• ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶
  • کد خبر: 29420
  • readingTime: ۱۷ دقیقه
پالیزدار

مدیرعامل شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه، ورود شرکت‌های بزرگ به مقوله دانش بنیان را نه به عنوان رویکردی فانتزی، بلکه به عنوان الزامی برای تضمین بقای آینده شرکت ارزیابی می‌کند و تاکید دارد مزیتی رقابتی که اساس آن بر دانش استوار است هرگز از بین نخواهد رفت.

به گزارش ایراسین به نقل از ماهنامه کارخانه، سرمایه گذاری یک بنگاه بزرگ فولادی در یک کسب‌وکار فولادی خلاق و دانش‌بنیان، بدون‌شک ریسک پایینی دارد و برای سرمایه‌گذاری جذاب است. در بسیاری از بنگاههای بزرگ دنیا هم اینگونه است و این شرکتها یا خود در آن سرمایه‌گذاری می کنند و یا از نوآوری باز در این ساختار حمایت می‌کنند. اما برای توسعه و عمق‌دهی اکوسیستم و زیست بوم دانش بنیان در صنعت فولاد و صنایع معدنی چه راهبردهای مدنظر است و استراتژی فولادمبارکه برای ورود به این حوزه چه بود؟

صنایع بزرگی مانند فولاد علاوه برآنکه باید برای خود مزیت رقابتی ایجاد کنند، سعی دارند زیست بومی را نیز حول خود ایجاد کنند تا شرکت‌های کوچک و متوسط مرتبط با خود را همراه سازند". شاید این جمله اساس گفت وگوی مفصل ما با یحیی پالیزدار، مدیرعامل شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه بود. او ورود شرکت های بزرگ به مقوله دانش بنیان را نه به عنوان رویکردی فانتزی، بلکه به عنوان الزامی برای تضمین بقای آینده شرکت ارزیابی می کند و تاکید دارد مزیتی رقابتی که اساس آن بر دانش استوار است هرگز از بین نخواهد رفت.

اساسا چرا دانش بنیان شدن و حمایت از شرکت‌های دانش بنیان برای بنگاه های بزرگی همچون فولاد مبارکه ضرورت دارد؟

دانش بنیان شدن از دیده بنده به این معناست که دانش به عنوان یکی از منابع اصلی خلق ثروت مطرح شود. بنگاههای اقتصادی از منابع مختلف خلق ثروت می کنند. بعضی براساس دسترسی به مواد اولیه خلق ثروت می کنند یعنی به دلیلی، دسترسی آسان تری به مواد اولیه دارند. این شرکت‌ها دارای مزیت های نسبی هستند. مواد اولیه، نیروی کار و یا سرمایه، هرکدام می تواند فرآیندی را ایجاد کند که باعث خلق ثروت شود. ولی شرکت‌های دانش بنیان از میان چهار پارامتر نهاده های تولید که شامل مواد اولیه و انرژی، نیروی کار، سرمایه و دانش است، بیشتر روی دانش متمرکز می شوند و از آن برای خود خلق ثروت می کنند. با این وصف شرکت دانش بنیان، شرکتی است که منبع اصلی تولید ثروتش دانش است. اما چرا صنایع بزرگ باید به این سمت بروند؟ توجه داشته باشید که بسیاری از صنایعی که در کشور ما رشد و توسعه یافته اند، براساس مزیت های نسبی بوده است. مانند صنعت فولاد که هم انرژی ارزان و هم منابع خدادادی سنگ آهن در دسترس داشت و یا صنعت نفت، گار و پتروشیمی به همین منوال. اما آرام آرام دنیا دارد به سمتی می رود که علاوه بر مزیت های نسبی که بسیار مهم و کلیدی هستند باید به سمت خلق مزیت های رقابتی هم حرکت کنیم. بخش عمده مزیت های رقابتی از طریق دانش ایجاد می شود. ما مجبوریم در صنایعی مانند صنعت فولاد به این سمت حرکت کنیم که پولی که به دست می آوریم حاصل مزیت های رقابتی این صنعت باشد. مشخص است که صنایع بزرگی مانند فولاد علاوه برآنکه خودشان باید برای خودشان مزیت رقابتی ایجاد کنند سعی دارند زیست بومی را نیز حول خود ایجاد کنند که شرکت‌های کوچک و متوسط مرتبط با خود را همراه سازند. توجه داشته باشید که مزیتهای نسبی شما ممکن است روزی از دست بروند اما مزیت رقابتی که اساس آن بر دانش استوار است از بین نخواهد رفت؛ یعنی ممکن است ذخیره سنگ آهن یک معدن تمام شود، اما اگر دانش فنی داشته باشید همواره در سطح اول باقی خواهید ماند. همان طورکه در کشورهایی مانند ژاپن مواد اولیه عموما وارد می شود اما دانش فنی به عنوان مزیت رقابتی همواره پابرجاست. بدون شک فضای کار آینده با شرایط حال حاضر کاملا متفاوت است و اگر ما مزیت های کسب و کار خود را بر اساس دانشی که در زیست بوم خود خلق می کنیم استوار نسازیم، نمی توانیم در مقابل شرایطی که از طرف محیط کسب و کار تحمیل می شود پابرجا بمانیم. قابل مشاهده است که بسیاری از شرکت‌ها که زمانی پرچم دار یک صنعت بود امروز دیگر آن اقبال سابق را ندارند و وارد دوران افول شده اند. بنابراین بنگاههای بزرگ ناچارند به این حوزه وارد شوند.

بدون شک ورود فولاد مبارکه به زیست بوم دانش بنیان با الگوبرداری از رقبای بزرگ بین المللی و بومی سازی این فرآیند صورت گرفته است؟

امن‌ترین راه برای ترسیم نقشه راه، توسعه الگوبرداری از رقبای بزرگ بین المللی است. شرکت‌های سطح اول صنعت فولاد دنیا مانند پوسکو، تاتا، آرسلورمیتال و یا حتی شرکت‌های سطح دوم مانند سروستال، JSW و سایرین را هم اگر بررسی کنیم مشاهده می کنیم که آنها نیز همین راه را در پیش گرفته اند. یعنی همه به سمتی می روند که نفوذ دانش و تکنولوژی را در خود نهادینه کنند. هرچند این شرکتها در یک سطح قرار ندارند اما جهت گیری آنها به همین سمت است. توجه کنید که ما به مقوله دانش بنیان به صورت یک رویکرد فانتزی نگاه نمی کنیم؛ بلکه به عنوان یک الزام برای تضمین بقای آینده یک شرکت و حرکت رو به جلوی آن مورد توجه قرار می دهیم. برخی اَبرروندها در صنعت فولاددنیا وجود دارند که به ناچار ما نیز باید تابع آن باشیم. نکته مهم شناخت این اَبرروندهاست؛ اَبرروندهایی مانند مباحث محیط زیستی، که آرام آرام به الزام تبدیل شده اند و باید بسیار مورد توجه قرار گیرند؛ برای مثال از سال ۲۰۲۵ مالیات بر کربن که اتحادیه اروپا روی آن تاکید دارد؛ اینها اَبرروندهایی هستند که ما برای باقی ماندن در کوران رقابت بین المللی باید هم‌راستا با آن قرار بگیریم. بخش دیگر اتفاقات مخصوص کشور ما و تابع شرایط ماست؛ به طور مثال، مسایلی مانند بحران آب، که شاید برای بسیاری از تولیدکنندگان صنعت فولاد دنیا بحرانی نیست؛ یا مسایلی مانند استفاده کردن از منابع کم عیار سنگ آهن در تولید و یا تحریم های ظالمانه که مخصوص شرایط ماست و ما ناچاریم با استفاده از مسایل دانشی پاسخگوی آن باشیم. پس مساله اصلی این است که ما ناچاریم بر اساس آن اَبرروندها و برخی مسایل داخلی ویژه، دست به انتخاب بزنیم و به راه حل آن دست یابیم.

آیا این تقسیم بندی موضوعات در مجموعه فولادمبارکه اتفاق افتاده است؟

چندسالی است که برای شناسایی این کلان روندها در فولاد مبارکه اقدام و تقریبا در داخل شرکت اَبرروندهای ناظر بر صنعت فولاد شناسایی شده و برای آن برنامه هایی ارایه شده است. هرکدام از واحدهای تولیدی نیز که با این اَبرروندها ارتباط دارند وارد کار شده اند تا به نقشه راهی برای متناسب کردن روندهای توسعه در داخل فولاد مبارکه در جهت آن اَبرروندها دست یابیم.

اگر به بحث اکوسیستم دانش بنیان کشور مراجعه کنیم سالهاست که این زیست بوم در کشور وجود داشته و در برخی زمینه ها نیز به دستاوردهایی رسیده است. با این وجود انتظار این است که وقتی مجموعه ای مانند فولاد مبارکه وارد این فضا می شود، این ورود با اتفاقات ویژه ای همراه شود. فولاد مبارکه برای توسعه و عمق دهی اکوسیستم دانش بنیان در صنعت فولاد و صنایع معدنی چه راهبردهایی مدنظر دارد؟

واقعیت این است که وقتی شرکت‌هایی مانند فولاد مبارکه وارد این فضا می شوند در سطوح مختلفی منشأ اثر خواهند بود. اولا باید ببینیم که این اکوسیستم در بهترین حالت خود یا نزدیکترین شرایط به بهترین موقعیت خود فعال است یا خیر؛ از دید بنده پاسخ منفی است. پس وقتی پاسخ خیر است باید سعی کنیم یا جهت دهی را تغییر بدهیم و یا آن حلقه هایی که مورد غفلت قرار گرفته را تکمیل کنیم. زمانیکه شرکت‌های بزرگ وارد می شوند، به علت توانمندی بالای مالی و سیستماتیک خود قادرند بخش هایی از فرآیند که وجود ندارند را ایجاد کنند. به طور مثال ما به عنوان دومین تولیدکننده آهن اسفنجی در دنیا مطرح هستیم؛ اما اگر کسی سوال کند که تا چه انداره در دانشگاههای ما در خصوص پروسه تولید آهن اسفنجی یا احیا مستقیم کار پژوهشی صورت می گیرد در واقعیت هیچ اقدام متناسبی قابل احصا نیست. این یعنی ما در این خصوص جهت گیری مناسبی به کار نگرفته ایم و از سوی دیگر مجموعه بزرگی نیز برای نشان دادن راه درست و ایجاد جهت گیری، به یاری اکوسیستم نیامده است. یا وقتی بخش قابل توجهی از بازار سرمایه به صنعت فولاد و صنایع معدنی اختصاص دارد، واقعا چند درصد از شرکت‌های دانش بنیان در این حوزه فعالند؟ متناسب با سطح و حجم تولید ثروت نیست. ریشه یابی و ساماندهی این موضوع از عهده شرکت‌های بزرگ بر می آید و آنها قادرند با کمک ساختار منسجم و توانمند خود این نظام را اصلاح کنند. توجه کنید که شرکت‌های دانش بنیان در صنعت فولاد با شرکت‌های دانشی در سایر حوزه ها مانند آی تی یا خدمات متفاوتند. بسیاری از عموم جامعه قادرند ایده های خلاقانه برای حوزه های شهری، سلامت و سایر بخش های خدماتی ارایه کنند؛ اما به طور مثال حتی اگر از اساتید متخصص مهندسی مواد پرسیده شود که ایده ای برای نقاط حساس صنعت فولاد دارند یا نه، شاید ایده ای مطرح نشود، اینجاست که ما از صنعت فولاد به عنوان یک صنعت با تکنولوژی عمیق نام می بریم. در اینگونه صنایع با چنان سطح از تکنولوژی به راحتی نمی توان ایده پردازی کرد. حتی اگر هم با استفاده از مکانیزم هایی مانند ریورس پیچ، بخواهیم معضلات را به اطلاع افراد فرهیخته کشور برسانیم، برای آن راه حلی پیدا نمی شود؛ چون اساسا راه حل ها، راه حل های سطحی نیستند و مبتی بر تکنولوژی خاصی هستند که برای رسیدن به آن سطح از تکنولوژی، نیازمند صرف زمان طولانی و هزینه هنگفت است. صَرف منابع مالی با این حجم قطعا شامل ریسک بالایی است و بنابراین سرمایه گذاران خطرپذیر از بیرون اکوسیستم نمی توانند متحمل این ریسک در اکوسیستم پیچیده ای مانند فولاد شوند و در آن سرمایه گذاری کنند. چون اول، معضل را به درستی نمی شناسند؛ دوم، حتی در صورت شناخت معضل، راهکار، راه حل ساده و سهل الوصولی نیست و زمانبر و هزینه بر است و این باعث افزایش شدید ریسک سرمایه گذاری می شود. برای همین است که استارتاپ یا شرکت‌های فناور زیادی در این بخش مشاهده نمی شود. اینجاست که رسالت شرکت‌های بزرگ شکل می گیرد که چون معضلات صنعت خود را می شناسند، بخشی از راه حل را می دانند؛ منابع مالی قابل توجهی دارند و در نهایت چون بازار را تحت کنترل دارند، اگر راه حلی حاصل شود استفاده از آن را ضمانت می کنند. بر این اساس، سرمایه گذاری یک بنگاه بزرگ فولادی در کسب و کار فولادی خلاق و دانش بنیان، ریسک پایینی دارد و برای سرمایه گذاری جذاب است. در بسیاری از بنگاههای بزرگ دنیا هم اینگونه است و این شرکتها یا خود در آن سرمایه گذاری می کنند و یا از نوآوری باز در این ساختار حمایت می کنند.

تا اینجا به ضرورت های ورود به حوزه دانش بنیان پرداخته شد. اگر موافق هستید به فرآیند اجرایی آن نیز ورود کنیم. آیا قرار است فولاد مستقیما روی این شرکت‌ها سرمایه گذاری کند و یا نهاد مالی خاصی شکل می گیرد که از این شرکت‌ها حمایت می کند. اساسا مدل ورود و سرمایه گذاری شما چگونه است؟

طبیعتا شما اذعان می کنید که وقتی بحث فرآیند مطرح است به بلوغ شرکت‌ها مربوط می شود. هرچه قدر کسب و کار بالغ تر باشد، از ابزارها و فرآیندهای پیچیده تر هم استفاده خواهد شد. توجه کنید که فولاد مبارکه در حاضر اولین شرکت بازار سرمایه کشور است. هرچند این شرکت در ابتدای راه سرمایه گذاری خطرپذیر و VC قرار دارد، اما مکانیزم های سرمایه گذاری این شرکت بسیار بالغ و ساختارمند است. در خصوص سرمایه گذاری خطرپذیر چون در ابتدای راه هستیم، از نهادسازی شروع کرده ایم. آن هم با تأسیس یک شرکت که کارش سرمایه گذاری خطرپذیر است و ورود آن به شرکت‌هایی است که در راند یک و دو، سرمایه جذب می کنند. اما این شرکت در موارد دیگری هم ورود می کند. به طور مثال مکانیزمی در کشور به نام صندوق های پژوهش و فناوری وجود دارد که کار VC را انجام می دهد. پیش بینی شده که فولاد در یک یا چند صندوق سهامدار باشد. احتمالا کمی که جلوتر برویم این اقدام انجام خواهد شد. مورد دیگر مکانیزم های "هم سرمایه گذاری" است که با صندوق پژوهش و نوآوری و یا سایر VC ها انجام خواهد شد. مورد دیگر نیز استفاده از متدهای مختلف تأمین سرمایه و تأمین مالی است. برنامه کوتاه مدت شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری فولاد مبارکه، سرمایه گذاری مستقیم در استارتاپ ها و شرکت‌های دانش بنیان است.

یعنی در افزایش سرمایه آنها مشارکت می کند؟

بله.

و اکثریت می شود؟

در برخی موارد بله و در برخی خیر. اما ترجیح ما این است که در شرکت‌هایی که ربط به تکنولوژی اصلی تولید فولاد ندارند به عنوان سهامدار کمتر از ۵۰ درصد ورود کنیم.

اگر کفایت سرمایه این شرکت‌ها برای این ایده پایین باشد چه می شود؟

برای همین عرض کردم که مایلیم در راند یک سرمایه گذاری کنیم. برای کسانی که ایده های خاصی ارایه می کنند، این ایده به عنوان دارایی نامشهود، جزیی از آورده شخص لحاظ و آن ایده ارزشگذاری می شود. یعنی دانش فنی، ایده و ارزش بازار را ارزشگذاری می کنیم؛ البته دارایی نامشهود اگر نتواند تعهدات خود را تضمین کند دیگر آن سهمی که قبلا توافق شده را نمی گیرد.

وقتی این ایده ها به بلوغ و در نهایت به مرحله تولید رسیدند چه اتفاقی در سهام آن شرکت دانش بنیان اولیه می افتد؟ یعنی می خواهیم از مرحله سرمایه گذاری ایده به مرحله حمایت از شرکت برسیم. آیا به عنوان صندوق PE هم برنامه سرمایه گذاری دارید؟

حمایت ما از شرکت‌های دانش بنیان که به مرحله تولید و عملیات می رسند در قالب دیگری ادامه می یابد. توجه کنید که در گروه فولاد مبارکه، شرکت‌های دیگری وجود دارند که بر اساس نیاز از خدمات آن شرکت بهره برداری خواهند کرد. مانند توکا، متیل و معادن و سایر مجموعه ها؛ این شرکتها باید در راندهای بعدی وارد شوند. در واقع شرح وظیفه ما گرفتن ضرب ریسک سرمایه گذاری اولیه است. این ریسک ممکن است یکی از چهار رکن، سرمایه، بازار، تیم و یا فناوری مورد استفاده آن شرکت باشد. سرمایه، آورده ماست و طبیعتا مشکلی ندارد. اما ممکن است ریسک این باشد که آیا شرکت‌های فولادی خریدار محصول نهایی تولید شده، هستند؟ یا معلوم نباشد که تیم اجرایی قابلیت و توان اجرای این پروژه را دارد؟ و یا مشخص نباشد که دانش فنی موجود برای به نتیجه رسیدن این ایده مناسب است؟ این سه نقطه ریسک هایی هستند که برای اینگونه شرکتها وجود دارد و ما سعی می کنیم ضرب این ریسک را کاهش دهیم. بعد از آنکه میزان این ریسک کاهش یافت، استراتژی خروج را خواهیم داشت. استراتژی خروج ما انواع و اقسامی دارد؛ یا آن سرمایه گذاری را به خود آن مجموعه فناورمحور می فروشیم؛ یا می توانیم آن را به PE های بورسی متقاضی واگذار کنیم؛ و یا در حالتی دیگر آن را به شرکت‌های گروه بفروشیم. آن چیزی که در بازار سرمایه به عنوان PE شناخته می شوند، در واقع صندوق های خطرپذیر خصوصی هستند. این صندوق ها معمولا در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که دچار مشکل هستند و یا در کسب سود از دارایی‌ها یا واحدهای کسب‌وکار خود ناتوان‌اند. اما ما با ورود به این شرکت شدت ریسک را کاهش می دهیم و پس از نتیجه گیری آن را به شرکت‌های داخل گروه که کارشان سرمایه گذاری و اداره یک مجموعه است واگذار می کنیم. بنابراین بیزینس مدل ما این است که این سرمایه گذاری را به مرحله بهره برداری برسانیم و آن را یا به خود مجموعه و یا به شرکت‌های داخل گروه واگذار کنیم.

برای استراتژی خروج، بازه زمانی مشخصی مدنظر دارید؟

ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که یک شرکت دانش بنیان در بازه زمانی کمتر از سه سال به نتیجه مطلوب برسد. قاعدتا بین ۳ تا ۵ سال بازه خروج ما خواهد بود. اما به علت آنکه داخل شرکت‌هایی هستیم که تکنولوژی محورند، انتظار کمتر از سه سال تاحدودی نامعقول است. توجه کنید که مسأله فولاد مبارکه هزینه در این شرکتها نیست؛ مسأله ما این است که آیا می توانیم زیست بومی را فراهم کنیم که پول هزینه شده، به درستی جذب شود. مسأله این است که باید بتوانیم با همکاری سایر عناصر فعال در این زیست بوم مانند دانشگاه، شتاب دهنده ها و همه اجزای این زیست بوم، زمینه جذب سرمایه گذاری را فراهم سازیم. در شکل ایده آل در تمام دنیا برای شرکت‌هایی پیشرو در سطح فولاد مبارکه، چیزی حدود ۱.۵ تا ۲ درصد فروش سالانه باید در سرمایه گذاری خطرپذیر هزینه شود تا بقای آن صنعت در آینده حفظ گردد.

اشاره کردید که مسأله فولاد سرمایه گذاری نیست؛ یعنی قصد دارید سرمایه گذاری خود را سرعت بدهید؟ آیا شرکت‌های دانش بنیان مدنظر با ویژگی های مناسب شناسایی و بررسی شده اند؟

ما ظرف شش ماه گذشته شاید بیش از ۱۰۰ شرکت دانش بنیان صنایع معدنی و فولاد را بررسی کرده ایم. از ویژگی های برجسته آنها آگاهی داریم و می دانیم در کدام بخش می توانیم روی آن شرکت سرمایه گذاری کنیم.

یعنی صِرف اینکه عنوان سال در حمایت از دانش بنیان ها نامگذاری شده، این حرکت شتاب نگرفته؛ بلکه ادامه یک جریان مستمر و برنامه ریزی شده در مجموعه فولاد مبارکه است؟

شرکت از سال ۱۳۹۹ تاسیس شده و این رویکرد از حدود چهار سال پیش شکل گرفته است. شرکت‌های بزرگ فولادساز جهان مانند پوسکو، تاتا، آرسلو در زمینه زیست بوم دانش بنیان بررسی شده اند. قبل از تاسیس این شرکت نیز مطالعات بسیار مفصل و جامعی در این زمینه شکل گرفته است. اینکه ما چگونه می توانیم شرکت فولاد مبارکه را در برابر تغییرات محیطی حفظ کنیم و تاب آوری آن را افزایش دهیم. در داخل فولاد یک چنین مکانیزمی وجود نداشت. البته انتخاب عنوان سال به نام حمایت از شرکت‌های دانش بنیان قطعا کمک بزرگی خواهد بود.

آیا فولاد مبارکه برنامه ای برای طرح های پیشرو و پیشران غیرفولادی هم دارد؟ مثلا شرکت‌های فعال در حوزه انرژی یا فلزات خاص و سایرمواردی از این دست؟

تمرکز ما روی صنایع معدنی با اولویت فولاد است. البته این بدین معنا نیست که ما در صنایع هایتک سرمایه گذاری نمیکنیم. ما در آن مواردی سرمایه گذاری می کنیم که در صنایع معدنی با اولویت صنعت فولاد خلق ثروت کند. یعنی اگر در هوش مصنوعی سرمایه گذاری کردیم کارکرد آن را در صنایع فولاد بررسی خواهیم کرد. یا اگر به صنعت رباتیک و انرژی می رویم کارکردش را در صنعت فولاد مدنظر خواهیم داشت. ولی احتمالا بعد از آن به سراغ سایر صنایع هم خواهیم رفت. هرچند که توجه داشته باشید فولاد یک صنعت با تکنولوژی عمیق است و تمامی آنچه فکر می کنید در صنعت فولاد کاربرد دارد؛ حمل و نقل، محیط زیست، منابع انسانی، بهداشت و سایر موارد همه و همه در اکوسیستم این صنعت جاری و ساری هستند.

سازوکار شرکت فولاد برای جذب شرکت‌های دانش بنیان چیست؟

همانطور که عرض کردم، یکی از وظایف مهم فولاد، جهت دهی به اکوسیستم نوآوری کشور است. طیبعتا زمانی که در دانشگاه تحقیقات مرتبط با صنعت فولاد انجام نشود، هسته های فناوری به شکل جدی تشکیل نمی شود و فرآیند ایده یابی در ساختار درستش شکل نمی گیرد. ما با دانشگاههای سطح اول کشور تفاهم نامه هایی منعقد کرده ایم که برای آنها پروژه های تحقیقاتی در راستای اَبرروندها تعریف کنیم. امیدواریم ظرف دو سال آینده حداقل ۵۰۰ تا ۶۰۰ دانشجوی دکترا و یا کارشناسی ارشد در راستای آن اَبرروندهای احصا شده پایان نامه خود را شروع کنند. از طرف دیگر با پارک های فناوری و شهرک علمی- تحقیقاتی اصفهان به عنوان اصلی ترین شریک تفاهم نامه، لاین سرمایه گذاری ویژه تعریف کرده ایم تا دانش آموختگان و اساتید دانشگاهی که ایده کارآفرینی دارند را در راستای منافع صنعت فولاد جذب کنیم. از سوی دیگر با شرکت‌هایی که به لحاظ کسب و کاری خود را اثبات کرده، اما منابع مالی مناسبی برای گسترش بیزینس خود ندارند نیز برای تامین منابع مالی به منظور توسعه کسب و کار با مکانیزم سرمایه گذاری در افزایش سرمایه، وارد قرارداد خواهیم شد.

در پایان لطفا به مهم‌ترین چالش‌هایی که با آن مواجه هستید، نیز اشاره‌ای داشته باشید.

در سازمان های بزرگ به دلیل آنکه پیچیدگی و بلوغ فرآیندها وجود دارد، ایجاد یک فرآیند جدید کار ساده ای نیست. به هرحال شما با ساختار معظم و کاملی مانند فولاد مبارکه روبرو هستید که سازمان بالغ و توانمندی است و هرگونه تغییر در ساختار آن مستلزم احتیاط و هماهنگی زیادی است. از سوی دیگر، هرچه این سازمان بالغ و ساختارمند است، اما با اکوسیستم و زیست بومی روبرو هستیم که به شدت نابالغ است و هماهنگی این دو به شدت چالش آفرین است. چالش دیگر ما کمبود نیروی انسانی شایسته برای تشکیل، توسعه و راهبری و نظارت بر روی شرکتهاست. علی رغم آنکه تصور عمده این است که نیروی انسانی تحصیلکرده به وفور در دسترس است، اما در واقعیت، نیروی انسانی شایسته برای انجام فرآیندهای پیچیده محدود است. سعی داریم در فرآیند همکاری با دانشگاهها پرورش نیروی انسانی شایسته برای فعالیت در صنعت فولاد را نیز مدنظر قرار دهیم. همیشه ایجاد یک اکوسیستم پویا زمانبر و طولانیست. توجه داشته باشید که اساسا در سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر ما با یک زیست بوم مشخص و ساختارمند روبرو نیستم. بی شک برخی از شرکت‌هایی که بر روی آنها سرمایه‌گذاری صورت گرفته است، نمی توانند موفق باشند اما سعی ما این است که بتوانیم نرخ متوسط موفقیت را بالا ببریم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =