واردات گاز

ایران بر روی دریایی از گاز ایستاده اما برای رهایی از مشکلات ناترازی، نگاه‌ها به شمال دوخته شده است؛ جایی که روسیه، غول انرژی جهان، وعده انتقال گاز از مسیر جمهوری آذربایجان را داده است. قرارداد ۲ میلیارد مترمکعبی با این کشور شاید تیترساز باشد، اما در برابر مصرف روزانه کشور چیزی جز مُسکن چندروزه نیست. مسأله اصلی نه در واردات، که در اصلاح مصرف، نوسازی شبکه و سرمایه‌گذاری در میادین مشترک نهفته است.

به گزارش خبرنگار ایراسین، ایران در آستانه یکی از حساس‌ترین تصمیم‌های انرژی خود ایستاده است؛ واردات گاز از روسیه. خبرهایی که در هفته‌های اخیر از مسکو و تهران منتشر شد، موجی از گمانه‌زنی‌ها را برانگیخته است. اینکه آیا ایران با خرید گاز از روسیه می‌تواند زمستان‌های سخت و کمبودهای چندساله را پشت سر بگذارد یا این همکاری تنها به اندازه مسکن کوتاه‌مدتی عمل خواهد کرد، پرسشی است که بسیاری از کارشناسان انرژی به آن چشم دوخته‌اند. ایران سال‌هاست با وجود ذخایر عظیم گاز در فصل سرما با بحران ناترازی روبه‌روست.

سایه کمبود گاز بر صنایع بزرگ

کمبود گاز در زمستان تنها یک مشکل خانگی نیست و اثر آن مستقیم بر صنایع بزرگ نیز دیده می‌شود. در سال‌های اخیر بارها خبرهایی از کاهش تولید یا حتی تعطیلی موقت کارخانه‌های فولاد و سیمان در روزهای سرد منتشر شده است. فولاد به‌عنوان یکی از پیشران‌های صادراتی کشور، به شدت به گاز وابسته است و هر گونه افت فشار یا سهمیه‌بندی می‌تواند تولید را کاهش دهد و در نتیجه بر صادرات و درآمد ارزی هم اثر بگذارد. بنابراین هرچند واردات چند میلیارد مترمکعبی گاز روسیه نمی‌تواند معجزه کند، اما همین میزان محدود اگر به مدیریت کسری کمک کند، ممکن است جلوی توقف بخشی از صنایع و زیان‌های کلان ناشی از آن را بگیرد.

وعده‌های بزرگ، واقعیت‌های کوچک

اگرچه در سطح رسانه‌ای از ارقامی همچون واردات ۵۵ میلیارد مترمکعب در سال سخن گفته می‌شود، اما فعلاً آنچه روی میز است تنها حدود ۲ میلیارد مترمکعب است. این حجم اگرچه در ظاهر عددی چشمگیر به نظر می‌رسد، اما وقتی در مقابل مصرف روزانه ایران در روزهای سرد که به بیش از ۷۰۰ میلیون مترمکعب می‌رسد قرار می‌گیرد، اهمیت آن بسیار کوچک می‌شود.

کارشناسان می‌گویند این حجم واردات بیشتر از آنکه یک منبع پایدار انرژی باشد، نقش سپاپ اطمینان را بازی خواهد کرد. یعنی در روزهایی که شبکه داخلی دچار افت فشار می‌شود یا در مناطق شمالی کشور کسری شدیدی به وجود می‌آید، این گاز می‌تواند از بروز بحران اجتماعی یا خاموشی‌های گسترده جلوگیری کند. بنابراین وعده‌های بزرگ روسیه در کوتاه‌مدت بیشتر به یک نمایش دیپلماتیک شباهت دارد تا یک راه‌حل اقتصادی پایدار.

روسیه و بازی ژئوپلیتیک گاز

باید توجه داشت که روسیه در بازار جهانی گاز همواره به‌عنوان بازیگری فرصت‌طلب عمل کرده است. پس از جنگ اوکراین و کاهش شدید صادرات به اروپا، کرملین به دنبال مشتریان تازه‌ای برای گاز خود است. چین یکی از این مقاصد بزرگ است که از طریق خط لوله قدرت سیبری سالانه ده‌ها میلیارد مترمکعب گاز دریافت می‌کند. ترکیه نیز همچنان مشتری اصلی گاز روسیه از مسیر ترک‌استریم است. در اروپای مرکزی هم کشورهایی مانند مجارستان و صربستان به خرید گاز از مسکو ادامه می‌دهند، هرچند اتحادیه اروپا سهم روسیه را به شدت کاهش داده است. در این میان ایران، با مشکلات داخلی تولید و کمبود زمستانی، به گزینه‌ای وسوسه‌انگیز برای روسیه تبدیل شده است. واردات گاز از مسکو برای ایران نه فقط معامله‌ای اقتصادی، بلکه بخشی از یک شطرنج ژئوپلیتیک است که می‌تواند توازن انرژی منطقه را تغییر دهد.

ایران و معمای ناترازی انرژی

ایران با داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز جهان، سال‌هاست با یک تناقض جدی روبه‌روست، وفور منابع در برابر کمبود مصرفی. رشد سریع جمعیت، توسعه صنایع انرژی‌بر و شبکه فرسوده توزیع، باعث شده در زمستان هر سال با کسری روزانه‌ای تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب مواجه شویم. واردات ۲ میلیارد مترمکعبی روسیه حتی اگر به‌طور کامل تحقق یابد، تنها معادل چند روز مصرف کشور خواهد بود.

بنابراین نمی‌توان انتظار داشت این قرارداد معجزه‌ای در تراز گاز ایران ایجاد کند. با این حال اهمیت نمادین آن کم نیست؛ چرا که می‌تواند آغازگر دوره‌ای جدید از همکاری‌های انرژی میان تهران و مسکو باشد و در کوتاه‌مدت فشار افکار عمومی درباره قطعی‌های گاز و برق را کاهش دهد. اما اصل ماجرا همان‌جاست که کارشناسان تاکید می‌کنند: راه‌حل واقعی تنها در مدیریت مصرف، نوسازی زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در توسعه میادین مشترک نهفته است.

واردات گاز از روسیه برای ایران بیش از آنکه پایان یک بحران باشد، شروع یک گفت‌وگوی تازه در عرصه سیاست انرژی است. اگر نگاه‌ها صرفاً به این ۲ میلیارد مترمکعب دوخته شود، دستاوردی جز سرخوردگی نخواهد داشت. اما در صورتی که این همکاری به فرصتی برای بازنگری در سیاست‌های مصرف، بازسازی شبکه و حتی تعامل گسترده‌تر با همسایگان تبدیل شود، می‌تواند گام نخست در مسیری طولانی باشد.

ایران برای عبور از زمستان‌های پرتنش به چیزی فراتر از قراردادهای مقطعی نیاز دارد؛ به یک راهبرد ملی انرژی که بر پایه واقعیت‌های اقتصادی و فنی بنا شده باشد. در این میان، روسیه می‌تواند شریک یا بازیگری گذرا باشد. انتخاب با تهران است که این مسیر را به سمت وابستگی کوتاه‌مدت ببرد یا از آن پلی برای اصلاحات اساسی در بخش انرژی بسازد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =