به گزارش ایراسین و به نقل از فرهیختگان، در سال ۲۰۲۵، ترکیه به حرکت راهبردی خود در بازار گاز شتاب بیشتری داده است. این کشور قراردادی ۲۰ ساله با شرکت مرکوریا امضا کرده تا سالانه حدود ۴ میلیارد مترمکعب LNG از آمریکا تأمین کند. در همین حال، قرارداد دیگری با شرکت وودساید استرالیا به امضا رسانده که تأمین ۵.۸ میلیارد مترمکعب LNG را از ۲۰۳۰ تضمین میکند. این تحرکات بخشی از استراتژی آنکارا برای تنوعبخشی منابع و کاهش وابستگی به یک تأمینکننده خاص است.
ترکیه با این حرکات نه فقط مصرفکننده منفعل گاز، بلکه کنشگری فعال در بازار انرژی منطقه شده است. زیرساختهای LNG ترکیه شامل پایانههای شناور و تأسیسات ذخیرهسازی است که امکان واردات و تبدیل LNG به گاز طبیعی را فراهم میآورد. افزون بر این، ترکیه در حال آمادهسازی زمینه صادرات گازی مازاد خود به بازارهای جنوب شرقی اروپا است؛ بازارهایی که بهشدت به گاز نیازمندند.
در این میان، قرارداد صادرات گاز ایران به ترکیه به حجم ۱۰ میلیارد مترمکعب تا سال ۱۴۰۵ به پایان میرسد. همزمان، ترکیه کارتهای تأمین متنوعی در دست دارد - از روسیه و آذربایجان تا LNG آمریکا و استرالیا - و این به آنکارا امکان فشار بر ایران را میدهد تا در دوران مذاکره بعدی یا تخفیف بیشتری بدهد یا سهم بازارش را از دست بدهد. در سناریوی مطلوب ترکیه، این کشور گاز ایران را ارزان میخرد و سپس آن را به اروپا بازصادرات میکند؛ اقدامی که عملاً بخشی از وابستگی اروپا به روسیه را جبران میکند و سود اقتصادی و ژئوپلیتیکی بزرگی نصیب آنکارا خواهد کرد.
اما ایران همچنان ظرفیتها و امتیازهایی دارد که اگر بهدرستی مدیریت شوند، قابلاتکا هستند. ایران دومین دارنده ذخایر گازی جهان است و موقعیت ژئوپلیتیکش - بین اروپا و آسیا - برگ برندهای است که هیچ کشوری در منطقه ندارد. بااینحال، صادرات گاز ایران در سالهای اخیر کاهشیافته و در سال ۲۰۲۳ به حدود ۱۲.۹ میلیارد مترمکعب رسیده است. علت اصلی این روند، تحریمها، کمبود سرمایهگذاری و فقدان زیرساخت لازم برای ورود به بازار جهانی LNG است.
ایران در سالهای اخیر سناریوهایی را برای صادرات گاز به اروپا از طریق ترکیه مطرح کرده است. پروژههایی مانند خط لوله «Persian Gas Pipeline» که قرار بود با ظرفیت حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب در سال گاز ایران را از مسیر ترکیه به اروپا برساند، فعلاً متوقف مانده است. همزمان، ایران در حال طراحی پروژههای مشترکی با روسیه نیز است، ازجمله طرح خط لوله گازی در دریای خزر با ظرفیت بالقوه ۱۱۰ میلیارد مترمکعب در سال. این همکاریها البته با ملاحظات سیاسی و رقابتهای منطقهای روبهرو است.
اروپا در این معادله نقش تعیینکننده دارد. پس از جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا بهشدت به دنبال تنوعبخشی منابع گاز و کاهش وابستگی به روسیه است. این یک پنجره تاریخی برای صادرکنندگان گاز ایجاد کرده است؛ پنجرهای که قطر، آمریکا و آذربایجان از آن بهرهبرداری کردهاند. ایران اما به دلیل چالشهای سیاسی و اقتصادی نتوانسته سهم مناسبی از این بازار به دست آورد. بااینحال، این پنجره هنوز بسته نشده و فرصت وجود دارد، بهشرط آنکه سیاستی فعال در پیش گرفته شود.
ترکیه از این شکاف استفاده کرده است. به همین دلیل اردوغان را میتوان نه صرفاً یک رقیب برای ایران، بلکه یک واسطه بالقوه دانست. اگر ایران منفعل بماند، ترکیه سهم ایران را میبلعد؛ اما اگر ایران فعال عمل کند، میتواند از ترکیه بهعنوان مسیر صادراتی به اروپا بهره ببرد.
درنهایت، اصلاحات داخلی در ایران - ازجمله کاهش هدررفت شبکه گاز، جذب سرمایهگذاری خارجی، بازاریابی تهاجمی، مدیریت حرفهای قراردادها و تسهیل مسیر صادرات - نه یک انتخاب بلکه ضرورتی استراتژیک است. اگر تهران نخواهد یا نتواند سهم خود را در بازار جهانی انرژی تثبیت کند، شاهد خواهد بود که ترکیه با سرعت میدود و ایران همچنان ایستاده باقیمانده است. آینده انرژی منطقه نه در دست اردوغان یا پوتین، بلکه در گروی تصمیم امروز ایران است.
حسین غلامیفر، پژوهشگر اندیشکده نفت و انرژی
ارسال نظر