سید حمید رضا عریضی

یک استاد دانشگاه اصفهان معتقد است مفهوم پساکرونا مفهومی است که جامعه ما را دچار تغییرات زیادی می کند و بر این باور است که آموزش مجازی، جایگاه مهم تری را در آینده پیدا خواهد کرد.

دکتر حمیدرضا عریضی استاد تمام و عضو هیئت علمی رشته روانشناسی صنعتی از دانشگاه اصفهان در گفتگو تفصیلی با ایراسین به بررسی وضعیت آموزش عالی در دوران کرونا و پس از کرونا پرداخت که در ادامه این گفتگو را از نظر می گذرانید؛

  • آیا فکر می کنید کرونا می تواند زمینه تحول آموزش مجازی را در دانشگاهها در دوران پساکرونا فراهم کند؟

تحول به معنای تغییر واژه مناسبی هست، اگر منظورمان بهتر شدن یا بدتر شدن هست واقعا این را نمی دانیم. بدون تردید واژه پساکرونا  واژه ای است که امروز زیاد شنیده می شود، بخصوص در حیطه ارزش ها و سیطره مفهوم شر در جامعه و تقابلش با خیر، مفهوم پساکرونا مفهومی است که انتظار می رود جامعه ما را دچار تغییرات زیادی بکند. ولی در حیطه آموزش من فکر می کنم مثل امروز که در دوره کرونا بسر می بریم و آموزش و کلاس های دانشگاه ما بصورت آنلاین ادامه پیدا کرد و با این سه سطحی که در آموزش تعریف شد؛ یکی بصورت آنلاین، یکی بصورت آفلاین بدون صدا و یکی آفلاین همراه با صدا و نظام آموزش عالی ما این جور برداشت داشتند که بهترین آموزش، آموزش آنلاین هست و بعد از آن، آن دو نوع آموزش دیگر که کمتر جنبه رسمی شده ای دارند. دلیلش هم این است که این ها تصور می کردند پرسش یا سوال پرسیدن در جلسه آنلاین امکانپذیر هست، اینکه چرا این تصور را دارند، مگر سوال را لزوما افراد در جلوی جمع می پرسند و نمی توانند بصورت مجزا از استاد به صورت تلفنی یا ابزارهای ارتباطی بپریند این خیلی عجیب است. تصور من این است که جامعه ما در دوران پسا کرونا بسیار تغییر خواهد کرد، بخصوص در حیطه ارزش ها بسیار مشخص است، جهان کار بسیار تغییر خواهد کرد. بسیاری از کارها که از دست رفته است از طریق هایی مانند دورکاری یا استفاده از هوش مصنوعی پر می شود و فوق العاده این تغییرات محسوس خواهد بود. ما الان در دوران بحران بسر می بریم، ما دوره قبل از بحران را داشتیم، نرمالیزاسیون یعنی برگردیم به دوران قبلی که من فکر نمی کنم امکان پذیر باشد، ما وارد یک دوران جدیدی می شویم. در حیطه آموزش تصور من بر این است که آموزش مجازی جایگاه مهم تری را در آینده پیدا خواهد کرد.

  • ویژگی های دنیای پساکرونا در حیطه آموزش را بیشتر باز کنید.

در دوره پساکرونا احتمالا آموزش های انلاین و مجازی افزایش پیدا خواهد کرد، دلیلش هم این است که به لحاظ مالی نظام سرمایه داری با این دیدگاه که مورد بازخواست قرار می گیرد و آموزش جنبه یک کالای مصرفی پیدا می کند چون دیگر نیاز به مکان و جا ندارد و ما می دانیم که جا و مکان برای آموزش یک امر مهم است، و برای کسانی که آموزش را ارئه می دهند سود دارد که هزینه ای بابت مکان نپردازند، قبلا این تجربه شده بود در آموزش های زبان انگلیسی کسانی که آموزش های مجازی ارائه می دادند و این به صرفه تر می کرد آموزش را برای افرادی که در فواصل دور بودند، کسانی هم که امکان حضور در کلاس را داشتند هزینه این کلاس ها را پرداخت می کردند. نگرانی من از این است که دانشگاه های ما به این سمت برود که در آینده این را یک داروی معجزه آسا و شفابخش پیدا کند که خیلی از کلاس های ما را به صورت مجازی تشکیل دهد.

  • چرا این مسئله را جای نگرانی می دانید؟

به این دلیل که در این کلاس های مجازی بسیاری از ویژگی های بسیار مثبت در آموزش آفلاین وجود دارد، این آموزش انلاین بخصوص مبتنی هست بر دیدگاه هایی که فیلسوف بزرگ فرانسه میشل فوکو سال ها پیش می گفت که این آموزش که ریشه اش در مراقبت و تنبیه در تولد زندان است، یک دیدگاه سراسربین هست. من اجازه می خواهم مستقیم به این متن ها اشاره کنم و بگویم چه نسبتی ما با مفاهیم مراقبت و تنبیه در تولد زندان فوکو داریم، فوکو تصور می کرد که در آینده این نظامی که در زندان بصورت یک دیدگاه سراسربین هست می آید و جایگاه پیدا می کند در آموزش، ایشان می گفت که شروع این دیدگاه در زندان هست، دیدگاهی که از معماری آغاز شد و ساختمانی حلقه ای در پیرامون و برجی در مرکز، برج با پنجره های عریض مشرف به نمای داخلی ساختمان و ساختمان پیرامونی نیز از سلول هایی تشکیل شده که تمام عرض ساختمان را از یک سر تا سر دیگر در بر می گیرد. ما دقیقا همین وضعیت را در سیستم آنلاین آموزش مجازی دانشگاه داریم، یک ناظر آموزشی داریم که ناظر مجازی است و می آید حضور و غیاب را در این کلاس ها کنترل می کند که آیا دانشجویان در کلاس هستند یا خیر، یعنی فقط بحث حضور است، هرچند که این سیستم آنلاین به لحاظ جنبه فنی دارای اشکالاتی هست ولی این جنبه فنی به هر صورت بهبود پیدا خواهد کرد و اشکالاتش دیده خواهد شد، مثلا به لحاظ باری که به سیستم فنی وارد می شود تصویر اساتید را نمی توانند پخش کنند یا مثلا اساتید باید پاورپوینت هایی را باز کنند یا باید تصویرشان دیده شود یا بعضی مواقع نویز یا نوفه در سیستم است که من اعتقاد دارم در آینده با بهبود جنبه های فنی برطرف می شود، ولی چیزی که خوب نخواهد شد این است که در این کلاس ها بسیار سنتی تر از کلاس های سنتی ما هستند، کلاس های سنتی ما عملکرد بهتری داشتند و ما باید برویم به سوی آموزش هایی که آموزش مبتنی بر شایستگی است.

  • آیا می توانید آموزش مبتنی بر شایستگی را شرح دهید و توضیح دهید که چرا آموزش آنلاین با آن هماهنگ نیست؟

البته این آموزش انلاین هماهنگ با مفاهیم نظام سلسله مراتبی و دیکتاتوری هم هست و آن را تقویت می کند. مثلا دانشجو باید ابتدا متنی را تایپ کرده و سوال خود را بپرسد و اگر استاد اجازه داد آن گاه میکروفون بگیرد. هویدا 13 سال فریاد می زد که در ایران شخص دوم وجود ندارد. در آموزش انلاین هم فقط شخص اول هست. در این آموزشی که ما الان داریم کماکان عین آموزش های سنتی استاد در مقابل یک کلاس قرار می گیرد و در مقابلش جمع قرار دارد نه فرد، در صورتی که این افراد یک میانگین از توانایی ها نیستند و هر کدام توانایی های خاص خودشان را دارند، انگیزش های خاص خودشان را دارند، در نظام های مبتنی بر شایستگی، همان طور که اسکینر برای بار اول مطرح کرد، باید با هرکس طبق توانایی و انگیزه خودش انفرادی برخورد شود تا استعدادهایش شکوفا شود، خوشبختانه کرونا به ما نشان داد که ما می توانیم از امکاناتی مثل موبایل و تلفن و اینترنت و شبکه های اجتماعی استفاده کنیم و این ها را اگر ما بیاوریم در خدمت آموزش یعنی استاد بیاید و بصورت آفلاین، من با این دیدگاه بیشتر موافق هستم، زحمت بکشد، پاورپوینت هایی تهیه کند و اطلاعات را به صورت محرک در اختیار دانشجویان قرار دهد و بعد دانشجویان این ها را مطالعه کنند. آن چیزی که امروزه معروف است به یادگیری معکوس و خوشبختانه ما ادبیاتش را هم در ایران داریم؛ مثلا خانم دکتر الهه حجازی یک مقاله خیلی خوبی در این مورد نوشته اند، با این آموزش آفلاین دانشجوها به صورت انفرادی به این ها مراجعه می کنند و بعد امکان دسترسی به استاد از طرق مختلف میسر هست و البته استاد باید برای این ها وقت بیشتری بگذارد و پاسخ های موردنیازشان را فراهم بکند. من اشاره می کنم که امروزه مفاهیمی مثل نت فلیکس یا هلو که در تلویزیون هست در مقابل مفاهیمی مانند پادکست که در برابر رادیو است، این ها آنلاین نیستند و صف های ارتباطی آفلاین هستند و بسیار موثرتر هستند، یکی از ویژگی های این ها این است که به اصطلاح عاملیت طرف مقابل یعنی مخاطب خیلی افزایش پیدا می کند، قدرت انتخاب پیدا می کند و من در آموزش های آفلاینم وقتی که ارائه می دهم متوجه می شوم که دانشجوها سوالاتی که برایشان مطرح هست را به صورت انفرادی با من مطرح می کنند یعنی افراد به صورت انفرادی در مقابل آموزش قرار بگیرند و زوالات خودشان را بپرسند. به اعتقاد من در آموزش آنلاین پرسش امکان پذیر نیست، پرسش ها بسیار سطحی هست. من خودم یک پژوهشی انجام دادم و در این پژوهش نوع سوالاتی که در کلاس های آنلاین هست، در مجموعه اساتید حوزه علوم انسانی، در برابر سوالاتی که بصورت آفلاین دانشجوها می پرسند از لحاظ عمق، پیچیدگی و سطح مهارتی که برای پاسخ به آن موردنیاز است را مقایسه کردم در آموزش آفلاین به شدت برجسته تر بود، چیزی که در آموزش آنلاین جذابیت دارد همین سحر تکنولوژی و فناوری است که قبلا هایدگر به آن اشاره کرده بود، دانشجویان خودشان را در یک فضایی احساس می کنند که توسط استاد دیده می شوند و آن ها هم استاد را می بینند، هم آن ها تصویر می فرستند و هم استاد، حضورشان کنترل می شود و در آن کلاس و در آن مکان و در آن زمان آن ها باید به امر آموزش سرگرم شوند، در صورتی که در آموزش آفلاین دانشجو می آید محتوای آموزشی آن جلسه را بر می دارد و در هر ساعتی که خودش انتخاب می کند با توجه به شرایط روحی- روانی که بهرتین حالت باشد، به محتوای آموزشی دسترسی پیدا می کند و البته باید در این سیستم اساتید ابتکارات و خلاقیت هایی به خرج دهند مثلا از دانشجویان بخواهند سوالاتشان را در فضای اجتماعی به اشتراک بگذارند و پاسخ هایی پیدا کنند و بعد به استاد انتقال دهند. من بسیار دیده ام که روش آفلاین دقیق تر و بهتر است. قسمت هایی از کتاب "تولد زندان" فوکو را برایتان می گویم: در تولد زندان می گوید افرادی که در اثر یک بیماری به قرنطینه می روند مانند کرونا، البته مثال فوکو طاعون هست، این را مقایسه کرده با دیدگاه سراسربینی که در زندان است، امروزه ما می توانیم آن دیدگاه سراسربین در زندان را با گرایش آنلاین مقایسه کنیم و آن دیدگاه قرنطینه را با وضعیت آفلاین مقایسه کنیم، البته قرنطینه شبیه آفلاین نیست ولی این دو خیلی با هم نسبت نزدیکی دارند؛ در هر دو قدرت دست اندرکار است ولی قدرتی که در سراسربین است یعنی همین الگوی ناظر مجازی دیده نمی شود و اصلا ما آن را نمی بینیم، در صورتی که در الگوی قرنطینه این قدرت دیده می شود، قدرتی است که اعمال می شود و خودش را به نمایش می گذارد. آفلاین این سبکی نیست، در آفلاین اصولا اطاعت، کنترل، انقیاد در کار نیست، کسی نیست که بیاید و دانشجو را مشاهده کند و حضورش را چک کند و حضورش را پاداش داده و غیابش را تنبیه کند، واقعا انگیزه های ان فرد خیلی بیشتر است چون عاملیت از خودش شروع می شود و او است که می آید انتخاب می کند، همان طور که در شبکه نت فلیکس طرف انتخاب می کند که چه فیلمی را ببیند در آن سطوحی که اینترنت برای ما فراهم می کند، در مقابل تلویزیون که عینا سبک انلاین دارد و آن ها هستند که تعیین می کنند ما در چه ساعتی می توانیم فلان فیلم را ببینیم، یا سبک پادکست، و من اعتقادم این است که همین طور که این ابزارهای آفلاین مثل پادکست و نت فلیکس بسیار مدرن تر بوده و به افکار امروز در جامعه نزدیک تر است، البته از لحاظ شرایط پدیدآوری هم متاخر هستند نسبت به رادیو و تلویزیون و از این طریق هم ما می توانیم آن ها را زنده تر بدانیم، ولی ویژگی ممتاز این ها این است که در این ها اطاعت و انقیاد نیست بلکه عاملیت است و در عاملیت انگیزه فردی است که انتخاب می کند و این خیلی ارزش دارد.

  • آیا می توانید نوعی از آموزش را مثال بزنید که در آن عاملیت نقش برجسته ای دارد؟

 من آموزش دانشگاهی را مقایسه می کنم و آموزش حوزه ای ما صرف نظر از محتوا؛ من همیشه اعتقاد داشته ام که در آموزش حوزه ای ما بسیار نقش عاملیت برجسته بوده، فرد استادش را انتخاب می کرده و مقابلش می توانسته هر کسی باشد، این خیلی جنبه برجسته ای دارد چون حتی می توانسته فردی در یک سلسله مراتب خیلی بالاتر را انتخاب کند، البه باید طرف مقابل هم او را انتخاب می کرد. زمانی هم برای تحصیل وجود نداشت و این می توانست خیلی گسترده، برخی مواقع چند سال را در بر بگیرد. آزمون و امتحان و هیچ کدام از این مفاهیم نبود، همه این ها عوامل کنترل کننده ای هستند. به نظر من اگر ما به این سمت برویم که از آموزش مجازی که امروزه امکان خیلی خوبی را برای ما قرار داده استفاده مناسب بکنیم ولی این جنبه حضور و انقیاد و این ها را برداریم و به اصطلاح آموزش را از دید برعکس انجام دهیم، یعنی ابتدا محتویات به صورت آفلاین ارائه شود و بعد دانشجوها بتوانند سوالات خودشان را از اساتید بپرسند هم پرسش های خیلی عمیق و هم درک بسیار عمیقی خواهیم داشت. متاسفانه در سیستم آموزش عالی ما این نگاه وجود دارد که آنلاین را فراتر از آفلاین می دانند و یک سلسله مراتب این گونه تعریف کرده اند؛ آنلاین در بالاترین سطح قرار دارد، بعد آفلاین بعلاوه ویس، و بعد آفلاین. اگر ما این را به بعد از کرونا منتقل کنیم یعنی در دوران پساکرونایی تبعاتش فوق العاده فاجعه بار خواهد بود، یعنی آموزش عالی ما که هم اینک از نظر سطح و درک و دانش خیلی در سطوح پایین تری هست باز هم پایین تر خواهد رفت. باید توجه کرد که دانشگاه نباید سطح تدریس را به استاد تحمیل کند و نباید نظام های کنترل و مراقبت را پیاده کند.

ارزیابی شما از وضعیت کیفی دانشگاه های ایران در چنین شرایطی چیست؟

در دوران کرونا مشخص شد بسیاری از دانشگاه هایمان که عین قارچ روییدند، اصلا امکانات نرم افزاری نداشتند که بتوانند آموزش مجازی را برگزار کنند، طبیعی است که ما در دوران اپیدمی کرونا باید آموزش مجازی می داشتیم، من در آموزش مجازی در این دوران هیچ تردیدی ندارم و این نیست که دانشجویان به حال خودشان رها شوند، من به شما اطلاع می دهم که ما بررسی کردیم و متوجه شدیم بسیاری از این دانشگاه های غیرانتفاعی در سطح استان اصفهان هیچ امکان مجازی ای را در اختیار ندارند و بسیار ضعیف اند، من مخالفم که این ها به حال خودشان رها شوند و موافق این موضوع هستم که مدیریت شود و نظارتی بر روی این ها انجام شود.

در چین سیستم آموزش مجازی بسیار موفق عمل کرد، شرکت های Ali baba  و  talent امکان برگزاری کلاس های آنلاین را ایجاد کردند و این برنامه ها به معلمان و اساتید امکان برگزاری دوره های آنلاین و هدایت دانش آموزان و دانشجویان را از دور از خانه داد، نه فقط اینجا  و مثلا در ریموت ورکینگ هم همین طور، این ها تجربیات گران بهایی است. من تاکید می کنم که ما نباید آموزش مجازی را دست کم بگیریم یا بی ارزشش کنیم و باید از این امکانات فناورانه بسیار بهره مند شویم. در دانشگاه هایی که هیچ کدام از این امکانات را نداشتند و خیلی از دانشجوهای من استادان این ها هستند گفته اند به بچه ها بگویید بروند فلان جزوه را بخوانند، یعنی تقریبا کلاس ها تعطیل است و هیچ ارتباطی بین اساتید و دانشجویان نیست و بعدا هم امتحانی که از بچه ها گرفته می شود گفته اند یک مقاله ارائه دهید، این خیلی بد است. اتفاقا رویه ای که در دانشگاه های بزرگ ما هست خوب است که از اموزش مجازی استفاده می کنند، من با سیستم سلسله مراتبی که امکانات آفلاین را  ناچیز می دانند مخالف هستم.  به نظر من آموزش آفلاین با «یادگیری مبتنی بر شایستگی» خیلی ارتباط وسیع تری دارد. بنابراین من با تمرکز موافقم، یعنی با عدم تمرکز و این که اجازه دهیم هر دانشگاهی هر سازی که خواست بزند یا هر جوری که خواست عمل کند موجب یک نوع هرج و مرج می شود که مناسب نیست، باید نظارت باشد ولی افرادی که در آموزش وارد هستند بیایند و اظهار نظر کنند، مثلا در دانشگاه اصفهان که من انجا هستم یکی از فقیرترین دانشگاه ها از نظر تخصص روان شناسی تربیتی هست، در صورتی که ما می دانیم دانشگاه شیراز و دانشگاه خوارزمی و دانشگاه تهران متخصصین روان شناسی تربیتی فوق العاده زیادی دارند. این بحثی که «یادگیری مبتنی بر شایستگی» چه هست را نمی دانند. مثلا روسای دانشگاه ها و معاونین آموزشی دانشگاه ها حتی از متخصصینی که هستند هم دعوت نمی کنند، من نوار یک جلسه در مدیریت دانشکده را گوش کردم، می گویند بیایید شایستگی در یک نظام آنلاین را تعریف کنید، یعنی شایستگی آنلاین برای یک استاد این است که کامپیوتر بلد باشد، با نرم افزارها آشنایی سطحی داشته باشد و بتواند تصویر بفرستد، این جور تعریف معلوم است، این گونه شایستگی عبارت می شود از همان سیستم نظارت و کنترلی که ما داریم. بعد شایستگی کلاس را داریم که می شود سطح نرم افزار تعریف شود، زمان چک شود با دانشجویانی که هستند. شایستگی این ها نیست، شایستگی در نظام های مبتنی بر شایستگی چیز دیگری است، شایستگی این است که اولا استاد با فرد روبرو است نه با جمع، این خیلی مهم است، اسکینر سال ها پیش این را مطرح کرد، ماشین های آموزشی خودش را به عنون بدیل معلم معرفی کرد؛ گفت اولا آموزش خوب آموزشی است که دانشجو با فرد و فردیت خودش روبرو شود، مثلا بعضی ها هوش بالاتری دارند بعضی ها هوش متوسط و برخی هوش پایین، انگیزه های افراد با هم فرق می کند و همه این ها در دانشجویان به صورت فرد متفاوت است. بنابراین اسکینر می گفت این آموزشی که معلم می آید سر یک کلاس و یک جمع را مخاطب قرار می دهد دقیقا آموزش است که پروکراستی هست، پروکراستئوس خدای یونانی بود که افراد می آمدند به خدمت او. آن هایی که کوتاه تر بودند کش می دادند بلند شوند و آن هایی که بلندتر بودند فشار می دادند تا کوتاه شوند.

  • به نظر می رسد دوران کرونا باعث شد توجه بخش آموزش به ظرفیت های مغفول آموزش مجازی معطوف گردد. در این زمینه توضیحاتی بفرمایید.

به نظر من کرونا یک فرصت استثنایی فراهم کرد تا بار دیگر به این گفته های مبنایی باز گردیم که ما از آموزش  مجازی استفاده درست بکنیم در جهت اینکه به ایده های اساسی تعلیم و تربیت توجه کنیم. دانشجو می آید به انتخاب خودش، عاملیت که در نظام آموزشی ما تعریف شده و آفلاین نام دارد و نظیرش در تمام دنیا شناخته شده است مانند پادکست یا نت فلیکس یا کمپانی دیزنی که همین طور است و رقیب تلویزیون هستند، این ها دیگر وابسته به زمان نیستند و این مهم ترین ویژگی سیستم شایستگی مدار است. بزرگ ترین عامل و ویژگی آموزش های سنتی این طور تعریف شده، وابستگی به زمان، یعنی همان چیزی که در سیستم انلاین هست. در سیستم آموزش شایستگی وابستگی به زمان نیست و آموزش وابسته به مکان هم نیست. درست است در اموزش انلاین هم مکان واقعی نیست و مجازی است ولی یک مکانی است که حس می شود، تمام این ها در آموزش مبتنی بر شایستگی حذف می شود. فرد می آید و ملاک های  شایستگی می آید. اینکه ما متاسفانه در زبان فارسی واژه نداریم و competence را خیلی گل و گشاد مصرف می کنیم، مثلا به مهارت کار کردن استاد با کامپیوتر که یک مهارت بسیار ساده و قابل آموزشی است نام شایستگی می نهیم در صورتی که شایستگی این نیست. البته اسکینر را از لحاظ کنترل و از لحاظ مراقبت با سیستم آنلاین امروز بسیار همگام بود، کتاب والدن 2 دقیقا با این موارد همگام بود و در این مواقع من اصلا حق را به او نمی دهم، با اینکه انسان ها را تحت یک نظام سلطه ای قرار می داد اصلا موافق نیستم اما از نظر اینکه می گفت باید بازخورد بلافصل باشد و شایستگی های فردی مدنظر قرار بگیرد بخصوص بر ویژگی های افراد تکیه داشت، یعنی معلم باید با فرد روبرو باشد و آموزش مجازی این فرصت را تهیه کرد که ما از آموزش سنتی فاصله بگیریم، از آموزشی که می رود سر کلاس و یک جمعی را در یک زمان محدود مورد خطاب قرار می دهد، این را گسترش دهیم در ارتباطات آفلاینی که دانشجویان و دانش آموزان محتوای آموزشی معلم ها را برمی دارند و ارتباطاتشان در قالب پرسش های عمیق تر ادامه پیدا می کند. من خیلی از سیستم های آموزش دانشگاه های بزرگ دنیا را مطالعه کرده ام  و به نظرم ارتباطات فردی در اکثر جاهای دنیا خیلی سطح بالایی دارد، من برخی از آن ها را که می خوانم اصلا شگفت زده می شوم، ما خیلی به سیستم های مجازی به عنوان کنترل و مراقبت فکر می کنیم. مثلا برخی مواقع یک فردی که اصلا تخصصی در این زمینه ها ندارد و فکر می کند شاخ غول شکسته می شود وقتی یک کلاس آنلاین برگزار شود، ناظر بودم که مدیر یک دانشکده به یک استاد می گفت حالا تو دو جلسه هم آنلاین بگذار که مثلا رسمیت پیدا کنی. به هیچ عنوان این گونه نیست، یعنی اگر آموزش آفلاین به درستی انجام شود و آموزش مجازی خوب تعریف شود فناوری هم باید کمک کند.

