به گزارش ایراسین، امسال نیمی از جایزه نوبل اقتصاد به تاریخ نگار برجسته اقتصاد جول موکیر (Joel Mokyr) تعلق گرفت؛ به پاس پژوهشهای او دربارهی پیششرطهای تاریخی رشد پایدار در جوامع مدرن. نیم دیگر این جایزه مشترکا به فیلیپ آگیون (Philippe Aghion)، استاد مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE)، و پیتر هاویت (Peter Howitt)، استاد دانشگاه براون در آمریکا، اعطا شد؛ بهپاس بنیانگذاری نظریه «رشد درونزا بر پایهی تخریب خلاق (creative destruction).
زندگینامه برندگان
جول موکیر (Joel Mokyr)
جول موکیر در ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۶ در لیدن هلند به دنیا آمد. او در رشته اقتصاد و تاریخ تحصیل کرد و سپس در سال ۱۹۷۲ دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه ییل گرفت. رسالهی دکترای او درباره «رشد و رکود صنعتی در کشورهای Low Countries (در رساله دکترای جول موکیر به خاطر موقعیت جغرافیایی کم ارتفاع و نزدیک به سطح دریا به کشورهای هلند، بلژیک و لوکزامبورگ اطلاق میشود) میان سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۵۰» بود و زیر نظر استاد نامدار تاریخ اقتصادی، ویلیام پارکر، انجام شد. از سال ۱۹۷۴ در دانشگاه نورث وسترن تدریس را آغاز کرد و در نهایت به مقام استاد کرسی رابرت استروتز رسید. او همچنین استاد مهمان دانشگاههایی چون استنفورد، شیکاگو، هاروارد و منچستر بوده است و میان سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ ریاست دانشکده اقتصاد نورث وسترن را بر عهده داشت. موکیر از پیشگامان برجسته تاریخ اقتصادی و مطالعات رشد بلندمدت است. تمرکز اصلی او بر دوره ۱۷۵۰ تا ۱۹۱۴ اروپا و بر چگونگی شکلگیری و گسترش «دانش سودمند (useful knowledge)» است، دانشی که مسیر پیشرفت فنی و رشد مدرن را هموار کرد. او جوایز متعددی از جمله جایزه تاریخ هاینکن (۲۰۰۶)، جایزه بالزان در تاریخ اقتصادی (۲۰۱۵) و عضویت در آکادمی هنر و علوم ایالات متحده و آکادمی بریتانیا را در کارنامه دارد. وبسایت رسمی نوبل در معرفی او نوشته است: «موکیر نشان داد که چگونه پیشرفت فناوری میتواند شرایط لازم برای رشد پایدار اقتصادی را فراهم کند.»
فیلیپ آگیون (Philippe Aghion)
فیلیپ آگیون در ۱۷ اوت ۱۹۵۶ در پاریس متولد شد. او در مدرسه عالی نرمال پاریس (ENS) در رشته اقتصاد ریاضی تحصیل کرد و سپس دکترای خود را در سال ۱۹۸۷ از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. آگیون اکنون استاد کرسی در کالج دو فرانس (Collège de France) و استاد مدرسه بازرگانی INSEAD است و در عین حال به عنوان استاد مدعو در LSE فعالیت دارد. او به همراه پیتر هاویت، بنیانگذار نظریه رشد درونزا با محوریت «تخریب خلاق» است، مفهومی که نخستینبار در مقاله معروف آنها در سال ۱۹۹۲ با عنوان A Model of Growth through Creative Destruction مطرح شد. از آثار مهم او میتوان به دو کتاب مرجع اشاره کرد: Endogenous Growth Theory (۱۹۹۸، انتشارات MIT) و The Power of Creative Destruction (همراه با آنتونن و هاویت) . آگیون یکی از مشاوران کلیدی سیاستگذاری رشد در اروپاست و در مصاحبههای خود بر اهمیت رهبری فناورانه، رقابت سالم و سیاست صنعتی هوشمند برای تقویت نوآوری تأکید میکند. او هشدار میدهد که حمایتگرایی و واگرایی جهانی میتواند پویایی نوآوری را تضعیف کند. کمیته نوبل در بیانیهاش نوشت: «آگیون و هاویت نظریهای ارائه کردند که چگونگی تحقق رشد پایدار از طریق تخریب خلاق را توضیح میدهد.»
