• ۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲
  • کد خبر: 76399
  • زمان مطالعه: ۳ دقیقه

یادداشت؛

۱۰ نکته درباره ضرورت ادغام در اقتصاد ایران

دکتر حسین عبده تبریزی - اقتصاددان
حسین عبده‌تبریزی

نوسانات قیمت انرژی به عنوان عاملی کلیدی در عملکرد و سودآوری صنایع بزرگ، تأثیر مستقیمی بر معاملات بورس انرژی دارد. این نوسانات که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله سیاست‌های دولتی، عرضه و تقاضا و رویدادهای بین‌المللی شکل می‌گیرد، موجب شده صنایع بزرگ برای مدیریت ریسک و بهینه‌سازی هزینه‌ها، به استفاده از ابزارهای مالی مانند قراردادهای آتی در بورس انرژی روی آورند. همچنین، حرکت به سمت سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر، به عنوان راهکاری برای کاهش وابستگی به نوسانات قیمت و بهبود پایدار عملکرد در بورس انرژی در حال گسترش است.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، صنایع بزرگ برای مدیریت ریسک و بهینه‌سازی هزینه‌ها، به استفاده از ابزارهای مالی مانند قراردادهای آتی در بورس انرژی روی می‌آورند. همچنین، حرکت به سمت سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر، به عنوان راهکاری برای کاهش وابستگی به نوسانات قیمت و بهبود پایدار عملکرد در بورس انرژی در حال گسترش است.

۱. شرایط کنونی اقتصاد ایران با انبوهی از شرکت‌های کوچک، ناکارآمد و فاقد مقیاس به‌گونه‌ای است که ادامه‌ی حیات بسیاری از آنها به‌تنهایی ممکن نیست. رشد هزینه‌ها، محدودیت‌های تأمین مالی، کاهش قدرت رقابتی و فرسایش سرمایه‌ی انسانی سبب شده است که ادامه‌ی فعالیت در ابعاد خرد توجیه اقتصادی نداشته باشد. در چنین بستری، بحث ادغام نه یک گزینه‌ی لوکس، بلکه یک ضرورت فوری است.

۲. یکی از دلایل جدید برای این ضرورت، حجم بالای شرکت‌هایی است که در شرایط امروز ایران دچار وضعیت مالی بد شده‌اند. این بنگاه‌ها یا باید در فرایند ورشکستگی قرار گیرند یا در ساختاری بزرگ‌تر ادغام شوند. انتخاب دوم، هم برای اقتصاد ملی و هم برای صاحبان سهام عقلایی‌تر است. حتی در بازارهای مالی که تعداد زیادی نهاد مالی کوچک و ناکارآمد وجود دارد، منطقی است که در نهایت این بنگاه‌های کوچک در چند نهاد مالی قدرتمند ادغام شوند تا باقی بمانند و بتوانند خدمات حرفه‌ای، با کیفیت و رقابتی ارائه کنند.

۳. طبعاً این منطق محدود به بازار مالی نیست. در صنایع بزرگی مثل نفت و گاز، پتروشیمی، شمیایی، فولاد، سایر فلزات اساسی، خودروسازی و یا حتی سیمان، تکثر شرکت‌های کوچک با ظرفیت پایین باعث ایجاد هزینه‌های سربار، اتلاف منابع و رانت‌های بی‌حاصل شده است. تجربه‌ی جهانی نشان می‌دهد که در چنین صنایع بزرگی، حضور دو یا سه بازیگر اصلی می‌تواند رقابت کامل را تضمین کند و به مراتب کاراتر از حضور صدها شرکت خرد خواهد بود.

۴. اهمیت مقیاس اقتصادی در این مرحله بیش از پیش آشکار است. شرکتی که به مقیاس نرسد، نمی‌تواند تحقیق و توسعه‌ی مؤثر داشته باشد، قدرت چانه‌زنی در تأمین مواد اولیه و فناوری پیدا کند یا توان رقابت در بازارهای منطقه‌ای و جهانی به دست آورد. ادغام به‌طور طبیعی مسیر رسیدن به مقیاس است و به شرکت‌ها امکان می‌دهد که منابع، فناوری و نیروی انسانی خود را متمرکز کنند.

۵. از سوی دیگر، برای بخش خصوصی نیز این موضوع حیاتی است. اگر شرکت‌های خصوصی نتوانند از طریق ادغام به بنگاه‌های بزرگ و معتبر تبدیل شوند، هیچ‌گاه قادر نخواهند بود در تعامل با دولت، دارایی‌های دولتی را در قالب مشارکت یا واگذاری جذب کنند. دولت طبق برنامه‌ی هفتم موظف است دارایی‌ها و سهام خود را به شرکت‌های بزرگ خصوصی منتقل سازد؛ از این رو با ادغام و شکل‌دادن به شرکت‌های خصوصی بزرگ در بازار سرمایه، باید مسیر خصوصی‌سازی واقعی هموار شود. برای رهایی از چنگ خصولتی‌ها نیز به بخش خصوصی قوی نیازمندیم.

۶. این روند دروازه‌ای برای جذب سرمایه‌ی خارجی نیز خواهد بود. سرمایه‌گذار خارجی کمتر تمایل دارد در بنگاهی خرد و بی مقیاس سرمایه‌گذاری کند. اما زمانی که یک صنعت در قالب چند بازیگر بزرگ بازسازی شود، امکان ورود سرمایه‌گذاری خارجی، انتقال فناوری و پیگیری پروژه‌های مشترک فراهم خواهد شد.

۷. یکی از کارکردهای مثبت ادغام، بازتوزیع نیروی کار است. بسیاری از شرکت‌های کوچک در صنایع قدیمی صرفاً به دلیل فشارهای نهادی یا رانت‌های خاص پابرجا هستند و نیروی کار مازاد را نگه می‌دارند. ادغام به‌طور طبیعی بخشی از این نیروی کار را آزاد می‌کند و این نیرو می‌تواند در صنایع نو، استارت‌آپ‌ها یا بخش‌های فناورانه‌تر به کار گرفته شود.

۸. در ایران، به‌ویژه پس از سال‌ها سیاست‌گذاری معیوب که منجر به رشد نامتوازن و حضور گسترده‌ی شرکت‌های خصولتی شده است، ادغام ابزاری برای اصلاح ساختار است. بسیاری از این شرکت‌ها تنها روی کاغذ فعال‌اند، اما در عمل بار مالی سنگینی برای نظام اقتصادی ایجاد می‌کنند. ادغام آن‌ها در ساختارهای بزرگ‌تر به معنای کاهش هزینه‌های عمومی و افزایش کارایی است.

۹. این روند البته نیازمند حمایت سیاست‌گذار است. موانع قانونی، تعارض منافع مدیران فعلی و مقاومت‌های نهادی همواره مانع ادغام بوده است. اگر دولت و نهادهای تنظیم‌گر، قوانین و مشوق‌های لازم برای تسهیل M&A را فراهم کنند، می‌توان انتظار داشت که طی چند سال آینده صنایع مختلف ایران از این مسیر به ساختاری رقابتی و پایدار برسند.

۱۰. در نهایت، بحث ادغام در ایران امروز باید در سطح عمومی و تخصصی به گفت‌وگو گذاشته شود. این موضوع، صرفاً یک تکنیک مالی نیست؛ بلکه راهبردی برای نجات بنگاه‌ها، اصلاح ساختار اقتصاد و آماده‌سازی کشور برای ورود به اقتصاد جهانی است. ما اکنون در نقطه‌ای قرار داریم که می‌توان از آن به‌عنوان «نقطه‌ی جوش» یاد کرد؛ اگر این فرصت از دست برود، انبوهی از بنگاه‌های کوچک فرو خواهند پاشید و سرمایه‌های ملی بر باد خواهد رفت.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =