• ۱ ساعت قبل
  • کد خبر: 78977
  • زمان مطالعه: ۳ دقیقه
شامخ

اقتصاد ایران در آبان ۱۴۰۴، تصویری کلاسیک از یک «رکود تورمی عمیق» را به نمایش گذاشته است. عدد شامخ کل اقتصاد روی ۴۶.۶ ایستاده است که نه تنها زیر مرز حیاتی ۵۰ است، بلکه نشان‌دهنده بیستمین ماه متوالی رکود است. فشار هزینه تولید به بالاترین حد ۳۱ ماه اخیر رسیده و موجودی مواد اولیه به پایین‌ترین حد ۵ سال گذشته (از آذر ۹۹) سقوط کرده است. اما اگر به دنبال «مزیت‌های رقابتی» و «تمایز» باشیم، لایه‌های پنهانی از گزارش آشکار می‌شود. در حالی که بدنه عمومی اقتصاد در حال فرسایش است، بنگاه‌های بزرگ و پیشران با تکیه بر زنجیره ارزش و قدرت بازاری خود، مسیر متفاوتی را طی می‌کنند.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، طبق داده‌های گزارش شاخص مدیران خرید آبان ماه (شامخ)، در حالی که شامخ کل صنعت به مرز رکود (۴۹.۹) بازگشته است، تفکیک صنایع نشان‌دهنده یک شکاف عظیم بین بنگاه‌های پیشران و سایرین است. اینجاست که نقش لکوموتیو بودن صنایع بزرگ مشخص می‌شود.

بقای اقتصاد روی شانه غول‌ها

صنایع فلزی: این گروه که شامل غول‌های فولادی و فلزی کشور است، شامخ کل ۵۲.۱ را ثبت کرده‌اند که نشان‌دهنده رشد است.

تولید: شاخص تولید در صنایع فلزی عدد ۵۳.۶ را ثبت کرده است، در حالی که میانگین تولید کل اقتصاد در رکود (۴۸.۴) است و تولید صنایع فلزی از میانگین کشور بالاتر رفته است.

سفارشات جدید: در شرایطی که تقاضای کل اقتصاد با شدت سقوط کرده (۴۳.۵)، صنایع فلزی با عدد خیره‌کننده ۵۸.۰ مواجه بوده‌اند. این یعنی مشتریان همچنان به این لنگرهای صنعتی اعتماد دارند و تقاضا برای محصولات آنها وجود دارد.

فرآورده‌های نفت و گاز: این بخش نیز با عدد شامخ ۵۷.۹، با فاصله‌ای معنادار از کل اقتصاد ایستاده است. تولید در این بخش عدد ۵۷.۰ را نشان می‌دهد.

بقای اقتصاد روی شانه غول‌ها

دلیل این امر، توجه به مساله تاب آوری در اداره بنگاه‌های بزرگ است، این شرکت‌ها به دلیل دارا بودن کل زنجیره تأمین و استفاده از ظرفیت خود تأمینی، مدیریت نقدینگی در زنجیره تأمین و گسترش بازارهای صادراتی موفق شده اند بر خلاف جریان اصلی اقتصاد کشور، رکود را شکسته و افزایش تولید را تجربه کنند.

پارادوکس موجودی انبار و بحران زنجیره تأمین

یکی از نگران‌کننده‌ترین آمارهای این گزارش، سقوط شاخص «موجودی مواد اولیه» به عدد ۴۱.۳ (پایین‌ترین حد ۶۰ ماهه) است که دلیل آن کاهش توان نقدینگی شرکتها برای خرید مواد اولیه در زمان تورم و البته کاهش سفارش تولیدات است که منجر به کاهش ظرفیت تولید و متعقابا کاهش خرید مواد اولیه شده است. اما نکته ظریف اینجاست که موجود مواد اولیه صنایع فلزی عدد ۵۲.۱ ثبت شده است. این اعداد به وضوح نشان می‌دهند که بحران تأمین مواد اولیه (ناشی از تخصیص ارز و نقدینگی)، عمدتاً گریبان‌گیر صنایع کوچک و پایین‌دستی شده است. بنگاه‌های بزرگ با تکیه بر ساختار «یکپارچگی عمودی» - مشابه مدلی که شرکت‌های پیشرو جهانی فولاد اجرا می‌کنند - توانسته‌اند زنجیره تأمین خود را ایمن کنند و تولید را ادامه دهند.

تورم در سمت تولید

شاخص قیمت محصولات تولید شده به عدد ۶۹.۷ رسیده که بالاترین نرخ در ۳۱ ماه اخیر است. این تورم تولیدکننده، برای بنگاه‌های کوچک کشنده است زیرا منجر به کاهش تقاضا می‌شود. اما بنگاه‌های بزرگ توانسته‌اند این هزینه را مدیریت کنند؛ صنایع فلزی با وجود افزایش قیمت‌ها، همچنان سفارشات جدید بالایی (۵۸.۰) دارند. این نشان‌دهنده کشش تقاضای متفاوت و جایگاه استراتژیک محصولات آن‌ها در زنجیره ارزش است اما به هر روی، این شرایط منجر به افزایش بهای تمام شده تولید محصولات فلزی شده که خود را در کاهش حاشیه سود این شرکتها نشان خواهد داد.

شاخص «انتظارات تولید در ماه آینده» در بخش صنعت به ۵۸.۱ رسیده است. این خوش‌بینی در صنایعی که موتور محرک هستند، پررنگ‌تر است:

صنایع فلزی: انتظار تولید ۶۰.۰

وسایل نقلیه و قطعات: انتظار تولید ۵۷.۱

اگر اقتصاد ایران یک کشتی در طوفان باشد، موتورهای کوچک از کار افتاده‌اند، اما موتورهای اصلی (بنگاه‌های بزرگ فولادی و پتروشیمی) همچنان با قدرت کار می‌کنند. بهترین استراتژی بقا در حال حاضر، تمرکز بر پیشران‌ها است. همان‌طور که در این گزارش مشهود است، تنها جایی که هنوز نبض «سفارش جدید» و «تولید» می‌تپد، همین صنایع بزرگ‌مقیاس هستند. هرگونه سیاست‌گذاری که مانع فعالیت این بنگاه‌ها شود (مانند محدودیت‌های انرژی یا ارزی)، به مثابه خاموش کردن آخرین موتورهای روشن اقتصاد خواهد بود و فاجعه به بار خواهد آورد. در چنین شرایطی، سیاست‌گذار باید معابر رشد تولید و فروش پیشرانان از جمله صادرات را تسهیل کند و در تأمین نهاده‌های تولید نیز تلاش خود را بر تأمین بنگاه‌های بزرگ و یا تسهیل خودتامینی آنها از محل‌های قانونی متمرکز کند.

و اما برای بنگاه‌ها نیز؛ ادامه سرمایه‌گذاری‌های جسورانه در زنجیره ارزش فولاد و مس، دقیقاً پاسخی صحیح به این شرایط است تا با خلق «ارزش افزوده» و «صادرات»، از این جزایر ثبات محافظت شود. این نشان می‌دهد که رهبران صنعتی کشور، با وجود درک شرایط رکودی، خود را برای تداوم تولید آماده کرده‌اند. آن‌ها احتمالاً بر روی بازارهای صادراتی یا پروژه‌های زیرساختی حساب باز کرده‌اند تا از توقف خطوط جلوگیری کنند.

این گزارش شامخ، یک سند واضح از «اقتصاد دو قطبی» است. که در قطب رکودی آن، شامل صنایع کوچک، نساجی (۴۴.۵) و خدمات که زیر فشار تورم و کمبود سرمایه در حال خفگی هستند اما با این حال، قطب پیشران شامل صنایع فلزی و انرژی که با اعداد بالای ۵۰ (رونق)، نقش ستون فقرات تولید را بازی می‌کنند و حیات اقتصاد را حفظ کرده اند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =