• ۶ تیر ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۵
  • کد خبر: 39535
  • readingTime: ۶ دقیقه
سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی در دنیا

ریشه‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر به حدود نیم‌قرن پیش از تأسیس اولین شرکت تخصصی در این زمینه توسط جورج دوریوت، پدر سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بازمی‌گردد. دهه آخر قرن نوزدهم و دو دهه اول قرن بیستم، زمان تأسیس بسیاری از شرکت‌های صنعتی در آمریکا است.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین: از تأسیس اولین شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در دنیا به‌صورت رسمی در سال ۱۹۴۶ میلادی بیشتر از ۷۵ سال گذشته است و به‌جای مقدمه کلاسیک، اشاره‌ای به تاریخچه سرمایه‌گذاری خطرپذیر و همچنین سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی، قابل‌توجه خواهد بود.

این نکته شایان ذکر است که ریشه‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر به حدود نیم‌قرن پیش از تأسیس اولین شرکت تخصصی در این زمینه توسط جورج دوریوت، پدر سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بازمی‌گردد. دهه آخر قرن نوزدهم و دو دهه اول قرن بیستم، زمان تأسیس بسیاری از شرکت‌های صنعتی در آمریکا است. ازجمله این شرکت‌ها می‌توان به وستینگ هاوس، کوکاکولا، US Steel، Exxon، Mobil، chevron، جنرال موتورز، فورد، شورولت، بیوک، کادیلاک، جنرال الکتریک، AT&T، ۳M و بوئینگ اشاره نمود. از سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر موفق در آن زمان می‌توان به سرمایه‌گذاری مورگان بر روی تأسیس شرکت جنرال الکتریک در سال ۱۸۹۲ اشاره نمود. مورگان مجددا در سال ۱۹۰۱ بر روی طرح نیکولا تسلا برای توسعه مخابرات بیسیم ۱۵۰ هزار دلار، حدود ۵ میلیون دلار به نرخ زمان حاضر، سرمایه‌گذاری نمود؛ طرحی که با توجه به تخلفات نیکولا تسلا از قرارداد و همچنین درخواست مالی بیشتر تسلا برای رسیدن به موفقیت، از سوی مورگان شکست‌خورده در نظر گرفته شد و متوقف گردید. در همین دوران اولین سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی، البته نه به‌صورت رسمی امروزی، توسط شرکت دوپونت (تأسیس ۱۸۰۲) بر روی جنرال‌موتورز (تأسیس ۱۹۰۸) در سال ۱۹۱۴ و قبل از ورود جنرال‌موتورز به بازار سهامی عام است. وقتی دو سال بعد جنرال موتورز وارد بازار بورس شد، شرکت ۸۵۰۰۰ کارمند داشت و در حال ساخت مقر اصلی شرکت در دیترویت بود و رشد بازار ۵۶ درصد در سال را تجربه می‌کرد. مانند شرکت‌های سیلیکون‌ولی در حال حاضر، سهام جنرال‌موتورز طی سال‌های جنگ جهانی اول ۷ برابر شد. پس از جنگ، همکاری دو شرکت عمیق‌تر شد و دوپونت ۲۵ میلیون دلار دیگر بر روی جنرال‌موتورز سرمایه‌گذاری کرد. با این استدلال که گسترش هرچه بیشتر جنرال‌موتورز، موجب توسعه بیشتر بازار محصولات دوپونت، چرم مصنوعی، پلاستیک و رنگ می‌شود. به‌صورت خلاصه، دوپونت از یک تفکر مالی-استراتژیک برای سرمایه‌گذاری بر روی جنرال‌موتورز استفاده کرد که درنهایت موجب تعریف رسمی سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی گردیده است.

پس از تأسیس اولین سرمایه‌گذاری خطرپذیر به‌صورت رسمی، بخش عمده‌ای از صنایع بزرگ آمریکا، دوپونت، ۳M، بوئینگ، داو، فورد، جنرال‌موتورز، جنرال داینامیکس، موبیل، اکسون، مونسانتو، سینجر و WR Grace و یونیون کاربید ازجمله صنایع بزرگی هستند که به یکی از طرق زیر وارد فضای سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی شدند.

راه‌های مختلفی که صنایع بزرگ وارد فضای سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی شدند در ادامه آمده است:

  • سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر مستقل
  • سرمایهگذاری مستقیم بر روی استارتاپها با مدیریت افرادی خارج از شرکت (با شناخت مناسب از صنعت VC ولی نه لزوماً با شناخت مناسب از شرکت مادر)
  • سرمایهگذاری مستقیم بر روی استارتاپها با مدیریت افراد از داخل شرکت (با شناخت مناسب از شرکت ولی نه لزوماً با شناخت منساب از صنعت VC)
  • سرمایهگذاری بر روی طرحهای کارمندان به جهت ایجاد شرکتهای اقماری و استارتاپهای مرتبط با شرکت

شرکت دوپونت بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی در سال‌های دهه ۶۰ است. البته شرکت ۳M را بایستی موفق‌ترین شرکت در زمینه سرمایه‌گذاری بر روی مهندسان و کارمندان خود دانست که کاغذهای برچسبی (post-it note) یکی از خروجی‌های موفق برنامه سرمایه‌گذاری خطرپذیر این شرکت است.

باید اذعان نمود که این صنعت، مسیری شامل شکست‌ها و موفقیت‌ها را تا بلوغ خود طی نموده است و برنامه سرمایه‌گذاری شرکت اکسون که پس از ادغام با شرکت دوپونت، تبدیل به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی در آمریکا در دهه ۷۰ میلادی گردید را باید به‌دقت بررسی نمود.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکت اکسون ابتدا بر روی ایده‌های کمتر استفاده‌شده در R&D خود شرکت سرمایه‌گذاری می‌کرد. بعداً سرمایه‌گذاری‌ها به گرفتن سهام اقلیت در استارتاپ‌ها تغییر یافت. با ورود آمریکا به رکود و همچنین بحران‌های نفتی حاصل از جنگ شش‌روزه و همچنین انقلاب اسلامی ایران، درنهایت این سرمایه‌گذاری‌ها به سمت توسعه سیستم‌های کامپیوتری گسترش یافت. مدیر شرکت اکسون در سال ۱۹۷۶ دراین‌باره می‌گوید: هدف از این سرمایه‌گذاری‌ها درگیر کردن شرکت در فناوری‌ها و کسب‌وکارهای جدید که اهمیت بالایی در دهه ۸۰ و پس‌ازآن خواهد داشت خواهد بود.

اکسون در دهه ۷۰ بر روی ۳۷ طرح سرمایه‌گذاری کرد که نیمی از آن از داخل شرکت و نیمی از آن از خارج از شرکت بود. شرکت‌هایی که محصولاتی کاملاً دور از هسته کسب‌وکار شرکت تولید می‌کردند. ماشین تصحیح خودکار برگه‌های امتحانی، پرینتر سرعت‌بالا، فناوری کاهش آلودگی هوا، ماشین ویرایش متن، تجهیزات جراحی، صفحات گرمایش خورشیدی، دسته گلف گرافیتی و کامپیوترهای پیشرفته از جمله این پروژه‌ها بودند.

یکی از مدیران شرکت اکسون در مصاحبه با نیویورک‌تایمز می‌گوید مدل سرمایه‌گذاری خطرپذیر یکی از معدود راه‌های شرکت برای تنوع‌بخشی به سبد کسب‌وکار خود با توجه به قانون ضد انحصار بوده است. اما صبر شرکت پس از چند سال به سرآمد و تلاش کرد که استارتاپ‌ها را در خود ادغام کند. ولی کارآفرینانی که به آن‌ها قول آزادی نسبی داده‌شده بود تا پروژه‌های خود را به صلاحدید خود دنبال کنند، فرار کردند و تمام تلاش‌های شرکت اکسون شکست خورد و چند ده میلیون دلار ضرر به شرکت وارد گردید.

اکسون سعی نمود که برنامه‌ها را بدون کارآفرینان ادامه دهد اما در سال ۱۹۸۴ برنامه خطرپذیر خود را تعطیل کرد، درحالی‌که صرفاً شکست در طرح‌های مربوط به کامپیوتر شرکت ضرری بالغ‌بر ۲ میلیارد دلار وارد کرده بود و اکسون یک شرکت «با تکنولوژی محدود در صنعت نفت» باقی ماند.

باید دو موضوع نداشتن استراتژی مناسب و سرمایه‌گذاری بر روی مواردی که فاصله جدی از هسته کسب‌وکار شرکت داشتند و همچنین نداشتن صبر مناسب را از علل اصلی شکست شرکت اکسون دانست. مواردی که پس‌ازآن موجب تحول جدی در صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر در هر دو مدل مستقل و شرکتی آن گردید.

پس از بحران اقتصادی دهه هفتاد آمریکا و با تصویب قوانین مناسب برای رشد صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر ازجمله کاهش مالیات بر عایدی سرمایه در سال‌های ۷۸ و ۸۰، این صنعت درعین‌حالی که به بلوغ تجربی خود رسیده بود، شامل قوانین حمایتی گردیده و از طرفی با معرفی فناوری‌های نوین، ازجمله رایانه‌های شخصی، اینترنت، سیستم‌های عامل و ماهواره فضای مناسبی را برای رشد فزاینده مشاهده می‌نمود.

آمار سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر در دنیا و میزان آن 

در سال‌های دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی شاهد رشد فزاینده سیلیکون ولی در آمریکا هستیم. سرمایه‌گذاران خطرپذیر در این زمان نسبت به سرمایه‌گذاران سابق منظم‌تر و منضبط‌تر بودند. به‌گونه‌ای که سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی معمولاً ارزان‌تر و سودده‌تر از خرید و ادغام شرکت‌ها گردیده بود. البته در این زمان مزایا و معایب سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی برای استارتاپ‌ها نیز بیشتر نمایان گردید. اولاً سرمایه‌گذاران شرکتی برخلاف سرمایه‌گذاران مستقل، بر روی شرکت‌های رقیب سرمایه‌گذاری می‌کردند (موضوعی که برای استارتاپ‌ها جذاب نیست.) و این سرمایه‌گذاران در برخی موارد با تغییر استراتژی شرکت موجب ضرر و زیان استارتاپ‌ها می‌گردیدند. به‌عنوان‌مثال شرکت جنرال موتورز بر روی ۵ استارتاپ در حوزه بینایی ماشین برای کنترل کیفیت اتوماتیک در خط تولید سرمایه‌گذاری نمود و به این استارتاپ‌ها فشار آورد که محصولات خود را مطابق نیاز شرکت توسعه دهند. اما درنهایت شرکت تصمیم گرفت که این تکنولوژی را به جهت هزینه تمام‌شده بالای آن بر روی محصولات کنار گذاشته و آن استارتاپ‌ها را نیز کنار بگذارد.

در طی دهه‌های گذشته از صنعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر به‌صورت معمول بین ۲۰ تا ۳۵ درصد از کل سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر توسط سرمایه‌گذاران شرکتی انجام می‌گرفته است و به دلایل مختلف ازجمله موارد زیر، این مدل سرمایه‌گذاری برای استارتاپ‌ها نیز جذاب بوده است:

  • مشاوره قوی به شرکت سرمایه‌پذیر
  • همکاری استراتژیک مابین شرکت سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر
  • کمک فنی و تحقیق و توسعه به شرکت سرمایه‌پذیر
  • حمایت‌های مالی علاوه بر سرمایه‌گذاری خطرپذیر صورت‌گرفته
  • مشتری بودن سرمایه‌گذار برای محصولات تولیدی سرمایه‌پذیر (حمایت مضاعف از استارتاپ در بازار)

موفقیت شرکت‌ها در عرصه سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی موجب گردیده که تعداد این صندوق‌های سرمایه‌گذاری و همچنین میزان این مدل سرمایه‌گذاری رشد قابل‌توجهی داشته باشد:

بیش از ۴۰۰۰ سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی در دنیا (نمودار سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی تأسیس شده در هر سال)

کل مبلغ سرمایه‌گذاری CVC در دنیا (میلیارد دلار)

منبع: شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =