پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، حضور شرکتهای بزرگ ایرانی در پروژههای تامین انرژی از اواخر دهه ۹۰ و با افزایش ناترازی های برق شدت گرفت که نتیجه آن تاسیس نیروگاههای حرارتی و خورشیدی توسط شرکتهای بزرگ و عمدتاً پیشرانان حوزه صنایع معدنی بود. اما تداوم این ناترازی ها و دامنهدار شدن آن در حوزه گاز، حرکت جدیدی را رقم زد تا این بار بنگاههای بزرگ وارد حوزه گاز شده و اقدام به سرمایه گذاری در میادین گازی به منظور رفع ناترازی انرژی کشور و رفع مشکل تامین گاز خود شوند که اوج این اتفاقات در قرارداد ۶۰۰ میلیون یوروی فولاد مبارکه و وزارت نفت در توسعه میدان گاز مدار بود. این قرارداد که قرار است روزانه ۱۳ میلیون متر مکعب گاز و ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی تولید کند، عملاً فولاد مبارکه را از یک مصرفکننده صرف به یک تولیدکننده انرژی تبدیل میکند.
دوران یکپارچگی عمودی
در دهههای متمادی قرن بیستم، استراتژی غالب برای تأمین انرژی، یکپارچگی عمودی بود که دلیل آن تقویت مزیت رقابتی برای افزایش قدرت چانه زنی با بالادست بود. این رویکرد یک مزیت رقابتی قدرتمند ایجاد میکرد که در زمان بحران، مشکلی در تامین نهادهها ایجاد نشود و شرکتها در برابر نوسانات تاب آور شوند. شرکتهایی که منابع اولیه انرژی خود (نفت خام، گاز طبیعی یا زغالسنگ) را در اختیار داشتند، میتوانستند هزینههای خود را کنترل کرده، از نوسانات بازار در امان بمانند و امنیت عرضه خود را تضمین کنند.
بسیاری از غولهای نفتی امروزی مانند اکسانموبیل (ExxonMobil) و شورون (Chevron)، مدل کسبوکار خود را بر پایه همین یکپارچگی بنا نهادند؛ یعنی کنترل کامل زنجیره از اکتشاف و تولید گرفته تا پالایش و توزیع. اسکان در دهه ۶۰ میلادی با پیش بینی کاهش ذخایر استراتژیک نفت آمریکا، سرمایه گذاری قابل توجهی در حوزه زغالسنگ و توسعه فناوریهای سوخت مصنوعی از زغالسنگ انجام داد.
تاب آوری در شرایط بحران
با پیچیدهتر شدن بازارهای جهانی، برخی از بزرگترین شرکتهای صنعتی، استراتژی متنوعسازی سرمایهگذاری را برای کاهش ریسک در پیش گرفتند. این شرکتها با حضور همزمان در بازارهای مختلف (فلزات، نفت، گاز و زغالسنگ)، نوسانات یک بازار را با سودآوری در بازاری دیگر جبران میکنند که جالب اینجاست که شرکتهای معدنی و فلزی نیز در بین نمونههای موفق آن وجود دارند. برای مثال، گلنکور یک تولیدکننده و بازاریاب بزرگ زغالسنگ، نفت خام، گاز طبیعی و همچنین فلزات اساسی است. این مدل به شرکت اجازه میدهد تا در برابر نوسانات اقتصادی انعطافپذیری بالایی داشته باشد. شرکت بیاچپی (BHP) نیز روندی مشابه را طی کرده است؛ این غول معدنی که بزرگترین شرکت معدنی جهان است، دارای سبد محصولات متنوعی شامل سنگآهن، مس، زغالسنگ و در گذشته نفت و گاز بوده است. نکته کلیدی در استراتژی BHP، تمرکز بر زغالسنگ متالورژیک است که مادهای حیاتی برای صنعت فولاد محسوب میشود و آن را از زغالسنگ حرارتی (برای تولید برق) متمایز میکند. این نشاندهنده یک همسویی استراتژیک با نیازهای صنایع پاییندستی است.
نکته مشابه در خصوص حضور فولاد مبارکه در میدان گازی مدار نیز، پتانسیل بالای این پروژه در سودآوری است، به گفته حمید بورد معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت «توسعه میدان مدار که پیشبینی میشود درآمدی حدود ۱۷ میلیارد دلار برای کشور داشته باشد، به کاهش ناترازی گاز کشور کمک شایانی خواهد کرد.»
تأمین امنیت انرژی از طریق فناوریهای نوین
صنعت فولاد بهعنوان یک مصرفکننده عظیم انرژی، همواره در خط مقدم نوآوری برای تأمین انرژی قرار داشته است. امروزه، رهبران این صنعت، امنیت انرژی را نه در تملک معادن زغالسنگ، بلکه در سرمایهگذاری بر روی منابع انرژی پاک و پایدار میبینند. در اروپا با توجه به وضع قوانین ضد تولید کربن و تلاش برای توسعه فولاد سبز، شرکتهای پیشرو مانند Voestalpine در اتریش، با جایگزین کردن کورههای بلند سنتی (که به زغالسنگ وابسته هستند) با کورههای قوس الکتریکی، در حال کاهش چشمگیر آلایندگی خود هستند. لازمه اصلی این کورهها، دسترسی به منابع عظیم و پایدار برق تجدیدپذیر است. این شرکتها دیگر تنها مصرفکننده انرژی نیستند، بلکه در حال تبدیل شدن به تولیدکننده آن نیز هستند. Voestalpine قراردادهای متعددی با تأمینکنندگان برق سبز امضا کرده و در حال نصب شبکههای بزرگ پنل خورشیدی در سایتهای خود است.
پارادایمی که در ایران نیز توسط فولاد مبارکه با بهینه سازی کورههای قوس، توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی در شرق اصفهان و خواف و همچنین توسعه فاز بخاری نیروگاه سیکل ترکیبی شهید سلیمانی دنبال شده و قسمتی از آن در مدار قرار گرفته است. این نهایت یکپارچگی عمودی در پارادایم جدید انرژی است: کنترل منبع انرژی پاک برای تضمین تولید پایدار.
بازتعریف امنیت انرژی
تجارب شرکتهای بزرگ جهانی نشان میدهد که مفهوم «امنیت انرژی» در حال یک بازتعریف بنیادین است. در گذشته، این امنیت به معنای تملک ذخایر زیرزمینی نفت، گاز و زغالسنگ بود. اما امروز برای رهبران صنعتی، امنیت انرژی به معنای دسترسی پایدار و مقرونبهصرفه به انرژی پاک، کاهش ریسکهای ناشی از نوسانات قیمت سوختهای فسیلی و همسویی با روندهای جهانی کربنزدایی است. مزیت رقابتی آینده، نه از آنِ مالک بزرگترین معدن زغالسنگ، بلکه متعلق به شرکتی است که بتواند زنجیره تأمین انرژی خود را هوشمندانهتر، پاکتر و فناورانهتر مدیریت کند. این قرارداد که قرار است روزانه ۱۳ میلیون متر مکعب گاز و ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی تولید کند، عملاً فولاد مبارکه را از یک مصرفکننده صرف به یک تولیدکننده انرژی تبدیل میکند.
ارسال نظر