قائم مقام شرکت لوله و اتصالات همگام

به گزارش ایراسین، بیکاری این روزها نه جوان می شناسد و نه پیر، نه تحصیلکرده و نه بی سواد. بیکاری دست انداخته بر گلوی اشتغال و بدجور فشارش می دهد، این را آمارها می گویند، واضح و روشن و بدون تعارف. حالا چه مهندس باشی یا دکتر، بیکاری چنان چنگ انداخته بر جامعه که فرقی نمی کند، چه شغلی داشته باشی، همه جا می گویند:" کار نیست. در این میان اگر یک تولید کننده به جای تعدیل نیرو به جذب نیروی کار هم اقدام کند، شایان تقدیر است. بماند که اکنون کارآفرینی حلقه مفقوده ای است که در نظام کاری ما خودش را خوب نشان می دهد. کارآفرین هیچ پشتوانه ای ندارد و کارآفرینان دل پردردی دارند: «از وعده های توخالی که هیچوقت به منصه ظهور نمی نشیند تا سنگ اندازی بانک ها و همچنین عدم پرداخت تسهیلات مناسب به کارآفرینان و همچنین عدم شناسایی و حمایت از ایده های آنان که باعث می شود کارآفرینان انگیزه ای نداشته باشند». در این میان پوریا لیراوی، برخلاف جریان رود حرکت کرده و توانسته به عنوان یک کارآفرین نقشش را خوب ایفا کند. او که به گفته خودش از سن نوجوانی و در حالی که تنها ۱۵ سال داشته این کار را شروع کرده و تمامی پست های این شرکت را تا کنون که ۳۷ سال دارد تجربه کرده است حالا به عنوان قائم مقام شرکت لوله و اتصالات همگام نه تنها نیروهایش را تعدیل نکرده، بلکه با گرفتن چندین ISO  و توسعه بازار به موفقیت های بسیاری دست یافته است و اعتقاد دارد که باید از این فرصت استفاده کرد.

یکی از مهمترین مسائل در اقتصاد، داشتن سواد اقتصادی است، آیا قبول دارید که ما اکنون دچار بی سوادی اقتصادی شده ایم موضوعی که در تولید و اشتغال نیز شاهد آن هستیم.

درست است، اما در درجه اول باید دید که چرا جامعه ما به این درد دچار شده است؛ در واقع بی سوادی اقتصادی نشات گرفته از نداشتن ثبات اقتصادی در کشور است. متاسفانه این عدم ثبات باعث شده که ما با دورنمای مثبت و آینده نگری درستی در زمینه اقتصاد روبرو نباشیم و به همین سبب تولید کننده و یا متخصص سعی می کند از توانمندی هایش به شکل خُرد استفاده کند، نه کلان، در صورتی که اگر انگیزه مناسب ایجاد می شد، افق بهتری می توانستیم داشته باشیم. به نظر من این بی سوادی وقتی از بین خواهد رفت که یک ایده پرداز و کارآفرین مورد ظلم واقع نشود و از او حمایت شود. در این وضعیت است که تولید، به عنوان یک مولفه پایدار می تواند به اشتغال هم کمک کند. در کنار آن نظام آموزش و پرورش نیز باید برای آموزش های کاربردی و کوتاه مدت فعالیت کرده و استعدادها را شناسایی و هدایت کند. گرچه این اتفاق در مقطعی با نظام کار و دانش رقم زده شد، ولی متاسفانه چون به صورت آکادمیک بود به خروجی مطلوب نرسید. بنابراین به نظر می رسد که می توانیم با آموزش های طبقه بندی شده کوتاه مدت و نوع درست هدایت تحصیلی با توجه به سلایق و علاقمندی هایشان افراد را جذب رشته هایی کنیم که کشور نیازمند آن است. ما به اندازه کافی دکتر و مهندس تربیت کرده ایم و اکنون نیاز به شغل های دیگر داریم.

شما از ایجاد انگیزه و ثبات اقتصادی صحبت کردید، به نظر شما مرهمی برای اقتصاد بیمار ما وجود دارد که بتوانیم در شرایط حاضر محیطی ایمن و با ثبات ایجاد کنیم؟ این مساله در راستای کاهش بروکراسی ها امکان پذیر است یا داشتن تسهیلات بیشتر از جانب بانک ها؟

به نظر من هر دو این مولفه ها باید باشد، ما از یک سو با قوانین دست و پاگیر روبرو هستیم که باید برای یک کارآفرین سهولت بیشتری ایجاد شود و حمایت از او جایگزین این بروکراسی ها شود و از سوی دیگر ثباتی است که باید در رده های بالادستی ایجاد شود و اقتصاد را به یک توسعه پایدار تبدیل کند. این موضوع باعث دلگرمی برای کسانی است که می خواهند استارت بزنند و عملا کارشان را گسترش بدهند.

متاسفانه اکنون کارگاه های بزرگ یا در حال کوچک شدن و یا تعطیل شدن هستند و به دلیل عدم حمایت لازم و سود کمی که عایدشان می شود، لزومی برای ماندن و توسعه نمی بینند و این موضوع شرایطی را ایجاد می کند که به نفع اقتصاد ما نیست. تولید کننده به یک ثبات اقتصادی نیاز دارد تا بتواند در زمینه تامین مواد اولیه اطمینان خاطر داشته باشد، از سویی دیگر او باید بتواند با داشتن تسهیلات از سازمان های ذیربط اقدام به تولید بیشتر کند، نه اینکه سیستم برعکسی ایجاد شود که او تازه بخواهد از موانع و قوانین دست و پاگیر بانک ها عبور کند. به نظر من بانک ها باید تولید کننده های واقعی را شناسایی کرده و با دادن وام با درصد سود پایین نقشی در پایین آوردن قیمت تمام شده مواد اولیه داشته باشند و تولید کننده ها نیز با این روش بتواند روی غلتک بیافتند و انگیزه لازم را برای تولید داشته باشند.

اما شما در همین شرایط نامناسب هم توانسته اید کارگاهتان را توسعه دهید و با وجود تحریم های ایجاد شده، اقدام به تعدیل نیرو نکردید و همچنان با چنگ و دندان نیروهایتان را هم حفظ کرده اید، راز این موفقیت شما در چیست؟

بله درست است، اما با تمام اینها ما نیز با مشکلاتی روبرو هستیم، یک شرکت تولیدی مثل ما فعالیتهایش بازرگانی نیست، کارگاه تولیدی ما نیاز به حمل و نقل، بسته بندی، مهره های برنجی، مستربچ و بسیاری از محصولات و خدمات دیگر دارد که اگر اینها آماده نباشد، کوچک و کوچک تر خواهد شد، اما اگر بتوانیم کارها را درست انجام دهیم، تمام صنایع وابسته به ما نیز رشد می کند در کنار آن اگر صنعتی ضعیف شود حتی در شهر و کشور تاثیر گذار است، ما به این نتیجه رسیدیم که در این بازه زمانی که همه فعالیت هایشان را کم می کنند ما نیروی بیشتری بگیریم تا از فرصتی که در بازار ایجاد شده است استفاده کنیم و رو به توسعه برویم. با این هدف می توانیم افراد بیشتری را به کار بگیریم، البته شاید این گسترش و توسعه در شرایط فعلی با منطق جور درنیاید، ولی هدف این است که جنسی باکیفیت را به بازار معرفی کنیم و بیشتر بر روی بازاریابی متمرکز شویم. به این شکل می توانیم حجم تولید را افزایش دهیم. به نظر بنده، کوچک کردن کارگاه و تعدیل نیرو کار راحتی است و هر کسی از پس آن برمی آید، اما آنچه که مهم است توسعه تولید است، به شرطی که هم قوانین به نفع تولید کننده باشد و هم ارگان های زیربط هوای تولید کننده را داشته باشند. چرا که اگر انگیزه ها از دست برود و تولید کننده تبدیل به بازرگان شود، اقشاری که بیشتر از همه آسیب می بینند، کارگرانی هستند که در چرخه تعدیل نیرو قرار می گیرند. متاسفانه موضوعی که اکنون به مساله ای آزار دهنده تبدیل شده، بازار داغ فروش ماشین آلات تولیدی است، جای تاسف بسیار است که بسیاری از از کارگاه های تولیدی فروشنده ماشین آلاتشان هستند، ماشین آلاتی که روزگاری قرار بوده در چرخه تولید، نقش داشته باشند و حالا به حراج گذاشته شده اند.

با این تفاسیر شما چقدر به بومی سازی معتقد هستید و در شرایط فعلی که تامین مواد اولیه با مشکل مواجه است این موضوع تا چه حد می تواند به اقتصاد ما کمک کند و بتوانیم از چالش های بوجود آمده بیرون بیاییم؟

به نظر من بومی سازی دو بعد دارد، یکی در زمینه استانداردها و یکی در زمینه خدمات؛ خوشبختانه ما در زمینه بومی سازی مواد اولیه پتروشمی وpp  گام های خوبی برداشته ایم و این محصولات با کیفیت خوب و استاندارد ارایه می شود، اما در کنار آن باید در زمینه تکنولوژی هم اقداماتی انجام شود، مساله ای که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب با آن فاصله داریم.

از این موضوع که بگذریم برخی از کارشناسان معتقدند دلیل اصلی بیمار شدن اقتصاد ما فرار سرمایه است نظر شما در این زمینه چیست؟

ببینید، زمانی که ثبات اقتصادی و امنیت سرمایه گذاری باشد، خود به خود سرمایه ها هدایت می شود و مانع از خروج آن می شود وسرمایه گذاران انگیزه پیدا می کنند که در بخش های مختلف سرمایه گذاری کنند، چرا که معمولا جایی که ثبات اقتصادی داشته باشد سرمایه هم خواهد بود، اما مشکل از جایی آغاز می شود که این بالانس به هم می خورد و کسی رغبت به سرمایه گذاری نمی کند. اکنون وضعیت به گونه ای شده که بسیاری از شرکت ها به واسطه گری و واردات محصولات روی آورده اند که به هر حال این موضوع به تولید که یکی از شاخص های توسعه پایدار به شمار می رود ضربه می زند، اما زمانی که تولید افزایش یابد، اشتغال هم رشد صعودی پیدا می کند و در کنار آن با ارتقا صنایع وابسته اتوماتیک وار تولید هم بومی می شود و بهبود پیدا می کند. هم اکنون برخی از مسائل که شرایط اقتصادی امروز را رقم زده است، باعث شده برخی صنایع بومی شوند و این جای خوشحالی دارد، ولی بهتر است این بومی سازی وقتی اتفاق بیافتد که امنیت سرمایه گذار هم وجود داشته باشد و نیم نگاه مثبتی هم به تولید باشد. اینجاست که می توانیم در زمینه اشتغال و تولید، بومی شویم و دیگر شاهد فرار سرمایه ها و رفتن سرمایه ها به  خارج از کشور نباشیم. یک واقعیت مهم در کشور ما وجود دارد و آن این است که ما دارای نیروی انسانی بسیار ارزان و تحصیل کرده هستیم، دو پارامتر مهمی که در کنار ثبات اقتصادی و ایجاد شرایط مناسب برای صادرات می توانیم با آن به نقطه ای متعالی در اقتصاد برسیم.

در کنار موضوعاتی که بیان کردید برخی معتقدند که نرخ گذاری بیش از حد ارز باعث می شود که فرار سرمایه داشته باشیم تا چه حد با این موضوع موافق هستید؟

افزایش نرخ ارز بحث پیچیده ای دارد، اما بسیاری از کشورها از این فرصت هم برای بحث صادرات استفاده می کنند تا جایی که می تواند برای آن کشور درآمد سرشاری ایجاد کند. حتی در بسیاری از کشورها به شکل مصنوعی ارزش پول ملی را پایین نگه می دارند تا بتوانند صارات کنند. ما نیز از قبل نرخ ارز سرمایه خوبی داشته باشیم، به شرطی که بسترهای صادراتی مناسب ایجاد شود و کالایی که تولید می شود استاندارد بوده و از آن حمایت شود. اگر این موارد با یکدیگر توامان نباشد، عملا در بازار شوک بدی ایجاد می کند و تولید را با مشکل مواجه  خواهد کرد، ولی اگر این اصول همراه با یکدیگر پیش برود ما هم می توانیم از افزایش نرخ ارز سود ببریم.

در زمینه تولید صحبت کردید به نظر شما رعایت اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی تا چه حد می تواند به تولید و اقتصاد بیمار ما کمک کند؟

اکثر صنایع ما صنایع کوچکی هستند و به طور خودکار اگر کل بدنه دولت سبک شود و کارها به پیمانکاران خصوصی واگذار شود بالتبع راندمان این شرکت ها هم افزایش یافته و نتایج مثبتی برای اقتصاد خواهد داشت، این موضوعی است که بسیاری از شرکت های خارجی انجام داده اند و می تواند پارامتر خوبی باشد.

آیا شما در این شرایط به عنوان بخش خصوصی توانسته اید بازار سازی مناسبی هم داشته باشید؟

در یک مقطع زمانی به کشورها همسایه صادرات داشتیم، اکنون هم در حال کار بر روی صادرات بیشتر هستیم. اما با توجه به اینکه چرخه صادراتی ما ناقص عمل می کند، نتوانسته ایم موفق عمل کنیم. در صاردات، بخشی که محصولات تولیدی را شامل می شود باید در بازارهای جهانی از طریق نمایشگاه یا اتاق های بازرگانی فعال معرفی شود، ایجاد نمایشگاه در بازارچه های مرزی و اتاق های بازرگانی فعال در کشورهای همسایه فرصت های خوبی را به وجود می آورد تا ما بتوانیم محصولاتمان را به نحو احسن معرفی کنیم. ما اکنون پتانسیل های بسیار خوبی داریم چون محصولات خوبی در کشور تولید می شود با توجه به اینکه در ایران صنایع کوچک و تبدیلی زیاد است، اما عملا نمی توان این محصولات را در کشورهای همسایه پخش کرد، کاری که کشورهای دیگر به خوبی در حال انجام آن هستند و موفق هم بوده اند. بعضا ما محصولاتی داریم که از نمونه خارجی خیلی بهتر است، اما متاسفانه در کشورهای همسایه به دلیل عدم معرفی جایی ندارد.

به نظر شما در این شرایط یک جوان کارآفرین چطور می تواند موفق شود؟

اکنون جوانان مستعد بسیاری داریم که می توانند کارهای خوبی در زمینه اقتصاد انجام دهند، اما به دلیل عدم ثبات و امنیت اقتصادی اگر شخص ضربه بخورد نمی تواند روی پای خود بایستد، بنابراین باید در کنار افراد مستعد، اتاق فکری هم وجود داشته و فکر و سرمایه توامان باشد. به نظر بنده فکرها و ایده هایی که سرمایه ندارند، نمی توانند پخته شده و به مرحله سوددهی برسد. یکی از نقاط قوت کشور ما نیروی جوان تحصیلکرده و دارای استاندارد حقوقی است که می تواند قیمت محصولات تولیدی را به حداقل برساند، به شرطی که قوانین، دست و پاگیر نباشد. تولید کننده فرد قابل احترامی است که یک مجموعه مستقیم و یک مجموعه بزرگ غیر مستقیم را به گردش درآورده و معلول شدن هر کدام از این ها زنجیره تولید را به هم می ریزد. ما وقتی می توانیم شرایط اقتصادی را بهبود بخشیم که شرایط و امنیت اقتصادی به گونه ای باشد که تولید کننده ها از آوردن تکنولوژی جدید و گسترش کار نگرانی نداشته باشند. ما نیازمند بازنگری کلی در اقتصاد هستیم، با توجه به اینکه افراد زیادی وجود دارند که هنوز عاشق تولید هستند و این کار پر زحمت را به جان خریده اند. باید به داد این بیمار رسید وگرنه بسیاری از تولید کننده ها به بازرگانانی تبدیل می شوند که جنس وارد می کنند و می فروشند و این موضوع در دراز مدت بسیاری از صنایع را رو به زوال و نابودی خواهد برد و تولید ما مرحله به مرحله به مرگ نزدیک خواهد شد، به عنوان مثال اتفاقاتی که برای صنایع کفش و نساجی ما افتاد، در حالی که ما زمانی صادرکننده این محصولات بودیم و اکنون به وارد کننده تبدیل شده ایم.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =