به گزارش خبرنگار ایراسین، برای نخستین بار باشگاهها در جایگاه «مالک محتوا» قرار میگیرند؛ نقشی که در فوتبال اروپا و آمریکای جنوبی دهههاست منبع اصلی درآمد است و گاه تا نیمی از بودجه باشگاهها را تأمین میکند. در ایران اما این منبع درآمدی به دلیل فقدان چارچوب حقوقی روشن، سالها مسدود بود. اکنون مجلس دری را گشوده که در صورت اجرا میتواند هم استقلال مالی باشگاهها را تقویت کند، هم رسانههای تازهای را وارد رقابت کند و هم تجربه هواداران را متحول سازد. مصوبه جدید مجلس شورای اسلامی درباره واگذاری مالکیت حقوق برگزاری و پخش مسابقات ورزشی به باشگاهها، تحولی بنیادین در عرصه حقوقی و اقتصادی ورزش ایران محسوب میشود. در ادامه ابعاد حقوقی، اقتصادی و مدیریتی این مصوبه و مقایسه آن با تجربههای جهانی، تلاش دارد ظرفیتها و چالشهای اجرای آن را تحلیل خواهیم کرد.
از حقوق تا اقتصاد؛ تغییر توازن قدرت
مصوبه مجلس صداوسیما را «مالک انحصاری» به نهاد «مصرفکننده محتوا» تبدیل میکند. این تغییر توازن قدرت، حقوق باشگاهها را به رسمیت میشناسد و دولت را در جایگاه رگولاتور مینشاند. همانگونه که در اتحادیه اروپا، دولتها بهجای مالکیت مستقیم، بر تنظیم مقررات و تضمین رقابت عادلانه متمرکز شدهاند، در ایران نیز وزارت ورزش و وزارت ارشاد موظفاند ظرف سه ماه آئیننامه اجرایی را تدوین کنند.
اقتصاد تازهای که در راه است
حق پخش، اگر درست مدیریت شود، میتواند موتور مالی تازهای برای باشگاهها باشد. تجربه لیگ برتر انگلیس نشان میدهد که قراردادهای میلیاردی با شبکههای تلویزیونی، باشگاهها را از وابستگی به اسپانسرهای ناپایدار رها کرده و ارزش تجاری لیگ را به سطحی جهانی رسانده است. برای ایران نیز، شکلگیری بازار رقابتی حق پخش، ارزش برند لیگ برتر را بالا میبرد، سرمایهگذاران خصوصی را جذب میکند و حتی میتواند کیفیت مسابقات را ارتقا دهد.
چالش عدالت و توزیع درآمد
اما اقتصاد تازه، بدون عدالت به بحران تازه بدل میشود. همانطور که در اسپانیا تا پیش از اصلاحات ۲۰۱۵ شکاف درآمدی رئال و بارسا با دیگر تیمها غیرقابل جبران بود، ایران نیز باید مدلی طراحی کند که فاصله باشگاههای بزرگ و کوچک را کاهش دهد. بدون این شفافیت، رقابت در زمین فوتبال به رقابت نابرابر در اتاقهای مذاکره بدل خواهد شد.
حرفهایسازی یا بحران مدیریتی؟
حق پخش تنها یک منبع مالی نیست، بلکه معیاری برای سنجش بلوغ باشگاههاست. باشگاههایی که هنوز حسابرسی مستقل و گزارش مالی استاندارد ندارند، چگونه میتوانند میلیاردها تومان درآمد تازه را مدیریت کنند؟ ورود به بازار رسانهای نیازمند واحدهای تخصصی حقوقی، بازاریابی و تولید محتواست؛ چیزی که به جز چند باشگاه بزرگ حرفهای، بیشتر باشگاههای ایرانی هنوز از آن بیبهرهاند.
هواداران، بازیگران پنهان این تحول
در جهان، پلتفرمهای استریمینگ مانند DAZN و ESPN+ نشان دادهاند که هواداران حاضرند برای کیفیت بهتر و دسترسی آسانتر، هزینه کنند. اگر زیرساخت دیجیتال ایران اجازه دهد، حق پخش میتواند تجربه هواداری را از تلویزیون انحصاری به صفحه موبایل و پلتفرمهای تعاملی منتقل کند؛ تحولی که شاید مهمتر از جنبه مالی آن باشد.
سنگهای پیش پای قانون تازه
مسیر اما هموار نیست؛ مقاومت در برابر از دست دادن انحصار، ابهام در قیمتگذاری، ضعف زیرساختهای تولید محتوا و معضل دزدی اینترنتی همه تهدیدهاییاند که میتوانند اجرای قانون را به تأخیر بیندازند یا حتی بیاثر کنند. در نهایت، مصوبه مجلس، اگرچه یک گام تاریخی است اما صرفاً «آغاز» راه است. استقلال مالی باشگاهها، کاهش بار دولت و افزایش جذابیت ورزش ایران تنها در صورتی محقق میشود که سه پیششرط کلیدی رعایت شود:
- شفافیت مالی و عدالت در توزیع درآمد
- تضمین حقوق مالکیت معنوی و جلوگیری از انحصار تازه
- سرمایهگذاری جدی در زیرساختهای فنی و مدیریتی برای تولید و عرضه محتوای حرفهای
اگر این سه گام برداشته شود، فوتبال و ورزش ایران میتواند از یک صنعت نیمهدولتی به یک «اکوسیستم اقتصادی و رسانهای پویا» تبدیل شود؛ جایی که باشگاهها دیگر نه فقط تیمهایی در زمین مسابقه، بلکه بازیگران جدی در اقتصاد و رسانه کشور خواهند بود.
ارسال نظر