msted

در اقتصاد مدرن، بنگاه‌های بزرگ دیگر تنها تولیدکننده نیستند؛ آن‌ها دانشگاه‌های موازی می‌سازند که آموزش نظری، تجربه عملی و نوآوری را همزمان ارائه می‌دهد. فولاد مبارکه با مرکز MSTID نمونه موفق ایرانی است که دانشجویان را از کلاس درس به میدان صنعت می‌برد و از طریق پادشکنندگی علمی، توانایی آزمودن مفاهیم در محیط واقعی را تقویت می‌کند، الگویی که در جهان، از پوسکو تا آرسلورمیتال، تکرار می‌شود.

در اقتصاد مدرن، بنگاه‌های اقتصادی صرفاً تولیدکننده فولاد یا خودرو نیستند؛ آن‌ها به کانون‌های دانشی بدل شده‌اند که نوعی «دانشگاه موازی» می‌سازند. این روند، که ریشه در همکاری راهبردی با دانشگاه‌ها دارد، آموزش رسمی را از قالب نظری خارج کرده و به میدان تجربه عملی، مهارت‌آموزی و آنچه می‌توان «پادشکنندگی علمی» نامید وارد می‌کند؛ توانایی آزمودن ایده‌ها در دل واقعیت صنعتی و تبدیل دانش به راه‌حل.

ایران نیز به این جریان پیوسته است. فولاد مبارکه اصفهان با ایجاد مرکز نوآوری و شتاب‌دهی تحول دیجیتال (MSTID) یکی از نخستین تجربه‌های داخلی در این عرصه را رقم زده است. این مرکز نه‌تنها پروژه‌های تحقیقاتی مشترک با دانشگاه‌ها را هدایت می‌کند، بلکه زیست‌بومی ایجاد کرده که در آن پایان‌نامه‌ها، استارتاپ‌ها و نوآوری‌های صنعتی به یکدیگر متصل می‌شوند. نتیجه: تربیت نسلی از فارغ‌التحصیلان که به جای دانش خام، مهارت حل مسئله و خلاقیت کاربردی دارند.

چنین الگویی در سطح جهانی مسبوق به سابقه است. پوسکو در کره‌جنوبی با دانشگاه POSTECH پیوندی نهادی برقرار کرده است؛ دانشجویان نه فقط نظریه می‌آموزند، بلکه در پروژه‌های صنعتی با چالش‌های واقعی روبه‌رو می‌شوند. در اروپا، آرسلورمیتال کرسی فولاد در دانشگاه لوکزامبورگ را بنیان گذاشته تا پژوهش و صنعت به هم پیوند بخورند. تاتا استیل در هند مدارس سبز را برای تلفیق آموزش با پایداری زیست‌محیطی ایجاد کرده و U.S. Steel با بورسیه و تجهیز آزمایشگاه‌ها نسل تازه‌ای از مهندسان آمریکایی را پرورش می‌دهد.

در ایران، MSTID بیش از یک مرکز نوآوری است؛ این نهاد مسیری برای حرکت به سمت «فولاد سبز» و اقتصاد چرخشی ترسیم می‌کند. بخش قابل‌توجهی از کارکنان آن فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی اصفهان‌اند که اکنون در خط مقدم تحول دیجیتال صنعت فولاد ایستاده‌اند. تجربه این مرکز نشان می‌دهد چگونه پادشکنندگی علمی می‌تواند شکاف میان آموزش و صنعت را پر کند و آینده‌ای پایدارتر برای اقتصاد رقم بزند.

این تجربه البته محدود به فولاد نیست. شرکت‌هایی مانند اسنواتک گروه انتخاب، مخابرات ایران و شرکت ایران خودرو نیز نمونه‌های موفق پیوند صنعت و دانشگاه هستند. اسنواتک با تمرکز بر هوش مصنوعی، کلان‌داده و اینترنت اشیا، پروژه‌های واقعی برای دانشجویان ایجاد می‌کند و تجربه پادشکنندگی علمی را در محیط دیجیتال عملی می‌کند. مخابرات ایران با ایجاد مراکز نوآوری و آزمایشگاه‌های تحقیقاتی مشترک با دانشگاه‌های برتر، امکان آزمون مفاهیم نظری در شبکه‌ها و فناوری‌های ارتباطی را فراهم کرده است. ایران خودرو نیز با مراکز تحقیق و توسعه خود در دانشگاه‌های صنعتی، دانشجویان را در پروژه‌های عملی طراحی و تولید خودرو درگیر می‌کند، تجربه‌ای که توانایی حل مسائل واقعی، نوآوری و کار تیمی را تقویت می‌کند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که پیوند آموزش و صنعت در ایران مسیر شکل‌گیری دانشگاه‌های موازی با تجربه عملی و پادشکنندگی علمی را هموار می‌کند.

در نهایت، دانشگاه‌های موازی ساخته‌شده در دل بنگاه‌های بزرگ، نه‌تنها کیفیت آموزش را ارتقا می‌دهند، بلکه به موتور محرک توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی بدل می‌شوند. در جهانی که رقابت فناورانه تعیین‌کننده جایگاه کشورهاست، چنین ابتکارهایی می‌توانند برای ایران تفاوتی حیاتی بیافرینند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =