به گزارش خبرنگار ایراسین، در سالهای اخیر، مفهوم «باشگاههای هوشمند کوچک» یا Micro-Gyms به یکی از مدلهای نوین اقتصادی در صنعت ورزش و فیتنس تبدیل شده است.
این باشگاهها برخلاف تصور رایج از باشگاههای بزرگ و پرهزینه، بر پایهی فضاهای محدود، فناوریهای دیجیتال و مدل اشتراک ماهانه اداره میشوند. کاربران از طریق اپلیکیشن رزرو میکنند، با کد QR وارد باشگاه میشوند، تجهیزات تمرینی بهصورت هوشمند دادههای بدن را رصد میکنند و هزینهها به شکل آنلاین پرداخت میشود.
در واقع، مایکروجیمها تلاش میکنند همان تجربهی شخصیسازیشدهی یک مربی اختصاصی را، اما با هزینه کمتر و در قالب یک سیستم خودکار ارائه دهند.
رشد جهانی بازار فیتنس دیجیتال
ارزش بازار جهانی فیتنس در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۰۵ میلیارد دلار برآورد شده و پیشبینیها نشان میدهد تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۱۹۰ میلیارد دلار خواهد رسید؛ یعنی رشدی سالانه نزدیک به ۱۰ درصد.
در این میان، سهم باشگاههای کوچک و هوشمند از کل این بازار در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۴ میلیارد دلار بوده است. تحلیلگران مؤسسه Statista معتقدند که این بخش با رشد سالانه ۱۵ درصدی، یکی از سریعترین حوزههای در حال توسعه در صنعت سلامت و ورزش محسوب میشود.
علت این رشد روشن است: پس از دوران کرونا، رفتار مصرفکنندگان در حوزه ورزش تغییر کرده است. بسیاری از افراد به دنبال فضای خلوتتر، شخصیتر و منعطفتر برای تمرین هستند. مایکروجیمها دقیقاً به همین نیاز پاسخ میدهند. در حالی که باشگاههای بزرگ با هزینههای ثابت بالا و تراکم جمعیت روبهرو هستند، مدل باشگاههای کوچک با سرمایه کمتر و بهرهوری بیشتر رشد میکند.
هزینه و ساختار اقتصادی مایکروجیمها
هزینه راهاندازی یک باشگاه کوچک هوشمند در اروپا و آمریکا بین ۵۰ تا ۱۲۰ هزار دلار تخمین زده میشود؛ در حالی که یک باشگاه سنتی با متراژ بالا معمولاً به ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار دلار سرمایه نیاز دارد.
در بازار ایران، این اختلاف بسیار بیشتر است. با توجه به هزینه اجاره، تجهیزات و طراحی، راهاندازی یک مایکروجیم در تهران یا کلانشهرهای مشابه حدود ۱ تا ۲ میلیارد تومان سرمایه اولیه نیاز دارد. در مقابل، باشگاههای بزرگ شهری معمولاً سرمایهای بین ۸ تا ۱۵ میلیارد تومان میطلبند.
مدل درآمدی مایکروجیمها بر پایهی اشتراک ماهانه و ظرفیت محدود کاربران فعال بنا شده است. هر باشگاه کوچک میتواند بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ عضو فعال داشته باشد که از طریق رزرو نوبت تمرین وارد مجموعه میشوند.
میانگین اشتراک ماهانه در ایران بین ۷۰۰ هزار تا ۱.۵ میلیون تومان است؛ به این ترتیب، درآمد ماهانهی یک باشگاه کوچک بین ۱۰۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان برآورد میشود. پس از کسر هزینههای ثابت شامل اجاره، برق، استهلاک تجهیزات و پشتیبانی نرمافزاری (که در مجموع بین ۶۰ تا ۸۰ میلیون تومان است)، دوره بازگشت سرمایه برای چنین مدلی معمولاً بین ۸ تا ۱۴ ماه خواهد بود.
در مدل سنتی، بازگشت سرمایه غالباً بیش از دو تا سه سال زمان میبرد؛ بنابراین مایکروجیمها در عمل یک سرمایهگذاری کمریسکتر با بازده سریعتر به حساب میآیند.
عناصر کلیدی موفقیت اقتصادی
برای آنکه این مدل در عمل به سودآوری برسد، چند مؤلفه حیاتی وجود دارد:
- خودکارسازی حداکثری: استفاده از سیستمهای ورود و خروج با کارت هوشمند یا QR Code باعث حذف نیاز به نیروی پذیرش میشود.
- برنامهریزی تمرین مبتنی بر داده: نرمافزارهای فیتنس با ردیابی وضعیت بدن کاربر، برنامه تمرینی شخصی ارائه میکنند و بهرهوری را افزایش میدهند.
- مدل اشتراک منعطف: ارائه اشتراک ماهانه، سهماهه یا پرداخت بهازای هر ورود (Pay-per-use) مشتریان بیشتری جذب میکند.
- تمرکز محلی و بازاریابی دقیق: مایکروجیمها معمولاً در محدودههای کوچک شهری فعالیت میکنند و تبلیغات خود را بر اساس محله هدف تنظیم مینمایند.
- کاهش هزینه مربی انسانی: حضور مربی به شکل نظارتی است نه حضوری دائم؛ همین مسئله هزینه نیروی انسانی را بهشدت کاهش میدهد.
فناوری؛ مزیت رقابتی اصلی
آنچه باشگاههای کوچک را از نسخههای قدیمی متمایز میکند، تکیهی آنها بر داده و فناوری است. در این مدل، تجهیزات ورزشی با حسگرهای داخلی میزان فشار، زمان و شدت تمرین را ثبت میکنند. کاربر از طریق اپلیکیشن اختصاصی یا نرمافزارهایی مانند Fitbod یا EGYM، برنامه تمرینی خود را دریافت میکند و حتی میتواند تغییرات بدن را در طول زمان مشاهده کند.
هوش مصنوعی در برخی از این سیستمها نقش مربی مجازی را ایفا میکند؛ برنامه تمرین را براساس سطح آمادگی کاربر بهروزرسانی میکند و او را از طریق اعلانهای انگیزشی همراهی مینماید. در نتیجه، نیاز به حضور دائمی مربیان کاهش پیدا میکند و هزینه نیروی انسانی به حداقل میرسد. همین عامل یکی از کلیدهای اصلی سودآوری این مدل است.
در سطح بینالمللی، بسیاری از برندها مانند The Exercise Coach در آمریکا یا Urban Gym Group در اروپا از این ساختار بهره میبرند و شبکهای از باشگاههای کوچک با مدیریت دیجیتال ایجاد کردهاند.
زمینه و ظرفیت بازار ایران
ایران بهدلیل جمعیت جوان و رشد سریع فرهنگ فیتنس، ظرفیت بالایی برای چنین مدلی دارد. بر اساس آمار وزارت ورزش، حدود ۱۵ میلیون نفر از جمعیت کشور بهطور مستمر فعالیت ورزشی دارند. اگر تنها یک درصد از این جمعیت، یعنی حدود ۱۵۰ هزار نفر، از مایکروجیمها استفاده کنند و میانگین اشتراک ماهانه را یک میلیون تومان در نظر بگیریم، بازاری حدود ۱,۵۰۰ میلیارد تومان در سال ایجاد خواهد شد؛ آنهم در مرحلهی ابتدایی نفوذ.
افزایش قیمت اجاره در شهرهای بزرگ باعث شده باشگاههای بزرگ به سختی بتوانند هزینههای خود را پوشش دهند. در مقابل، باشگاههای کوچک بهدلیل فضای کمتر (۵۰ تا ۱۵۰ مترمربع) و امکان استقرار در محلهها، هزینه سربار پایینتری دارند.
از طرف دیگر، نسل Z و جوانان دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی به شدت به مدلهای دیجیتال و خودکار علاقهمندند. این گروه، کاربران اصلی اپلیکیشنهای ورزشی ایرانی مانند فیتامین، فیتباش و کالریفیت هستند و تمایل بالایی به پرداخت آنلاین دارند. بنابراین، ترکیب سبک زندگی دیجیتال بهعلاوه نیاز به فضاهای خصوصیتر و افزایش هزینههای شهری، زمینهی رشد طبیعی برای مایکروجیمها در بازار ایران فراهم کرده است.
چالشهای اقتصادی و ریسکهای سرمایهگذاری
با وجود مزایا، این مدل خالی از چالش نیست. نخستین مانع، هزینه بالای واردات تجهیزات هوشمند است. بسیاری از دستگاههای فیتنس دیجیتال به حسگر، مانیتور و نرمافزارهای اختصاصی نیاز دارند که تأمین آنها تحت شرایط تحریم و نوسان ارزی دشوار است.
مسئلهی دوم، فرهنگ مصرفکننده است. در ایران هنوز بخش بزرگی از ورزشکاران تمایل دارند تمرینات خود را زیر نظر مربی انسانی انجام دهند و ممکن است به سیستمهای خودکار اعتماد کامل نداشته باشند.
از سوی دیگر، قوانین صدور مجوز برای باشگاهها هنوز دیجیتالمحور نیست و ساختارهای سنتی در مسیر راهاندازی چنین فضاهایی مانعتراشی میکنند.
با این حال، تجربه کشورهایی مانند آلمان و استرالیا نشان میدهد که در صورت سازگاری مقررات، مدل مایکروجیم میتواند حتی در شهرهای کوچک نیز به سرعت گسترش یابد.
آیندهی سرمایهگذاری در فیتنس هوشمند
تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد نرخ بازده داخلی (IRR) در این مدل بین ۲۵ تا ۳۵ درصد در کشورهای توسعهیافته است. در ایران، بهدلیل هزینه پایینتر نیروی انسانی و اجاره در مقایسه با درآمد اشتراکها، این نرخ میتواند به حدود ۴۰ درصد نیز برسد.
این یعنی مایکروجیمها نهتنها فرصت اشتغالزایی محلی دارند، بلکه میتوانند بهعنوان یک مدل فرنچایز مقیاسپذیر مطرح شوند.
بهجای احداث یک باشگاه بزرگ در مرکز شهر، میتوان مجموعهای از باشگاههای کوچک در محلههای مختلف ایجاد کرد و از طریق یک سیستم متمرکز نرمافزاری، مدیریت، رزرو، پرداخت و بازاریابی را از راه دور انجام داد.
در واقع، مایکروجیمها مصداقی از تحول دیجیتال در اقتصاد ورزش هستند؛ حرکتی از سرمایهگذاریهای سنگین فیزیکی به سمت مدلهای چابک، دادهمحور و اشتراکی.
اگر این روند با سیاستهای حمایتی و تسهیل مجوزها همراه شود، باشگاههای هوشمند کوچک میتوانند در پنج سال آینده به یکی از سودآورترین بخشهای صنعت فیتنس شهری در ایران تبدیل شوند.
ارسال نظر