قالیبافان

صدای زن حجم‌ اتاق‌ را پر کرده‌. نگاه‌ عسلی‌ اش به خفت ها گره می خورد؛ یکی زیر، یکی تنگش، آبی جا خود. موی‌ بلندش‌ گیس‌بافت‌ است‌. تلخی‌ کنج‌ لبان‌ زن با قامتی خمیده قاب می شود توی چشمهایت .

به گزارش ایراسین، موسیقی یکریز قالی بافان گره می خورد با انگشتان ورم کرده ای که تارو پود قالیها به آنها رحم نکرده. ریحانه با تلاش وتقلای تمام انگشتان متورم وخشکیده اش را می اندازد دور تارها و پشمهای قالی را گره می زند. قامت لاغر و خمیده اش پشت قالی او را کودکی ده دوازده ساله مثال می کند. سر انگشتان استخوانی دخترک با ظرافت لای چله خشک دار بازی می کند و طولی نمی کشد که گلبرگی در میان سبزی قالی ریشه می دواند. ریحانه چهارسال است قالی می بافد از وقتی که مادرش آسم گرفته نگذاشته به کارگاه بیاید  و خودش بار زندگی را به دوش گرفته.

پارکینگهای بی محفظه یا کارگاههای قالی بافی

کارگاه تشکیل شده از یک محفظه که قبلا به عنوان پارکینگ از آن استفاده می شده سه دار قالی و دقیقا ۲۰ زن و دختر را در خود جای داده تنها نوری که هست از پنجره کوچکی ستون شده به موزاییک هایی که به رنگ خاکستری می زند.

کارگاه با چهار مهتابی مثل یک شب پرنور جلوه می کند. روی هریک از قالی ها چهار یا پنج زن شانه به شانه هم نشسته اند و یکریز نقشه ها را می خوانند. خیلیهاشان سابقه طولانی تری دارند. اعظم یکی از آنهاست، ۱۴سال است قالی می بافد. اول خودش می بافته اما وقتی صرف نکرده ترجیح داده توی کارگاههای کوچک و بزرگ مشغول شود:"راضی نیستیم هیچکداممان ".انگشت میانیش را نشان می دهد سرخ و متورم است. "با این دستها دیگر نمی توانم. آرتوروز و بیماریهای ریه و چشم را هم که دیگر حرفش را نزن."

کارگران کم درآمد

 "مجبوریم". زن دیگری می گوید که با فرزند کوچکش، صبح تا بعدازظهرش را اینجا می گذراند. زهرا وقتی قالیباف شد که حادثه شوهرش را از او گرفت حالا یک زن سرپرست خانوار است با سه بچه قد و نیم قد. "از تقریبا ۸ صبح می آیم اگر تا ۸ یا هشت و نیم شب بمانم تقریبا ده هزارتومان عایدم می شود. این برابر است با اینکه دیگر برایم نه شانه می ماند نه دست و شب که به خانه می روم تمام استخوانهایم درد می کند. بالاخره کم و بیش می آیم. کارگاه نه استاندارد است و نه نور کافی دارد. نمور و نمناک با بوی پشم پیوند خورده. میزان پرداخت دستمزد فرش بافان بر اساس رج بافتی، متفاوت است بستگی به فرشها دارد که ابریشمی باشند یا عادی .

البته به نسبت و اندازه کارگاهها کارگران زن هم متفاوتند گاهی در یک کارگاه ۱۰۰ تا ۱۲۰ بافنده مشغول می شوند تا صنعت فرش دستباف اصفهان همچنان با چشمهایی که به تارو پودش گره می خورد زنده بماند .

در این میان دختران جوان را می بینی که خیلی وقت است هیاهوی جوانی را با لچک و ترنجها تقسیم کرده اند. بعضی به انگیزه کمک به مادرانشان و برخی هم برای ادامه تحصیل. گویی خلاصه شده اند پشت دارها .

بماند که بسیاری از این کارگاهها غیر بهداشتی است این در حالی است که پایین بودن دستمزد مهمترین مشکل کسانی است که عمدتا از قشر محروم بوده و چاره ای جز این ندارند که به درآمدی کم هم بسنده کنند.

حاج ناصری خودش کارشناس فرش و از کسانی است که در برخی از این کارگاهها کارفرما است می گوید:من قبول دارم که دستمزد کمی عاید قالی بافان می شود اما این را هم بگویم که ما نیز درگیر دلالان هستیم آنها قالی ها را به قیمت ناچیز از ما می خرند و چند برابر می فروشند.

به گفته او متاسفانه برخی از کارگاهها شرایط فاجعه باری دارند و میزان درآمدشان بسیار پاییین است و به همین خاطر مزد کارگران هم بسیار کم می شود.

تامین اجتماعی اکنون به دلایل مختلف قالیبافی را شغل دوم محسوب می کند و معتقد است که بسیاری از قالی بافان به دلیل درآمد کم این شغل را در درجه اهمیت کمتری برای خود محسوب می کنند.

در این میان مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران نیز در یکی از مصاحبه هایش با خبرگزاریها؛ از عمده ترین عوامل اجرا نشدن بهینه قانون بیمه قالیبافان را مشخص نبودن جایگاه قالیبافان در نظام اجرایی و دولتی دانسته و در توضیح این مسئله تصریح کرده: "هیچ مرجع مشخصی در قبال قالیبافان پاسخگو نیست و این مسئله نیز ناشی از پراکندگی مراکز قالیبافی در سطح کشورمان است".

وقتی از بیمه صحبت می کنی انگار نمک روی زخم کهنه ای پاشیده ای. البته صاحب کاران هم دل پردردی دارند کسانی که از قیمت خامه و ابزار کار می نالند و خرج و مخارج بافنده ها .

دلالان و سهم اندک قالی بافان

با تمام اینها رنگها در هم ادغام می شود و گل و بوته هایی با پیچ و تاب و منظم را در قلب قالی جا می گذارند تا با قیمتی گذاف از دلالان خریداری شود اما سهمی اندک را برای قالی بافان به خود اختصاص دهد. هر چند سعید عصاچی نایب رئیس اتحادیه تولید کنندگان فرش دستبافت، حمایت از تولید کنندگان قالی را در رفع مشکلات بیکاری موثر می داند، اما با تمام اینها قالی بافان، قربانیان اصلی هستند که دچار مشکلات فراوانی می شوند.

مهدی حقیقت نژاد، عضو هیات رئیسه فروشندگان فرش دستبافت اصفهان نیز معتقد است: حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد قیمت تمام شده فرش را مواد اولیه تشکیل می دهند و این مواد تاثیر زیادی در کیفیت فرش دارند» .وی می گوید :« یک استاد کار فرش دست بافت برای تولید یک جفت فرش ۹ متری ۷۰ تا ۸۰ میلیون تومان سرمایه گذاری می کند تا یک تا دوسال بعد به سود برسد».

وی ادامه می دهد: تولید کننده برای اینکه به سود برسد مجبور می شود از مواد اولیه درجه ۲ و یا ۳ استفاده کند و به مروز زمان اعتبار فرش اصفهان در جهان از بین می رود.

صنعت کهن فرش دستباف ایران خیلی وقت است با دستانی گره خورده که تاریخ را به دوش می کشند تاریخی که پشت دارهای قالی نه تنها زیرانداز بلکه عنصری فرهنگی محسوب می شود و هویت بومی این مرز و بوم و به خصوص شهری با گنبدهای فیروزه ای را تشکیل می دهد.

هویتی که شامل باورها و زیباییهایی است که با تاولهای انگشتان زنان و دخترانی به سرانجام می نشیند که چاره ای ندارند جز سلامتی که با سهم اندکی از مزدشان مبادله می کنند.

دار مصوبه مجتمع ها بر گردن حقوق بگیران

کمی به گذشته برگردیم به فروردین ماه سال ۱۳۸۱ که قانون حمایت از تاسیس و اداره مجتمع های بزرگ و متمرکز قالیبافی اعلام شد. این قانون با کمی و کاستیهای بسیاری روبرو بود قانونی که برای هنرمندان قالیباف حداقل حقوق انسانی از جمله حقوق بگیر، کارمند و یا کارگر را در نظر نمی گرفت. کسانی که قدرت چانه زنی نداشتند زیر بار این مصوبه له شدند چرا که هیچ یک از امتیاز های قانونی استخدام کشوری و یا تامین اجتماعی به آنها تعلق نمی گرفت.

در واقع این مساله باعث شد که این افراد به نوعی در گره گورهای پیچیده حمایت نشدن پیچیده شوند و نه مرخصی های قانونی داشته باشند و نه بتوانند در صورت بیمار شدن به جایی مراجعه نمایند.

این در حالی است که تمامی مباحث تشویقی در رابطه با فرش به صادرکنندگان این صنعت ختم می شود.

هم اکنون بر حسب آمار بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور از طریق این صنعت امرار معاش می کنند که اکثر آنها به دلیل امرار معاش به این کار دست زده اند و شغل اصلی شان این نیست .

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 13 =