به گزارش خبرنگار ایراسین، سفر اخیر وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران به افغانستان را نمیتوان در ردیف دیدارهای اداری روزمره و تشریفاتی گذاشت. حتی نمیتوان آن را صرفاً یک گفتوگوی سیاسی دانست. این سفر، با همراهی مدیران ارشد مجتمعهای فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، فولاد خراسان و چندین مجموعه مادر تخصصی دیگر، عملاً یک هجوم اقتصادی برنامهریزیشده به قلب منابع معدنی افغانستان بود.
همراهی مدیران فولاد اتفاقی نبود؛ این بار، حضور آنها بخشی از طراحی سفر بود. ایران که در سالهای اخیر با محدودیت ذخایر داخلی سنگآهن و افزایش رقابت منطقهای روبهرو شده، بهخوبی میداند که تنها راه حفظ جایگاه جهانی فولادش، گسترش منابع تأمین در خارج از مرز است. و افغانستان، با انباشتهای از ذخایر دستنخورده، هدفی وسوسهانگیز محسوب میشود.
افغانستان؛ معدنخانهای بکر با موقعیت استراتژیک
سنگآهن هرات، مس بلخاب، زغالسنگ شمال و لیتیوم غزنی تنها بخشی از گنجینهای است که سالها به دلیل بیثباتی سیاسی این کشور کمتر مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. موقعیت جغرافیایی افغانستان، بهخصوص معادن غربی نزدیک به مرز ایران، یک امتیاز چندوجهی ایجاد میکند: کاهش هزینه حملونقل، سرعتبخشی به تأمین مواد اولیه و امکان صادرات سریع محصولات فرآوریشده به بازارهای آسیای میانه، هند و پاکستان.
بازدید میدانی وزیر و مدیران فولاد ایرانی از معادن هرات، پیام روشنی داشت: تهران نمیخواهد نقش یک خریدار دورهای را بازی کند؛ هدف، شراکت عملیاتی، سرمایهگذاری و انتقال فناوری است.
توافقها: از ریل مستقیم تا حذف موانع بانکی
گفتوگوهای فشرده در کابل و هرات، به سه توافق کلیدی منجر شد:
نخست، ایجاد مسیرهای مستقیم جادهای و ریلی که بتوانند حجم بالای محمولههای معدنی را با هزینه کمتر به ایران منتقل کنند. دوم رفع موانع گمرکی و بانکی که سالها تجارت دو کشور را پرهزینه و کند کرده بود و سوم تشکیل کمیته مشترکی برای پیگیری توافقات، که ترکیب آن هم از مقامات دولتی و هم از نمایندگان بخش خصوصی ۲ کشور خواهد بود.
اجرای این سه محور بهویژه اتصال ریلی، نهتنها به معنای تأمین پایدار مواد اولیه برای صنعت فولاد ایران است بلکه عملاً جای پای ایران را در بازار مواد معدنی افغانستان تثبیت میکند و رقبا را به حاشیه میراند.
تبدیل مواد خام به زنجیره ارزش در خاک افغانستان
یکی از جدیترین ابتکارات مطرحشده سرمایهگذاری ایران در واحدهای فرآوری و کنسانترهسازی سنگآهن و سایر مواد معدنی در همان خاک افغانستان بود. این روش چند مزیت بزرگ دارد: اول جلوگیری از خامفروشی و ایجاد ارزش افزوده بالاتر؛ دوم اشتغالزایی محلی که دیدگاه مثبت مردم و مسئولان افغانستان را به همکاری با ایران تقویت میکند و سوم توان صادراتی بیشتر به بازارهایی که ایران با محدودیتهای تحریمی مواجه است.
سعید زرندی، مدیرعامل گروه فولاد مبارکه در حاشیه این سفر گفت: اگر ما فرآوری را همانجا انجام دهیم، نهتنها حجم بار حملشده کمتر و اقتصادیتر میشود، بلکه حاشیه سود دو برابر خواهد شد. چنین دیدگاههایی نشان میدهد که پرونده این همکاریها، تنها به دفتر وزارتخانه محدود نمیشود و بخش خصوصی فولاد ایران بهطور جدی پای کار آمده است.
آیندهای فراتر از معدن
این همکاریها صرفاً جنبه اقتصادی ندارد. اشتراکات زبانی و فرهنگی، اعتمادسازی در گفتوگوها را آسانتر کرده است. ترکیب مهارت و تجربه ایران در فناوریهای استخراج و فرآوری با ظرفیتهای طبیعی افغانستان امکان خلق یک مدل همکاری برد–برد را فراهم میکند. این مدل در صورت موفقیت میتواند الگو برای روابط منطقهای ایران با سایر کشورهای آسیای میانه شود.
از سوی دیگر این توسعه همکاریها نقش مرز شرقی ایران را ارتقا میدهد؛ منطقهای که تا پیش از این بیشتر بهعنوان گذرگاه مهاجرت یا ترانزیت انرژی شناخته میشد اکنون میتواند به یک کریدور معدنی و صنعتی با ظرفیتهای تجاری میلیارد دلاری بدل شود.
چشمانداز رقابتی و استراتژیک
ورود ایران به این سطح از همکاری معدنی، معنای دیگری هم دارد: ارسال پیام به بازیگران دیگر، از چین گرفته تا هند و پاکستان، که ایران عزم جدی برای حضور پایدار در این بازار دارد. این موقعیت میتواند جایگاه دیپلماسی اقتصادی ایران را بهعنوان یک بازیگر اصلی در منطقه تحکیم کند.
وزیر صمت در پایان سفرش گفت: افغانستان نه یک منبع خامفروش که شریک استراتژیک ایران در زنجیره صنایع معدنی و فولادی است، اگر این وعدهها به عمل برسد، شاید در سالهای آینده مرز شرقی ایران همانقدر مهم شود که امروز بنادر جنوبیاش هستند.
ارسال نظر