• ۱۲ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶
  • کد خبر: 77142
  • زمان مطالعه: ۷ دقیقه
عکس

فرآیندهای صنعتی‌شدن ارتباط نزدیکی با تقاضا برای مس دارد. با فرض این موضوع، و با در نظر گرفتن اهداف تعیین شده برای توسعه زنجیره ارزش صنعت مس در برنامه هفتم توسعه، به نظر می‌رسد این اهداف بسیار خوش‌بینانه طراحی شده و تحقق این میزان رشد در چنین مدت کوتاهی منطقی نخواهد بود. این گزارش با بررسی وضعیت صنعت مس کشور و تحلیل جایگاه آن در تبادلات بین‌الملل به آسیب‌شناسی اهداف تعیین شده این صنعت در برنامه هفتم توسعه پرداخته است.

فرآیندهای صنعتی‌شدن ارتباط نزدیکی با تقاضا برای مس دارد. چنانچه ارزیابی مسیر صنعتی‌شدن تمام کشورهای موفق صنعتی نشان می‌دهد همه کشورهای توسعه‌یافته در مسیر صنعتی‌شدن خود تقاضای بالایی برای مس داشته‌اند. چنانچه محصولات پایین‌دست مسی نهاده بسیاری از صنایع کارخانه‌ای و صنایع توسعه‌ای، نظیر زیرساخت‌ها و ارتباطات، را تأمین می‌کند. در مورد اهمیت فلز مس در عصر حاضر گفته می‌شود با توجه به روندهای جهانی گذار انرژی و حرکت به سمت اقتصاد بدون کربن، عدم سرمایه‎گذاری و توسعه زنجیره ارزش مس می‌تواند در آینده به چالش امنیت اقتصادی و حتی امنیت ملی و استراتژیک کشورها تبدیل شود و از این سوی کشورهای مختلف توسعه زنجیره مس را در اولویت خود قرار داده‌اند.

اهمیت روزافزون مس برای اقتصاد و صنعت جهانی با کلان‌روند (گذار) جهانی به سمت اقتصاد کم کربن بیش از پیش نمایان شده و بازارهای جهانی برای این فلز با ارزش فرش قرمز پهن کرده‌اند. فلز مس یکی از ۵ عنصر فلزی مورد استفاده در فرآیندهای کم‌کربن است. در این راستا تقاضا برای مس از دو مسیر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و همچنین افزایش تولید خودروهای برقی با افزایش شدیدی مواجه شده است. با وجود این با توجه به نوسانات موجود در عرضه جهانی مس، انتظار می‌رود شکاف بین عرضه و تقاضا برای آن به مرور افزایش یافته و در نتیجه قیمت این فلز روز به روز افزایش یابد. بر اساس پیش‌بینی بانک سرمایه‌گذاری گلدمن ساکس، قیمت مس در سال‌های آتی می‌تواند تا دو برابر مقدار فعلی افزایش یابد.

ایران با قرارگیری روی کمربند کوه‌زایی آلپ- هیمالیا، موقعیت ویژه‌ای در برخورداری از ذخایر غنی معدنی در بین کشورهای مختلف دارد. در مورد مزیت‌های ایران در توسعه صنعت مس می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مزیت نسبی در برخورداری از ذخایر (سهم ۱/۶ درصدی از ذخایر و رتبه ۵ در جهان)
  • بالاتر بودن NPV تولید کاتد از سنگ مس در مقایسه با محصولات فولادی از سنگ آهن با سرمایه‌گذاری اولیه یکسان در ایران
  • بالاترین ارزش هر تن ماده معدنی در کشور
  • کمترین انرژی‌بری تولید بین همه مواد معدنی در کشور

با وجود اهمیت فلز مس در توسعه صنعتی و همچنین موقعیت ویژه ایران در این خصوص، به دلیل چالش‌های مختلف پیش‌روی این صنعت، تاکنون بهره‌گیری متناسبی از ظرفیت کشور در این زمینه صورت نگرفته است. در این خصوص می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سهم ۰۱/۰ درصدی (رتبه ۱۵) در تولید جهانی با وجود سهم ۱/۶ درصدی (رتبه ۵) از ذخایر
  • صادرات محدود محصولات زنجیره مس (حدود ۱/۱ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۱)
  • ارزش پایین هر تن محصول صادراتی ایران (ارزان فروشی محصولات کشور) و کسب ارزش افزوده پایین از صنعت مس

در مجموع توسعه زنجیره ارزش صنعت مس در ایران تاکنون توسعه استراتژیکی نبوده و و عمدتاً بر مبنای استفاده از رانت‌های قیمتی عرضه کاتد (قبلاً نرخ‌های دستوری دولتی و در حال حاضر بورس کالا) صورت گرفته است. در واقع سیاست توسعه زنجیره مس با تأمین ارزان قیمت کاتد واحدهای صنایع پایین‌دستی که در سالیان گذشته اجرا شده شکست خورده است و نیاز است نگاه راهبردی کشور بر استفاده از پنجره‌های فرصت پیش آمده برای ایران در توسعه زنجیره مس تغییر یابد.

شکل ۱- پنجره های فرصت (نهادی، تقاضا و فناورانه) پیش روی ایران در توسعه صنعت مس

پنجره فرصت

موضوع مهم در این زمینه، ضرورت تلاش ایران برای نقش‌آفرینی بیشتر در زنجیره ارزش جهانی [۴] این صنعت است. امکان یادگیری، فرصتی است که با پیوستن شرکت‌های ایرانی به زنجیره ارزش جهانی قابل تحقق خواهد بود. البته باید دقت کرد که کشور می‌خواهد کجای زنجیره ارزش جهانی مس قرار گیرد. در واقع بر اساس تقسیم کار فعلی، ایران نهایتاً به عنوان صادرکننده محصولات بالادستی زنجیره معرفی شده و در تولید و صادرات محصولات با ارزش افزوده بالا در حلقه‌های پایین زنجیره ارزش مس جایگاهی ندارد. در واقع باید توجه داشت، معنای تعامل بین‌المللی و گسترش همکاری با سایر کشورها – که شرط اساسی در توسعه فناوری است – آن نیست که بی‌محابا به جایگاهی که در تقسیم جهانی کار برای ما تعیین کرده‌اند، تن دهیم، فرقی نمی‌کند که مشاغلی را برایمان تعیین کرده باشند که مایه اصلی آن «فروش منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی به ثمن بخس» است، یا مشاغلی که مایه اصلی آن، «جنگ بر سر پایین‌ترین قیمت‌ها و پایین‌ترین دستمزدها» است [۵].

بر اساس مبانی نظری موجود در این زمینه، حضور در زنجیره ارزش جهانی صنایع از قبیل مس برای کشورهای در حال توسعه، از طریق راهبرد ایجاد و تقویت شرکت‌های بزرگ دولتی (SOEs) متولی توسعه زنجیره ارزش آن صنعت امکان‌پذیر خواهد بود. [۶] شرکت‌های بزرگ دولتی بهترین توانایی را برای انجام پروژه‌های سرمایه‌گذاری که ریسک بالایی دارند، اما به طور بالقوه می‌تواند بازدهی بسیار بالایی در آینده داشته باشد، دارند. منطق پشت راه‌اندازی یک SOE این است که دولت بهترین توانایی را برای انجام پروژه‌های سرمایه‌گذاری که ریسک بالایی دارند (مثلاً عدم اتصال به شرکت‌های فراملیتی) اما به طور بالقوه می‌تواند بازدهی بسیار بالایی در آینده داشته باشد، دارد [۷].

توسعه شرکت‌های بزرگ دولتی در زنجیره ارزش صنعت مس، هم می‌تواند به توسعه زنجیره ارزش و حضور شرکت‌ها در زنجیره ارزش جهانی کمک کند و هم می‌تواند علاوه بر افزایش قدرت رقابتی کشور در زنجیره ارزش جهانی، به لکوموتیو توسعه شرکت‌های کوچک‌تر ایرانی تبدیل شود. در این خصوص نقش دولت به عنوان تسهیل‌گر این امر ارائه تخفیف حقوق دولتی معادن در ازای سرمایه‌گذاری شرکت‌های بالادستی در طول زنجیره باشد و در این راستا، تدوین نقشه راه توسعه صنایع پایین‌دست و «های‌تک» مرتبط با صنعت مس ضروری خواهد بود.

مسیر توسعه صنعت مس در ایران باید به شرح زیر مورد توجه باشد:

  • گام اول- توسعه اکتشافات با توجه به ضعف جدی در این زمینه (زمان لازم: ۱۰ سال)
  • گام دوم- توسعه تولید کاتد (زمان لازم ۵ سال)
  • گام سوم- با توجه به سیاست‌های کلان نظام و استراتژی‌های توسعه صنعتی کشور نمی‌توان مانند کشورهایی مثل شیلی، صرفاً روی تولید و صادرات کنسانتره کاتد هدف‌گذاری شود. بلکه باید سند جامع توسعه پایین‌دستی مس تهیه شود و در آن بر اساس هدف‌گذاری کشور برای تولید خودروهای برقی و انرژی‌های تجدیدپذیر برای مثال در ۱۰ سال آینده میزان مس مورد نیاز مشخص شود.

بنابراین ضروری است با تهیه سند توسعه صنایع پایین‌دست مس و تعیین میزان دقیق مصرف مس در صنایع متقاضی فعلی و همچنین صنایع بافناوری بالا) میزان کاتد مورد نیاز داخل و صادرات و همچنین میزان کنسانتره مورد نیاز مصرف داخلی و صادراتی مشخص شود.

با نگاه به اهداف در نظر گرفته شده برای توسعه زنجیره ارزش صنعت مس در برنامه هفتم توسعه به نظر می‌رسد اهداف مشخص شده در زنجیره مس بسیار خوش‌بینانه طراحی شده است. تحقق این میزان رشد در چنین مدت کوتاهی منطقی به نظر نمی‌رسد. در حال حاضر تولید کنسانتره ۵/۱ میلیون تن است و برای رسیدن به ۸۰۰ میلیون تن کاتد باید حدود ۴ میلیون تن کنسانتره تولید شود. باید توجه شود که تاسیس و بهره‌برداری هر واحد کنسانتره حدود ۵ سال زمان می‌برد.

نگاه توسعه صنایع بافناوری بالا و پییشرفته در برنامه هفتم نیز مغفول مانده است و در این زمینه باز هم تدوین سند جامع توسعه صنایع پایین‌دست مس ضروری است.

جدل ۱- اهداف کمی توسعه زنجیره ارزش صنعت مس در برنامه هفتم توسعه

سنجه عملکردی

واحد

هدف کمی در پایان برنامه

اکتشاف (ذخایر قطعی سنگ مس)

میلیارد تن

۲۲

تولید افشره (کنسانتره) مس

هزار تن

۳۳۶۰

کاتد مس

هزار تن

۸۰۰

محصولات مسی (مفتول، مقاطع، لوله و محصولات تخت)

هزار تن

۶۰۰

حامد عادلی نیک-مدیر گروه معدن و صنایع معدنی مؤسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی


برای تولید یک میلیون ریال مس و سنگ آهن به ترتیب ۵/۲ و ۳ کیلووات ساعت برق مصرف می‌شود. این رقم برای متوسط مواد معدنی ۶/۲ است. برای تولید یک میلیون ریال مس و سنگ آهن به ترتیب ۰۳۸/۰ و ۰۹۹/۰ متر مکعب گاز مصرف می‌شود. این رقم برای متوسط مواد معدنی ۰۷۴/۰ است. (محاسبات با استفاده از داده‌های مرکز آمار ایران)

در این خصوص مشاهده می‌شود برای نمونه صادرات سیم و کابل‌های مسی کشورهایی مثل ترکیه و آلمان بدون برخورداری از منابع بیشتر از صادرات کل محصولات زنجیره مس ایران است.

بر اساس نظریه جهش اقتصادی با بهره‌گیری از پنجره‌های فرصت (کئون‌لی)

Global Value Chains

برگرفته از کتاب «سیاست فناوری و تشویق بازار، همراه با مورد کاوی تجربه سیاستگذاری در ۱۱ کشور، گردآوری آرای پروفسور سانجایا لل» توسط مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه صنعتی شریف (۱۳۸۵)

در این خصوص مزایای تاسیس شرکت‌های بزرگ دولتی بیشتر از معایب آن خواهد بود. هورنر و آلفورد (۲۰۱۹) در بررسی نقش دولت در زنجیره‌های ارزش جهانی، در واقع شرکت‌های دولتی را به عنوان یک حوزه تحقیقاتی که ادبیات GVC نادیده گرفته است، برجسته کرده‌اند.

برگرفته از کتاب «سیاست صنعتی بنیان‌های نظری، چگونگی اجرای مسائل مرتبط و تحلیل اقتصاد سیاسی»، نوشته محمدی ایوانکی، محسن (۱۴۰۱)

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =