دلیریان

بازگشت نام «لیتیوم» به صدر اخبار معدنی کشور، نویدبخش آغاز فصلی تازه برای صنعت ایران است؛ فصلی که می‌تواند از دل شورابه‌ها و سنگ‌های آذرین، مسیر تحول در صنایع انرژی‌بر و تولیدی را هموار کند. به گفته‌ی انوشیروان دلیریان، کارشناس ارشد صنعت و معدن، همان‌طور که نفت موتور توسعه صنعتی قرن بیستم بود، لیتیوم نیز می‌تواند در قرن بیست‌ویکم نقشی مشابه در شکل‌گیری فولاد سبز و اقتصاد کم‌کربن ایفا کند؛ البته به شرط آن‌که تصمیم‌های پراکنده جای خود را به مدیریتی علمی، منسجم و آینده‌نگر بدهند.

به گزارش ایراسین، در ماه‌های اخیر، بار دیگر نام «لیتیوم» در صدر اخبار معدنی کشور قرار گرفته است؛ فلزی سبک و استراتژیک که بسیاری آن را «طلای سفید» یا حتی «نفت قرن بیست‌ویکم» می‌دانند. برخی رسانه‌ها از کشف ذخایر بزرگ در ایران خبر داده‌اند و گروهی دیگر درباره اغراق در این یافته‌ها هشدار می‌دهند. برای بررسی واقعیت این موضوع، ایراسین با انوشیروان دلیریان، کارشناس ارشد صنعت و معدن گفت‌وگو کرده است؛ که معتقد است لیتیوم می‌تواند محرک تحول صنعتی ایران باشد، البته اگر نگاه علمی و سیاست‌گذاری منسجم بر آن حاکم شود.

ایراسین: شما به‌عنوان کارشناس حوزه معدن، وضعیت واقعی ایران در زمینه لیتیوم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

دلیریان: ابتدا باید نگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشیم. ایران از نظر زمین‌شناسی در کمربند فلزات استراتژیک قرار دارد و پتانسیل وجود لیتیوم در شورابه‌ها و سنگ‌های آذرین کشور تأیید شده است. مناطق قم، حوض سلطان، دریاچه ارومیه و بخش‌هایی از شرق کشور دارای مقادیر قابل‌توجهی لیتیوم هستند. با این حال تفاوت میان پتانسیل زمین‌شناسی و صرفه اقتصادی استخراج بسیار مهم است.

در مطالعات انجام‌شده، عیار لیتیوم در شورابه‌های ایران حدود ۴۰ تا ۵۰ میلی‌گرم در لیتر است، در حالی‌که در کشورهایی چون بولیوی یا شیلی این رقم بیش از ۱۰۰۰ میلی‌گرم می‌رسد. به بیان ساده، استخراج لیتیوم از شورابه‌های ایران به فناوری پیشرفته و سرمایه‌گذاری سنگین نیاز دارد. بنابراین ما هنوز در آغاز راه هستیم، اما ساختار زمین‌شناسی کشور نویدبخش است و با اکتشافات سیستماتیک و فناوری‌های نو، این عدد می‌تواند ارتقا یابد.

ایراسین: با این شرایط، آیا توسعه لیتیوم در ایران از منظر اقتصادی و صنعتی توجیه‌پذیر است؟

دلیریان: اگر تنها از زاویه کوتاه‌مدت و قیمت جهانی نگاه کنیم، شاید تردید وجود داشته باشد، اما لیتیوم را باید استراتژیک دید. این عنصر، همان نقشی را در آینده دارد که نفت در قرن گذشته ایفا کرد؛ یعنی عامل تحول ژئوپلیتیک. در جهانی که به سمت خودروهای برقی، انرژی‌های تجدیدپذیر و ذخیره‌سازی برق حرکت می‌کند، لیتیوم در قلب این تغییر قرار دارد.

ما باید لیتیوم را نه‌تنها به‌عنوان محصول معدنی، بلکه زیرساختی برای تحول صنایع کشور ببینیم. صنعت فولاد ایران، برای مثال، در مسیر کاهش کربن و دیجیتالی‌شدن تولید نیازمند سیستم‌های ذخیره انرژی و باتری‌های لیتیومی است. اگر بتوانیم زنجیره داخلی لیتیوم را شکل دهیم، صنایع فولاد، مس و پتروشیمی نیز منتفع خواهند شد. اقتصاد لیتیوم در ایران می‌تواند بر پایه هم‌افزایی درون‌زا بنا شود نه صرفاً صادرات خام. این یعنی لیتیوم نه‌تنها محصول، بلکه سیاست صنعتی آینده ایران است.

لیتیوم؛ نفت قرن بیست‌ویکم در زمین‌شناسی

ایراسین: در سطح جهانی چه کشورهایی الگوی موفق در زمینه لیتیوم بوده‌اند و ایران چه می‌تواند از آن‌ها بیاموزد؟

دلیریان: چهار کشور شیلی، بولیوی، آرژانتین و استرالیا بازیگران اصلی بازار جهانی لیتیوم هستند. کشورهای آمریکای جنوبی بر ذخایر شورابه‌ای تکیه دارند و استرالیا بر ذخایر سنگ سخت (به‌ویژه اسپدومن). اما تفاوت اصلی در نوع ذخیره نیست، در مدل حکمرانی است.

در استرالیا، وزارت صنعت و انرژی در قالب یک نهاد واحد کل زنجیره از اکتشاف تا صادرات را مدیریت می‌کند. سیاست‌های مالیاتی، زیست‌محیطی و سرمایه‌گذاری همگی در چارچوبی هماهنگ تنظیم شده‌اند. در ایران، متأسفانه وظایف میان وزارت صمت، وزارت نیرو، سازمان محیط زیست و استانداری‌ها پراکنده است. این نبود هماهنگی، پروژه‌های لیتیوم را در همان مراحل ابتدایی متوقف می‌کند.

برای موفقیت، ما به یک نهاد ملی هماهنگ‌کننده با اختیارات اجرایی نیاز داریم، مشابه «شورای راهبردی لیتیوم» در شیلی یا «کمیسیون انرژی‌های نو» در کره جنوبی. همچنین کشورهایی مانند چین و استرالیا با ایجاد زنجیره‌های یکپارچه از معدن تا باتری توانسته‌اند ارزش‌افزوده را در داخل حفظ کنند، در حالی‌که کشورهایی چون بولیوی هنوز درگیر صادرات مواد خام هستند. این تجربه نشان می‌دهد صرف داشتن ذخیره کافی نیست؛ مدیریت زنجیره ارزش کلید موفقیت است.

ایراسین: در حوزه فناوری استخراج، ایران در چه جایگاهی قرار دارد؟ آیا توان رقابت با کشورهای پیشرفته را داریم؟

دلیریان: در حال حاضر نه، اما توان علمی بالقوه قابل‌توجهی وجود دارد. فناوری‌های نو مانند استخراج مستقیم لیتیوم (DLE) با استفاده از غشاهای نانویی و جذب انتخابی، زمان استخراج را از ۱۸ ماه به چند روز کاهش داده‌اند. روش‌های سنتی تبخیر در حوضچه‌ها، هم به زمان طولانی و هم به شرایط اقلیمی خاص نیاز دارند و این برای ایران با محدودیت منابع آبی، به‌صرفه نیست.

ایراسین: اشاره کردید به نقش صنایع بزرگ، چگونه فولاد می‌تواند در پروژه‌های لیتیوم نقش‌آفرینی کند؟

دلیریان: فولاد و لیتیوم در ظاهر دو دنیای متفاوت‌اند، اما در عمل به هم وابسته‌اند، صنعت فولاد ایران با بحران انرژی، محدودیت گاز و الزامات زیست‌محیطی روبه‌روست، یکی از راه‌حل‌های جهانی استفاده از سیستم‌های ذخیره‌سازی برق با باتری‌های لیتیومی در کوره‌ها و واحدهای احیا مستقیم است تا نوسانات مصرف برق کنترل شود، به‌عنوان نمونه کارخانه‌های فولاد در ژاپن و آلمان اکنون از سیستم‌های ذخیره انرژی لیتیومی برای تنظیم بار شبکه استفاده می‌کنند و این کار، هم موجب صرفه‌جویی انرژی و هم کاهش انتشار CO₂ می‌شود، بنابراین اگر ایران بتواند حتی در مقیاس محدود، لیتیوم داخلی تولید کند، صنایع فولادی می‌توانند نخستین مصرف‌کنندگان آن باشند، این چرخه الگوی هم‌افزایی میان معدن و صنعت پایین‌دستی را ایجاد می‌کند، چیزی که سال‌ها در کشور از آن غافل بوده‌ایم.

در واقع، فولاد مبارکه و ذوب‌آهن می‌توانند نقش موتور محرک در تجاری‌سازی لیتیوم را ایفا کنند، این شرکت‌ها تجربه راه‌اندازی پروژه‌های تحقیقاتی، جذب سرمایه و مدیریت زنجیره تأمین را دارند و با ورود آن‌ها، پروژه‌های لیتیوم از مرحله پژوهش صرف، به مرحله توسعه صنعتی خواهند رسید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =