به گزارش خبرنگار ایراسین، ترکیه با تقاضایی قابل توجه، همچنان مقصدی استراتژیک برای تامینکنندگان منطقهای به شمار میآید. عدد ۵۳ میلیارد مترمکعب بهعنوان مبنای تقاضا نشان میدهد که ظرفیت جذب بازار گسترده است، اما همزمان تحرکات اخیر در سبد عرضه آنکارا ساختار رقابت را دگرگون کرده است. قرارداد ۱۰ میلیارد مترمکعبی ایران جایگاهی عملیاتی برای تهران فراهم میآورد اما نزدیکی به زمان بازبینی این قرارداد، فضای تصمیمگیری را تحت فشار قرار داده و باعث شده بازیگران منطقهای و فرامنطقهای با ابزارهای نوین وارد میدان شوند. کاهش محسوس سهم یک بازیگر سنتی که روسیه است و افزایش نقش LNG، نمایانگر شرایطی است که ایران را به بازنگری راهبردهای متعارف وادار میسازد.
معنای رقابت LNG برای تهران
گسترش ظرفیتهای LNG ترکیه و بستههای قراردادی به ارزش قابلتوجه نشان میدهد که آنکارا در پی افزایش انعطافپذیری تأمین و کاهش وابستگی به مسیرهای خط لوله سنتی است. این روند به معنای افزایش گزینههای خرید برای ترکیه و کمتر شدن اهرمهای فشار مبتنی بر قرار گرفتن ایران بهعنوان تنها یا عمده تأمینکننده است. در چنین فضایی، تهران نمیتواند صرفاً بر مزایای جغرافیایی و قراردادهای تاریخی تکیه کند؛ بلکه نیازمند بازاندیشی در سازوکارهای قراردادی، زمانبندی تحویل و بستههای انگیزشی برای حفظ شریک راهبردی است.
نقاط قوت عملیاتی ایران
مزیت ایران در دسترسی مستقیم به بازار همسایه و شبکه خط لوله موجود، هنوز یک برگ برنده محسوب میشود. نزدیکی جغرافیایی و امکان تحویل سریع نسبت به برخی گزینههای دورتر میتواند در مذاکرات تجاری و فنی مورد تاکید قرار گیرد. قرارداد موجود نشان میدهد که پیوندهای عملیاتی میان تهران و آنکارا ظرفیت حفظ تعاملات را دارد و میتواند به عنوان سکوی مذاکراتی برای بازطراحی توافقها مورد استفاده قرار گیرد.
محدودیتها و آسیبپذیریها
با وجود مزیتهای فوق، تقویت LNG و ورود سرمایههای بینالمللی به بازار ترکیه ریسک تضعیف کوتاهمدت و میانمدت سهم ایران را افزایش میدهد. کاهش سهم روسیه در بازار و موافقت آنکارا با قراردادهای بزرگ LNG حکایت از بازتعریف موازنههای قدرت در منطقه دارد. اگر تهران نتواند در بازه زمانی پیشِرو راهکارهای انعطافپذیر و جذاب ارائه دهد، احتمال کمرنگ شدن نقش سنتی آن به دلیل جایگزینی منابع وجود دارد.
راهبردهای سیاستی و دیپلماتیک
اولویت سیاستی باید مبتنی بر دیپلماسی فعال و هدفمند با ترکیه باشد. تهران میتواند از مسیرهای مذاکره برای تمدید یا بازطراحی قرارداد فعلی بهره برده و سازوکارهای زمانی و قراردادی انعطافپذیر پیشنهاد دهد. همزمان لازم است دیپلماسی انرژی به بازارهای جایگزین معطوف شود تا وابستگی به یک بازار کاهش یابد. پیوند دادن مذاکرات تجاری به همکاریهای فنی و زیرساختی و ارائه بستههایی که هزینههای جانبی انتقال و تضمین عرضه را کاهش دهد، میتواند نقش ایران را در معادلات تامین حفظ نماید.
راهکارهای فنی و سرمایهگذاری
برای مواجهه با موج LNG رقابتی، ایران نیازمند بازنگری در سبد زیرساختی و ارتقای رقابتپذیری است. برنامهریزی برای ارتقای زنجیرههای پاییندستی و محصولات با ارزش افزوده میتواند درآمدزایی را متنوع سازد. همچنین بررسی و آمادهسازی گزینههایی نظیر ترتیبات سوآپ منطقهای، تقویت ظرفیتهای ذخیرهسازی و پژوهش در فناوریهای بهبود کیفیت عرضه میتواند انعطاف عملیاتی را افزایش دهد؛ به شرط آنکه این طرحها با مشوقهای سرمایهگذاری و تضمینهای حقوقی همراه شوند.
فرصت و تهدید برای ایران
برای عملیاتی شدن هر راهبردی، نیاز به یک سازوکار بینبخشی محسوس است. این سازوکار باید مذاکرات تجاری، تحلیل بازار و پیگیری پروژههای زیرساختی را متمرکز کند و شاخصهای عملکردی شفاف مانند اجرای تعهدات قراردادی، تنوع بازارها و پیشرفت پروژهها را گزارش دهد. شفافیت در نحوه تصمیمگیری و بازنمایی ریسکها میتواند به جلب سرمایهگذاری با ریسک پایین کمک کند و اعتماد شرکای خارجی را تقویت نماید.
تحولات بازار ترکیه همزمان فرصت و تهدید برای ایران رقم زده است. بازار ۵۳ میلیارد مترمکعبی و قرارداد جاری ۱۰ میلیاردی، هنوز بسترهایی برای نفوذ تهران فراهم میآورد. اما توسعه LNG و بستههای قراردادی بزرگ، پویایی رقابت را تغییر داده است. اقدام هماهنگ در سطوح دیپلماتیک، تجاری و زیرساختی همراه با شفافیت حکمرانی میتواند گذار از وضعیت فعلی به وضعیتی مستحکمتر را ممکن سازد. تهران اگر دیر بجنبد، بخشی از اهرمهای بازار را از دست خواهد داد. اما با برنامهریزی دقیق و اجرایی این تغییرات میتواند به فرصتی برای تثبیت و بازتعریف قدرت گازی کشور بدل شود.
ارسال نظر