پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در حالی که صنعت فولاد چین طی یک دهه گذشته با چالشهایی چون مازاد ظرفیت، رقابت ناسالم، فشارهای زیستمحیطی و افت سودآوری مواجه بوده، اکنون دولت بار دیگر سیاست کاهش ظرفیت تولید را در دستور کار خود قرار داده است. این سیاست که برای نخستینبار در سال ۲۰۱۵ به صورت گسترده مطرح شد، بار دیگر در جولای ۲۰۲۵ از سوی وزارت صنعت و فناوری اطلاعات چین مورد تأکید قرار گرفته است.
سیاست کاهش ظرفیت (De-capacity) به طور رسمی در سال ۲۰۱۵ در چین مطرح شد، زمانی که صنعت فولاد این کشور به دلیل رکود جهانی، با مازاد شدید عرضه و کاهش سودآوری مواجه بود. هدف اصلی، تعطیلی واحدهای فرسوده، حذف شرکتهای اصطلاحاً “زامبی” و کنترل تولید فولاد خام (crude steel) از طریق محدودسازی کورههای بلند و قوس الکتریکی کمبازده بود.
اکنون، پس از گذشت ۱۰ سال، دولت دوباره به این سیاست بازگشته است. اما برخلاف دور اول، اکنون با تجربهای بیشتر و نگرشی دقیقتر، رویکرد بر کنترل کیفی و بهینهسازی ساختار تولید متمرکز شده است، نه صرفاً کاهش کمی ظرفیت.
آیا ورق گرم نیز در فهرست کاهش ظرفیت قرار دارد؟
ورق گرم فولادی (Hot Rolled Coil) یکی از محصولات کلیدی در زنجیره ارزش فولاد است که عمدتاً در صنایع ساختوساز، خودروسازی، کشتیسازی، لولهسازی و تجهیزات صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. این محصول بهطور مستقیم از شمش فولاد(اسلب) تولید میشود و نقش واسط بین تولید فولاد خام و محصولات نهایی را ایفا میکند. بررسیها نشان میدهد که در فاز جدید سیاست کاهش ظرفیت، تمرکز اصلی بر تولید فولاد خام است؛ بهویژه واحدهایی که از کورههای بلند کوچکتر از ۱۰۰۰ مترمکعب استفاده میکنند. بر اساس دادههای منتشرشده، هنوز ۲۱۸ کوره از این نوع در سطح کشور فعال هستند که حدود ۱۲.۱۷ درصد از ظرفیت تولید فولاد خام چین را تشکیل میدهند. در مقابل، بیش از ۷۰ درصد ظرفیت تولید ورق گرم چین در اختیار شرکتهای بزرگ دولتی است که از فناوریهای پیشرفته و خطوط نورد بهروز برخوردارند. اغلب این خطوط از طریق جایگزینی خطوط نوار فولادی قدیمی ایجاد شدهاند و از نظر زیستمحیطی نیز استانداردهای قابل قبولی دارند. بنابراین، میتوان گفت که در کوتاهمدت، ظرفیت تولید ورق گرم تغییر محسوسی نخواهد داشت و تمرکز سیاستگذاران بیشتر بر حذف واحدهای ناکارآمد در مرحله تولید فولاد خام است.
پیامدهای میانمدت و بلندمدت برای بازار ورق گرم
اگرچه اثرات فوری سیاست جدید بر تولید ورق گرم اندک خواهد بود، اما این تغییرات ساختاری در میانمدت و بلندمدت بر بازار این محصول تأثیرگذار خواهد بود:
اول. محدود شدن منابع اولیه: ورق گرم بهطور مستقیم از شمش فولاد (اسلب) تولید میشود. در نتیجه، هرگونه کاهش در تولید فولاد خام منجر به کاهش عرضه مواد اولیه برای ورق گرم خواهد شد و فشار عرضه را در بازار افزایش خواهد داد.
دوم. تمرکز بر تولید کیفی: با محدود شدن منابع، شرکتها ناگزیر خواهند شد به جای رقابت بر سر حجم تولید، بر افزایش بهرهوری، توسعه محصولات با ارزش افزوده بالا و تنوعبخشی به سبد تولیدات تمرکز کنند. این روند میتواند به ارتقای کیفیت عمومی محصولات بازار بینجامد.
سوم. حذف خطوط نورد باریک و ناکارآمد: بخش قابلتوجهی از خطوط نورد فعلی در کشور چین، با عرض ۱۲۵۰ تا ۱۴۵۰ میلیمتر فعالیت میکنند که ظرفیت تولید محصولات پهن و صنعتی را ندارند. این خطوط، که در رقابت با نوار فولادی ارزانتر نیز قرار دارند، احتمالاً به تدریج از بازار حذف خواهند شد.
چهار. کنترل قیمتها و بهبود سودآوری: کاهش تولید فولاد خام به معنای کاهش تقاضای سنگ آهن و سایر مواد اولیه است. این موضوع میتواند به ثبات یا کاهش قیمت مواد اولیه منجر شود و فشار هزینهای تولید را کاهش دهد. در نتیجه، حاشیه سود شرکتها افزایش یافته و وضعیت مالی بنگاههای صنعتی بهبود مییابد.
گذار از رقابت قیمتی به رقابت کیفی
بازگشت سیاست کاهش ظرفیت تولید، بهویژه در شرایط فعلی که چین با چالشهایی چون کاهش تقاضای داخلی و فشارهای زیستمحیطی روبروست، اقدامی راهبردی به شمار میرود. این سیاست در ظاهر بیشتر متوجه تولید فولاد خام است، اما در سطوح پاییندست زنجیره، از جمله بازار ورق گرم نیز تأثیرات غیرمستقیم و تدریجی خواهد داشت. تغییر در ساختار عرضه، حذف بازیگران ناکارآمد، ارتقای فناوری، بهبود بهرهوری و تمرکز بر تولید کیفی از جمله پیامدهایی است که میتوان برای آینده بازار ورق گرم متصور شد. در این مسیر، تولیدکنندگانی که توان سرمایهگذاری در فناوری، محیطزیست و نوآوری محصول را دارند، در بلندمدت سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص خواهند داد.
احسان چلونگر -دکترای اقتصاد کاربردی
ارسال نظر