به گزارش ایراسین، شرکتهای فولاد استرالیا برای رسیدن به بیطرفی کربن مسیرهای متفاوتی را دنبال میکنند. مسیر اول بر اساس فناوریهای اثبات شده و موجود است که نتیجه را تضمین میکنند. مسیر دوم شامل توسعه راهحلهای کاملاً جدید است که قادر به تحول بازار فولاد هستند. در نتیجه، برخی شرکتها شاخصهای روشنی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای دارند، در حالی که برخی دیگر هنوز نسبتاً نامشخص هستند.
در هر دو حالت، کاهش کربن به تحول ساختاری نه تنها در صنعت فولاد بلکه در صنعت سنگآهن ستون فقرات اقتصاد استرالیا منجر خواهد شد. بنابراین، تغییرات در این صنعت حمایت جدی دولت را دریافت میکند.
بازیکنان اصلی صنعت، زیرمجموعههای شرکتهای بینالمللی بزرگ بلواسکوپ (BlueScope) و لیبرتی استیل (Liberty Steel) هستند. شرکت استرالیا استیل پروداکتس (Australian Steel Products Ltd.) بخشی از بلواسکوپ است که کارخانه فولاد پورت کمبلا (Port Kembla Steelworks) در نیو ساوت ولز با ظرفیت بیش از ۳ میلیون تن فولاد در سال را در اختیار دارد. این کارخانه تولیدکننده پیشرو محصولات تخت نورد شده است. دارایی اصلی لیبرتی استیل، کارخانه وایالا (Whyalla Works) در استرالیای جنوبی است با ظرفیت ۲.۶ میلیون تن فولاد، بزرگترین تولیدکننده محصولات بلند.
کل تولید مذاب این دو کارخانه در سال ۲۰۲۴ معادل ۴.۸ میلیون تن بود که ۱۱٪ کمتر از سال قبل است. این کاهش مشکلات صنعت فولاد استرالیا را نشان میدهد: هزینه بالای گاز طبیعی و ضعف حمایت از بازار داخلی در برابر واردات تهاجمی از جنوب شرق آسیا.
هر دو کارخانه با فناوری کوره بلند و مبدل اکسیژنی (BF-BOF) کار میکنند و اکنون میانگین انتشار گاز آنها ۲.۰۷ تن به ازای هر تن فولاد خام است. مالکان این کارخانهها به شدت در مسیر کاهش کربن فعال هستند زیرا دولت استرالیا هدف رسیدن به اقتصاد بدون کربن تا سال ۲۰۵۰ را دنبال میکند.
لیبرتی استیل استرالیا را میتوان پیشگام این فرایند دانست. این شرکت بر روی انتقال به کوره قوس الکتریکی (EAF) سرمایهگذاری کرده است. به همین منظور، شرکت مادر لیبرتی استیل یعنی اتحاد GFG در آوریل ۲۰۲۳ با شرکت ایتالیایی دانیلی (Danieli) قرارداد بست تا تجهیزات لازم برای ساخت کوره قوس الکتریکی ۱.۶ میلیون تنی در سال را تأمین کند تا جایگزین کوره بلند فعلی شود. این کوره جدید با برق تولید شده از منابع انرژی تجدیدپذیر (RES) کار خواهد کرد. انتظار میرفت پروژه تا پایان سال جاری تکمیل شود و هزینه آن ۴۸۵ میلیون دلار برآورد شده است.
طرحها شامل ساخت کارخانه آهن اسفنجی (DRI) با ظرفیت ۱.۸ میلیون تن در سال در وایالا است. این کارخانه محصولات خود را از مواد خام استخراج شده در معدن سنگآهن تامورا (Tamura) متعلق به لیبرتی استیل در نیو ساوت ولز تولید خواهد کرد. هزینه این پروژه حدود ۵۹۳ میلیون دلار برآورد شده است. به این ترتیب، شرکت مشکل تأمین منابع برای تولید EAF را حل خواهد کرد، چرا که همانطور که میدانیم، تولید فولاد در کوره قوس الکتریکی با استفاده از سنگآهن معمولی امکانپذیر نیست.
چالش این پروژه محدودیت تأمین گاز طبیعی در استرالیای جنوبی است که برای تولید آهن اسفنجی لازم است. ساخت ترمینال شناور LNG در بندر آدلاید که پیشتر توسط شرکت ونیز انرژی گروپ (Venice Energy Group) اعلام شده بود، میتواند خطرات مرحله اول پروژه را کاهش دهد. نماینده این شرکت اعلام کرده که این تأسیسات برای دریافت LNG وارداتی، احتمالاً از خاورمیانه، طراحی شده است.
در آینده، تولید آهن اسفنجی در وایالا قرار است به جای گاز طبیعی با هیدروژن سبز (Green H2) انجام شود. کارخانه هیدروژن باید بخشی از این مجتمع آینده باشد.
برنامه لیبرتی استیل استرالیا این است که تا سال ۲۰۳۰ به تولید فولاد بدون انتشار کربن برسد. اما تحقق این برنامه به دلیل وضعیت دشوار داراییهای اروپایی اتحاد GFG در هالهای از ابهام است.
لیبرتی استیل، عضو اتحاد GFG، پس از ورشکستگی اصلیترین طلبکار خود، شرکت گرینسیل کپیتال (Greensill Capital) در سال ۲۰۲۱، با مشکلات مالی جدی روبرو شده است. به همین دلیل، کارخانه لیبرتی اوستراوا (Liberty Ostrava) در جمهوری چک به شرکتهای SPV NH Ostrava و SPV NH Koksovna فروخته شد.
کارخانههای لیبرتی استیل در لوکزامبورگ (Dudelange) و بلژیک (Liege) طی دو سال گذشته خریدار پیدا نکردهاند و ظاهراً در آستانه تعطیلی نهایی هستند. کارخانه فولاد لیبرتی گالاتی (Liberty Galati) در رومانی در وضعیت ورشکستگی قرار دارد و مدیریت آن به کنسرسیومی از مدیران منتقل شده است. این مسائل، تردیدهایی درباره توانایی لیبرتی استیل برای کربنزدایی داراییهای استرالیایی خود تا سال ۲۰۳۰ ایجاد کرده است.
مفهوم جدید برای انتقال به کوره قوس الکتریکی
این گزینه توسط شرکت دیگری به نام فولاد سبز استرالیای غربی (Green Steel of Western Australia – GSWA) انتخاب شده است. این شرکت تازهکار قصد ورود به بازار محلی را با توجه به چشمانداز افزایش تقاضا برای فولاد سبز دارد.
در حال حاضر این شرکت هیچ کارخانه تولیدی ندارد، اما در حال ساخت کارخانه کوره قوس الکتریکی در کولی (Collie) با ظرفیت سالانه ۴۵۰ هزار تن است. این کارخانه میلگرد و سیم مفتول تولید خواهد کرد و برنامهریزی شده که در سالهای ۲۰۲۶-۲۰۲۷ راهاندازی شود.
همچنین GSWA در جرالداون (Geraldton) کارخانه آهن اسفنجی میسازد که ظرفیت طراحی آن اعلام نشده است. اما مشخص است که حجم سرمایهگذاری ۱.۷۴ میلیارد دلار است، یعنی این یک شرکت بزرگ با ظرفیت فراتر از نیازهای خود است و به نظر میرسد قصد صادرات محصولات را دارد.
کارخانه جرالداون ابتدا با فناوری DRI با گاز طبیعی کار خواهد کرد و در آینده به فناوری هیدروژن DRI تغییر خواهد یافت. هر دو کارخانه GSWA قصد دارند از انرژی منابع تجدیدپذیر استفاده کنند و بنابراین تولید از ابتدا کاملاً سبز خواهد بود. تجهیزات این کارخانهها توسط دانیلی تأمین و نصب میشود.
این یک استراتژی خوب و مدرن است. همانطور که میدانیم، کارخانههای کوچکتر EAF راحتتر با واقعیتهای بازار و نیازهای مشتری تطبیق مییابند و بازاریابی منعطفتری نسبت به تولیدکنندگان بزرگ دارند. در شرایط کاهش کربن، DRI در همه جا لازم است، مخصوصاً برای شرکتهای فولادی در جنوب شرق آسیا که به زودی به دنبال جایگزین آهن خام سنتی خواهند بود.
شرطبندی روی آهن سبز
شرکت بلواسکوپ مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است. تا سال ۲۰۳۰، این شرکت قصد دارد انتشار CO2 خود را نسبت به سال پایه ۲۰۱۸، ۱۲٪ در بخشهای Scope 1 و ۲ و ۳۰٪ در بخش Scope 3 کاهش دهد. این هدف با افزایش سهم قراضه در مواد اولیه به ۳۰٪ از ۲۵.۴٪ کنونی و همچنین جایگزینی بخشی از زغالسنگ در کوره بلند با بایوچار و افزایش استفاده از گرد زغال PCI به جای کک حاصل خواهد شد.
در آینده، بلواسکوپ تولید فولاد با کوره بلند را کنار میگذارد و به سمت آهن سبز تولید شده در کورههای ذوب الکتریکی ESF با استفاده از هیدروژن و انرژی تجدیدپذیر حرکت خواهد کرد. فناوری مربوطه در حال توسعه است. پروژه نئواسملت (NeoSmelt) همچنین شرکتهای محلی ریو تینتو (Rio Tinto) و جیانآر (GNR) را نیز در بر میگیرد.
در دسامبر ۲۰۲۴، این کنسرسیوم منطقه صنعتی کوینانا (Kwinana) در جنوب پرت را برای ساخت یک کوره ذوب برقی آزمایشی با ظرفیت ۴۰ هزار تن در سال انتخاب کرد. این پروژه قرار است در سال ۲۰۲۸ به بهرهبرداری برسد.
پیشبینی موفقیت این تحقیق دشوار است و تجاریسازی فناوری H2-ESF-BOF وابسته به دسترسی به هیدروژن سبز با قیمت مناسب خواهد بود. به همین دلیل، بلواسکوپ در برنامه راهبردی خود هدفی فراتر از سال ۲۰۳۰ تعیین نکرده و تمرکز اصلی خود را بر رسیدن به بیطرفی کربنی تا سال ۲۰۵۰ گذاشته است.
مشارکت صادرکنندگان عمده سنگآهن یعنی ریو تینتو و جیانآر در پروژه نئواسملت تصادفی نیست. همانطور که میدانیم، این دو شرکت از تأمینکنندگان اصلی فولادسازان جنوب شرق آسیا (SEA) هستند. فناوری کوره بلند و مبدل اکسیژنی (BF-BOF) تقریباً در همه جا در این منطقه غالب است، اما چالشهای کاهش کربن، نیاز به گذر به فناوریهای کوره قوس الکتریکی (EAF) یا تولید آهن پگاسفنجی با هیدروژن را مطرح میکند. این موضوع نیاز به مواد اولیه جدید سبز آهن را ضروری میسازد.
برای مثال، آهن اسفنجی (DRI) یکی از این مواد است، اما حمل آن از استرالیا به چین، ژاپن و کره جنوبی مشکلساز است زیرا خواص ماده طی مسیر طولانی کاهش مییابد. علاوه بر این، طبق گفته جردلین اسلاتری، مدیرعامل شرکت BHP استرالیا، آهن اسفنجی استرالیا در رقابت با بازارهای دیگر مقاومت نخواهد کرد.
او در نشست مجمع اقتصادی استرالیا و چین در شانگهای در جولای امسال گفت: «حتی با حمایتهای سیاسی گسترده، هزینه تولید دو برابر بیشتر از خاورمیانه یا چین خواهد بود و مشتریان هزاران کیلومتر دورتر هستند.»
آهن سبز موضوعی متفاوت است. به همین دلیل، سومین صادرکننده بزرگ سنگآهن، شرکت فورتسکیو (Fortescue)، پروژه مشابهی را در دست دارد. این شرکت ۵۰ میلیون دلار در ساخت یک کوره ذوب برقی آزمایشی (ESF) در کریسمس کریک (Christmas Creek) در استرالیای غربی سرمایهگذاری کرده است و انتظار میرود این پروژه تا پایان سال جاری به بهرهبرداری برسد.
اکنون باید دید کدامیک زودتر فناوری H2-ESF را تجاری خواهند کرد؛ نئواسملت یا فورتسکیو؟ به هر حال، آهن سبز میتواند ستون فقرات صادرات فولاد استرالیا باشد، با توجه به ظرفیتهای بالای انرژی تجدیدپذیر و تولید هیدروژن در این کشور. در واقع، این امر آغازگر دورهای جدید در صنعت فولاد جهانی خواهد بود.
حمایت دولت از گذار سبز
در سهماهه چهارم سال ۲۰۲۴، سهم تولید برق از زغالسنگ و گاز در استرالیا برای اولین بار به زیر ۵۰٪ کاهش یافت و برنامهریزی شده تا سال ۲۰۵۰ کاملاً با منابع انرژی تجدیدپذیر جایگزین شود. قرار است تا سال ۲۰۳۰ ظرفیتهای جدید سبز به میزان ۳۲ گیگاوات به شبکه افزوده شود که سهم انرژیهای تجدیدپذیر به ۸۲٪ خواهد رسید.
بدین ترتیب، پایه انرژی برای کاهش کربن اقتصاد از جمله صنعت متالورژی فراهم خواهد شد. تولید هیدروژن، آهن اسفنجی، ذوب آهن و فولاد در کورههای ESF و EAF همگی میتوانند از برق ۱۰۰ درصد پاک استفاده کنند.
اما هر موضوعی هزینهای دارد. در سال ۲۰۲۴، قیمت عمدهفروشی برق در استرالیا ۸۳٪ افزایش یافت. دلایل آن کاهش عرضه نیروگاههای زغالسنگ، افزایش تقاضا و محدودیتهای شبکه انتقال برق بود.
واضح است که افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی باعث افزایش بیشتر قیمت برق خواهد شد، هم برای مصرفکنندگان خانگی و هم صنایع. با این حال، پس از گذر از این شوک قیمت، با اقتصاد مقیاس، هزینه برق سبز کاهش خواهد یافت.
دولت برای حمایت از مردم، یارانه ۳۰۰ دلاری به هر خانوار اختصاص داده و در مجموع ۳.۵ میلیارد دلار برای سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۷ تخصیص داده است.
کسبوکارها یارانه مستقیم دریافت نمیکنند، اما دولت ۷۳ میلیارد دلار برای توسعه بخش انرژی اختصاص داده که برای توسعه و نوسازی شبکههای برق صرف خواهد شد تا مشکل محدودیتهای شبکه رفع شود و برق در دسترس صنایع قرار گیرد.
علاوه بر این، صنعت هیدروژن حمایت قوی دولتی دریافت خواهد کرد. طبق استراتژی ملی هیدروژن که در جولای ۲۰۲۴ تصویب شد، از سال ۲۰۲۷ اعتبار مالیاتی ۲۰۰۰ دلار به ازای هر تن هیدروژن سبز به تولیدکنندگان داده میشود که تا ۲۰۴۰ ادامه خواهد داشت.
با توجه به هزینه متوسط کنونی ۵۰۰۰ دلار برای هر تن هیدروژن در استرالیا، این حمایت قابل توجه است. با این حال، با مصرف ۵۸ کیلوگرم هیدروژن برای تولید هر تن آهن اسفنجی، هزینه این محصول ۷۴٪ بیشتر از سنگآهن معمولی خواهد بود. انتظار میرود اقتصاد مقیاس هزینه را کاهش دهد.
تا سال ۲۰۵۰، استرالیا قصد دارد حداقل ۱۵ میلیون تن و حداکثر ۳۰ میلیون تن هیدروژن سبز در سال تولید کند. هدف میانی برای ۲۰۳۰ نیم میلیون تن و برای ۲۰۳۵، ۱.۵ میلیون تن تعیین شده است. ظرفیت مورد نیاز الکترولایزر برای ۲۰۳۰ معادل ۳ گیگاوات و برای ۲۰۵۰ حدود ۱۵۰ گیگاوات پیشبینی شده است.
با افزایش تولید، قیمت هیدروژن تا ۲۰۵۰ به کمتر از ۱۰۰۰ دلار در هر تن خواهد رسید که صادرات آن به ژاپن و کره جنوبی که برنامه واردات گسترده هیدروژن برای کاهش کربن دارند، امکانپذیر خواهد شد.
همچنین، دولت فدرال ۳۲۷ میلیون دلار از طریق صندوق توسعه انرژی هیدروژنی برای ایجاد مراکز هیدروژنی در نیو ساوت ولز، کوئینزلند، استرالیای جنوبی، تاسمانی و استرالیای غربی اختصاص داده است.
دیگر برنامههای حمایتی موجود که شرکتهای فولادی میتوانند از آن بهرهمند شوند عبارتند از:
* صندوق ملی انرژی تجدیدپذیر (National Renewable Energy Fund – NRF) که ۱.۹۶ میلیارد دلار برای فناوریهای انرژی تجدیدپذیر و کمکربن تخصیص داده است. این شامل پروژههای کربنزدایی لیبرتی استیل و بلواسکوپ و پروژه GSWA میشود. همچنین ۶۵۰ میلیون دلار برای منابع افزوده ارزش در نظر گرفته شده است که در اختیار پروژههای نئواسملت و فورتسکیو قرار میگیرد؛
* آژانس انرژی تجدیدپذیر استرالیا (Australian Renewable Energy Agency – ARENA) که ۱۹۷ میلیون دلار برنامههای حمایتی برای گذار به فناوریهای تجدیدپذیر، کمانتشار و بهرهوری انرژی دارد؛
* صندوق سرمایهگذاری آهن سبز دولت فدرال (Federal Government’s Green Steel Investment Fund) که در مارس ۲۰۲۵ به عنوان بخشی از طرح «آینده ساخت استرالیا» تأسیس شده و یک میلیارد دلار سرمایه برای پروژههای کربنزدایی صنعت فولاد جذب کرده است.
اینها صرفاً بیانیههای نیت نیستند، بلکه طرحهای عملیاتی هستند. برای مثال، لیبرتی استیل استرالیا موفق شد ۶۳.۲ میلیون دلار از دولت فدرال و ۵۰ میلیون دلار از دولت ایالتی استرالیای جنوبی برای ساخت کوره قوس الکتریکی وایالا دریافت کند که بیش از ۲۰ درصد هزینه کل پروژه است. اعلامیه دولت فدرال نشان میدهد که مجموعاً تا ۵۰۰ میلیون دلار از صندوق آهن سبز به لیبرتی استیل اختصاص یافته که احتمالاً شامل پروژه کارخانه هیدروژن DRI نیز میشود.
بنابراین، صنعت فولاد استرالیا به دلیل ظرفیتهای عظیم منابع انرژی تجدیدپذیر و هیدروژن، و همچنین حمایت قوی دولت، تمام پیشنیازهای لازم برای کربنزدایی موفق را دارد. اما برای حفظ آینده صنعت پس از گذار سبز، به تدابیر حمایتی بیشتری مانند حمایت تعرفهای بازار داخلی شبیه به مکانیسم تنظیم کربن اتحادیه اروپا (Carbon Border Adjustment Mechanism – CBAM) نیاز خواهد بود. بدون این تدابیر، آینده صنعت فولاد حتی پس از گذار سبز نیز در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.
ارسال نظر