  • چه رابطه ای بین آموزش پست مدرن و آموزش در دوره پساکرونا می بینید؟

اعتقاد من این است که در جهان پست مدرن انسان ها کم کم به کنار می روند و فنون می آیند و جای آن ها را می گیرند. مارکس به کارگرانی که نگران بودند ماشین ها بیایند و جایشان را در دنیای کار بگیرند می گفت نگران نباشید همیشه کارفرمایان به شما نیاز دارند، به حضور نیروی زنده شما. امروز احتمالا در جهان پساکرونا شغل های زیادی که ناپدید شدند، یک مقداری ریموت ورکینگ بودند و یک مقدار زیادی از این کارها هم به سیستم های هوش مصنوعی سپرده می شود و از همین الان هم در کشورهای پیشرفته به این کار اقدام شده است چون هم ارزان تر است هم بهتر از همه چیز است. اعتقاد دارم آموزش مجازی هم در نظام آموزشی ما جایگاه وسیع تری پیدا می کند ولی اگر درست طراحی نشود، من جمله همین سبکی که کلاس ها خیلی ضعیف تر از اموزش سنتی شده و ما متاسفانه عقب گرد کردیم به جای اینکه جلو برویم و از اساتید خواسته شود که از امکانات آفلاین استفاده کنند و دانشجویان را به ارتباط گسترده تری با اساتید تقویت کنند، این قسمت ها را به خوبی بتوانند پیگیری کنند و بر آن نظارت داشته باشند و ارزش یابی بکنند همین موارد را، متاسفانه به جای این کارها همه بحث ها بر عهده فناوران عرصه تکنولوژی که هیچ تخصصی در مسئله آموزش ندارند مطلق شده است. به نظر من محتوای آموزش فراموش شده و من خیلی با صراحت می گویم که زنده باد آفلاین و مرده باد آنلاین، منظورم از انلاین این نوع آنلاینی است که بیان کردم و الان در دانشگاه های ما در جریان است و همه هم و غم استاد این است که یک ساعت برود سر کلاس درس و صدای خودش را به گوش دانشجوها برساند. این ابتدا برای دانشجویان جذاب خواهد بود و یک حالت جادویی دارد، کلا انسان ها وقتی در معرض فناوری جدید قرار می گیرند ابتدا جذب آن می شوند، مثلا می گویند ما بدون اینکه در مکان کلاس باشیم صدای استاد را داریم و در خانه زیر پتو نشسته ایم و تصویر می فرستیم و تصویر داریم. ولی بعد از ان از خودشان می پرسند که در این کلاس ها چه چیز یاد گرفته ام؟ پژوهشی که من در دانشگاه اصفهان و در میان دانشجویان انجام دادم دریافتم که بعد از آنکه تصویر استاد به دلیل آماده نبودن زیرساخت ها از دست رفت، بسیاری از اساتید جملات کتاب ها را موبه مو از روی آن ها می خوانند و حتی جلسه بعد گاهی همان صفحات را مجددا می خوانند.

انتها/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =