پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، پارادایم حاکم بر صنعت جهانی معدن و فولاد در حال یک تحول بنیادین است. در عصری که شاخصهای زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) به معیاری کلیدی برای سرمایهگذاران، مشتریان و سیاستگذاران تبدیل شده، موفقیت دیگر صرفاً در حجم استخراج یا تناژ تولید خلاصه نمیشود. امروزه، مزیت رقابتی پایدار در گروی تعهد به «تولید پاک» و «مسئولیت اجتماعی» است؛ اصلی که از یک انتخاب اخلاقی به یک ضرورت استراتژیک برای بقا و رهبری در بازار تبدیل شده است.
اولیه جوانههای صنعت سبز در ایران
در ایران نیز این تغییر نگرش در حال شکلگیری است. بنگاههای بزرگ صنعتی، به ویژه در صنعت فولاد، دریافتهاند که پایداری و مسئولیت اجتماعی دیگر یک انتخاب لوکس نیست، بلکه جز لاینفک استراتژی کسبوکار است. در این میان، شرکت فولاد مبارکه به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد منطقه، گامهای مهمی در این مسیر برداشته است. این شرکت با اجرای پروژههای عظیم بازچرخانی آب و کاهش وابستگی به منابع آب زایندهرود، الگویی از مدیریت منابع در شرایط اقلیمی خشک ارائه کرده است. سرمایهگذاری در فناوریهای کاهش آلایندگی، حرکت به سمت اقتصاد چرخشی با تبدیل پسماندها به محصولات با ارزش افزوده و توسعه فضای سبز گسترده در اطراف مجتمعهای صنعتی، همگی نشان از نهادینهسازی یک تفکر استراتژیک سبز در این بنگاه پیشرو دارد.
این رویکرد، که توسط بنگاههای بزرگ کشور دنبال میشود، اخیراً در شرکتهای دیگر نیز بروز یافته است. به عنوان نمونه، دستاوردهای اخیر شرکت معدنی و صنعتی چادرملو در کسب تندیس ملی مسئولیتپذیری اجتماعی، نشاندهنده گسترش این تفکر در زنجیره معدن کشور است. پروژههایی نظیر احداث نیروگاه خورشیدی، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی از طریق فناوریهای نوین و اجرای طرحهای عمرانی در مناطق پیرامونی، همگی شاخصهای مثبتی از این گذار هستند و چادرملو توانسته با آغاز پروژه احداث نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی که با هدف تأمین بخشی از انرژی مورد نیاز مجتمع صنعتی شرکت در یزد طراحی شده و میتواند سالانه از انتشار هزاران تُن دیاکسیدکربن جلوگیری کند. این پروژه، اگر مطابق برنامه پیش رود، یکی از بزرگترین طرحهای انرژی تجدیدپذیر در بخش معدن ایران خواهد بود.
در حوزه تولید، استفاده از فناوریهای نوین در فرآیند احیای مستقیم آهن و کورههای قوس الکتریکی (EAF) سبب شده است تا میزان مصرف سوختهای فسیلی در کارخانه فولاد چادرملو به شکل محسوسی کاهش یابد. علاوه بر این، شرکت در سالهای اخیر با اجرای پروژههای بازچرخانی آب و تصفیه پساب صنعتی، وابستگی خود به منابع آب زیرزمینی را کاهش داده است.
الزامات همزیستی با جامعه محلی
رهبران جهانی صنعت معدن و فولاد سالهاست دریافتهاند که نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی، ریسکهای عملیاتی، مالی و اعتباری جبرانناپذیری به همراه دارد. تجربه این شرکتها نشان میدهد که سرمایهگذاری در این حوزه، نه یک هزینه، بلکه یک مزیت رقابتی است. همانند بزرگان فولادی نظیر پوسکو و تاتا استیل که با انتشار سالانه گزارشهای جامع پایداری، عملکرد خود را در معیارهایی نظیر مصرف انرژی، کاهش انتشار کربن و بهرهوری منابع به صورت شفاف به اطلاع ذینفعان میرسانند و غولهای اروپایی مانند آرسلور میتال و کروپ آلمان که با سرمایهگذاری مشترک با اتحادیه اروپا، پروژههای تولید فولاد کمکربن با استفاده از هیدروژن را پیش میبرند. این یک حرکت استراتژیک برای همسویی با مقررات سختگیرانه زیستمحیطی و پیشتازی در بازار «فولاد سبز» آینده است.
فارغ از این، مساله همزیستی با جامعه محلی نیز یک الزام حیاتی است. تجربه نشان داده است که «مجوز اجتماعی برای فعالیت» به اندازه مجوزهای دولتی اهمیت دارد. شرکتهای موفق با ایجاد نهادهای گفتوگوی اجتماعی و سرمایهگذاری در زیرساختهای آموزشی و بهداشتی مناطق پیرامونی، خود را به شریکی قابل اعتماد برای جوامع محلی تبدیل کردهاند.
از پروژه تا فرهنگ سازمانی
با وجود این موفقیتها، مسیر صنعت سبز در ایران با چالشهایی روبروست. پایداری واقعی زمانی محقق میشود که سیاستهای زیستمحیطی و اجتماعی از سطح پروژههای موردی به بخشی جداییناپذیر از استراتژی و فرهنگ سازمانی ارتقا یابند. این امر مستلزم تدوین استراتژی جامع پایداری، ایجاد واحدهای مستقل گزارشدهی ESG و تعمیق همکاری با دانشگاهها و جوامع محلی است.
در نهایت، تقدیر از یک شرکت به دلیل دستاوردهای اجتماعی، بیش از آنکه نقطه پایان باشد، باید سرآغاز یک تعهد تازه تلقی شود. در اقتصاد جهانی امروز، سودآوری و پایداری در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه دو روی یک سکهاند. توسعه پایدار دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک مأموریت استراتژیک برای بقا و رهبری در صنعت فرداست.
ارسال نظر