علی عابدی در گفتگو با ایراسین با اشاره به مشکلات بسیاری که در فوتبال ایران وجود دارد می گوید: اگر بگوییم که اقتصاد و فوتبال در ایران دو واژه بیگانهاند، قطعاً به اوت نزدهایم و گل به خودی هم به ثمر نرساندهایم. فوتبال ایران از آن روزی که به خاطر داریم دارای مشکلات متعددی بوده و هست و البته هر روز بیشتر از دیروز.
وی ادامه می دهد: فوتبال در دنیا ورزشی با گردش مالی بسیار و همراه با سودهای کلان است. مالکان باشگاهها تلاش میکنند در کنار جلب رضایت عموم مردم برای تماشای یک بازی زیبا، نظر مؤسسات و شرکتهای تجاری را هم به دست آورند تا از لحاظ مالی به سود مناسب و مطمئن برسند.
مربی لژیونر ایرانی در ایتالیا می افزاید: اغلب کشورهای صاحب فوتبال دنیا در چند دهه اخیر توانستهاند با ایجاد ساختار مناسب اقتصادی برای باشگاهها و تیمهای ملی خود نه تنها مشکلات پیش پا افتادهای را که در فوتبال کشور شاهد آن هستیم را حل کنند بلکه توانستهاند میلیونها دلار سرمایه و منابع مالی را وارد ورزش خود کرده و کمک بزرگی به اقتصاد کشور کنند، بهطوری که در برخی کشورهای ثروتمند دنیا مثل فرانسه، فوتبال بخشی از رشد اقتصادی کشور را تأمین میکند.
وی با اشاره به مشکلاتی از جمله کمبود منابع مالی، بدهکاری داخلی و بینالمللی باشگاهها، عدم برگزاری تورنمنتها و مسابقات مهم، عدم برخورداری از اردوهای مناسب و…..که فوتبال ما از آن رنج میبرد تصریح می کند: برنامههای مالی روشن، چراغی به سوی آینده روشن است.
عابدی با تاکید بر اینکه هر سازمان ورزشی برای پیشبرد برنامهها و پروژههای خود نیاز به حمایت مالی دارد اضافه می کند: این حمایتها موجب میشود تا سازمان ورزشی به آرمانهایش نائل شود. بخش مهم این منابع از محل منابع دولتی تأمین می شود.
وی ادامه می دهد: درآمدهای دیگری نیز از سوی سازمانهای بینالمللی و درآمدهای بازاریابی، حق عضویتها، اعانات، قابل حصول است.
این مربی فوتبال با اشاره به اینکه امروزه بسیاری از سازمانهای ورزشی برای تأمین منابع مالی موردنیاز خود به سوی شرکتهایی میروند که علاقمند هستند به صورت داوطلبانه و برای تبلیغ نام شرکت خودشان به ورزش کمک کنند می گوید: علاوه براین، توانمندی باشگاهها برای تولید ارزش و ساختار درآمدی آنها برای خرید و فروش بازیکنان، فروش محصولات فرعی (پیراهن، لوازم ورزشی و…) حمایتهای مالی هواداران، حق پخش تلویزیونی، بلیط فروشی و تبلیغات به گونهای است که میتواند تأمین کننده منابع مالی آنها باشد.
وی می افزاید: هم اکنون، فوتبال حرفهای در غرب اروپا بر چهار منبع تأمین مالی اصلی تاکید میکند؛ «درآمدهای روز مسابقه مثل قبضهای ورودی و فروش بلیطهای تمام فصلی، حق پخش تلویزیونی، حامیان مالی یا اسمگذاری برند بر روی لباسها و دور استادیوم و دیگر درآمدهای تجاری– بازرگانی.
عابدی ادامه می دهد: سود و درآمد در اقتصاد شفاف ارزشمند و احترام برانگیز است.
وی در تایید این سخن اضافه می کند: در سال ۲۰۱۷ فروش جمعی لالیگا با افزایش ۲۰ درصدی در حق پخش رو به رو بوده است. در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷ درآمد لالیگا به ۲.۹ میلیارد پوند ارتقا پیدا کرد و در نتیجه لیگ اسپانیا از نظر درآمدی از بوندسلیگا پیشی گرفته است. باشگاههای بوندسلیگا نیز رشد خود را همچنان ادامه داده و به ویژه در زمینه درآمدهای بازرگانی (فروش پیراهن و …) عملکرد قابل توجهی داشتهاند. بوندسلیگا، از سال ۲۰۱۵-۲۰۱۶ حدود ۱۰ درصد افزایش درآمد داشته است. در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷ درآمد سری A ایتالیا حدود ۸ درصد رشد داشته و به بیش از ۲ میلیارد پوند (برای اولین بار) رسید. عمده این رشد از فعالیتهای بازرگانی سرچشمه میگیرد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه لیگ فرانسه در بین ۵ لیگ برتر اروپا کمترین میزان درآمد زایی را داشته است می گوید: این رقم حدود ۱.۶ میلیارد پوند در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷ بوده است و این در حالی است که لیگ فرنسه اخیراً وارد یک چرخه چهار ساله حق پخش داخلی شده است.
مربی لژیونر ایرانی در ایتالیا بررسی فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷ با اعلام اینکه لیگهای برتر جهانی نشان دهنده این واقعیت است که لیگ برتر انگلیس در بالاترین جایگاه قرار گرفته و با درآمدی بالغ بر ۴.۵ میلیارد پوند به عنوان رهبر شناخته میشود تصریح می کند: در میان لیگهای برتر اروپا و در واقع در کل لیگهای فوتبال، لیگ برتر انگلیس هر ساله بیشترین درآمد را از فروش حق پخش بازیهای خود کسب میکند این حجم بالای درآمد یکی از دلایل تفاوت در قدرت خرید بیشتر تیمهای این لیگ در بازار نقل و انتقالات است.
عابدی توزیع درآمدهای حاصل از فروش حق پخش میان بیست تیم حاضر در لیگ برتر انگلیس را بر اساس ۳ فاکتور دانسته و ادامه می دهد: فاکتور اول «توزیع عادلانه» است که ۵۰ درصد از این درآمد را میان تمام تیمها به اندازه مساوی تقسیم میکند، فاکتور دوم «پرداخت بر اساس شایستگی» است که ۲۵ درصد از درآمدها بر اساس جایگاه تیمها در فصل گذشته تقسیم میشود و فاکتور سوم هم که به نوعی «پاداش محبوبیت» است تکلیف ۲۵ درصد بقیه درآمدها را مشخص و آن را میان تیمها بر اساس تعداد دفعات پخش بازیهایشان تقسیم میکند.
وی در پایان می گوید: این تقسیم بندی مربوط به درآمدهای حاصل از فروش حق پخش در داخل انگلیس است و درآمد حاصل از فروش حق پخش در خارج از این کشور به طور مساوی میان تمام تیمها تقسیم میشود.
ارسال نظر