پوسکو

مدل کره یک نسخه قابل کپی‌برداری نیست، اما درس اصلی آن جهانی و قدرتمند است: موفقیت اقتصادی خارق‌العاده، حاصل یک همسویی استراتژیک کامل بین دولت و بخش خصوصی است.

به گزارش خبرنگار ایراسین، در دنیای اقتصاد، یک سوال کلیدی وجود دارد که پاسخ آن اغلب مرز بین شکوفایی و رکود یک ملت را تعیین می‌کند: رابطه میان دولت و بزرگترین بنگاه‌های اقتصادی‌اش چیست؟ در حالی که اقتصادهای پیشرو جهان مدل‌های موفقی از این شراکت را به نمایش گذاشته‌اند، کشورهایی مانند ایران همچنان با خلاء یک گفتگوی سازنده بین سیاست‌گذاران و رهبران صنعتی خود دست و پنجه نرم می‌کنند. این گزارش به تحلیل این مدل‌ها و تفسیر عمیق یکی از موفق‌ترین و آموزنده‌ترین آنها می‌پردازد.

`
ظهور دولت‌های توسعه
در سراسر جهان، دولت‌های هوشمند دریافته‌اند که غول‌های صنعتی نه تنها موتورهای اشتغال، بلکه منابعی بی‌بدیل از دانش و سرمایه هستند.
مدل اجماع‌محور (آلمان و ژاپن): در آلمان، فدراسیون قدرتمند صنایع (BDI)، نماینده شرکت‌هایی چون زیمنس، نقشی کلیدی در تدوین سیاست‌ها دارد. در ژاپنِ پس از جنگ نیز، وزارت صنعت و تجارت (MITI) با همکاری تنگاتنگ با شرکت‌هایی مانند سونی، صادرات کشور را از ۲ میلیارد دلار در سال ۱۹۶۵ به بیش از ۷۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۵ رساند؛ موفقیتی که حاصل هزاران جلسه مشورتی و یک استراتژی ملی مشترک بود.
مدل نفوذ مستقیم (ایالات متحده): در آمریکا، این رابطه شکلی متفاوت دارد. تنها در سال ۲۰۲۳، شرکت‌ها و گروه‌های تجاری بیش از ۴ میلیارد دلار برای لابی‌گری رسمی در واشنگتن هزینه کردند تا از منافع خود در تدوین قوانین اطمینان حاصل کنند.


گفتگوی بی‌سرانجام در ایران
در تضاد با این مدل‌ها، رابطه دولت و بنگاه‌های پیشران در ایران اغلب ناکارآمد و کوتاه‌مدت است. جلسات مشترک، به جای تمرکز بر تدوین استراتژی صنعتی برای دهه آینده، معمولاً به حل مشکلات روزمره مانند تخصیص ارز یا رفع موانع گمرکی اختصاص دارد. این "غیبت استراتژیک" ریشه در بی‌اعتمادی تاریخی، ناپایداری شدید سیاست‌ها و اخذ تصمیماتی است که در خلاء و دور از واقعیت‌های صحنه صنعت تدوین می‌شوند.


پیمان بزرگ کره جنوبی
برای` درک قدرت واقعی یک شراکت استراتژیک، هیچ نمونه‌ای گویاتر از کره جنوبی نیست. این کشور که در سال ۱۹۶۰ با درآمد سرانه تنها ۷۹ دلار یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود، صحنه یک تحول شگرف شد.
روایت تاریخی مستند: پس از کودتای ۱۹۶۱، ژنرال پارک چونگ-هی، حاکم نظامی کشور، صاحبان کسب‌وکار را به جرم فساد دستگیر کرد. اما در یک چرخش تاریخی، به آنها پیشنهادی هوشمندانه داد: عفو دولتی در ازای تعهد کامل به اجرای برنامه‌های پنج‌ساله توسعه ملی. دولت با تمام قوا از این شرکت‌ها که به چائه‌بول (Chaebol) معروف شدند، حمایت کرد. این حمایت شامل وام‌های ارزان با ضمانت دولتی و محافظت از بازار داخلی بود. در مقابل، شرکت‌ها باید به اهداف جاه‌طلبانه صادراتی دست می‌یافتند. صادرات کره از تنها ۳۲ میلیون دلار در سال ۱۹۶۰ به بیش از ۱۷.۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰ جهش کرد و این چائه‌بول‌ها، سربازان خط مقدم این جبهه اقتصادی بودند.


تجربه طلایی فولاد و تولد POSCO از هیچ
در اواخر دهه ۱۹۶۰، کره برای صنایع کشتی‌سازی و خودروسازی خود به فولاد نیاز داشت. دولت از بانک جهانی برای ساخت یک کارخانه فولاد درخواست وام کرد، اما بانک جهانی این پروژه را "فاقد توجیه اقتصادی" دانست و آن را رد کرد. ژنرال پارک، مصمم و ناامید از منابع خارجی، پروژه را با ۳۰۰ میلیون دلار از محل غرامت‌های جنگی ژاپن و بودجه دولتی آغاز کرد. شرکت دولتی پوسکو (POSCO) در سال ۱۹۶۸ تأسیس شد و اولین فاز آن در سال ۱۹۷۳ با ظرفیت تولید ۱.۰۳ میلیون تن فولاد خام به بهره‌برداری رسید. این شرکت در کمتر از یک دهه به یکی از کارآمدترین فولادسازان جهان بدل شد و پایه‌های صنعتی شدن کره را بنا نهاد.

همسویی استراتژیک؛ راز موفقیت کره


کشتی‌سازی و ریسک بزرگ هیوندای
در اوایل دهه ۱۹۷۰، دولت کره صنعت کشتی‌سازی را به عنوان یک اولویت استراتژیک تعیین کرد. چونگ جو-یونگ، بنیان‌گذار هیوندای، با حمایت کامل دولت، قراردادی برای ساخت دو نفت‌کش غول‌پیکر ۲۶۰ هزار تنی با یک شرکت یونانی امضا کرد، در حالی که هیوندای هنوز کارخانه کشتی‌سازی خود را نساخته بود! این ریسک بزرگ تنها با تضمین‌های مالی دولت کره به بانک‌های بریتانیایی ممکن شد. کارخانه در سال ۱۹۷۲ در اولسان کلنگ خورد و همزمان با ساخت کارخانه، ساخت کشتی‌ها نیز آغاز شد. هیوندای در کمتر از یک دهه به بزرگترین کشتی‌ساز جهان تبدیل شد.

همسویی استراتژیک؛ راز موفقیت کره


الکترونیک و قمار بزرگ سامسونگ
در سال ۱۹۸۳، سامسونگ، که در آن زمان بیشتر به تولید منسوجات و لوازم خانگی ساده شهرت داشت، با تشویق و حمایت دولت، یک تصمیم تاریخی گرفت: ورود به صنعت بسیار پرریسک و سرمایه‌بر حافظه‌های نیمه‌هادی (DRAM). این شرکت بیش از ۱ میلیارد دلار در اولین کارخانه تولید ویفر خود سرمایه‌گذاری کرد، قماری که بسیاری آن را دیوانگی می‌دانستند. اما این ریسک که با سیاست‌های حمایتی دولت همراه بود، به سرعت نتیجه داد. تا سال ۱۹۸۸، کره جنوبی پس از آمریکا و ژاپن به سومین تولیدکننده بزرگ حافظه‌های DRAM در جهان تبدیل شد و صادرات محصولات الکترونیکی به یکی از منابع اصلی درآمد ارزی کشور بدل گشت.

همسویی استراتژیک؛ راز موفقیت کره


درس کره برای امروز
مدل کره یک نسخه قابل کپی‌برداری نیست، اما درس اصلی آن جهانی و قدرتمند است: موفقیت اقتصادی خارق‌العاده، حاصل یک همسویی استراتژیک کامل بین دولت و بخش خصوصی است. در کره، یک هدف واحد و شفاف وجود داشت: صنعتی شدن برای صادرات. دولت و چائه‌بول‌ها، با تمام فراز و نشیب‌ها، در این هدف شریک بودند و دولت با تعیین اهداف مشخص و ارائه حمایت‌های متمرکز، نقش یک فرمانده ارکستر را ایفا می‌کرد.
این دقیقاً همان حلقه مفقوده‌ای است که در اقتصاد ایران احساس می‌شود. سوال کلیدی برای آینده ایران این است: آیا قرار است بزرگترین شرکت‌های کشور، شرکای استراتژیک در ساختن آینده باشند یا تنها ابزارهایی برای کنترل و کسب درآمد کوتاه‌مدت؟ پاسخی که کره جنوبی شش دهه پیش به این سوال داد، سرنوشت آن را برای همیشه تغییر داد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =