به گزارش خبرنگار ایراسین، گاز طبیعی بهعنوان یکی از منابع حیاتی انرژی، نقش بسزایی در عملکرد صنایع بزرگ و زیرساختهای تولیدی ایفا میکند، صنایع انرژیبر همچون فولاد، پتروشیمی و سیمان بخش عمدهای از تولید خود را وابسته به جریان پایدار و مستمر گاز دارند و هرگونه اختلال در تأمین آن میتواند پیامدهای گستردهای برای فرآیندهای تولید، کیفیت محصولات و هزینههای عملیاتی به دنبال داشته باشد. در فصول سرد سال، افزایش مصرف خانگی و تجاری گاز موجب فشار مضاعف بر شبکه تأمین انرژی میشود و ریسک بروز قطعی یا محدودیتهای ناگهانی برای واحدهای صنعتی را افزایش میدهد. با وجود آگاهی از اهمیت حیاتی گاز برای صنایع و تبعات احتمالی اختلالات تأمین، هنوز بسیاری از واحدهای صنعتی با چالشهای هماهنگی و برنامهریزی مواجه هستند.
عبداله باباخانی، کارشناس انرژی در گفتوگو با خبرنگار ایراسین اظهار میکند: در سالهای اخیر، قطعیهای ناگهانی گاز در فصلهای سرد به یکی از مزمنترین چالشهای بخش صنعت ایران تبدیل شده است، تقریباً تمامی پیشبینیهای فنی نشان میدهند که در زمستان پیشِ رو نیز تراز گاز کشور دوباره منفی خواهد شد.
وی میافزاید: طبق برآوردهای شرکت ملی گاز، شکاف میان تولید روزانه (حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب) و مصرف زمستانی (که گاه از ۱۱۰۰ میلیون مترمکعب عبور میکند) بار دیگر تکرار میشود، در چنین وضعی دولت برای حفظ فشار شبکه شهری، ناگزیر به قطع یا محدودسازی سهمیه صنایع بزرگ بهویژه فولاد، سیمان و پتروشیمی خواهد بود.
کارشناس انرژی بیان میکند: از منظر صنعتی، قطع گاز برای واحدهایی نظیر فولاد خسارتی بسیار فراتر از توقف کوتاه تولید دارد، فرآیند احیای مستقیم و ذوب نیازمند حرارت و جریان پایدار گاز است؛ هر توقف ناگهانی موجب سرد شدن کورهها، ترک خوردن نسوزها و از بین رفتن تعادل حرارتی سیستم میشود، بازگرداندن این واحدها به وضعیت عادی ممکن است چند روز تا چند هفته زمان ببرد و دهها میلیارد تومان هزینه انرژی و تعمیر به همراه داشته باشد، افزون بر آن، از کار افتادن زنجیره تأمین گاز به کاهش عرضه محصولات میانی و فشار قیمتی در بازار فولاد و سیمان منجر میشود که آثار تورمی مستقیم دارد.
باباخانی با اشاره به اینکه پرسش اساسی این است که چرا با علم به تکرار سالانه این بحران، هنوز تدبیر مؤثری اتخاذ نشده است؟ مطرح میکند: پاسخ را باید در ساختار سیاستگذاری انرژی جستوجو کرد، در دو دهه گذشته، سرمایهگذاری در توسعه میادین گازی، نوسازی شبکه انتقال و بهینهسازی مصرف بهطور مزمن عقب افتاده، نبود سیاست راهبردی جامع نیز انگیزه مصرفکنندگان برای اصلاح الگو را از بین برده و از سوی دیگر، عدم استقلال تصمیمگیری در مدیریت انرژی و نبود هماهنگی میان وزارتخانههای نفت و صمت موجب شده هیچ برنامه الزامآوری برای ذخیرهسازی یا تنوع سوخت صنایع تدوین نشود.
ارسال نظر