به گزارش ایراسین، سالها پیش، در بازار فولاد چین، اتفاقی افتاد که آن روزها شاید خیلیها آن را یک تصمیم شخصی یا یک حرکت کوچک تجاری میدیدند، اما امروز معنای عمیقتری پیدا کرده است. گروهی از تاجران اهل استان فوجیان – معروف به باهوشترین و پرریسکترین فعالان بازار – بی صدا از بازار داخلی فولاد خارج شدند. آنها نه ورشکست شدند و نه بازنشسته؛ بلکه یکشبه خود را در آفریقا و آسیای جنوبشرقی پیدا کردند، جایی که با راهاندازی کارگاهها و شبکههای کوچک فولادی، حاشیه سودی دو یا سه برابر داخل چین به دست آوردند.
در نگاه اول، این ماجرا یک داستان مهاجرت شغلی بود. اما برای کسی که نبض بازار را میشناسد، فوجیانیها حکم «قناری معدن» را دارند: همان پرندههایی که قبل از کارگران، کمبود اکسیژن را حس میکردند و هشدار میدادند. خروج آنها یعنی اینکه فضای تنفس بازار فولاد داخلی بهتدریج در حال کاهش است.
اکنون، اگر از زاویه ایران به این صحنه نگاه کنیم، نشانههای مشابهی را میبینیم. بازار فولاد ایران در سالهای اخیر، هم در بخش داخلی و هم صادراتی، با فشارهایی مواجه شده که مستقیماً حاشیه سود تجار – مخصوصاً تجار مستقل و بخش خصوصی – را تحت تأثیر قرار داده است.
در داخل کشور، پروژههای عمرانی با تأخیر و کاهش بودجه مواجهاند، ساختوساز مسکونی رکود دارد و پرداختهای پیمانکاران با تأخیر انجام میشود. این یعنی مدل قدیمی خرید انبوه، انبار کردن و فروش تدریجی، به جای سوددهی، ریسک مالی و قفلشدگی نقدینگی Liquidity Lock-in ایجاد میکند.
در کنار این، شفافسازیهای ناشی از عرضه در بورس کالا و سیاستهای فروش مستقیم کارخانهها، فضای بازی چند قیمتی و رانت اطلاعاتی را محدود کرده است؛ روندی که از منظر کلان مثبت است، اما برای تاجر واسطهگر به معنای فشردهشدن مارجین است.
در بخش صادراتی، بازارهای همسایه کشور شاهد رقابت سنگین هستند. فولادسازان ترکیه، حوزه CIS و شرق آسیا با قیمتگذاری تهاجمی و هزینههای لجستیکی پایینتر، سهم بازار را به چالش میکشند. در چنین شرایطی، تاجر ایرانی اگر نتواند ارزشافزودهای در قالب خدمات فرآوری، تضمین کیفیت یا تحویل سریع ارائه کند، مجبور میشود وارد جنگ قیمتی فرسایشی شود.
این شرایط، همراه با مشکلات ساختاری مثل نوسانات ارزی، هزینه بالای تأمین مالی، و ریسکهای تأمین انرژی کارخانهها، باعث شده «اکسیژن مدل قدیمی تجارت فولاد» در ایران هم کمتر شود.
سوال اینجاست که آیا ممکن است سرنوشت تجار فولاد ایران به مسیری مشابه تجار فوجیان در چین برود؟ پاسخ محتمل این است: بله، البته با یک تفاوت مهم. در ایران، بهجای مهاجرت جمعی به خارج، احتمالاً شاهد «تغییر مدل کسبوکار» خواهیم بود. به بیان ساده، بخشی از تجار فولاد از نقش «واسطه کالایی» به نقش «مرکز خدمات فولاد» تغییر موقعیت خواهند داد؛ یعنی تمرکز بر خدماتی مثل برش و خم، بستهبندی، تحویل در محل پروژه، مدیریت موجودی برای مشتری، و قراردادهای بلندمدت پروژهای.
همچنین، بخش دیگری از فعالان به سمت ایجاد هابهای کوچک تجاری در کشورهای پیرامونی – مثل عراق، افغانستان، عمان، امارات و قفقاز – حرکت خواهند کرد تا از محدودیتهای بانکی و لجستیکی داخل عبور کنند و به بازار هدف نزدیکتر شوند. این همان چیزی است که میتوان آن را «مهاجرت جغرافیایی نرم» نامید.
در نهایت، وقتی چابکترین بازیگران یک صنعت، زمین بازی را عوض میکنند، این نه یک تصادف، بلکه یک سیگنال است. امروز در بازار فولاد ایران نیز سیگنالها واضحاند: کاهش تعداد فعالان سنتی، افت محسوس حجم معاملات خارج از بورس و خالی شدن حجرهها در بازارهای سنتی و محلی فولاد. اگر این روند ادامه پیدا کند، آینده این بازار دیگر شبیه گذشته نخواهد بود.
تجار فولاد کشور پیش از آنکه اکسیژن کم شود، میبایست به معدن دیگری بروند یا با تغییر ابزار، مدل و خدمات خود، فضای تنفس تازهای بسازند.
احسان چلونگر- دکترای اقتثاد کاربردی
ارسال نظر