به گزارش ایراسین، مسئولیت اجتماعی شرکتی، شرکتها را ترغیب میکند تا در قبال تأثیرات خود بر جامعه و محیط زیست پاسخگو بوده و در جهت بهبود رفاه عمومی گام بردارند. شکلگیری و گسترش CSR در جهان، روندی تدریجی و چندوجهی بوده که هم چگونگی و هم به چرایی آن باید توجه داشت.
چگونگی شکلگیری مسئولیت اجتماعی شرکتی در جهان
ریشههای مفهوم مسئولیت اجتماعی را میتوان در دوران باستان و سنتهای بشردوستانه و اخلاقی جوامع مختلف جستجو کرد. اما تحولات صنعتی، اقتصادی و اجتماعی در شکلگیری مدرن این رویکرد بسیار مؤثر بوده است.
انقلاب صنعتی و پیامدهای آن (قرن ۱۸ - ۱۹): با رشد صنایع مشکلاتی نظیر شرایط نامناسب کار کارگران، آلودگی محیط زیست و نابرابریهای اجتماعی پدیدار شد. این امر منجر به ظهور جنبشهای کارگری و اصلاحات اجتماعی شد و برخی کارآفرینان پیشرو نیز به صورت داوطلبانه اقداماتی برای بهبود وضعیت کارکنان و جوامع محلی خود انجام دادند. افرادی مانند رابرت اوون در انگلستان نمونههایی از این رویکرد بودند.
اوایل قرن بیستم و ظهور مفهوم مدیریت به عنوان یک امانت: در این دوره این ایده مطرح شد که مدیران نه تنها در برابر سهامداران بلکه در برابر جامعه نیز مسئول هستند و مفهوم "خدمت به جامعه" در کنار سودآوری مطرح شد.
اواسط قرن بیستم و نظریهپردازیهای اولیه: پس از جنگ جهانی دوم بهویژه در دهههای ۱۹۵۰ - ۱۹۶۰، نویسندگانی چون هاوارد بوون (Howard Bowen) با انتشار کتاب مسئولیتهای اجتماعی بازرگان (Social Responsibilities of the Businessman) در سال ۱۹۵۳، به طور رسمی به مفهوم مسئولیتهای اجتماعی شرکتی پرداخت. بوون استدلال کرد که کسبوکارها باید سیاستها و تصمیماتی اتخاذ کنند که با اهداف و ارزشهای جامعه همسو باشد.
دهههای ۱۹۶۰ - ۱۹۷۰ و افزایش آگاهیهای اجتماعی: در این دورانجنبشهای مدنی، حقوق مصرفکننده (به رهبری افرادی چون رالف نادر) و نگرانیهای زیستمحیطی (مانند انتشار کتاب "بهار خاموش" اثر ریچل کارسون) فشارها را بر شرکتها برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی افزایش داد و مفهوم "قرارداد اجتماعی" بین کسبوکار و جامعه برجستهتر شد. آثاری مانند کتاب "مسئولیتهای اجتماعی کسبوکار" نوشته آرچی کارول (Archie Carroll) که هرم مسئولیتهای شرکت (اقتصادی، قانونی، اخلاقی و بشردوستانه) را مطرح کرد، نیز در این روند تأثیرگذار بودند.
دهههای ۱۹۸۰ - ۱۹۹۰ و مفهوم ذینفعان: نظریه ذینفعان (Stakeholder Theory) که توسط ادوارد فریمن (R. Edward Freeman) مطرح شد، تأکید کرد که شرکتها نه تنها در برابر سهامداران، بلکه در برابر تمامی گروههایی که از فعالیتهای شرکت تأثیر میپذیرند یا بر آن تأثیر میگذارند (مانند کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، جوامع محلی، دولت و محیط زیست) مسئول هستند.
قرن بیست و یکم، جهانی شدن و توسعه پایدار: با جهانی شدن اقتصاد، مسائل اجتماعی و زیستمحیطی نیز ابعاد جهانی پیدا کردند. مفاهیمی چون "توسعه پایدار"، "شهروندی شرکتی" (Corporate Citizenship) و "عملکرد سهگانه" (Triple Bottom Line: People, Planet, Profit) به محور اصلی بحثهای مسئولیت اجتماعی تبدیل شدند. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد (با ارائه اهداف توسعه پایدار - SDGs) و ایزو (با استاندارد ISO 26000 در زمینه مسئولیت اجتماعی) نقش مهمی در ترویج و استانداردسازی این مفهوم ایفا کردهاند.
چرایی شکلگیری مسئولیت اجتماعی شرکتی
دلایل متعددی برای چرایی پیدایش و اهمیت روزافزون CSR در جهان وجود دارد که میتوان آنها را در چند دسته کلی طبقهبندی کرد:
فشارهای اجتماعی و انتظارات ذینفعان: افزایش آگاهی عمومی نسبت به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی، منجر به افزایش انتظارات از شرکتها برای رفتار مسئولانه شده است. مصرفکنندگان، کارکنان، سرمایهگذاران و جوامع محلی به طور فزایندهای شرکتها را بر اساس عملکرد اجتماعی و زیستمحیطی آنها ارزیابی میکنند و تصمیمات خود را (مانند خرید محصول، کار در شرکت یا سرمایهگذاری) تحت تأثیر قرار میدهند.
مزایای رقابتی و بهبود عملکرد کسبوکار: شرکتهایی که به CSR اهمیت میدهند، اغلب از مزایای متعددی برخوردار میشوند. این مزایا شامل بهبود شهرت و تصویر برند، افزایش وفاداری مشتریان، جذب و حفظ استعدادهای برتر، افزایش انگیزه و بهرهوری کارکنان، مدیریت بهتر ریسک، نوآوری و دسترسی به بازارهای جدید میشود.
الزامات قانونی و مقررات دولتی: در بسیاری از کشورها، دولتها با وضع قوانین و مقررات در زمینههایی مانند حفاظت از محیط زیست، حقوق کار، ایمنی محصولات و مبارزه با فساد، شرکتها را ملزم به رعایت استانداردهای خاصی از رفتار مسئولانه میکنند.
اخلاقیات و ارزشهای سازمانی: برای بسیاری از شرکتها تعهد به CSR ریشه در ارزشهای اخلاقی و باور به انجام "کار درست" دارد. رهبران و بنیانگذاران این شرکتها معتقدند که کسبوکارها نقش مهمی در حل مشکلات اجتماعی و ایجاد دنیایی بهتر دارند.
مدیریت ریسک و پایداری بلندمدت: بیتوجهی به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی میتواند ریسکهای قابل توجهی را برای شرکتها ایجاد کند، از جمله آسیب به شهرت، تحریمهای قانونی، از دست دادن مشتریان و اختلال در زنجیره تأمین CSR به شرکتها کمک میکند تا این ریسکها را شناسایی و مدیریت کرده و پایداری بلندمدت خود را تضمین کنند.
جهانی شدن و تأثیرات فرامرزی: فعالیتهای شرکتهای بزرگ، بهویژه شرکتهای چندملیتی، میتواند تأثیرات گستردهای در کشورهای مختلف داشته باشد. این امر ضرورت توجه به استانداردهای جهانی CSR و پاسخگویی در قبال ذینفعان در سراسر جهان را افزایش داده است.
امروزه مسئولیت اجتماعی از یک مفهوم حاشیهای و بشردوستانه به یک جز جداییناپذیر از استراتژی کسبوکارهای موفق در سراسر جهان تبدیل شده است. این رویکرد نه تنها به نفع جامعه و محیط زیست، بلکه به پایداری و موفقیت بلندمدت خود شرکتها و توسعه پایدار جهانی نیز کمک میکند.
ارسال نظر