هند

هند دیگر فقط «تولیدکننده انبوه فولاد» نیست؛ این کشور بر سر دو راهی ایستاده است: یا با نوسازی فناوری، کاهش کربن و جهش در محصولات پیشرفته، به قطب نوین فولاد سبز جهان بدل می‌شود، یا در دام هزینه‌های سنگین لجستیک، وابستگی به زغال‌سنگ و فشارهای زیست‌محیطی گرفتار خواهد ماند. بازار ۱.۴ میلیارد نفری هند و مصرف سرانه پایین فولاد، شکافی طلایی برای جهش تقاضاست؛ فرصتی که با سیاست‌های درست می‌تواند موتور رشد اقتصادی کشور شود.

به گزارش ایراسین، هند امروز در نقطه‌ای ایستاده که می‌تواند مسیر آینده صنعت فولاد جهانی را تحت تأثیر قرار دهد. کشوری با بازاری عظیم، ذخایر غنی سنگ‌آهن و حمایت‌های سیاستی، اما در عین حال گرفتار در چالش‌هایی چون وابستگی به واردات زغال‌سنگ کک‌شو، زیرساخت‌های ناکافی و فشار فزاینده برای کاهش شدت کربن. همین تضادها باعث شده فولاد هند بیش از هر زمان دیگر نیازمند تصمیم‌های راهبردی باشد. این کشور در سال گذشته ۱۵۰ میلیون تن فولاد تولید کرد و جایگاه دوم جهان را به خود اختصاص داد. دولت برنامه‌ای رسمی برای دو برابر کردن ظرفیت تا ۳۰۰ میلیون تن در سال ۲۰۳۰ دارد؛ هدفی که مستلزم رشد سالانه‌ای بین ۵ تا ۷ درصد است.

جغرافیای تولید

نقشه فولاد هند ناهمگون است. سه ایالت شرقی—اودیشا، جارکند و چتیسگر— حدود ۶۰ درصد ظرفیت تولید را در اختیار دارند، عمدتاً به دلیل دسترسی مستقیم به بیش از ۷۰ درصد ذخایر سنگ‌آهن کشور. در مقابل، غرب و جنوب با پروژه‌هایی مانند مجتمع ۱۲ میلیون تنی JSW در کرناتکه، به‌تدریج جایگاه خود را تثبیت می‌کنند.

ساختار فرآیندی صنعت ترکیبی است: حدود ۶۵ درصد ظرفیت مبتنی بر روش کوره بلند-کنورتور (BF–BOF) و ۳۵ درصد بر پایه کوره قوس الکتریکی (EAF). برخی واحدها مانند تاتا استیل از کوره‌های مدرن ۴۳۰۰ مترمکعبی با بهره‌وری بالا استفاده می‌کنند، اما حدود ۳۰ درصد ظرفیت‌های ذوب همچنان قدیمی و کمتر از ۱۰۰۰ مترمکعب‌اند. در نورد نیز تنها ۴۰ درصد تجهیزات هم‌تراز با استانداردهای جهانی است؛ نشان از فاصله قابل توجه برای نوسازی.

مصرف و تقاضا

با وجود جایگاه بزرگ در تولید، مصرف سرانه فولاد در هند تنها ۸۵ کیلوگرم است—به‌مراتب کمتر از میانگین جهانی ۲۲۰ کیلوگرم، ایران ۲۲۵، چین ۶۰۰ و کره جنوبی ۹۲۰ کیلوگرم. این شکاف، خود نشانه‌ای از ظرفیت رشد بالای بازار داخلی است.
مصرف عمدتاً به بخش ساخت‌وساز (۶۰ درصد) تعلق دارد؛ از این میان، ساختمان‌سازی ۳۵ و زیرساخت ۲۵ درصد را شامل می‌شود. خودروسازی با ۱۵ درصد و لوازم خانگی با ۷ درصد در رتبه‌های بعدی‌اند. تقاضا برای محصولات با ارزش افزوده، مانند ورق‌های خودرویی، هر سال ۱۲ درصد رشد می‌کند، در حالی که تولید داخلی تنها پاسخگوی ۶۰ درصد آن است.

بازیگران اصلی

بازار فولاد هند نمونه‌ای از یک الیگوپولی در حال تمرکز است. سهم پنج بازیگر بزرگ از ۴۵ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۶۰ درصد رسیده و انتظار می‌رود تا ۲۰۲۵ به ۷۰ درصد برسد. در میان آن‌ها، SAIL با ظرفیت ۲۱ میلیون تن حدود ۱۵ درصد سهم بازار دارد، JSW با ۲۸ میلیون تن و تمرکز بر ورق‌های باکیفیت ۱۸ درصد، و تاتا استیل با ۲۲ میلیون تن ظرفیت داخلی (۳۳ میلیون تن جهانی) جایگاه برجسته‌ای در فولادهای خودرویی یافته است.

مواد اولیه و هزینه‌ها

هند از ذخایر اثبات‌شده ۱۰ میلیارد تنی سنگ‌آهن برخوردار است، اما تنها ۶۰ درصد ظرفیت استخراج عملیاتی می‌شود و حدود ۳۰ میلیون تن به دلیل مجوزهای محدودکننده بلااستفاده می‌ماند. وابستگی به واردات زغال‌سنگ کک‌شو نقطه‌ضعف جدی است: بیش از ۶۰ میلیون تن واردات سالانه، که ۸۵ درصد آن از استرالیاست. این موضوع هزینه تولید را به‌شدت در معرض نوسانات جهانی قرار می‌دهد. علاوه بر آن، هزینه حمل‌ونقل از معدن تا کارخانه ۱۵ تا ۲۰ درصد بهای نهایی را تشکیل می‌دهد.

محیط زیست و فشار کربنی

فولاد حدود ۱۲ درصد از کل انتشار صنعتی کربن هند را به خود اختصاص می‌دهد. شدت انتشار ۲.۵ تا ۲.۸ تن CO₂ به ازای هر تن فولاد، بالاتر از سطح جهانی (۲ تن) است. شرکت‌ها به ناچار به سمت سرمایه‌گذاری در فناوری‌های سبز حرکت کرده‌اند. JSW برنامه‌ای ۵۰ میلیارد روپیه‌ای برای کاهش انتشار تا ۲۰۲۵ در دست اجرا دارد.

همکاری‌های جهانی و نوآوری

تاتا استیل با نیپون استیل ژاپن برای توسعه خطوط ورق خودرویی با ظرفیت ۲ میلیون تن همکاری دارد. JSW نیز با JFE ژاپن برای فناوری نورد گرم وارد شراکت شده است. سهم هزینه‌های تحقیق و توسعه از فروش از ۰.۵ درصد در ۲۰۱۰ به ۱.۵ درصد رسیده و هدف‌گذاری ۲ درصدی تا ۲۰۲۵ را دنبال می‌کند. اولویت‌ها شامل فولادهای پرمقاومت، تولید سبز و اتوماسیون هوشمند است.

سیاست‌گذاری و فرصت‌ها

«سیاست ملی فولاد» هند هدف ۳۰۰ میلیون تن را تا ۲۰۳۰ تعیین کرده و با معافیت‌های مالیاتی و مشوق‌های ۱۰ تا ۱۵ درصدی برای فولادهای ویژه همراه است. در طرف تقاضا، برنامه زیرساختی ملی ۱.۳ تریلیون دلاری هر سال ۱۰ میلیون تن مصرف تازه ایجاد می‌کند. پروژه‌های شهر هوشمند و رشد خودروسازی نیز به این روند دامن می‌زنند.

هزینه لجستیک در هند ۲۰ تا ۲۵ درصد هزینه نهایی است —۵ تا ۸ واحد درصد بالاتر از میانگین جهانی. ناپایداری انرژی و افزایش هزینه‌های زیست‌محیطی بر فشارها می‌افزایند.
راهکارهای پیشنهادی شامل انتقال ظرفیت‌ها به مناطق ساحلی، توسعه حمل‌ونقل ریلی و آبی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کم‌کربن (مانند احیای مستقیم با هیدروژن)، اصلاح نظام مجوزدهی معادن و دیجیتالی‌سازی خطوط تولید است.

انتظار می‌رود تا ۲۰۲۵ مدیریت دیجیتال تولید در شرکت‌های بزرگ پیاده‌سازی شود و بهره‌وری را ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش دهد. سهم محصولات با ارزش افزوده می‌تواند از ۳۰ به ۴۰ درصد برسد، با ۵ میلیون تن ظرفیت جدید ورق خودرویی و ۲ میلیون تن ورق الکتریکی. صادرات نیز احتمالاً از ۱۰ میلیون تن کنونی به ۲۰ میلیون تن افزایش خواهد یافت، آن هم با تمرکز بر محصولات پیشرفته.

در نهایت، صنعت فولاد هند در مرز یک تحول ساختاری قرار دارد. اگر سیاست‌های دولتی، سرمایه‌گذاری خصوصی و فشار جهانی برای کاهش کربن هم‌راستا شوند، هند می‌تواند از یک «تولیدکننده بزرگ» به یک «پیشرو سبز» در فولاد جهانی تبدیل شود—مدلی که نه فقط کمیت، بلکه کیفیت و پایداری را در مرکز رشد قرار دهد.

احسان چلونگر - دکترا اقتصاد کاربردی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =