به گزارش ایراسین، مس که زمانی صرفاً به عنوان فلزی صنعتی شناخته میشد، امروزه به یک رکن اصلی در فرایند گذار به تجدیدپذیرها در بخش انرژی و فناوری تبدیل شده است. در حال حاضر افزایش تقاضای جهانی برای این فلز و سایر مواد معدنی حیاتی، فشار بیسابقهای بر زنجیره تأمین وارد آورده است.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» و به نقل از مجله «Canadian Mining Journal»، گزارش آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد تقاضا برای مواد معدنی حیاتی تا سال ۲۰۵۰، نزدیک به ۵۰۰ درصد رشد خواهد داشت. این شرایط ضرورت بازاندیشی در الگوهای تأمین منابع و حرکت به سوی اقتصاد چرخشی را دوچندان میکند.
فلزاتی همچون مس، نیکل و لیتیوم که در گذشته تنها به عنوان مواد اولیه صنعتی شناخته میشدند، امروز به منابع حیاتی برای فناوریهایی بدل شدهاند که موتور محرک گذار جهانی در بخش انرژی و تحول دیجیتال محسوب میشوند. در این میان، مس جایگاهی ویژه دارد؛ چراکه نقش اساسی آن در توسعه هوش مصنوعی، فرایند الکتریکیسازی، توسعه پروژهها در بخش انرژیهای تجدیدپذیر و مراکز داده غیرقابل انکار بوده و انتظار میرود حجم تقاضای آن در این بخشها تا سال ۲۰۳۰، حدود دو برابر در مقایسه با سال ۲۰۲۵ افزایش پیدا کند.
ساخت خودروهای الکتریکی، پنلهای خورشیدی، تراشههای نیمههادی و سامانههای ذخیره انرژی، همگی به استفاده از مس وابسته هستند و همین امر فلز سرخ را به یکی از مواد اولیه مهم صنعتی در ایجاد نوآوری در آنها تبدیل کرده است. با این حال، انتظار میرود تقاضای جهانی برای مس تا سال ۲۰۵۰ دو برابر در مقایسه با سال ۲۰۲۵ افزایش یابد؛ این در حالی بوده که عرضه آن هماکنون نیز با محدودیت مواجه شده است.
با توجه به اهمیت بالای فلز سرخ میتوان این فلز را طلای نوین نامید اما برخلاف طلا که امکان ذخیرهسازی بلندمدت و بلا استفاده ماندن آن وجود دارد، چنین سناریویی را نمیتوان برای فلز مس پیادهسازی کرد.
رشد بیسابقه تقاضا برای مواد معدنی حیاتی به ویژه مس در آینده حتمی است
طبق پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، تقاضا برای مواد معدنی حیاتی تا سال ۲۰۵۰، رشدی نزدیک به ۵۰۰ درصد را تجربه خواهد کرد. در گزارشی با عنوان «چشمانداز جهانی مواد معدنی حیاتی در سال ۲۰۲۵» این آژانس ذکر شده است که در سال ۲۰۲۴، تقاضا برای لیتیوم حدود ۳۰ درصد افزایش یافته و این رقم برای نیکل، کبالت، گرافیت و عناصر نادر خاکی رشد ۶ تا ۸ درصدی را به ثبت رسانده است. بخش انرژی به تنهایی ۸۵ درصد از رشد تقاضای این فلزات مورد استفاده در تولید باتری را به خود اختصاص داده است.
این شرایط ضرورت تأمین پایدار مواد معدنی و کاهش ریسکهای زیستمحیطی ناشی از آن را آشکار میسازد. از سوی دیگر، کمبود دسترسی به مس میتواند فرایندهای بسیار حیاتی برای رشد اقتصادی، ایجاد نوآوری دیجیتال و تابآوری اقلیمی را با تهدیداتی جدی مواجه کند.
اقتصاد چرخشی مبتنی بر مس؛ کلید گذار به بخش فناوری و انرژی در آینده
یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی بخش معدن، ایجاد توازن میان افزایش تقاضا و الزامات پایداری است. فعالیتهای معدنی در حال حاضر حدود ۷ درصد از انتشار دیاکسید کربن جهانی را به خود اختصاص میدهند که عمدتاً مربوط به میزان انتشار غیرمستقیم کربن در گستره ۳ است.
پاسخ به این چالشها در پذیرش اصول مبتنی بر اقتصاد چرخشی نهفته است؛ اصولی که بر کاهش پسماندهای معدنی، استفاده مجدد از مواد اولیه و بازیافت منابع معدنی تاکید دارند و میتوانند وابستگی به استخراج مواد اولیه حیاتی به ویژه مس از معادن را کاهش دهند.
با این حال، براساس گزارشهای منتشر شده در سال ۲۰۲۴، سهم مصرف مواد حیاتی ثانویه در مقیاس جهانی از ۹٫۱ درصد در سال ۲۰۱۸، به ۷٫۲ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است؛ روندی که در تضاد با افزایش مصرف مواد اولیه معدنی قرار دارد.
بر همین اساس، معکوسسازی این روند از طریق برنامهریزی برای استفاده مجدد از مواد معدنی به ویژه بازیافت قراضههای مسی، ضرورتی اساسی برای مقابله با کمبود منابع و کاهش اثرات زیستمحیطی فعالیتهای معدنی در میانمدت و بلندمدت است.
تجربه شرکت «Schneider Electric» نشان میدهد که چگونه میتوان اصول اقتصاد چرخشی را در زنجیرههای تأمین در مقیاس صنعتی پیادهسازی کرد. این شرکت با اجرای طرحهایی همچون «Materialize Program» و «Zero Carbon Project»، موفق به کاهش انتشار مستقیم و غیرمستقیم دیاکسید کربن در گستره یک تا ۳ شده و الگوهایی برای طراحی زنجیرههای تأمین پایدار ارائه داده است.
همکاری بلندمدت میان شرکت «Schneider Electric» و شرکت «Glencore»، نمونهای برجسته در این حوزه به شمار میرود. این همکاری با هدف کربنزدایی در فرایند تولید مس بر پایه ادغام اصول اقتصاد چرخشی، فرایند خودکارسازی و دیجیتالیسازی بنا شده است.
شرکت «Glencore» در این چارچوب از سختافزارها و نرمافزارهای پیشرفته شرکت «Schneider Electric»، از جمله سامانههای تحلیلی و شبیهسازی الکتریکی مانند سیستم «AVEVA PI System» و «ETAP» برای بهینهسازی مصرف انرژی، افزایش بهرهوری کورههای ذوب و تغییر سوخت نیروگاههای برق بهره میبرد. همچنین، دو شرکت مذکور طرحی مشترک برای جمعآوری و بازیافت قراضه مس و پسماندهای الکترونیکی را ارائه کردهاند تا چرخه بازیافت به طور کامل در زنجیره تأمین ادغام شود.
از سوی دیگر، با تأمین مستقیم مواد اولیه به ویژه مس از شرکت «Schneider Electric» و توزیع آنها در شبکه تامینکنندگان فرعی، شرکت «Schneider Electric» اطمینان حاصل میکند که کارخانههای تولیدی این شرکت در قاره سبز به استفاده از مواد اولیه قابل بازیافت به روش منبعیابی مسئولانه متعهد باشند. پیادهسازی این مدل نشان میدهد که چگونه نوآوری در توسعه فناوریها و همکاری میان شرکتها میتواند همزمان به پایداری محیط زیستی و تابآوری زنجیره تأمین کمک کند.
رشد ظرفیتهای تجدیدپذیر و ضرورت نهادینهسازی اقتصاد چرخشی
براساس دادههای آژانس بینالمللی انرژی تنها طی دو سال، در بازه زمانی ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، ظرفیت تولید انرژی در سیستمهای خورشیدی و سیستم ذخیره انرژی باتری بیش از دو برابر افزایش را به ثبث رسانده و ظرفیت تولید انرژی در مزارع بادی و خودروهای الکتریکی نیز با فاصلهای اندک رشدی مشابه را تجربه کردهاند.
این رشد سریع، در عین حال که چالشهای مهمی به همراه دارد، فرصتهای ارزشمندی برای تقویت و نهادینهسازی شیوههای پایدار در همکاری با تولیدکنندگان تجهیزات اصلی و سازندگان تجهیزات صنعتی را ایجاد میکند. تمرکز بر روشهایی مانند بازیابی منابع معدنی و الکترونیکی و ارائه طرحهایی بر پایه بهرهوری هرچه بیشتر از مواد اولیه حیاتی میتواند تمایل شرکتها به منظور بهرهبرداری از چنین فرصتهایی را افزایش دهد.
همچنین، افزایش روزافزون حجم قابل دسترسی منابع قابل بازیافت از جمله توربینهای بادی، سلولهای خورشیدی، باتریها و همچنین قراضه و محصولات مسی و سایر فلزات حیاتی نشان میدهد که نوآوری در این حوزه به طور طبیعی در حال شکلگیری است.
نقش اقتصاد چرخشی در کاهش تقاضا برای مس از معادن
طبق ارزیابی صورت گرفته از سوی مجمع جهانی اقتصاد، با اجرای استراتژیهای مبتنی بر اقتصاد چرخشی در حوزه انرژیهای نو و فناوریهای مرتبط با آن انتظار میرود تا سال ۲۰۵۰ تقاضا برای مواد معدنی حیاتی به ویژه مس از معادن حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد کاهش یابد. این رویکرد ضمن حفظ منابع ارزشمند، ارزش اقتصادی جدیدی را ایجاد خواهد کرد.
با این حال، دسترسی به سرمایههای مبتنی بر دستورالعملهای شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG)، تداوم تنشهای ژئوپلیتیکی، نوسانات قیمتی و چالشهای زنجیره تأمین همچنان موانعی جدی در مسیر ایجاد مدلهای کسبوکار مبتنی بر اقتصاد چرخشی محسوب میشوند. به همین دلیل رفع این موانع برای تحقق اهداف چنین الگوهایی ضروری به نظر میرسد.
تحولات دیجیتالی، بخش معدن را نیز متحول ساخته است و راهکارهایی برای بهینهسازی عملیات و ارتقای مؤلفه پایداری ارائه میدهد. ابزارهای پیشرفتهای همچون هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، فناوری دوقلوهای دیجیتال و رایانش کوانتومی، امکان شناسایی بهتر ذخایر معدنی و برنامهریزی کارآمدتر به منظور بهرهبرداری از مواد معدنی حیاتی به ویژه مس را که با مشکل محدودیت در عرضه مواجه است، فراهم میآورد. علاوهبراین، فناوری بلاکچین با افزایش شفافیت زنجیره تأمین، رهگیری مواد معدنی استخراج شده به شیوه مسئولانه را امکانپذیر کرده و آنها را برای بهکارگیری در توسعه فناوریهای سبز، چه در الگوهای خطی و چه در مدلهای چرخشی آماده میسازد.
تابآوری منابع معدنی در عصر حرکت به سوی پایداری در تولید
مواد معدنی حیاتی دیگر صرفاً کالایی صنعتی در نظر گرفته نمیشوند و در حال حاضر به ویژه فلز سرخ داراییهایی راهبردی تلقی شده که میتواند آینده بخش انرژی، فناوری و حتی بخش اقتصادی را شکل دهد.
در جهانی که بیش از هر زمان با محدودیت دسترسی به منابع و چالشهای زیستمحیطی مواجه است، ادغام اصول پایداری در هر حلقه زنجیره تأمین نه یک انتخاب بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر به شمار میرود. در همین راستا، سازمانها باید تمرکز خود را بر افزایش بهرهوری از منابع معدنی و توسعه اقتصاد چرخشی افزایش داده و همکاریهای خود با دیگر صنایع را تسهیل کنند.
به علاوه، دولتها و صنایع تولیدی و معدنی باید سیاستگذاریها و منابع مالی خود را همسو با ایجاد نوآوریهای هدفمند قرار داده تا دسترسی به مواد معدنی حیاتی به ویزه فلز سرخ که در روند گذار به تجدیدپذیرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، بدون به خطر انداختن استانداردهای زیستمحیطی تضمین شود.
توسعه همکاریها میان شرکتهای بزرگ مانند شرکت «Schneider Electric» و شرکت «Glencore» نشان داد که چگونه همافزایی میان فناوریهای دیجیتال، نوآوری صنعتی و اصول اقتصاد چرخشی میتواند به عنوان یک مدل موفق برای پاسخگویی به چالشهای جهانی در حوزه دسترسی به منابع حیاتی، به ویژه مس در بخشهایی مانند انرژی و حوزه فناوری عمل کند.
در مجموع، در چشمانداز آینده، مس نه صرفاً به عنوان یک فلز صنعتی بلکه به عنوان شالودهای راهبردی در معماری نوین اقتصاد جهانی مطرح خواهد بود. در واقع، مسیر گذار به انرژیهای پاک، توسعه زیرساختهای دیجیتال و گسترش استفاده از هوش مصنوعی بدون دسترسی پایدار به این فلز قابل تصور نیست.
به علاوه، محدودیتهای عرضه و افزایش مداوم تقاضا نشان میدهد که ادامه الگوی سنتی استخراج و مصرف مواد معدنی، به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای پیشروی مصرفکنندگان نخواهد بود. در این میان، اقتصاد چرخشی و نوآوریهای فناورانه به عنوان تنها ابزارها و مسیرهای ممکن برای توازن میان رشد تقاضا و الزامات زیستمحیطی مطرح میشوند.
علاوهبراین، سرمایهگذاری در بازیافت پیشرفته فلز مس، بهکارگیری فناوریهای دیجیتال برای شفافیت و بهرهوری در زنجیره تأمین و همافزایی میان صنایع معدنی و فناوری، آیندهای را رقم خواهد زد که در آن، ارزشآفرینی از فلز سرخ صرفاً در استخراج آن از معادن خلاصه نمیشود.
در واقع، مس میتواند به محور شکلگیری یک اقتصاد چرخشی نوین بدل شود؛ اقتصادی که نه تنها نیازهای بخش انرژی و فناوری را تأمین میکند بلکه به تابآوری زیستمحیطی و کاهش وابستگی به منابع اولیه نیز کمک خواهد کرد.
در چنین چارچوبی، آینده مس با آینده مولفههایی نظیر پایداری و نوآوری گره خورده است؛ آیندهای که تنها با ترکیب اراده سیاسی، نوآوری صنعتی و تعهد جهانی به توسعه پایدار قابل تحقق خواهد بود.
ارسال نظر