• ۲ ساعت قبل
  • کد خبر: 78387
  • زمان مطالعه: ۴ دقیقه
نورد سرد

صنعت فولاد ایران سال‌هاست زیر فشار ناترازی مزمن انرژی نفس می‌کشد؛ زخمی که هر زمستان عمیق‌تر می‌شود و تولید، صادرات و برنامه‌ریزی بلندمدت بزرگ‌ترین بنگاه‌های کشور را در تنگنای تازه‌ای قرار می‌دهد. در حالی‌ که فولاد می‌تواند پیشران توسعه صنعتی و ارزآوری باشد، تداوم محدودیت‌های گاز و برق و تصمیم‌های مقطعی سیاست‌گذار، این صنعت مادر را از ظرفیت واقعی خود دور کرده و آینده آن را به بازنگری جدی در مدیریت انرژی کشور گره زده است.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین؛ هر سال با نزدیک‌شدن به زمستان، صنعت فولاد ایران وارد دوره‌ای از اضطراب و انتظار می‌شود؛ دوره‌ای که در آن، حجم تولید نه‌تنها تابع بازار جهانی یا قیمت مواد اولیه، بلکه گروگان ناترازی انرژی و سیاست‌های مقطعی دولت است. امسال نیز نشانه‌ها حکایت از تکرار همان چرخه آشنا دارد؛ چرخه‌ای که در آن، دولت به‌جای رفع ریشه‌ای ناترازی انرژی، ساده‌ترین ابزار را برمی‌گزیند: محدودیت. اما آیا این نسخه واقعاً از صنعت محافظت می‌کند؟ یا خود به عاملی برای فرسایش این صنعت مادر تبدیل می‌شود؟ پاسخ را می‌توان از دل تجربه بنگاه‌های بزرگ، به‌ویژه فولاد مبارکه، برداشت؛ مجموعه‌ای که سهم قابل‌توجهی از تولید، صادرات و اشتغال زنجیره فولاد ایران را بر دوش می‌کشد.

فشار انرژی؛ زخمی که هر زمستان باز می‌شود

چند سالی است که صنعت فولاد بیش از هر چیز از دو عامل افزایش هزینه انرژی و کاهش یا قطع سهمیه گاز و برق در ماه‌های سرد ضربه می‌خورد. در ظاهر، دولت برای مدیریت ناترازی، ناچار به اولویت‌بندی مصرف است؛ اما در عمل، بخش‌های صنعتی که نقش حیاتی در ارزآوری و اشتغال دارند، بیشترین فشار را تحمل می‌کنند. افزایش نرخ گاز، افزوده شدن هزینه‌های جانبی و افت ظرفیت تولید، نه فقط منجر به کاهش خروجی کارخانه‌ها می‌شود، بلکه هزینه تمام‌شده محصولات را بالا می‌برد و حاشیه سود شرکت‌ها را به‌طور محسوسی کاهش می‌دهد.

برای فولاد مبارکه، که بخشی از محصولاتش صادرات‌محور است، این موضوع مستقیماً بر رقابت‌پذیری تأثیر می‌گذارد. رقبا در منطقه، با انرژی ارزان‌تر و سیاست‌های حمایتی روشن‌تر، فضای باثبات‌تری دارند؛ بنابراین کوچک‌ترین نوسان در قیمت تمام‌شده داخلی می‌تواند به معنای از دست رفتن بازار خارجی باشد.

سایه محدودیت‌ها؛ از صادرات تا قیمت‌گذاری

وقتی دولت با چالش‌های کوتاه‌مدت مواجه می‌شود، معمولاً نخستین واکنش، اعمال محدودیت است: محدودیت صادرات؛ محدودیت انرژی؛ محدودیت تولید یا محدودیت‌های ریز و درشت دیگر که در قالب دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها صادر می‌شوند. گرچه این سیاست‌ها ممکن است در ظاهر، بخشی از فشار بر بازار داخلی را کاهش دهد، اما در واقع، تبعات بلندمدتی دارد که برای صنعت فولاد بسیار پرهزینه است. افت صادرات به معنای از دست رفتن بازار و ایجاد فضای رقابتی برای رقبای خارجی است. وقتی خریداران جهانی جایگزین پیدا کنند، بازپس‌گیری بازار دشوار خواهد بود.

برای فولاد مبارکه، که طی سال‌های اخیر توانسته سهم صادرات خود را افزایش دهد، این تصمیم‌ها تهدیدی مستقیم برای حفظ جایگاه در بازارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای محسوب می‌شود.

بازار داخلی؛ نوسان‌هایی که آرام نمی‌شود

در نبود سیاست‌های پایدار، بازار داخلی فولاد نیز پیوسته دستخوش نوسان می‌شود. محدودیت صادرات، از یک سو، باعث باقی ماندن حجم بیشتری از محصولات در داخل می‌شود و از سوی دیگر، نبود شفافیت در قیمت‌گذاری، فضا را برای نوسان‌های غیرواقعی و رانت‌آلود باز می‌کند. تولیدکنندگان پایین‌دستی مانند نوردکاران، لوله‌سازان و واحدهای ورق‌سازی نیز در این میان قربانی می‌شوند؛ چراکه کاهش یا اختلال در تولید بالادست، زنجیره ارزش را گسیخته و نامتعادل می‌کند.

زخم ناترازی انرژی بر پیکر فولاد

فولاد مبارکه؛ از فرصت‌سازی تا چالش‌های تحمیلی

فولاد مبارکه طی سال‌های اخیر تلاش کرده است با افزایش بهره‌وری، حرکت به‌سمت محصولات ارزش‌افزوده‌دار و توسعه بازارهای صادراتی، جایگاه خود را تثبیت کند. اما حتی مجموعه‌ای با این ابعاد نیز نمی‌تواند در برابر فشارهای ساختاری مصون بماند. هزینه انرژی، محدودیت صادرات، نبود ثبات در مقررات و تعارض‌های گاه‌وبیگاه بخشنامه‌ای، همه عواملی‌اند که ظرفیت اثرگذاری بر مسیر توسعه شرکت را دارند.

فولاد مبارکه بارها اعلام کرده است که راه‌حل پایدار در اصلاح ساختاری است، نه محدودسازی. این شرکت سرمایه‌گذاری‌های بزرگی در بهره‌وری انرژی، تکنولوژی‌های نو و توسعه زیرساخت‌ها آغاز کرده، اما برای اثربخشی این اقدامات، نیاز به سیاست‌گذاری باثبات و قابل پیش‌بینی وجود دارد.

مسیری که دیر آغاز شد

هر تحلیل‌گری که صنعت فولاد را دنبال کرده باشد، می‌داند ریشه اصلی بحران کنونی، کمبود ظرفیت تولید و انتقال انرژی، ضعف در مدیریت پیک مصرف و تأخیر در پروژه‌های بزرگ ذخیره‌سازی و گازرسانی صنعتی است. بدون اصلاح این نقاط ضعف، «زمستان فولاد» هر سال تکرار خواهد شد.

اصلاحات ضروری شامل سرمایه‌گذاری در خطوط جدید انتقال و ذخیره‌سازی گاز، توسعه نیروگاه‌های اختصاصی و قراردادهای بلندمدت انرژی با صنایع، اصلاح سازوکار قیمت‌گذاری و حذف سیاست‌های دستوری، تضمین ثبات در مقررات صادراتی و شفاف‌سازی داده‌های تولید و عرضه است. این اقدامات نه تنها خواسته صنعت، بلکه لازمه امن‌سازی اقتصاد کل کشور محسوب می‌شوند.

محدودیت‌ها صنعت را نجات نمی‌دهد

سیاست‌های محدودکننده شاید در کوتاه‌مدت فشار را از روی مردم یا شبکه انرژی کم کند، اما اثرات بلندمدت آن، صنعت فولاد را فرسوده‌تر می‌سازد. صادرات کاهش می‌یابد، سرمایه‌گذاری عقب می‌نشیند، تولید کاهش پیدا می‌کند و در نهایت، فشار بیشتری بر اقتصاد کشور برمی‌گردد.

در مقابل، اصلاح زیرساخت انرژی، بهبود سازوکارهای بازار و همراهی با صنایع بزرگی مانند فولاد مبارکه، می‌تواند ثمرات پایدارتری برای کشور به همراه داشته باشد.

انتخاب میان «محدودیت» و «اصلاح»

زمستان فولاد تنها یک استعاره نیست؛ واقعیتی است که هر سال به صنعت تحمیل می‌شود. اما میان دو مسیر پیش روی سیاست‌گذار؛ محدودیت یا اصلاح زیرساخت، انتخاب درست می‌تواند آینده صنعت را دگرگون کند.

صنعت فولاد ایران ظرفیت آن را دارد که موتور توسعه صنعتی کشور باشد، به‌شرط آنکه سیاست‌گذاری‌ها، از رفتارهای مقطعی به تصمیم‌های پایدار حرکت کند. فولاد مبارکه نشان داده است اگر فضای باثبات و حمایت زیرساختی فراهم شود، این صنعت نه‌تنها از زمستان عبور می‌کند، بلکه می‌تواند پیشران توسعه، اشتغال و ارزآوری کشور باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =