تأمین قراضه فلزات جهانی در حال تجربه تحولات ساختاری و ژئوپلیتیکی است که تحت تأثیر محدودیتهای تجاری، سیاستهای تعرفهای و رقابتهای منطقهای شکل میگیرد. اتحادیه اروپا در ژوئیه ۲۰۲۵ با معرفی یک سیستم پایش رسمی، صادرات و واردات قراضه فولاد، آلومینیوم و مس را بهدقت رصد میکند؛ اقدامی که نشاندهنده اهمیت راهبردی قراضه در تولید کمکربن و امنیت منابع صنعتی است. کمبود قراضه فلزی در اروپا و اعمال تعرفه ۵۰ درصدی توسط ایالات متحده بر محصولات فولادی و آلومینیومی، فشارهای بازار را افزایش داده و منجر به ایجاد نگرانیهای جدی در زنجیره تأمین جهانی شده است.
در این زمینه، مذاکرات بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای تشکیل «اتحاد فلزات» اهمیت راهبردی دارد. چنین ائتلافی میتواند تعرفهها را استاندارد کرده، سهمیههای هماهنگ معرفی کند یا معافیتهای متقابل ارائه دهد و از نفوذ فزاینده چین در بازارهای فلزات پایه و محصولات تکمیلشده جلوگیری کند. از منظر فناوری، قراضه فولاد نقش محوری در تولید فولاد کمکربن دارد، زیرا کورههای قوس الکتریکی (EAF) که عمدتاً بر پایه قراضه عمل میکنند، در مناطق مختلف جهان از جمله استرالیا، هند و بخشهایی از اروپا در حال توسعه هستند. نمونه برجسته این روند، معامله ۵۵۰ هزار تن قراضه فولاد در سال برای یک کارخانه فولاد پاک در کوئینزلند استرالیا که نشاندهنده مقیاس بزرگ و راهبردی تأمین مواد اولیه کمکربن است.
بازار قراضه استیللس استیل، بهویژه آلیاژهای با کیفیت بالا مانند ۳۰۴ و ۳۱۶، با کمبود قابل توجه در بازارهای آسیایی مواجه است. این کمبود فشار بر تولیدکنندگان و زنجیرههای تأمین را افزایش داده و ضرورت سرمایهگذاری در زیرساختهای جمعآوری، بازیافت و فناوریهای پیشرفته جداسازی را برجسته میکند. بهطور کلی، تحولات فعلی نشان میدهد که قراضه فلزی نه تنها یک ماده ثانویه اقتصادی است، بلکه به یکی از ابزارهای راهبردی صنعتی و ژئوپلیتیکی در اقتصاد جهانی تبدیل شده و مدیریت هوشمند آن میتواند کل صنعت فولاد و فلزات پایه را به سمت تولید پایدار و کمکربن هدایت کند.

آیندهای بهتر برای صنعت قراضه فلزات
بازآرایی زنجیره تأمین قراضه فلزات جهانی بیش از یک تغییر بازار ساده است؛ این روند نشاندهنده بازتعریف کامل مفهوم منابع و پسماند در اقتصاد مدرن است. قراضه فلزات دیگر یک محصول جانبی بیارزش نیست، بلکه به یک دارایی راهبردی تبدیل شده که کشورها و شرکتها برای تأمین امنیت منابع، کاهش وابستگی به معادن اولیه و کسب مزایای اقتصادی و محیطزیستی با یکدیگر رقابت میکنند، سرمایهگذاریهای گسترده در فناوریهای پیشرفته جداسازی، زیرساختهای بازیافت و شبکههای جمعآوری، نشان میدهد که این صنعت در آستانه یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد و توانایی تغییر قواعد بازی در صنایع فولاد، آلومینیوم، مس و باتریهای الکتریکی را داراست.
سیاستگذاران و رهبران صنعتی به این نتیجه رسیدهاند که اقتصاد گردشی نه تنها یک راهکار محیطزیستی است، بلکه الزام عملی برای ایجاد رشد پایدار، کاهش انتشار کربن و تثبیت زنجیرههای تأمین جهانی مواد اولیه است. با پیشبینی رشد سالانه حدود ۴.۳۴ درصد، بازار جهانی قراضه فلزات تا سال ۲۰۳۴ به بیش از ۶۵۲ میلیارد دلار آمریکا خواهد رسید، رقمی که علاوه بر ارزش مالی، نشاندهنده تغییر پارادایم صنعتی و فرهنگی نسبت به پسماند و منابع طبیعی است.
کشورهایی که هماکنون در توسعه زیرساختها و فناوریهای بازیافت سرمایهگذاری میکنند، خود را برای یک قرن پایدارتر و مقاومتر آماده میکنند؛ اقتصادی که در آن بازیافت و استفاده مجدد منابع، ستون اصلی تولید و رشد است. این تحولات نویدبخش ایجاد یک چرخه اقتصاد واقعی، کمکربن و دوامپذیر است که میتواند هم نیازهای صنعتی را پاسخ دهد و هم اثرات زیستمحیطی و اجتماعی را به حداقل برساند، و در نهایت، قراضه فلزات را از زبالهای فراموششده به سرمایهای استراتژیک برای آینده بشریت تبدیل کند.
ارسال نظر