پیتر هاویت (Peter Howitt)
پیتر هاویت در ۳۱ مه ۱۹۴۶ در شهر گلف ایالت انتاریوی کانادا به دنیا آمد. او کارشناسی خود را از دانشگاه مکگیل، کارشناسی ارشد را از دانشگاه وسترن انتاریو و دکترای اقتصاد را از دانشگاه نورث وسترن دریافت کرد. استاد راهنمای او رابرت کلاور، از نظریهپردازان برجسته پول بود. هاویت از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶ در دانشگاه وسترن انتاریو تدریس کرد، سپس به دانشگاه ایالتی اوهایو رفت و از سال ۲۰۰۰ به دانشگاه براون پیوست. شهرت او بیش از هر چیز به دلیل همکاری بلندمدتش با آگیون در تدوین نظریه «تخریب خلاق» است. این همکاری، بنیان یکی از شاخههای اصلی نظریه رشد مدرن موسوم به Neo-Schumpeterian را شکل داد.
چگونه رشد پایدار ممکن شد؟
موکیر از دیدگاه تاریخی و آگیون–هاویت از دیدگاه نظری، دو وجه از یک پرسش واحد را توضیح میدهند: چگونه جوامع از رشدهای مقطعی به رشد پایدار و خود تداوم بخش دست یافتند؟
موکیر: چرا رشد ادامهدار شد؟
پیش از دوران مدرن، اختراعات بزرگ در تاریخ بشر کم نبود، اما اغلب به رشد ماندگار منجر نمیشدند. از قرن نوزدهم به بعد، در انگلستان و آمریکا رشد اقتصادی پایدار و مداومی شکل گرفت، تغییری تاریخی که موکیر آن را نتیجهی یک «چرخه بازخوردی میان علم و فناوری» میداند. او میان دو نوع دانش تمایز میگذارد: دانش گزارهای (Propositional Knowledge): توضیح میدهد چرا چیزی کار میکند. دانش تجویزی (Prescriptive Knowledge): میگوید چگونه باید کاری را انجام داد. زمانی که این دو نوع دانش در تعامل مداوم قرار گیرند، علم به بهبود فناوری کمک میکند و فناوری نیز مسائل تازهای برای علم پدید میآورد. این چرخه خود تقویت گر، همان چیزی است که در عصر روشنگری و انقلاب صنعتی نهادینه شد و به رشد مداوم انجامید. اما دانش بدون گسترش عملی ثمربخش نیست. موکیر تأکید میکند که نقشه خوانان، تکنسینها و مهندسان ماهر نقشی اساسی در انتقال و اجرای دانش جدید داشتند و همین «طبقه عملکننده(class of practitioners)» یکی از علل اصلی پیشتازی بریتانیا در رشد صنعتی بود. او همچنین بر گشودگی اجتماعی نسبت به تغییر تأکید دارد: جوامعی که مقاومت کمتری در برابر نوآوری نشان دادند، توانستند زنجیره نوآوری را پیوسته حفظ کنند. بهبیان موکیر، صبر علمی، مهارت فنی و پذیرش اجتماعی تغییر سه پایه رشد پایدار پس از انقلاب صنعتیاند.
چگونه رشد تداوم مییابد؟
به باور آگیون و هاویت، رشد اقتصادی بلندمدت حاصل فرایند مکرر جایگزینی فناوریهای قدیم با فناوریهای جدید است. بنگاهها برای کسب سود بیشتر، در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکنند؛ نوآوری جدید بازار را تسخیر و محصول قبلی را منسوخ میکند؛ و بدین ترتیب بهرهوری کل اقتصاد افزایش مییابد. در مدل آنها، رشد نتیجهی تعادل میان چند نیروست: انگیزهی سود از طریق انحصار موقت نوآور، سرعت ورود نوآوران بعدی که این سود را کاهش میدهند و سیاستهای نهادی که این چرخه را تسهیل یا تضعیف میکنند (مانند حقوق مالکیت فکری، شدت رقابت، یا سوبسیدهای تحقیقاتی). نتیجه، نوعی «رشد درونزا» است که از دل پویایی بازار و رقابت زاده میشود، نه از عوامل بیرونی. یکی از یافتههای مهم آنها، رابطهی U وارونه میان رقابت و نوآوری است: رقابت بسیار اندک، انگیزهی نوآوری را از بین میبرد؛ اما رقابت بیشازحد نیز سود بالقوه را آنقدر کم میکند که انگیزهای برای تحقیق باقی نمیماند. بنابراین، رقابت معتدل، بهینهترین سطح برای رشد نوآورانه است.
پیوند تاریخی و نظری
نظریه موکیر نشان میدهد که برای آغاز «پرواز رشد(Growth take off)» باید سه شرط فراهم شود: ۱. پیوند پایدار میان علم و فناوری، ۲. نیروی کار ماهر برای اجرای نوآوریها، ۳. و جامعهای که به تغییر میدان دهد. نظریه آگیون–هاویت توضیح میدهد که چگونه پس از آغاز پرواز، موتور رشد روشن میماند: رقابت و نوآوری در چارچوب قواعد نهادی متعادل، رشد را پایدار میکند. کمیته نوبل این دو دیدگاه را «دو قطعه از یک پازل نظری» توصیف کرد که با هم، چگونگی پیدایش و دوام رشد مدرن را توضیح میدهند.
انباشت دانش و گشودگی نهادی
نوآوری فناورانه موتور رشد اقتصادی پایدار است و تخریب خلاق سوخت این موتور، هر چرخه رکود در تاریخ، زمینهساز یک موج جدید از انقلابهای فناورانه بوده است. امروز نیز جهان در میانهی انقلابی تازه قرار دارد، با محورهایی چون هوش مصنوعی، رباتیک، نیمهرساناها، داروهای نوآورانه، صنایع دفاعی و مصرف نوین. برای کشورهایی مانند ایران، پیشرفت در فناوریهای سخت و بومیسازی فناوریهای مهم، کلید رسیدن به رشد و رقابت جهانی است. اما استمرار این پیشرفت نیازمند دو عامل بنیادین است:
- انباشت پایدار دانش سودمند،
- نظامهای باز و پذیرای تغییر.
افزایش سرمایهگذاری در آموزش و پژوهش پایهای، شرط لازم برای حفظ جریان دانش است. باید نظام آموزش عالی از کمیت به کیفیت تغییر کند، استقلال علمی افزایش یابد، و انگیزهی پژوهشگران از طریق مالکیت فکری تقویت شود. حفاظت از حقوق مالکیت فکری و بهبود محیط کسبوکار نیز ضروری است. همهی دورانهای شکوفایی اقتصادی با احترام به حقوق اختراع و نوآوری آغاز شدهاند. در نهایت، پذیرش اجتماعی تغییر همان چیزی است که رشد را از توقف نجات میدهد. هر انقلاب فناورانه ابتدا با ترس از بیکاری و جایگزینی ماشین به جای انسان همراه بوده است، اما در بلندمدت مشاغل و فرصتهای جدیدی میآفریند. هوش مصنوعی نیز اکنون در همان نقطهای قرار دارد که اینترنت در دهه ۱۹۹۰ بود، نیرویی که در حال بازنویسی ساختار تمام صنایع است. تنها جوامعی که این دگرگونی را با آغوش باز بپذیرند، خواهند توانست در چرخهی بیپایان «تخریب خلاق» رشد پایدار خود را تداوم بخشند.
احسان چلونگر- دکترا اقتصاد از دانشگاه پکن
ارسال نظر